(طنز) ناگفتههای یک قطع یارانه شده!
فرزین پورمحبی/ ایسنا
درست در زمانی که شمیم بهاری یارانه 250 هزارتومانی وزیدن گرفته، یارانه 45هزار و 500 تومانی من بدون درد و خونریزی، حناق گرفته!
قاعدتا، الان باید در دهکهای مرفهین بی درد باشم. اما جسارتا، هنوز هم در برخی از نقاط حساسم درد احساس می کنم! امیدوارم اون مسئولی که وظیفهش بریدن روزی یارانه ای من بوده، دلیل محکمهپسندی برای این کارش داشته باشه چون میخوام وکیل بگیرم تا با نشون دادن همه جوانب زندگیم، ثابت کنه: یارانه ام قطع شده اما ... دردهایم، نه!
بعضی ها می گن برای این کار باید یک کارآگاه استخدام کنم. آخه کارآگاهان همیشه دنبال اون کسی هستند که هیچکس فکرشو هم نمی کنه! با این حساب شاید فقط اون بفهمه که با وجود اینهمه مظنون به مالداری، رانت خواری، کاسبان تحریم و... چرا به من کارمند زیر خط فقر گیر دادند!؟ یه روز می گن: مدیر شدی تا دخل و خرجتو مدیریت کنی... یه روز هم می گن: چون مدیری، یارانهتو قطع کردیم!
یک مرفه بی درد واقعی که یارانه از سر و کولش شره می کرد، می گفت: باید یارانه شماها (کارمندها) را قطع کنند تا دیگه قبل از گرفتن حقوق، مالیاتشو ندید. یارانه یه جور جایزه خوش حسابی واسه امثال ماست که بدون دادن مالیات، داریم چرخ کار و بارمون رو می چرخونیم!
در یکی از فیلمهای چارلی چاپلین، وقتی دزدی می خواست جیبش رو بزنه، چارلی متوجه می شه، اما چون مطمئنه چیزی نداره، می ذاره تا کارش رو انجام بده ... ولی در کمال ناباوری می بینه، سارق سکه پولی رو از جیبش درمیاره! چارلی با شوق و ذوق و به خیال اینکه دست آقا دزده برکت داره، دستای اونو می گیره و توی جیبهای دیگه اش هم می کنه تا بلکه از توی اونها هم چیزی دربیاد!
حالا شده حکایت من ... از یه طرف خط فقر همیشه روی منه و به خاطر همین کولی دادن ها کلی به هم مدیونه(!) از طرف دیگه هم وقتی یارانه ام قطع شد کمی به خودم مشکوک شدم که نکنه چیزی در من هست و خودم خبر ندارم و شاید هم لازمه یه بار دیگه جیب هامو بگردم! بعضی ها مو می بینند و بعضی ها هم پیچش مو... اما من یکی تنها چیزی که تا حالا دیدم فقط ریزش مو بوده و بس! چی بگم والله شاید هم بهخاطر اقدامی که برای ازدواج با دختران روسی کردم بودم. آهای ایها الناس ، به این مو قسم که نه دختر روسی نصیبم شد و نه پاداش 15000 دلاری! شدم مصداق آش نخورده دهن سوخته! امان از این دروغ های آوریلی و سیزده بهدری ...
می گن وقتی قاصدک رو دوش گل سواره خوشبختی میاره حالا که در این فصل، قاصدک ها رابهراه دارند از گل ها سواری می گیرند، احتمالا در این مصیبت ها خیری هست و من ازش غافلم... چه بسا مسیر خوشبختی من هم همین باشه!
همیشه گفتند: اینکه چی شده مهم نیست اینکه چی پیش میاد مهمه! یعنی همون عاقبت به خیری خودمون ... با این اوصاف دست به دعا می شیم و از خدا می خواهیم عاقبتمون رو مثل عاقبت تسخیر کنندگان سفارت ها به خیر و خوشی به پایان برسونه... الهی آمین.
گزارش خطا
آخرین اخبار