داستان «معلم فداکار خاشی» + عکس

کد خبر: ۱۰۶۴۰۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۵
صدای ایران- حدود شهریور بود که ضمن خدمت استخدام شد. در این 7 ماه هم مزه حقوقش را نچشید. ماهی 450 هزار تومان بود که هنوز نداده بودند

دهه شصتی بود؛ آن هم 67. در روستای «چاه نلی» به دنیا آمد؛ 300 متری قتلگاهش. با آن شرایط و امکانات، درس خواند تا برای خودش کسی شود. درسش را خواند و به روستا برگشت. حالا دیگر برای خودش کسی شده بود؛ حمیدرضا گنگو زهی،
معلم مقطع ابتدایی روستای نوکجو.

این نقطه هر چقدر که آدم فکرش را بکند، دور است. خیلی دور. اهالی اینجا از همه چیز و همه کس دورند. آنها در نقطه «صفر» زندگی می‌کنند؛ «صفر مرزی». این روستاها تابع بخش «روتک» هستند و «روتک» تابع شهرستان «خاش»؛ صدها کیلومتر دورتر از اولین جایی که کمترین امکانات را دارد.



15 فروردین بود. چهاردهم شب، باران شدیدی آمد. صبح هم طوفان بود و گردباد. زنگ تفریح با حمیدرضا در حیاط مدرسه مراقب بچه‌ها بود
 دیوار خشت و گلی و مدرسه، نم کشیده بود و داشت می‌ریخت. حمیدرضا متوجه شد. بچه‌ها کنار دیوار داشتند بازی می‌کردند. داد زد. صدا به صدا نمی‌رسید. دوید سمتشان. همین که  بچه‌ها را کشید کنار، دیوار ریخت. ماند زیر آوار و سرش ضربه خورد.

حالا همسر 25 ساله حمیدرضا مانده و 2 یادگار؛ «یسنا» و «عسل». دایی بچه‌ها می‌گوید: «یسنا 2 ساله است و عسل 4 ساله. یسنا مشکل قلبی دارد. خدابیامرز دار و ندارش را خرج این بچه می‌کرد.» دو روز پیش، دانش‌آموزان مدرسه روستای نوکجو با معلمشان خداحافظی کردند و هرگز فراموش نمی‌کنند مشق آن روز را که: «گردباد شد،
دیوار ریخت،
آن مرد زیر آوار ماند،
آن مرد تمام شد
نه، نه
آن مرد ماند
برای همیشه ماند».

روحش شاد

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۰
0
16
ایکاش حمایت مالی خوبی ازخونوادش بکنن تاروحش درارامش باشه
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۰
0
4
چرا قبل مرگ معلم فداکار حقوقش را ندادند؟
یکی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۱
0
8
واقعا تاسف انگیزه خدا صبر بده.جوون پاک مردم اول زندگیش اینجوری .اخه این انصافه؟!!!
پربیننده ترین ها