مسکن مهر الگوی ناقص از انبوهسازی چینی
با
تغییر سبک زندگی و گسترش شهرنشینی، انبوهسازی مسکن به یکی از گزینههای
اصلی پیش روی دولتهای مختلف در جهان تبدیل شده است. زیرا نرخ مسکن در
بیشتر نقاط دنیا بالا رفته و بسیاری از اقشار اجتماع از پس خرید آن
برنمیآیند.
به نوشته شهروند، در سالهای اخیر، تجربه انبوهسازی در کشورهای مختلف رویای خانهدار شدن را برای بسیاری از خانوادهها محقق کرده و به تجربهای بدل شده که در پایین آوردن قیمت ساختوساز و در نتیجه قیمت مسکن بسیار تأثیرگذار بوده است.
حال آنکه در ایران این رویکرد تنها پوستهای زیبا و شعاری داشته و در عمل اقدامهای دولتی نتوانسته به این عرصه کمکی کند.
انبوهسازی منهای دولت
ایران هم در سالهای اخیر، در زمینه انبوهسازی پیشرفتهای قابل توجهی داشته است؛ گذشته از مشکلاتی که در زمینه مکانیابی پروژه مسکن مهر و تأمین اعتبار آن وجود داشت، نباید از حق گذشت که این طرح از اصل اشتباه نبود و توانست بسیاری از خانوادهها را صاحب خانه کند. هرچند مسئولان به ویژه در دولت قبلی آنقدر در این زمینه اعتمادبهنفس داشتند که حتی برای انبوهسازی در سایر کشورها هم اعلام آمادگی کرده بودند، اما باید گفت که ما در این عرصه هم مانند بسیاری دیگر از عرصهها چند پله از سایر کشورها عقبتر هستیم. در دیگر کشورها به ویژه کشورهای توسعهیافته، دولت در انبوهسازی دخالت مستقیم ندارد و این مسئولیت را به بخش خصوصی میسپارد. تجربه انبوهسازی در این کشورها نشان داده که کاهش دخالت مستقیم دولت، کم کردن مالیات، عوارض و حق بیمهها، واگذار کردن زمینهای ارزانقیمت به انبوهسازان و مهمتر از همه پرداخت تسهیلات، سودآوری انبوهسازی را در میان فعالان بخش خصوصی بالا برده و برای آنها جذابیت ایجاد کرده است. به این ترتیب ساخت مسکن از شکل فردی و دولتی خارج شده و در اختیار شرکتهای بزرگ قرار داده شده است.
ارزانسازی برای ۸۰درصد مردم هند
این روزها صحبت از انبوهسازی و مسکن اجتماعی و ارزانقیمت بسیار باب شده و واژه «ارزانقیمت» طرفداران زیادی را برای این نوع ساختوساز دست و پا کرده است. با این حال، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که قیمت این نوع ساختوساز هنوز بالاست و بهعنوان مثال، در آمریکا فقط ۴۴درصد از جمعیت طبقه متوسط این کشور از پس خرید این خانههای ارزان برمیآیند. با این حال طبق آمارهای منتشرشده، در کشوری مثل هند حدود ۸۰درصد درآمد فعالان بخش مسکن از طریق انبوهسازی و مسکن ارزانقیمت تأمین میشود. اما در میان کشورهای مختلف دنیا چین در ارزانسازی و ساخت مسکن اجتماعی سرآمد است.
این کشور با جمعیتی حدود ۲۰ برابر جمعیت ایران و با وجود بحران زمینخواری و احتکار توانسته از طریق ساخت مسکن ارزان، بزرگترین معضل خود را که همان تأمین مسکن شهروندان است، به بهترین شکل حل و فصل کند.
چین برای حل بحرانهای خود در این حوزه طی یک اقدام سریع، برای دستیابی به آخرین روشهای ساختوساز صنعتی سرمایهگذاری کرد چرا که بدون حضور تولید صنعتی که به معنای یکسانسازی و کاهش قیمت در نتیجه جلوگیری از فعالیتهای موازی و برنامهریزی دقیق برای جلوگیری از تضییع مصالح است، انبوهسازی طرحی بسیار مشکل و حتی دستنیافتنی به نظر میرسد. کشورهایی مثل چین میکوشند تا با اعطای یارانههای دولتی به تولیدکنندگان مصالح ساختمانی، قیمتها را در این حوزه کنترل کنند. این مسأله امکان دسترسی سازندگان به مصالح و آهنآلات مورد نیازشان با قیمت مناسب را فراهم کرده و درنهایت قیمت ساختوساز را کاهش میدهد.
ساخت ۵میلیون واحد در چین
چین ۴سال است که برای جلوگیری از حباب در بخش مسکن خود تلاش میکند و در همین راستا محدودیتهایی را در معاملات بخش مسکن وضع کرده و با اجرای پروژههای مختلف انبوهسازی، برای تقویت بخش عرضه و تعدیل روند افزایش قیمتها در بخش مسکن تلاش میکند. یکی از پروژههایی که در این خصوص در دستورکار دولت قرار گرفته، آغاز عملیات ساخت بیش از هفتمیلیون واحد مسکونی در سالجاری است که ۸.۴میلیون آن همین امسال آماده بهرهبرداری میشود. چین از طریق این طرح با یک تیر دو نشان میزند. هم با ساخت خانههای ارزانقیمت به روش انبوهسازی از میزان تورم در بخش مسکن کم میکند و هم با تزریق منابع مالی به اقتصاد از طریق اجرای پروژههایی از این دست، به رشد اقتصادی این کشور کمک میکند. نتیجه اجرای این طرحها، کاهش ۷.۷درصدی بهای مسکن در ۷۰ شهر بزرگ این کشور بوده است.
حال اگر مسکن مهر را الگوبرداری ناقصی از این طرح چینیها بدانیم و بدانیم که در بسیاری از کشورهای دنیا انبوهسازی توانسته بسیاری از معضلات حوزه مسکن را حل کند، باید از دولتمردان گذشته پرسید که چرا توفیقی نداشتهاند و نتوانستهاند در قیمت مسکن موثر شوند. زیرا در ایران با وجود ادعای سابقه ۵۹ساله انبوهسازی، فعالان بخش مسکن هنوز به توان اجرایی لازم برای ساختوساز انبوه دست پیدا نکردهاند و دولت انبوهسازی را به صورت جدی و سازمانیافته در دستورکار قرار نمیدهد.
انبوهسازان ایرانی سالهاست که مدعی هستند توان ساخت دارند اما حمایت لازم از آنها صورت نگرفته؛ آنها هنوز از بهرههای سنگین بانکی، هزینه بالای تمامشده واحدهای انبوهساز، سقف پایین وامهای اعطایی، حضور غیرحرفهایها در بخش انبوهسازی، واگذار نشدن زمین ارزانقیمت از سوی دولت و عدم توان مالی اقشار کمدرآمد برای خرید واحدهای ارزان گله دارند و چشمانتظار عنایت مسئولانند.
مسکن مهر یا الگوبرداری ناقص سبک چینی
با چنین رویکردی میتوان گفت که در ایران تنها ایدهای الگوبرداری شده اما زیرساختهای آن مهیا نشده و اینک در دولت یازدهم دوباره قرار است طرحی تازه با عنوانی متفاوت به بازار بیاید؛ طرحی موسوم به مسکن اجتماعی که در بخش اجاره به دنبال دادن یارانه و بن اجارهبهاست و در ساخت هم انبوهسازی را مدنظر دارد.
هرچند که هنوز هیچکدام از این طرحها نهایی نشده و به گفته مسئولان جدید، کشور تا یک دهه درگیر همین طرح قبلی (مسکن مهر) خواهد بود، اما به نظر میرسد شروع بدون برنامه همین سرنوشت را داشته باشد. برنامهای که باید در حوزه زیرساختها توجه لازم را داشته باشد و برای مسائل مالی و توان سختافزاری انبوهسازان راهکار در دست داشته باشد.
به نوشته شهروند، در سالهای اخیر، تجربه انبوهسازی در کشورهای مختلف رویای خانهدار شدن را برای بسیاری از خانوادهها محقق کرده و به تجربهای بدل شده که در پایین آوردن قیمت ساختوساز و در نتیجه قیمت مسکن بسیار تأثیرگذار بوده است.
حال آنکه در ایران این رویکرد تنها پوستهای زیبا و شعاری داشته و در عمل اقدامهای دولتی نتوانسته به این عرصه کمکی کند.
انبوهسازی منهای دولت
ایران هم در سالهای اخیر، در زمینه انبوهسازی پیشرفتهای قابل توجهی داشته است؛ گذشته از مشکلاتی که در زمینه مکانیابی پروژه مسکن مهر و تأمین اعتبار آن وجود داشت، نباید از حق گذشت که این طرح از اصل اشتباه نبود و توانست بسیاری از خانوادهها را صاحب خانه کند. هرچند مسئولان به ویژه در دولت قبلی آنقدر در این زمینه اعتمادبهنفس داشتند که حتی برای انبوهسازی در سایر کشورها هم اعلام آمادگی کرده بودند، اما باید گفت که ما در این عرصه هم مانند بسیاری دیگر از عرصهها چند پله از سایر کشورها عقبتر هستیم. در دیگر کشورها به ویژه کشورهای توسعهیافته، دولت در انبوهسازی دخالت مستقیم ندارد و این مسئولیت را به بخش خصوصی میسپارد. تجربه انبوهسازی در این کشورها نشان داده که کاهش دخالت مستقیم دولت، کم کردن مالیات، عوارض و حق بیمهها، واگذار کردن زمینهای ارزانقیمت به انبوهسازان و مهمتر از همه پرداخت تسهیلات، سودآوری انبوهسازی را در میان فعالان بخش خصوصی بالا برده و برای آنها جذابیت ایجاد کرده است. به این ترتیب ساخت مسکن از شکل فردی و دولتی خارج شده و در اختیار شرکتهای بزرگ قرار داده شده است.
ارزانسازی برای ۸۰درصد مردم هند
این روزها صحبت از انبوهسازی و مسکن اجتماعی و ارزانقیمت بسیار باب شده و واژه «ارزانقیمت» طرفداران زیادی را برای این نوع ساختوساز دست و پا کرده است. با این حال، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که قیمت این نوع ساختوساز هنوز بالاست و بهعنوان مثال، در آمریکا فقط ۴۴درصد از جمعیت طبقه متوسط این کشور از پس خرید این خانههای ارزان برمیآیند. با این حال طبق آمارهای منتشرشده، در کشوری مثل هند حدود ۸۰درصد درآمد فعالان بخش مسکن از طریق انبوهسازی و مسکن ارزانقیمت تأمین میشود. اما در میان کشورهای مختلف دنیا چین در ارزانسازی و ساخت مسکن اجتماعی سرآمد است.
این کشور با جمعیتی حدود ۲۰ برابر جمعیت ایران و با وجود بحران زمینخواری و احتکار توانسته از طریق ساخت مسکن ارزان، بزرگترین معضل خود را که همان تأمین مسکن شهروندان است، به بهترین شکل حل و فصل کند.
چین برای حل بحرانهای خود در این حوزه طی یک اقدام سریع، برای دستیابی به آخرین روشهای ساختوساز صنعتی سرمایهگذاری کرد چرا که بدون حضور تولید صنعتی که به معنای یکسانسازی و کاهش قیمت در نتیجه جلوگیری از فعالیتهای موازی و برنامهریزی دقیق برای جلوگیری از تضییع مصالح است، انبوهسازی طرحی بسیار مشکل و حتی دستنیافتنی به نظر میرسد. کشورهایی مثل چین میکوشند تا با اعطای یارانههای دولتی به تولیدکنندگان مصالح ساختمانی، قیمتها را در این حوزه کنترل کنند. این مسأله امکان دسترسی سازندگان به مصالح و آهنآلات مورد نیازشان با قیمت مناسب را فراهم کرده و درنهایت قیمت ساختوساز را کاهش میدهد.
ساخت ۵میلیون واحد در چین
چین ۴سال است که برای جلوگیری از حباب در بخش مسکن خود تلاش میکند و در همین راستا محدودیتهایی را در معاملات بخش مسکن وضع کرده و با اجرای پروژههای مختلف انبوهسازی، برای تقویت بخش عرضه و تعدیل روند افزایش قیمتها در بخش مسکن تلاش میکند. یکی از پروژههایی که در این خصوص در دستورکار دولت قرار گرفته، آغاز عملیات ساخت بیش از هفتمیلیون واحد مسکونی در سالجاری است که ۸.۴میلیون آن همین امسال آماده بهرهبرداری میشود. چین از طریق این طرح با یک تیر دو نشان میزند. هم با ساخت خانههای ارزانقیمت به روش انبوهسازی از میزان تورم در بخش مسکن کم میکند و هم با تزریق منابع مالی به اقتصاد از طریق اجرای پروژههایی از این دست، به رشد اقتصادی این کشور کمک میکند. نتیجه اجرای این طرحها، کاهش ۷.۷درصدی بهای مسکن در ۷۰ شهر بزرگ این کشور بوده است.
حال اگر مسکن مهر را الگوبرداری ناقصی از این طرح چینیها بدانیم و بدانیم که در بسیاری از کشورهای دنیا انبوهسازی توانسته بسیاری از معضلات حوزه مسکن را حل کند، باید از دولتمردان گذشته پرسید که چرا توفیقی نداشتهاند و نتوانستهاند در قیمت مسکن موثر شوند. زیرا در ایران با وجود ادعای سابقه ۵۹ساله انبوهسازی، فعالان بخش مسکن هنوز به توان اجرایی لازم برای ساختوساز انبوه دست پیدا نکردهاند و دولت انبوهسازی را به صورت جدی و سازمانیافته در دستورکار قرار نمیدهد.
انبوهسازان ایرانی سالهاست که مدعی هستند توان ساخت دارند اما حمایت لازم از آنها صورت نگرفته؛ آنها هنوز از بهرههای سنگین بانکی، هزینه بالای تمامشده واحدهای انبوهساز، سقف پایین وامهای اعطایی، حضور غیرحرفهایها در بخش انبوهسازی، واگذار نشدن زمین ارزانقیمت از سوی دولت و عدم توان مالی اقشار کمدرآمد برای خرید واحدهای ارزان گله دارند و چشمانتظار عنایت مسئولانند.
مسکن مهر یا الگوبرداری ناقص سبک چینی
با چنین رویکردی میتوان گفت که در ایران تنها ایدهای الگوبرداری شده اما زیرساختهای آن مهیا نشده و اینک در دولت یازدهم دوباره قرار است طرحی تازه با عنوانی متفاوت به بازار بیاید؛ طرحی موسوم به مسکن اجتماعی که در بخش اجاره به دنبال دادن یارانه و بن اجارهبهاست و در ساخت هم انبوهسازی را مدنظر دارد.
هرچند که هنوز هیچکدام از این طرحها نهایی نشده و به گفته مسئولان جدید، کشور تا یک دهه درگیر همین طرح قبلی (مسکن مهر) خواهد بود، اما به نظر میرسد شروع بدون برنامه همین سرنوشت را داشته باشد. برنامهای که باید در حوزه زیرساختها توجه لازم را داشته باشد و برای مسائل مالی و توان سختافزاری انبوهسازان راهکار در دست داشته باشد.
گزارش خطا
آخرین اخبار