"اصولگرایان" بازنده بزرگ انتخابات مجلس دهم، به سه دلیل
اصولگرایان را بی هیچ تردیدی می توان بازنده انتخابات مجلس دهم دانست، نه
از آن جهت که اکثریت مطلقی که در مجلس نهم دارند را از دست می دهند، بلکه
از باب مسائل دیگری که اشارت وار بدان ها اشاره می شود:
1 - اصولگرایان نشان دادند که به طور جدی در مسیر ریزش قرار دارند: هم ریزش آرا و هم ریزش افراد.
علت نیز کاملاً مشخص است: اصولگرایان در سال های اخیر با یک استراتژی مهلک، روز به روز دایره اصولگرایی را تنگ تر و تنگ تر کردند به گونه ای که ابتدا افرادی مانند هاشمی و سپس کسانی چون ناطق نوری، حسن روحانی و حتی این اواخر، علی لاریجانی را از دایره اصولگرایی بیرون گذاشتند.
در عوض، عده ای که تفکرات افراط گرایانه دارند -و معرف حضور هستند- به عنوان اصولگرا میدان داری کردند و باقی مانده جایگاه اجتماعی اصولگرایان را نیز با مواضع غیرعقلانی خود به حراج گذاشتند.
بدیهی است در چنین وضعی، باقی اصولگرایان عاقل نیز ترجیح می دهند به پای جریانی مانند جبهه پایداری - که تمایل دارد اصولگرایی را مترادف خود بداند - نسوزند و این می شود که افرادی مانند کاظم جلالی - رئیس بزرگ ترین فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم - و علی مطهری نیز راه خود را جدا می کنند و به لیست امید می پیوندند.
این، بزرگ ترین فاجعه برای یک جریان سیاسی است که چهره های ریشه دار آن یکی پس از دیگری از اردوگاهش کوچ کنند.
واکنش بازماندگان در چنین اردوگاهی، جذب هیجانی نیروهایی است که بتوانند به عنوان سیاهی لشکر عمل کنند ولی این تاکتیک، در دراز مدت، اردوگاه را از طمأنینه و تفکر خالی می کند و آن را به شعارزدگی و روزمرگی دچار می کند.
استمرار این وضعیت باعث می شود نیروهای جدید اصولگرا نیز که به بلوغ فکری و سیاسی می رسند، در آینده در آن جدا شوند و ریزش ها همچنان ادامه یابد.
2 - در اغلب حوزه هایی که کاندیداهای جریان اصولگرایی رأی آوردند، یا کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالگرا به دلیل رد صلاحیت ها حضور نداشتند یا جریان اصلاح و اعتدال، مجبور شده بود به همان دلیل، با افراد فرعی و ناشناخته وارد انتخابات شود.
لیست های اصلاح طلبان و اعتدالگرایان هم اکثراً در روزهای منتهی به انتخابات نهایی شد، یعنی در حالی که رقبای اصولگرا در حال تبلیغات گسترده بودند، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان، منتظر بودند که ببینند آیا صلاحیت کاندیداهایشان تأیید می شود یا نه؟!
حتی در تهران هم، بسیاری از چهره های شاخص جریان اصلاح و اعتدال رد صلاحیت شدند و لیست امید، در آخرین روزها بسته شد و حتی بعد از چاپ تعدادی از پوسترها، باز هم تغییر ناخواسته دیگری رخ داد.
در واقع، اگر اصولگرایان در برخی حوزه ها برنده شدند، در یک رقابت برابر نبوده است، هر چند که در برخی حوزه ها، توانمندی ها و اعتبار شخصی برخی کاندیداهای اصولگرا، عامل برنده شدن شان بوده است که قابل ارج نهادن است.
3 - بخش افراط گرای جریان اصولگرایی، اخلاق را نیز در این انتخابات باخت. سوء استفاده از سخنان رهبری و متهم کردن کاندیداهای رقیب به انگلیسی بودن، تمسک به مفتی وهابیون و جعل خبر از قول وی که "به جنتی و یزدی و مصباح رأی ندهید(!)"، انتشار لیست های جعلی، توزیع شب نامه، متهم کردن رقبا به ارتباط با بیگانگان و بی دینی، ایجاد مزاحمت برای تبلیغات انتخاباتی رقبا به ویژه در روزهای اول تبلیغات، انتشار خبرهای جعلی از برندگان انتخابات و ... اقدامات غیراخلاقی و شرم آوری بودند که در کارنامه اینان ثبت شد.
جریان اصولگرایی، یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور است و دریغ که به واسطه ندانم کاری، خودخواهی و زیاده طلبی گروهی افراط گرا مضمحل شود. این جریان، باید بدون خود فریبی، به نقد خویش بپردازد و آسیب زدایی کند تا بتواند همچنان به عنوان یک بال نظام، در خدمت مردم باشد و الا همواره مجبور خواهد بود از حضور مردم در انتخابات، واهمه داشته باشد.
1 - اصولگرایان نشان دادند که به طور جدی در مسیر ریزش قرار دارند: هم ریزش آرا و هم ریزش افراد.
علت نیز کاملاً مشخص است: اصولگرایان در سال های اخیر با یک استراتژی مهلک، روز به روز دایره اصولگرایی را تنگ تر و تنگ تر کردند به گونه ای که ابتدا افرادی مانند هاشمی و سپس کسانی چون ناطق نوری، حسن روحانی و حتی این اواخر، علی لاریجانی را از دایره اصولگرایی بیرون گذاشتند.
در عوض، عده ای که تفکرات افراط گرایانه دارند -و معرف حضور هستند- به عنوان اصولگرا میدان داری کردند و باقی مانده جایگاه اجتماعی اصولگرایان را نیز با مواضع غیرعقلانی خود به حراج گذاشتند.
بدیهی است در چنین وضعی، باقی اصولگرایان عاقل نیز ترجیح می دهند به پای جریانی مانند جبهه پایداری - که تمایل دارد اصولگرایی را مترادف خود بداند - نسوزند و این می شود که افرادی مانند کاظم جلالی - رئیس بزرگ ترین فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم - و علی مطهری نیز راه خود را جدا می کنند و به لیست امید می پیوندند.
این، بزرگ ترین فاجعه برای یک جریان سیاسی است که چهره های ریشه دار آن یکی پس از دیگری از اردوگاهش کوچ کنند.
واکنش بازماندگان در چنین اردوگاهی، جذب هیجانی نیروهایی است که بتوانند به عنوان سیاهی لشکر عمل کنند ولی این تاکتیک، در دراز مدت، اردوگاه را از طمأنینه و تفکر خالی می کند و آن را به شعارزدگی و روزمرگی دچار می کند.
استمرار این وضعیت باعث می شود نیروهای جدید اصولگرا نیز که به بلوغ فکری و سیاسی می رسند، در آینده در آن جدا شوند و ریزش ها همچنان ادامه یابد.
2 - در اغلب حوزه هایی که کاندیداهای جریان اصولگرایی رأی آوردند، یا کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالگرا به دلیل رد صلاحیت ها حضور نداشتند یا جریان اصلاح و اعتدال، مجبور شده بود به همان دلیل، با افراد فرعی و ناشناخته وارد انتخابات شود.
لیست های اصلاح طلبان و اعتدالگرایان هم اکثراً در روزهای منتهی به انتخابات نهایی شد، یعنی در حالی که رقبای اصولگرا در حال تبلیغات گسترده بودند، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان، منتظر بودند که ببینند آیا صلاحیت کاندیداهایشان تأیید می شود یا نه؟!
حتی در تهران هم، بسیاری از چهره های شاخص جریان اصلاح و اعتدال رد صلاحیت شدند و لیست امید، در آخرین روزها بسته شد و حتی بعد از چاپ تعدادی از پوسترها، باز هم تغییر ناخواسته دیگری رخ داد.
در واقع، اگر اصولگرایان در برخی حوزه ها برنده شدند، در یک رقابت برابر نبوده است، هر چند که در برخی حوزه ها، توانمندی ها و اعتبار شخصی برخی کاندیداهای اصولگرا، عامل برنده شدن شان بوده است که قابل ارج نهادن است.
3 - بخش افراط گرای جریان اصولگرایی، اخلاق را نیز در این انتخابات باخت. سوء استفاده از سخنان رهبری و متهم کردن کاندیداهای رقیب به انگلیسی بودن، تمسک به مفتی وهابیون و جعل خبر از قول وی که "به جنتی و یزدی و مصباح رأی ندهید(!)"، انتشار لیست های جعلی، توزیع شب نامه، متهم کردن رقبا به ارتباط با بیگانگان و بی دینی، ایجاد مزاحمت برای تبلیغات انتخاباتی رقبا به ویژه در روزهای اول تبلیغات، انتشار خبرهای جعلی از برندگان انتخابات و ... اقدامات غیراخلاقی و شرم آوری بودند که در کارنامه اینان ثبت شد.
جریان اصولگرایی، یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور است و دریغ که به واسطه ندانم کاری، خودخواهی و زیاده طلبی گروهی افراط گرا مضمحل شود. این جریان، باید بدون خود فریبی، به نقد خویش بپردازد و آسیب زدایی کند تا بتواند همچنان به عنوان یک بال نظام، در خدمت مردم باشد و الا همواره مجبور خواهد بود از حضور مردم در انتخابات، واهمه داشته باشد.
منبع: عصر ایران
گزارش خطا
آخرین اخبار