جلالی:ائتلاف اصولگرایان مطیع می خواهد نه همراه/ جزئیات حمله احمدی نژاد به لاریجانی
کاظم جلالی در گفتوگو با عصر ایران به تشریح دلایل حضورش در ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان، رفتار دلواپسها در مواجه با دولت، عدم حضور فراکسیون رهروان در ائتلاف اصولگرایان، یکشنبه سیاه و درگیری لاریجانی و احمدی نژاد و ... پرداخت.
جلالی که سابقه 4 دوره نمایندگی شاهرود را در کارنامه خود دارد این دوره از تهران ثبت نام کرده است. او رئیس فراکسیون رهروان ولایت (جزیان نزدیک به علی لاریجانی) بزرگترین فراکسیون مجلس و همزمان رئیس مرکز پژوهش های مجلس است.
متن کامل گفتوگو عصر ایران با جلالی در طبقه هفتم مرکز پژوهشهای مجلس را در ادامه بخوانید:
- امروز روبهروی کاظم جلالی اصلاحطلب، اصولگرا یا اعتدالی نشستهایم؟
من کاظم جلالی با کارنامة 16 سال نمایندگی مجلس هستم. هیچکس نمیتواند یک شبه تغییر هویت بدهد. من همان کاظم جلالی هستم که از برجام تمام قد دفاع کردم. همان کاظم جلالی هستم که از این دولت حمایت کردم و به عنوان اولین موافق کابینة دولت صحبت کردم. تصور میکنم مسیر ما یک مسیر عقلانی است تلاش کردیم که این مسیر، عقلانی و معتدل و در عین حال مسیر دفاع از منافع ملی کشور باشد. امروز نیز همان کاظم جلالی هستم با همان مختصاتی که داشتم و بودم.باید جبههای مبتنی بر عقلانیت و خردمندی در راستای توسعه کشور تشکیل شود
-شما اصولگرایان را به چند دسته تقسیم میکنید؟ برخی اعتقاد دارند که همة اصولگرایان، اصولگرا هستند و تندرو و میانهرو نداریم.
به نظر من بسیاری از این تقسیمات به هم ریخته است. مثلاً درخصوص اصولگرایی و اصلاحطلبی تقسیمبندیهای سنتی از گذشته داشتیم که اگر افرادی در یک اردوگاه بودند اصلاحطلب و اگر در اردوگاه دیگری بودند اصولگرا هستند. بسیاری از رفتارها با آنچه مطرح میشود همخوانی ندارد مثلاً در وادی اصولگرایی نگاهها بیشتر انحصارگرایانه است یا زمانی که تعداد کم است یعنی در قدرت نیستیم بخش زیادی را اصولگرا میدانیم و وقتی به تقسیم قدرت میرسد میگوییم شما کجا بودید اصلاً و کجا هستید؟ این حرفها، حرفهایی است که مرتباً در این چند سال بیان شده است.
در تقسیمبندی جدیدتر میتوان اینگونه گفت که افرادي که دل در گرو منافع ملی دارند و در چارچوبهای منافع جناحی و سیاسی منافع ملی را قربانی نمیکنند و نگاهشان به ویژه در رويارويي با مشكلات امروز كشور به ويژه در بخش اقتصادي توسعهمحور است، میتوانند یک جبههاي مبتنیبر خردمندی و عقلانیت تشکیل دهند.
من در آخرین نطق پیش از دستورم در مجلس که هنوز بحث لیستها نبود بیان کردم که باید جبههای مبتنی بر عقلانیت و خردمندی در راستای توسعه کشور تشکیل شود.
- بنابراین امروز مجلس دهم رقابت جبهة اعتدال و عقلانیت است با ؟
من نمیخواهم بگویم همه کسانی که در لیستهای دیگر هستند غیر از این فکر میکنند ولی به هر حال باید نگاه کنیم که بخشی از اتفاقاتی که در مجلس نهم افتاد رهاورد چه محصول فکریای بود و چه تبعاتی برای کشور به همراه داشت. به یکی از آنها اشاره میکنم؛ اگر ما به مسائل اصلی کشور نپردازیم و اولویت ما مسائل فرعی باشد یک نوع اتلاف وقت ملی است یعنی وقت ملت را تلف كردهايم. چون مردم یکسری افراد را انتخاب میکنند تا در حاکمیت، منافع ملی را پیگیری کنند اگر ما منافع جناح خود را پیگیری كنيم و بر اساس آن جنجال سیاسی ایجاد کردیم در حقیقت وقت ملت را تلف کردهایم.
آنچه ما میاندیشیم و شاید تقسیمبندیها هم آن را روشن ميکند این است که امروز بعد از برجام، ضمن تهدیدهایی همچون وضعیت اقتصادی بد مردم، رکود، بیکاری، فقر و ناهنجاریهای اجتماعی که در کشور وجود دارد، فرصت بزرگی به نام لغو تحريمها پیش روی ما قرار دارد و نگاه مثبتی به فعالیت اقتصادی در ایران به وجود آمده است و این هم به دليل نگاه ترحم آميز نیست بلکه ایران ظرفیت بزرگی دارد و بسیاری از شرکتهای خارجی و دولتهای خارجی احساس میکنند که برای منافع خود میتوانند در داخل ایران سرمایهگذاری کنند.
ترکیب مجلس دهم متشکل از اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل است
نباید این فرصت بزرگ را با جدال سیاسی و جنجالهای بیحاصل سیاسی و عدم فهم مسائل بینالمللی و عدم فهم مشکلات داخلی مردم را تلف کنیم. به نظرم ما استاد فرصتسوزی هستیم. برجام یک فرصت طلایی برای بازسازی اقتصاد کشور است. برای اینکه این فرصت بتواند به نوعی در اختیار رشد و شکوفایی و توسعة کشور قرار بگیرد باید یک جبهة واحد تشکیل دهند تا بشود کسانی که به دنبال منافع ملی و اولویت دادن منافع ملی مبتنیبر فرصتهای جدید برای اقتصاد ایران هستند در يك گروه قرار داد. در اینجا حتی انفكاك ما میتواند معنادار باشد. چون میدانیم که در دنیا اگر مجادله و مناقشه سیاسی میکنند به این دلیل است که از دل این مناقشة سیاسی یک راهحل بهتر برای ادارة کشورشان به دست آورند. والا مناقشة سیاسی چه فایدهای دارد. اگر این هدف را مدنظر خود قرار دهیم به نظرم اکثریت مجلس دهم نحلهای اعم از اصولگرایان معتدل یا حامیان دولت یا اصلاحطلبان خواهند بود که میتوانند یک جبهة عقلانیت و خردمندی را برای در اولویت قرار دادن مسائل اصلی کشور تشكيل دهند.
هنوز نتوانستهایم به دوران قبل از احمدی نژاد برگردیم
- آیا میتوان تصویب برجام را بازگشت به دوران قبل از دوره احمدینژاد دانست؟
نه، هنوز نتوانستهایم به قبل از احمدینژاد بازگردیم. یعنی خسارتهایی که دیدهایم حجم بسیار بالایی است و آبی که قطع شده هنوز در جوی بازنگشته است. اتفاقاً برخی از دوستان منتقد دولت چون آب مدتهاست قطع شده، از همین فضا سوءاستفاده میکنند. اما زمانی که آب از سرچشمه قطع شده بود هنوز در جوی اندک آبی وجود داشت. بعضی تصور میکردند اتفاقی نیفتاده است با آمدن این دولت تازه امروز سرمنشأ وصل شده است تا زمانی که این آب به حالت عادی به جوی بازگشته و به کوچه و پس کوچههای زندگی مردم برسد، زمان میبرد.
بنابراین آنهایی که مسبب وضعیت اقتصادی امروز هستند، اشک میریزند که چرا اقتصاد خوب نمیشود و دیدید که دروغ گفتند و برجام بیخود بود و اتفاقی نیفتاد در حالی که خود این افراد باید پاسخگو باشند که چرا وضعیت اقتصادی کشور اینگونه شده است؟ میخواهم بگویم که ما به لحاظ اقتصادی هنوز نتوانستهایم به آن وضعیت اقتصادی قبل از دولت نهم دست یابیم.
در دولت احمدی نژاد هزار میلیارد دلار درآمد داشتیم
-به نکتة خوبی اشاره کردید یعنی ما باید وضعیت دولت احمدینژاد را تشریح کنیم. شما با آقای احمدینژاد در مجلس هفتم و هشتم کار کردهاید. به نظرتان نحوة مدیریت آقای احمدینژاد در این هشت سال دولت چگونه بود که ما را از این مقطعی که با جهان رابطه داشتیم، تبدیل به یک دولت منزوی شدیم؟
در مورد 8 سال باید بیان کنم که ما در مرکز پژوهشها وضعیت کشور را در زمانی که دولت قبلی پایان یافت و به دولت فعلي تحویل داده شد، بررسی کردیم.
در آن هشت سال نفت را با بالاترین قیمت در طول تاریخ ایران فروختیم و 690 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم و نزدیک به 300 میلیارد دلار درآمد ناشی از فروش شرکتهای دولتی و غیره را داشتیم یعنی نزدیک به هزار میلیارد دلار در طول هشت سال درآمد داشتیم که این درآمد میتوانست کشور را به سمت رشد و شکوفایی پیش ببرد.
متأسفانه به دلیل شعارزدگیهایی که در آن دوران اتفاق افتاد و حرفهای درشتی که زده شد که اصلاً لازم نبود زده شود در بحث مربوط به روابط خارجی انسدادي به وجود آمد. نمیخواهم بگویم که دنیای غرب یا آمریکاییها دوست ما هستند بلکه آنها دشمن ما هستند. من نمیخواهم بگویم که همة تحریمها و مسائل در نتیجة درشتگوییهای ما بود ولی میخواهم بگویم که ما میتوانستیم شیوهای را اتخاذ کنیم که پرونده ما به شورای امنیت سازمان ملل نرود اما رفت و تحریمهای ظالمانه بر کشور حاکم شد و وضعیت اقتصادی که میتوانست به شكل خوبي کشور را پیش ببرد به اینجا رسید که وقتی دولت جدید، کشور را تحویل گرفت حدود 440 هزار میلیارد تومان پروژه نیمهتمام بود که بر روی دستان این دولت مانده بود.
یعنی دولت قبل این پروژهها را کلنگ زد و در زمان کلنگزنی سلام و صلوات شنید اما این دولت باید این کلنگزدهها را برپا کند در حالی که به دوران بیپولی برخورد کرده است. بالای 400 هزار میلیارد تومان نیز حجم بدهیهای دولت به پیمانکاران بخش خصوصی و شرکتهای دولتی و بانکها و سازمان تأمین اجتماعی بود. یعنی دولت آقای روحانی در چنین وضعیتی کشور را تحویل گرفت.
عملکرد دوستان، وضعیت نامناسبی را برای کشور به وجود آورد. آنچه امروز با دوستان مخالف دولت بیان میکنم این است که ما وزیر آموزش و پرورش در دولت احمدی نژاد یعنی آقای فرشیدی را استیضاح کردیم. جملهای در مجلس بیان کردم و آن اینکه «ما امروز فریاد میزنیم تا فردا هم بتوانیم فریاد بزنیم». شمایی که امروز ساکت هستید دیگر فردا نمیتوانید فریاد بزنید.
اگر به یاد داشته باشید در آن زمان سؤالاتی در جریان استخدام آموزش و پرورش مطرح شده بود و آن توهین به پیامبر بود و ما گفتیم که چطور میشود که شما برای یک نشریة دانشگاهی که تیراژ آن 50 شماره بود و اتفاقاً در آن اشتباه هم اتفاق افتاده بود و حتماً هم بد بود و دفاع نمیکنیم یک جنجالی به پا کردید و آن نشریه را بینالمللی کردید و همة دنیا این نشریة دانشگاهی را شناختند امروز که یک کسی به پیامبر اکرم که از نظر ما قطب عالم امکان است و ما بالاتر از پیامبر شخصیت و انسان و موجودی را در عالم نمیشناسیم توهین کرده است و ایشان را به خروس تشبیه کردند شما گفتید که این سهو بود.
دوستانی که امروز دم از اقتصاد میزنند در حالی که درست میگویند، چرا منصفانه به علل گذشتهای که اتفاقاً خودشان مسبب آن بودند توجهی نمیکنند؟ چرا ایرادات خود را نمیبینند؟ این با استانداردهای دوگانه برخورد کردن است و درست نیست.
- بنابراین مجلس نیز در به وجود آمدن این مشکلات مقصر است؟
حتماً
بعد از سال 88 نقد دولت مساوی با فتنه گری بود
- سهم مجلس چقدر است؟
از سال 88 فضایی ایجاد شد که متأسفانه در مقطعی دیگر نقد دولت با فتنهگری و حضور در فتنه مساوی میشد. به نظرم آن دوره، دورهای بود که دیگر بسیاری از اتفاقات افتاد و بسیاری از کنار آن به راحتی عبور کردند تا زمانی که روال طبیعی به خود گرفت. ولی ایرادات به مجلس وارد است.
- خیلیها این انتقاد را به آقای حداد عادل دارند که ایشان در مقابل دولت احمدی نژاد کوتاه میآید. شما مدیریت آقای حداد در مجلس هفتم را چقدر در به وجود آمدن شخصیت احمدینژاد که باعث شد در مقابل مجلس بایستد و بگوید که مجلس خانة ملت نیست مؤثر میدانید؟
مجلس باید دو صفت داشته باشد؛ یکی اینکه حتماً به دولتها کمک کند و در عین حال مقتدر باشد؛ چون اصلاً برآیند دموکراسی در کشورهایی مانند کشور ما نشأتگرفته از مجلس است؛ چون دولتها همیشه قوی هستند چون کسانی که پول و اسلحه دارند قوی هستند و نماد دموکراسی و مردمسالاری مجلس است؛ بنابراین مجلس باید قوی باشد درحاليكه به نظرم در مقطعی مجلس بسیار ضعیف ظاهر شد و ظهور آن مجلس ضعیف در یکه تازی که در دولت گذشته صورت گرفت، بسیار مؤثر بود.
کسی از روحانیون قابلیت اداره مجلس هفتم را نداشت
- آقای سید مهدی طباطبایی بیان میکردند که زمانی که آقای حداد میخواستند رئیس مجلس شود برخی از حقهبازی استفاده کردند که یک غیر روحانی رئیس مجلس شود به نظرتان روند طی شدن برای ریاست آقای حداد چگونه بود که بعد از شش دوره که رئیس مجلس روحانی داشتیم یک رئیس مجلس مکلا آمد و یک سنتشکنی بزرگی صورت گرفت؟
به نظرم این تحليل درست نیست؛ چون در آن مقطع یک روحانی که قابلیتهای ادارة مجلس را داشته باشد در بین چهرههایی که حضور داشتند سراغ ندارم.
ضمن احترامی که به جناب استاد طباطبایی قائل هستم و جزو مریدان ایشان هستم ولی به نظرم در تعاملات آن دوران، ریاست مجلس حول چند چهره مانند آقای باهنر، آقای توکلی و آقای حداد میچرخید و در آن مقطع همه تشخیص دادند که بهترین چهره در میان این افراد آقای حداد است.
- شما مجلس ششم را هم تجربه کردید. اما بخشی از جامعه معتقد هستند که بعد از مجلس ششم پارلمان دچار ضعف شده است یعنی جایگاه اصلی که مجلس خانة ملت است و در رأس امور قرار دارد از دست داده است. آیا به این موضوع اعتقاد دارید یا خیر؟ اعتقاد دارید که مجلس جایگاه خود را از دست داده است و هر کس میآید میخواهد مجلس را بزند.
مجلس را باید در داخل جمهوری اسلامی ایران ارتقا دهیم تا مجلسي در تراز ملت ایران و جمهوری اسلامی ایران تشکیل شود. اساساً هیچ جریان سیاسی در داخل کشور قابل حذف نیست. اینکه تصور کنیم که باید جریانسازی را حذف کنیم یا به گونهای مهندسی کنیم که برخی جریانات بر دیگری تفوق داشته باشند اثر مثبتي ندارد.
به نظرم مجلس دچار ضعفهای جدی است و حتماً باید تراز نمایندگی در داخل کشور را بالا برد. باید رجال ملی برسركار بيايند - منظورم از ملی، ملی-مذهبی و اسلامی و غیره نیست، منظورم از رجال ملی کسانی هستند که در بزنگاههای تاریخی منافع خود را بر منافع ملی ترجیح نمیدهند بلکه منافع ملی را ترجیح میدهند- امروز وضعیت اقتصادی مردم بد است اگر دولت آقای روحانی یا هر دولت دیگری بتواند سیاستهایی را در پیش بگیرد که وضع اقتصادی مردم بهبود یابد ما باید آن را تقویت کنیم اما برخی از دوستان اینگونه تصور نمیکنند مثلاً میگویند که اگر برجام تصویب شود به نفع آقای روحانی و جریان آقای روحانی است. این چه نگاه تنگنظرانهای است که برخي دارند؟
اگر کسی آمده که میتواند وضعیت کشور را با یکسری سیاستهای بهتر پیش ببرد باید به او كمك كرد، حال او اصلاحطلب یا اصولگرا باشد، چه تفاوتی دارد؟ ما میخواهیم مردم در وضعیت بهتری زندگی کنند.
برخی دلواپسیها صادقانه نیست
- بنابراین این دلواپسیها غیرواقعی است؟
برخی افراد شاید صادقانه دلواپس باشند. من همه را با یک چوب نمیرانم ولی تصور میکنم انسانها دو دسته هستند. دستهای صادقانه دلواپس هستند و بخشی دلواپسیهای آنها از آگاهی زیاد یا از کمتر آگاه بودن است ولی برخی انسانها علیرغم آگاهی خودشان را دلواپس نشان میدهند و بیشتر دنبال این هستند که رقیب موفق نشود. اتفاقاً تفاوت ما با بقیه این است که میگوییم ما خواهان عزت و اقتدار جمهوری اسلامی و ملت ایران هستیم. هر کسی بتواند این وضعیت را فراهم کند در هر دولتی كه باشد ما با او همکاری و به او کمک میکنیم. نگاه جناحی، دعواهای جناحی و جار و جنجالهای سياسي کشور را به اینجا رسانده است.
- به نظرتان چند درصد از دلواپسان با آگاهی چنین حرفی میزنند و واقعاً دلواپس منافع ملی نیستند؟
ما باید اين دو را تفکیک کنیم. عدهای در خارج از مجلس هستند. اینها جوانان خالصی هستند که برخي برای آنها تصوراتی ایجاد میکنند، تصوراتي اينچنين که عدهای خائن هستند و میخواهند کشور را به آمریکا بفروشند يا اينكه اینها دزد و دشمن هستند. اما تصور میکنم بسیاری از ما که در حاکمیت قرار داریم و میبینیم که چه اتفاقاتی میافتد جا ندارد که بر اساس مواضع تند سیاسی با یکدیگر برخورد کنیم و بلكه بايد با یکدیگر تعامل داشته باشيم و دلواپسیهای خود را نیز مبتنیبر یک تعامل پیش ببريم.
- به نظر شما دلواپسانی که در قدرت هستند چه به عنوان نماینده مجلس و چه به عنوان یک مقام مسئولیت اکثریت یا همهشان دلواپسان آگاه هستند یعنی بیشتر به فکر منافع رقیب هستند تا به فکر منافع ملی؟
بسیاری از آنها اینگونه هستند. در بحث برجام چند ماه جلسات مداوم داشتیم. درست است که نمود آن در مجلس دو روز بود و به اصطلاح برخي يك 20 دقیقه بود؛ ولی پشت صحنه برجام، جلسات بسیاری داشتیم؛ مثلاً در برخی از این جلسات آقای دكتر لاریجانی در جلسات خصوصی به دوستان تبیین میکردند که در شورای امنیت ملی یا در جلسات "شورای هستهای" چه گذشت و چرا ما باید این مسیر را بپیماییم.
یکی از پیشنهادات آقایان این بود که ما سیاست گام به گام را در پیش بگیریم به این معنا که هر گامی که غرب در مقابل رفع تحریم برداشت ما نیز یک گام برداریم. ميگفتند چرا بايد همة گامها را با هم برداریم؟ آقای دكتر لاریجانی توضیح دادند که اول نگاه ما همین بود بعد متوجه ایراداتی در این روش شدیم كه در جلسات کارشناسی این ایرادات را بررسی کردیم.ایشان اين ایرادات را تبیین میکردند و آقایان دوباره پیشنهاداتی ارائه میکردند و در جلسات بعد پیشنهاد میدادند که مثلاً یک موضوع را به عنوان یک بند قانونی در طرح برجام بیاوریم یا در بحث پیامدی یا در بحثهای دیگر نیز همینطور. این که نمیتواند از عدم آگاهی باشد. بالاخره ما یک سیستم و یک نظام هستیم و با هم تصمیم میگیریم و با هم پیش میرویم نمیتوانیم بگوییم که شورای امنیت ملی یک تصمیم میگیرد و ما نیز یک تصمیم دیگری میگیریم.
جلیلی در "شورای هستهای" نبود
- چند درصد از دلواپسان، دلواپسانی هستند که علیرغم اینکه می دانند و آگاهی دارند؛ دلواپس اند؟
من درصد ندارم. ولی معتقدم که وقتی با یکدیگر صحبت میکنیم و میتوانیم به راحتی آگاهی کسب کنیم چرا اين كار را نمیکنیم. مثلاً ما که در حاکمیت قرار داریم و دستمان به مسئولان مختلف کشور میرسد که بتوانیم آگاهی کسب کنیم و بدانيم چگونه کار انجام میشود.
به یاد دارم یکی از دوستان که به یکی از جلسات کمیسیون امنیت ملی آمده بودند یقة آقای ظریف را گرفت و گفت چرا با آمریکاییها مذاکره میکنید مگر رهبری نفرمودند که من به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم. شما چه تحلیلی برای این دارید؟ آقاي دكتر ظریف میگفت که من اساساً نمیتوانم به عنوان یک فرد بدون اینکه مجوز از نظام داشته باشم بروم مذاکره کنم اگر این سؤال را از یک شهروند عادی در خیابان هم سؤال کنید جوابش این است که نظام به او اجازه داده است ولی این شخصیت در کمیسیون با آقاي ظریف برخورد میکند که چرا مذاکره میکنید .
- در مورد شورای هستهای توضیحاتی ارائه میدهید؟
سران سه قوه و آقای شمخانی و آقای ولایتی.
-آقای جلیلی هم حضور داشتند؟
نه.
- این مجموعه از چه زمانی تشکیل شد؟ آیا از ابتدای آغاز به کار دولت آقای روحانی تشکیل شد؟
یک شوراهایی از قبل بود. ولی از آغاز دولت آقای روحانی و به ویژه پس از مذاکرات برجام این جلسات جدیتر شد. البته شاید افراد دیگری هم حضور داشتند یا به اقتضا جلسات افراد دیگری هم دعوت میشدند.
- در جلسة که طرح برجام تصویب شد بسیاری لاریجانی را متهم کردند که مجلس را به اصطلاح دور زده است یا خود آقای لاریجانی از اصطلاح نظام کل کشور استفاده کردند و عبارتی را بیان کردند که میخواستند غیر مستقیم مطرح کنند یک مجموعهای بالاتر از مجلس به این نتیجه رسیده است.
در مجلس بحثها مثل همه بحثهای دیگر در کمیسیونها و جلسات دیگر پخت و پز میشود. ما همه چیز را در داخل مجلس چكشكاري میکنیم. در مجلس مخالف و موافق صحبت میکنند و رأیگیری صورت میگیرد ولی روی بسیاری از امور حساس، ساعتها در جایگاههای مختلف بحث میشود.
مثلاً اگر مصوبات هستهای مجلس را مشاهده کنید متوجه خواهید شد که عمدتاً بنده به عنوان سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و گاهی به عنوان طراح صحبت کردم. مثلاً زمانی که آقای دكتر لاریجانی دبیرخانه شوراي عالي امنيت ملي و آقای حداد رئیس مجلس بودند قرار شد تا یک مصوبهای را از مجلس بگذرانیم و کاملاً واضح بود که پیشنهادی که متعلق به کاظم جلالی است در مجموعة نظام و دبیرخانه هماهنگ شده است که میتواند بهترین باشد. خود آقای دکتر حداد وقتی جلسات را اداره میکرد اتوماتیک میگفت آقای جلالی شما پیشنهاد خود را مطرح کنید و از قبل نمایندگان میدانند و اینطور نیست که در مجلس تازه آشنا شوند چون ما از قبل لابی میکنیم. نمایندگان میدانند آن پیشنهادی که جلالی مطرح میکند پیشنهادی است که همه روی آن توافق کردهاند و بلافاصله رأیگیری صورت میگیرد.
-اگر کسی اعتراض کند ...
اعتراض هم میکنند و موافق و مخالف صحبت میکنند و آن روز هم موافق و مخالف صحبت کردند. روز قبل روی کلیات بحث صورت گرفت و دو فوریت آن رأی نیاورد و یک فوریت شد و یک فوریت داخل کمیسیون امنیت ملی بحث شد و یک ماده واحده بود و آقای دکتر لاریجانی ماده واحده را که رأیگیری کردند رأی آورد. این مکانیزم مجلس و حق مجلس است.
مجلس میگوید من بیشتر از این نمیخواهم بحث کنم. مجلس میتوانست رأی ندهد و بگوید که ما میخواهیم سطر به سطر بخوانیم. مادة واحده با اجزایش که هفت الی هشت بند بود رأیگیری شد و این حق مجلس است که میتواند رأی بدهد یا میتواند رأی ندهد. ضمن اینکه مباحث بسیار روشن بود مثلاً یکی اينكه گام به گام صورت بگیرد یا پیامدی گنجانده شود یا بعضی از پیشنهادات بنیانبرافکن بود ظاهر پیشنهاد تنها یک پیشنهاد بود ولی طرف غربی میگفت که با این چیزی که شما در مجلس تصویب کردید برجام را نقض کردهاید و برجام دیگر نیست. آیا ما میتوانستیم این کار را بکنیم؟
برخی دوستان پیشنهاد دادند که دولت دوباره مذاکره کند و ایرادات در برجام را برطرف کند. آیا میتوانستیم چنین کنیم؟ طرف مقابل میتواند بگوید که ما دیگر نمیخواهیم مذاکره کنیم و باید طبق آنچه تصویب شده است پیش برویم. برخی پیشنهادات اینگونه بودند که بنیان کار را برهم میریخت.
مجلس باید در تراز ملی قرار بگیرد
-در مورد شخصیتهای ملی صحبت کردید. برخی از رجال ملی کاندیدا نمیشوند؛ مثلاً آقای محسن رضایی یا آقای ولایتی ... درست است که برای ریاست جمهوری کاندیدا شدند ... در صورتی که دموکراسیهای جهان، همة افراد با هر سطح بالایی که باشند برای مجلس کاندیدا میشوند؟
دو مسئله وجود دارد و آن اینکه مجلس باید در تراز ملی قرار گیرد تا مردم نیز احساس کنند که به جای اینکه به کارهای کوچک بپردازند به کارهای بزرگ بپردازند. ایراد شما نیز وارد است که رجال ملی بايد بیایند که مجلس ملی بشود به نظرم این حرف هم درست است.
برخی سطح اصولگرایی انسانها را اندازه میگیرند
-چرا برای اصولگرایان وحدت سخت شده است؟
اتفاقاً سؤال بسیار خوبی است. به نظرم اصولگرایی باید در درون خود یک آسیبشناسی داشته باشد که چرا وحدت سخت شده است. به نظرم یکی از دلایل این است که دوستان به دنبال تابع و مطیع هستند و همراه نمیخواهند. در کار سیاسی گروهها همراه هستند نه مطیع هم.
دوم اينكه همین کاری که در انتخابات صورت گرفت؛ مگر دوستان را جمع نکردند و از همة آنها امضا گرفتند که هر کسی که در انتخابات و در این سازوکار انتخاب نشد باید انصراف بدهد؛ اما چند نفر انصراف دادند و چند لیست دیگر خارج شد چرا چنین اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسد در جایی که یک تشکیلاتی کار میکند و عوامل آن اطاعت نمیکنند باید دید چرا چنین اتفاقی میافتد. در همین مکانیزم لیست 30 نفره با یکی از بزرگان اصولگرایی صحبت میکردم به ایشان گفتم که شما ميفرمایید تمام کسانی که دور میز تهیه لیست مینشینند نباید کاندیدای تهران باشند. چرا؟ شیخ انصاری وقتی میخواست فتوا بدهد که اگر موشی یا پرندهای در چاهی افتاد چند دلو آب باید خارج کنند که چاه مطهر و پاکیزه شود اول چاه خانه خود را پر ميكرد تا در فتوا دادنش اثر نگذارد. معلوم است کسانی که دور یک میز مینشینند و اکثر آنها نیز کاندیدا هستند اولین اسمهایی که مینویسند اسم خودشان است اینها عیوب اصلی است و به نظرم باید یک مقداری با تدبیر و تعقل و متانت و همگرایی بیشتر پیش رفت. سطح اصولگرایی انسانها را اندازه میگیرند و تصور میکنند که خودشان بیشترین مقدار را دارند و بقیه نیز باید حول آنها بچرخند.
اعضای ائتلاف اصولگرا به ما گفتند باید از فرامین ما اطاعت کنید
-رهروان ولایت اکثریت مجلس را دارد چهرههای شاخص اصولگرایی مثل دکتر لاریجانی و شما عضو آن هستید چرا در ائتلاف اصول گرایان نقشی نداشتید؟
ما در ائتلاف شرکت نکردیم به این دلیل که ائتلاف شخص آقای دكتر لاریجانی را دعوت کردند و ایشان نیز گفت که من رئیس مجلس هستم و نمیخواهم حضور پیدا کنم. چون شکل و شمایلی که از اصولگرایی ایجاد شده بود اکثریت با جبهه پایداری بود و همین اتفاق هم افتاد و در لیست تهران نیز آن را میبینید بنابراین از ابتدا در ائتلاف شرکت نکردیم چون دعوت نشدیم. آقایون میگویند که شما را دعوت نمیکنیم و کرسی هم به شما نمیدهیم و حق هم ندارید کاندیدا شوید، حتي حق ندارید در لیست دیگری باشید و باید فرامین ما را اطاعت کنید. اما ما میگوییم در کدام مرام و منش سیاسی چنین صحبتهایی وجود دارد. هنگامی که بحث ائتلاف پیش میآید میگویند که ما ائتلاف را شکل میدهیم و وقتي ميگوييم ما در ساختار ائتلاف چه کاره هستیم میگویند شما هیچ کاره هستید.
شما میدانید که در ابتدای مجلس نهم که اصولگرایی قدرت داشت ما نام خود را فراکسیون "اصولگرایان رهروان ولایت" گذاشته بودیم. ولی اینها اصولگرایی را برمیداشتند به این معنا که شما اصولگرا نیستيد ولی نام خود را فراکسیون اصولگرایان میگذاشتند. بعضی از خبرگزاریها که منتسب به این جریان هستند نيز عنوان اصولگرایی را اسم فراكسيون ما برمیداشتند.
بنابراین شما که در ساختار ائتلاف نقشی ندارید و ما خودمان آن را تشکیل میدهیم و سؤال دیگر اینکه چه کسی در ائتلاف بیاید؟ میگویند که حداکثر برای اینکه آقای دكتر لاریجانی را نیازاریم یک نماینده بفرستد. حال اگر آقای دكتر لاریجانی نمایندهای را میفرستاد مگر آقای قالیباف نماینده نداشت؟ مگر آقای محسن رضایی نماینده نداشت؟ اتفاقاً این دوستان تلاش میکردند که آقای دكتر لاریجانی نیز حضور یابد. حال باید در مقابل لیستی که ارائه کردهاند پاسخگو باشند آیا از این لیست دفاع میکنند؟
به ما گفتند نباید در هیچ لیستی حضور یابید و اگر حضور پیدا کنید ما شما را به افتضاح میکشانیم
در ائتلاف به ما میگفتند که شما یک فراکسیون هستید و حزب سیاسی نیستید. برخی از احزاب سیاسی که در ائتلاف شرکت کردند دبیران کل آنها در انتخاباتهای قبلی رأی نیاورده بودند اما امروز دور میز اصولگرایی نشستهاند. ما که 170 الی 180 نماینده در مجلس هستیم میگفتند که شما فراکسیون هستید و شما را راه نمیدهیم و حتي ميگفتند حال که راه نمیدهیم ثبتنام هم نکنید.
حال که ثبت نام کردید امضا کنید که اگر لیست درآمد بیرون بروید. يا ميگفتند حالا که امضا نمیکنید ما با شما کاری نداریم و نباید در هیچ لیستی حضور یابید و اگر حضور پیدا کنید ما شما را به افتضاح میکشانیم. ما برای بودن در هیچ لیستی هیچ تلاشی نکردیم.
من مستقل ثبتنام کردم و هیچ تلاشی برای حضور در هیچ لیستی نکردم اما به کسی نمیتوانم بگویم که شما چون نماز صبحت را نخواندهای به من رأی نده یا اگر قیافهات مذهبی نیست به من رأی نده. کسی چنین کاری نمیکند.
- چگونه در لیست ائتلاف اصلاحطلبان و طرفداران دولت حضور پیدا کردید؟
ما برای حضور در این لیست تلاشی نکردیم و آنها نیز از ما مطالبهای نداشتند. اسم اصلی آن اعتدالگرایان و حامیان دولت و اصلاحطلبان است. این لیست سه ضلع دارد، یک ضلع ندارد. خود این لیست به لحاظ آنالیز اعتدالگرایان و حامیان دولت و در عین حال اصلاحطلبان است.
در لیست اعتدال نه چیزی را امضا کردیم و نه از ما تعهد گرفتند که در آینده رئیس مجلس چه کسی شود
در این لیست ما را قرار دادند و ما رایزنی نداشتیم دوم اینکه برخلاف آن لیستهای دیگر خیلی با متانت برخورد کردند و تعهدی از ما نگرفتند. نه تعهدی گرفتند و نه چیزی را امضا کردیم و نه از ما تعهد گرفتند که در آینده رئیس مجلس چه کسی شود. هیچ کدام از اینها نبود.
-اصولگرایان همیشه به شیخوخیت معروف بودند به ویژه قبل از مجلس هشتم. چه شد که این شیخوخیت به پایان یافت و اصلاحطلبان امروز از آن شیوه استفاده میکنند؟
چون عدهای در دوره قبل حرمت مرحوم آیتالله مهدویکنی را شکستند. چه کسی شیخوخیت را شکست؟ سؤال بجایی است همین دوستانی که به ما ایراد میگیرند ... مگر مرحوم آیتالله مهدویکنی در دورةهقبل نیامد؟ پیرمرد محبوب دلها با بیماري آمد و محوریت اصولگرایان را پذیرفت و خواست وحدتی را ایجاد کند. چه کسانی دیروز سرباز زدند و برای وحدت تفاسیر مختلف ارائه کردند و حضور نیافتند و لیست جداگانه ارائه کردند؟ چرا آنها چهار سال پیش محکوم نبودند؟ اما ما كه همة کارهایمان برای ارائة لیست و حضور فعال چه در تهران و چه در سراسر کشور آماده بود، فقط به این دلیل که وحدتشکن نشویم و با رایزنیهایی که با آقاي دکتر لاریجانی انجام شده بود فعالیتهای خودمان را کنار گذاشتیم. چطور همة تقصيرهای گذشته و حال را دوستان نمیبینند؟
چه کسانی در انتخابات مجلس نهم حرمت مرحوم آیتالله مهدویکنی را شکستند؟
ضمن اینکه یکی از دوستان بیان کرده بود که «آقای جلالی شکار اصلاحطلبان شد». سؤالی که پيش ميآيد این است که همان مکانیزمی که ما را به این لیست برد همان مکانیزمي بود كه آیتالله موحدي کرمانی و جمعی از علمای بزرگ را به لیست مربوط به خبرگان برد. چطور بودن آن عزیزان در لیست خبرگان با همان امضاهای اصلاحطلبانه و به اصطلاح مهرهایی که پای آن لیست میخورد اسمش شکار و شکارچی نیست اما اینجا شکار و شکارچی است.
-چرا نمیخواستید در انتخابات شرکت کنید؟
چهار دوره از حوزة انتخابیة شاهرود و میامی نمایندة مجلس بودم و در سطح ملی نیز دلایلی داشتم و آن اینکه چون بسیاری از کارها در سطح ملی و زندگی مردم در این دعواهای سیاسی و جار و جنجالها گره خورده است، خوب نیست. ما باید در خط مقدم مطالبات مردم باشیم و پاسخگو باشیم و نمیتوانستیم بسیاری از اینها را پاسخگو باشیم؛ دلایل ملی، منطقهای و هم دلایل خانوادگی و شخصی داشتم كه همه باعث شد تا ثبتنام نکنم.
برای آمدن به انتخابات با لاریجانی چند روز کشمکش داشتیم
-جایگاه آقای دکتر لاریجانی چقدر برای شما عزیز بود که نامهای که به شما دادند و باعث شد تا شما چشم ببندید و ...
جایگاه ایشان خیلی عزیز بود ولی اینطور هم نبود ما چند روز کشمکش داشتیم. حتی در روز جمعه و آخرین روز ثبتنام ملاقاتی با یکدیگر داشتیم و در آنجا هم نپذیرفتم ولی ایشان با بزرگواری نامهای دادند. ایشان شخصیت بسیار عزیزی هستند و بنده نیز به ایشان علاقهمندی زیادی دارم. به هر حال با فشاری که بر من از ناحیة برخی از رجال کشور به ویژه آقای دکتر لاریجانی وارد شده بود باز هم مردد بودم تا اینکه این نامه بر روی سایت قرار گرفت و خیلیها به من اعتراض میکردند که خوب نیست اینقدر اصرار میشود باز میپذیرید. همه اين عوامل باعث شد تا نهایتاً در تهران ثبتنام کردم.
-آیا میتوان شما و آقای لاریجانی را به آقای هاشمی و روحانی در دهة 60 و اوایل دهة 70 تشبیه کرد؟
من آدم بسیار کوچکی هستم و قابل قیاس نیستم. هر قیاسی را میتوان انجام داد اما من بسیار کوچک هستم.
رهروان ولایت بعد از 7 اسفند حزب میشود
-آینده رهروان ولایت چه خواهد شد؟
انشاءالله بعد از هفت اسفند این فراکسیون تبدیل به حزب خواهد شد. در نطق پیش از دستور آخری که در مجلس داشتم چون جو بدی ایجاد کرده بودند بیان کردم که ما برای اینکه وحدتشکنی نکنیم همة فعالیتهای خودمان را برای بعد از هفت اسفند میگذاریم ولی راه خودمان را بعد از هفت اسفند ادامه خواهیم داد. چراكه اگر بعد از انتخابات هفت اسفند شکستی حاصل شود اینها به دنبال مقصر شکست خواهند بود.
-در این حزب آقای عارف نیز تعریف میشوند؟
باید از اول صحبت کنیم ما راهمان ادامه پیدا میکند ولی اینکه شکل و شمایل آن چگونه باشد باید صحبت کنیم.
-فهرستی که منتشر شده است بیشتر منتسب به اصلاحطلبان است و اصولگرایان در اقلیت هستند.
به نظرم برخی رسانهها از جمله رسانة ملی و برخی که میخواستند به اصطلاح خودشان این لیست را بزنند خیلی سطح اصلاحطلبی آن را بالا بردند. در حالی که این فهرست، لیستی است که بخشی از آن حامیان دولت بودند و بخشی از آن متعلق به حزب اعتدال و توسعه و بخشی از آن نیز اصلاحطلبان هستند و اضلاع مختلفی دارد. ولی تصور میکنم که با هدف تخريب افراد و زدن لیست برخی واژهها را برجستهتر کردند.
ما که دستگاه قضايي نیستیم که بیان کنیم که کسی را اعدام کنید یا اعدام نکنید
-یکی از خواستههایی که برخی اعضای این لیست مثل آقای علی مطهری و آقای عارف دارند، بحث حصر است. شما چه نگاهی دارید؟ این روزها نیز در فضای مجازی چیزهایی از شما مطرح میشود؟در یکی از جلسات مجلس نیز بیان میشود که شما یکی از افرادی بودید که خواستار اعدام بودید.
ما که دستگاه قضايي نیستیم که بیان کنیم که کسی را اعدام کنید یا اعدام نکنید و ادبیات من نیز معمولاً چنین ادبیاتی نیست. مملکت قانون دارد. بحثی که ما نیز همان موقعها هم داشتیم این است که ما اساساً هرگونه تندروی و حركت خلاف قانون را غلط میدانیم و معیار را هم این میدانیم که بر اساس ضوابط قانونی افراد باید مجازات شوند. حتی در آن زمان بعضی از افراد چنین بیان میکردند که میگفتیم در مجامع بینالمللی خیلی وجهه خوشی ندارد که مجلس خواستار اعدام افرادی شود. چراكه ميگويند مگر شما قوة قضاییه یا دستگاه قضا ندارید كه خواهان اعدام شخصي ميشويد؛ بنابراین به عقيده ما هر کسی که جرمی مرتکب شده است حتماً باید بر اساس یک دادگاه صالحه محاکمه شود و پاسخگوی رفتار خود باشد.
در جلسهای که علیه موسوی و کروبی شعار دادند غایب بودم
در آن جلسه اتفاقاً من غایب بودم.
-تلخترین روز مجلس نهم را چه میدانید؟
15 بهمن 91 که به نظرم رئیسجمهور وقت آمد و یک فیلمی را از برادر رئیس مجلس پخش کرد. اقدامي که کاملاً غیراخلاقی بود و موجب یک درگیری شدید سیاسی شد.
-آقای لاریجانی نیز آماده بود؟ چون نطقی کردند و برخی نمایندگان مانند آقایان فرهنگی و جهانگیر زاده به نفع ایشان در صحن علنی شهادت دادند.
آقای دكتر لاریجانی ذهن قویای دارد. ایشان نوار را نشنیده بود. من صبح به مجلس رفتم و آقای فروزنده که معاون رئیسجمهور بود به آقای دكتر لاریجانی توصیه کرد که شما کاری کنید که استیضاح در دستور کار مجلس قرار نگیرد.
آقای دكتر لاریجانی بیان کرد که استیضاح دست من نیست. البته باید بیان کنم که شب قبل از آن نیز جلسهای میان آقای دكتر لاریجانی و آقای احمدینژاد و چند وزیر اقتصادی و چند رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در زمینة کمک عیدانه به ملت در آستانة عید 92 برگزار شد.
در این جلسه تنشی ایجاد شد و فردا صبح نیز آقای فروزنده نزد آقای دكتر لاریجانی آمد تا استیضاح را پس بگیرند و وقتی با مقاومت آقای دكتر لاریجانی روبهرو شد بیان کرد که آقای احمدینژاد تهدید کردند که موضوعي را رو خواهند کرد. ولی بعد شنیدیم که یک نواری را تحویل سمعی و بصری مجلس دادهاند اما به همراه محافظ تا کسی نوار را نبیند و در زمان خودش استفاده شود.
کمکم بیان شد که این نوار مربوط به برادر ایشان است. هر کس ذهنیت متفاوتي در اين خصوص داشت. تا اینکه آقای احمدینژاد صحبتهای خود را انجام دادند و بخشی از جلسه برای بعدازظهر ماند و طبیعتاً آقای دکتر لاریجانی از ظهر تا بعدازظهر برخی جمعبندیها را داشتند و آمادگی ذهنی ایشان برای پاسخگویی معمولاً خوب است.
-به نظرتان بهتر نبود که زودتر با احمدینژاد اینگونه برخورد میکرد؟
ایشان برخورد کرد. ایشان در دبیرخانة شورای امنیت ملی حضور داشت و در مذاکرات هستهای بود. ببينيد چطور شد که ایشان استعفا داد و این استعفا توأم با دعوا و برخورد بود. در عین حال نمیشود که رؤسای قوا با هم جنگ داشته باشند. بالاخره ملاحظات دیگری هم وجود دارد و از طرفی هم همیشه توصیة به حق مقام معظم رهبری این بود که رؤسای قوا با یکدیگر تعامل داشته باشند و با یکدیگر همکاری کنند.
جلسه روسای قوا بعد از یک شنبه سیاه سرد بود
در اولین جلسة سران قوا بعد از یکشنبة سیاه حرفی مطرح نشد؟
آن جلسة سردی بود البته پیشنهاد آن را آقای دكتر لاریجانی ارائه کرده بود و میزبانی نیز با ایشان بود، ولی جلسه سردي بود.
-آقای احمدینژاد کتابی با خود همراه برده بود برای اینکه نشان دهد که ما کاری نداریم ؟
در ابتدا رابطه بسیار سرد بود و شخصی کتابها را دست آنها داده بود که بتوانند از آن فضا دور شوند.
باهنر از نمایندگی مجلس خسته شده بود
-علت عدم ورود آقای باهنر را چه میدانید؟
ایشان خسته بود.
-به نظرتان ترکیب مجلس دهم چگونه خواهد بود؟
به نظرم ترکیب مجلس دهم معتدلتر، عقلانیتر و کارشناسیتر از مجلس هشتم و نهم خواهد بود.
-اگر میان آقای عارف و لاریجانی رقابتی ایجاد شود برای ریاست مجلس به نظرتان چه کسی موفق خواهد بود؟
به نظرم یکی از بحثهای انحرافی که دارد شکل میگیرد و بسیاری به آن دامن میزنند بحث ریاست مجلس است. ریاست مجلس مال مجلس است یعنی زمانی که مردم نمایندگان را انتخاب کردند بعد رئیس مجلس انتخاب میشود اول باید ببینیم که آقای دكتر لاریجانی و آقای دكتر عارف توسط مردم انتخاب میشوند و بعد در مرحلة دوم به اين نکته میرسیم که رئیس مجلس چه کسی باشد. ولی من هر دو شخصیت را شخصیت تعاملی و در عین حال توسعهمحور میدانم و تصور میکنم بعد از انتخابات میتوانند برای مسائل بعدی که در مجلس وجود دارد برنامهریزی درستی داشته باشند.
-مهمترین وعدة شما به مردم تهران چیست؟
تهران بهرغم زرق و برقهای زیادی که دارد در مدتی که برای مسائل مربوط به انتخابات دور میزدم متوجه شدم که در زیر این زرق و برقها، فقر و مشکلات بسیار زیادی نهفته است ضمن اینکه بحث آب و هوا و فضا و آلودگی بسیار جدی است. بحث دیگر فقر است كه در بخشهاي مختلف به ویژه در بخشهای جنوبی شهر تهران وجود دارد. وعدة من به مردم تهران این است که اگر به عنوان نمایندة تهران انتخاب شوم با همکاری سایر دوستان باید هم تهرانگردی داشته باشیم و نقاط مختلف تهران را مانند روالی که در شهرستانها داشتم ببینم و برای توسعة مناطق مختلف تهران و رفع مشکلات آنها یک برنامهریزی جدی انجام دهیم. حداقل قولی که میتوانم بدهم این است که حتماً در کنار مردم تهران و همراه مردم تهران در رفع مشکلات آنها حضور خواهم داشت.