يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 13

همسرکشی به دلیل اصرار برای خرید طلا

کد خبر: ۹۵۹۶۵
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۶
مردی که همسرش را به‌قتل رسانده است، در بازجویی‌ها اعتراف کرد اصرار‌های همسرش برای خرید گردنبند طلا باعث این جنایت شد.

مردی، روز ششم آذر، به پلیس استان خراسان‌رضوی خبر داد همسرش به دست افرادی ناشناس به قتل رسیده است. وقتی مأموران در محل حادثه حاضر شدند، جنازه زن جوانی به‌نام مهرانه را مشاهده کردند که غرق در خون بود و شواهد نشان می‌داد هنگامی که مشغول استراحت بود، با ضربات جسمی سخت به‌قتل رسیده است. کارآگاهان با راهنمایی شوهر مهرانه به‌نام مجید، چماقی یافتند که آثار خون روی آن مشهود بود و به‌نظر می‌رسید جنایت با آن انجام شده است.

مجید در بازجویی‌ها گفت: «دختر و پسرم را به خانه پدرم برده بود. شب برای بازگرداندن آنها رفتم و وقتی به منزل رسیدیم با جسد زنم مواجه شدیم. ما قبل از ورود به داخل خانه، در حیاط چماق خون‌آلود را دیدیم و همان زمان حدس زدم اتفاق تلخی رخ داده است، اما نمی‌توانستم باور کنم مهرانه به‌قتل رسیده است». کارآگاهان جنایی خانه را دقیق بررسی کردند و به دو سرنخ دست یافتند. سرنخ اولیه بر این موضوع دلالت داشت که قاتل یا قاتلان به‌راحتی وارد این منزل شده و جنایت را انجام داده‌اند. ازسویی هیچ به‌هم‌ریختگی در خانه مشاهده نمی‌شد و سرقتی به وقوع نپیوسته بود؛ بنابراین پلیس احتمال داد قتل به دست فرد یا افرادی آشنا صورت گرفته و انگیزه آن خصومت شخصی بوده است. دراین‌میان، مجید بیش از هرکس دیگری در مظان اتهام قرار داشت؛ زیرا برخی شواهد حکایت می‌کرد او از مدتی قبل اختلافاتی با همسرش داشت.  کارآگاهان، بعد از انجام بررسی‌های اولیه و جمع‌آوری مدارک لازم، مرد جوان را به اتهام همسرکشی بازداشت کردند. او که ابتدا قصد داشت وانمود کند جنایت به دست افراد غریبه انجام شده است، در بازجویی‌های تخصصی به کشتن مهرانه اقرار کرد. او گفت: «من و همسرم از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتیم؛ اما مشکلات از سال گذشته و زمانی شدت گرفت که همسرم گردنبندش را فروخت تا برای دخترمان النگو و گوشواره بخرد. من به او قول دادم گردنبند دیگری برایش می‌خرم؛ اما مسله اینجا بود که من شغلی نداشتم و برای امرارمعاش از پدرم پول می‌گرفتم».

متهم ادامه داد: «من به مصرف تریاک اعتیاد داشتم و پولی که پدرم می‌داد، کفاف مخارجم را نمی‌داد. به همین‌دلیل، خودروی پرایدم را فروختم و مرتب از آن پول برداشت می‌کردم اما همسرم اینها را نمی‌دانست. او خیال می‌کرد من هر روز سر کار می‌روم و ازطرفی مبلغی پول به‌عنوان سپرده در بانک گذاشته‌ام و سودش را می‌گیرم. برای اینکه مهرانه مشکوک نشود، هر ماه مبلغی پول به او می‌دادم تا اینکه بالاخره پول پراید تمام شد. در این مدت، همسرم مرتب به من فشار می‌آورد و اصرار می‌کرد برایش گردنبند بخرم. ازطرفی نمی‌توانستم واقعیت را به او بگویم. مهرانه می‌گفت تو پولت را به جای اینکه برای من خرج و به قولت عمل کنی، در بانک گذاشته‌ای. این مسئله باعث شده بود بارها و بارها با هم درگیر شویم تا اینکه روز حادثه سراغ یکی از اقوام رفتم و از او پنج ‌میلیون تومان قرض خواستم. می‌خواستم این‌طوری مشکلم را برای مدتی حل کنم، اما آن فرد به من قرض نداد. درحالی‌که به‌شدت ناراحت بودم، به خانه برگشتم و بچه‌هایم را پیش پدرم بردم. وقتی به منزل خودم برگشتم. همسرم خواب بود. مقداری تریاک مصرف کردم و سپس به حیاط رفتم. بسیار عصبانی بودم و نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. وقتی چشمم به چماقی افتاد که از درخت توت بریده بودم، آن را برداشتم و سراغ مهرانه رفتم. زمانی که ضربه را وارد کردم، او جیغ کشید. بعد از آن، درحالی‌که متوجه رفتارم نبودم و از شدت خشم نمی‌توانستم اعمالم را کنترل کنم، ضربات بعدی را وارد کردم. پس از آنکه از مرگ مهرانه مطمئن شدم، برای اینکه وانمود کنم جنایت در نبود من اتفاق افتاده است به خانه پدرم رفتم و بچه‌ها را به منزل بازگرداندم».

 متهم بعد از اعتراف به جرم خود، صحنه جنایت را بازسازی کرد. او درحال‌حاضر، در بازداشت به سر می‌برد تا تحقیقات قضائی تکمیل شود.
نظر شما