چرا عربستان شیخ نمر را اعدام کرد؟
از بین ۴۷ نفری که روز شنبه به اتهام ارتکاب "جرائم تروریستی" در عربستان سعودی اعدام شدهاند، تنها چهار تنشان شیعه بودند. بیشتر اعدام شدهها کسانی هستند که برای القاعده فعالیت میکردند و در این گروه عضویت داشتند.
به گزارش ایسنا، حسیب عمار، گزارشگر بی.بی.سی نوشته است: اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی شیعی منتقد حکومت عربستان سعودی، با توجه به بعد فرقهای آن، اعدام این افراد را که خطرشان برای امنیت و ثبات، و مهمتر از همه خاندان شاهی عربستان سعودی بزرگتر وجدیتر از تهدیدی بود که رهبران این کشور از شیخ نمر و طرفداران اش احساس میکردند، تحتالشعاع قرار داد.
برجستهترین فرد در بین اینها، فارس آل شویل زهرانی معروف به ابو جندل ازدی، نظریه پرداز اصلی سازمان القاعده در عربستان سعودی بود که دولت این کشور را مرتد میخواند و و در نوشتههایش کشتن مأموران پلیس و کارکنان دولت را از نگاه شرعی توجیه میکرد.
عبدالعزیز بن رشید عنزی یکی دیگر از افرادی بود که اعدام شد. او مسئول رسانهای و سربازگیری در "القاعده در جزیره عرب" بود.
بنابراین، اگر اعدام شیخ نمر پیامدهای منطقهای دارد و بر روابط عربستان با ایران تأثیر میگذارد، پیامدهای داخلی اعدام اسلامگرایان افراطی سنی میتواند برای دولت عربستان به مراتب سخت تر باشد.
در سال گذشته در اثر بمبگذاریهای که به طرفداران داعش نسبت داده شد، دستکم ۵۰ نفر در عربستان سعودی کشته شدند.
"بین مخالفان شیعه و سنی فرق نیست"
ظاهراً به همین دلیل، مقامات از چند هفته پیش از اجرای این اعدامها، افکار عمومی سعودیها را آماده میکردند. در رسانههای نزدیک به دولت عربستان سعودی چند مستند پخش شد که مبارزه عربستان سعودی در سرکوب القاعده را به تصویر میکشید.
وقتی دولت عربستان سعودی شیخ نمر را یکجا با طرفداران القاعده اعدام کرد، ظاهرا میخواست به مردم به شدت محافظه کار سنی این کشور این پیام را دهد که در مبارزه خود علیه آنهایی که تهدید برای امنیت و ثبات عربستان به حساب میآیند، فرقی نمیگذارد و این طور نیست که اگر اسلامگراهای سنی را اعدام میکند در برابر شیعهها نرمش نشان میدهد.
اما این به آن معنا نیست که ریاض حساسیت اعدام شیخ نمر را در نظر نداشت.
ایران، رقیب منطقهای عربستان سعودی و بزرگترین دولت شیعه در جهان، و حتی برخی گروههای مدافع حقوق بشر و ناظران هشدار داده بودند که اعدام رهبر معترض شیعیان عربستان سعودی، پیامدهای ناگواری برای روابط سنیها و شیعهها خواهد داشت و به شعلههای جنگ و درگیری در یمن، سوریه، عراق و برخی دیگر کشورها دامن خواهد زد.
برای همین، انتظار میرفت که عربستان سعودی، دست کم در چنین فضای پر التهابی که بر خاورمیانه سایه افکنده، از اعدام او خود داری کند. ولی ریاض ظاهراً نگاه دیگری داشت.
شیخ نمر در کنار اینکه به "فتنه انگیزی و استفاده از خشونت" متهم بود، اتهام اصلی دیگری که بر او وارد میشد و بر اساس آن محاکمه شد، دعوت به جدایی شهرهای قطیف و احساء در شرق عربستان و یکجا کردنشان با بحرین برای تشکیل یک دولت شیعی بود.
در سال ۲۰۰۹ میلادی و پس از آنکه فیلمبرداری مأموران امنیتی از زنان شیعهای که به زیارت آرامگاه پیامبر اسلام (ص) در مدینه میرفتند به اعتراض شیعیان و دستگیری چند نفر منجر شد، شیخ نمر با اعتراض به تبعیض علیه شیعیان گفت که اگر کرامت شیعیان به آنها برگردانده نشود، شیعیان عربستان خواهان جدایی از این کشور خواهند شد.
این اظهار نظر باعث شد که وی را بازداشت کنند. پیش از این هم او در سالهای ۲۰۰۴، ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ باز داشت شده بود.
اما این بازداشتها، شیخ نمر را وانداشت که در دیدگاه خود علیه دولت عربستان سعودی، که آن را حکومتی "مرتجع" میدانست، تجدید نظر کند بلکه مواضع او تندتر و بی پروا تر هم شد.
وقتی در سال ۲۰۱۲، امیر نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان سعودی در گذشت، او در یک سخنرانی آتشین، حرفهای تندی علیه او و خاندان حاکم آل سعود زد و گفت: "امیر نایف در قبر عذاب میکشد، او را کرم خواهد خورد و به جهنم خواهد رفت".
در ژوئیه سال ۲۰۱۲ وقتی او همراه با چند نفر دیگر بازداشت شد، پلیس اعلام کرد که این افراد هنگام بازداشت از سلاح گرم استفاده کردند و به همین دلیل مأموران هم به سوی آنها شلیک کردند، اگر چه نزدیکان او میگویند پلیس صحنهسازی کرد تا او را مرتبط با خشونت معرفی کند.
خانواده و فعالان سعودی میگویند شیخ نمر تنها از تظاهرات مسالمتآمیز حمایت میکرد و بر پرهیز از خشونت تاکید داشت.
مشت آهنین
ملک سلمان میتوانست شیخ نمر را عفو کند. اما از دید بسیاری از تحلیل گران عرب، نرمش نشان دادن در این زمینه میتوانست به تقویت احتمالی هواداران او، و در کل شیعیان عربستان منجر شود که در سایه تحولات پرشتاب کنونی خاورمیانه، به خصوص قدرت گرفتن حوثیها در یمن، برای رهبران این کشور تحمل شدنی نبود.
نرمش نشان دادن در قبال شیخ نمر از طرف دیگر، خشم اسلامگرایان افراطی سنی و هوادارانشان را بر میانگیخت، آن هم در زمانی که داعش دارد در منطقه نفوذ پیدا میکند.
میتوان گفت، عربستان با اعدام روحانی برجسته شیعه سعودی این پیام را میدهد که در مقابله با تلاشهای ایران برای نفوذ در منطقه عزم خود را جزم کرده و نشان میدهد که در برابر تهدیدهای احتمالی برای امنیتاش آماده تساهل نیست، در برابر داعش و افرادی که احتمالاً در داخل عربستان سعودی با افکار این گروه همنوایی نشان میدهند، هم مشت آهنین بالا میکند.
برای همین، رسانههای دولتی و عربی نزدیک به عربستان سعودی تصویر فارس آل شویل را در کنار تصویر شیخ نمر میگذاشتند تا نشان دهند که هر دو خطری بودند برای ثبات و امنیت این کشور.
عربستان هشدار قبلی ایران را مبنی بر اینکه اگر ریاض شیخ نمر را اعدام کند بهای سنگینی خواهد پرداخت، دخالت در امور داخلی خود قلمداد کرد.
تلاش برای گذار از میراث نامطلوب
از وقتی که سلمان بن عبدالعزیز قدرت را در دست گرفته، عربستان سعودی مواضع قاطعانه تر اتخاذ میکند و برخلاف پادشاه پیشین، ملک عبدالله، چهرهای "جدیتر" از خود نشان میدهد. ملک سلمان برای "مقابله با نفوذ تهران"، به یمن نیرو فرستاد و ائتلاف نظامی تشکیل داد تا این کشور را از کنترل حوثیهای شیعه مذهب خارج کند.
برخی تحلیل گران معتقدند آنچه که او را به اتخاذ چنین مواضع جدی واداشته، وضعیت نامطلوبی است که از سلف خود به ارث برده است. به باور این دسته از تحلیل گران، ملک عبدالله با حمایت از ارتش مصر و مخالفان اخوان المسلمین که سرانجام به سرنگونی اولین رئیس جمهوری منتخب در تاریخ این کشور منجر شد، زمینه ظهور داعش را فراهم کرد.
او همین روش را در برابر اخوان المسلمین یمن و جوانانی که علیه علی عبدالله صالح رئیس جمهوری پیشین این کشور در اوج خیزشهای بهار عرب، قیام کرده بودند هم دنبال کرد. عربستان سعودی در آن زمان از علی عبدالله صالح که زیر فشارهای مردمی و اخوان المسلمین یمن قرار داشت، حمایت کرد. شاید به این دلیل که این خیزشها به عربستان سرایت نکند.
با این حال، به رغم اینکه صالح از قدرت کنار زده شد، اما نفوذش را حفظ کرد. امروز علی عبدالله صالح متحد حوثیها است که دولت مورد حمایت عربستان سعودی در یمن را از قدرت کنار زدند. قدرت گرفتن حوثیها برای عربستان سعودی یک خطر جدی است. این کشور برای مقابله با نفوذ ایران و داعش، دوباره با اخوانیهای یمن نزدیک شده است و حتی شایعههایی وجود دارد که مقامات سعودی با اخوان المسلمین مصر هم ارتباط برقرار کردهاند.
اما سئوال این است: در حالیکه عربستان سعودی پیشرفت قابل ملاحظهای در سوریه و عراق و حتی یمن نداشته، آیا اعدامهای اخیر و قطع روابط دیپلماتیک با ایران، واقعاً میتواند یک چهره قاطع و نیرومند از این کشور به مخالفاناش نشان دهد؟
نظر شما