روايتهاي جديد از رابطه احمدينژاد و مشايي
تكذيب جدایی محمود و اسفندیار
احمدينژاد سرزده به جمع هياتيها بازگشت، همان جمعي كه 9 سال پيش از ميان آنها براي رسيدن به قدرت خيز برداشت. آن روزها مساله او كنار زدن هفت نامزد رقيب بود و اين روزها نگه داشتن يك رفيق.
هنوز هم مساله اصلي احمدينژاد همان مشايي است. كسي كه داود احمدينژاد، برادر نسبياش گفته «او را دك كرده است» و علياكبر جوانفكر، برادر سياسياش مدعي شده كه فعلا چنين خبري در ميان نيست. حرف بازگشت محمود احمدينژاد به صحنه سياست چند صباحي است كه سر زبانها افتاده، چند ماهي بود كه خيلي در جايي آفتابي نميشد. پريشب اما يكباره آمد و در جمع بچه هياتيهاي هيات حسين سيب سرخي حضور پيدا كرد.
اين چندمين باري است كه احمدينژاد در هفتههاي اخير در جمعهايي اينچنيني آفتابي ميشود، يك بار مراسم ختم و يك بار هيات. گويي ديگر نميخواهد خود را از ديد رسانهها پنهان كند و براي رخ نمودن جمعهاي غيررسمي را ترجيح ميدهد.
حالا خيلي از اطرافيان او از احتمال بازگشتش به پاستور و آن هم در سال 96 صحبت ميكنند، يك عده مخالف مشايي و يك عده موافق او. كمتر از 12 ساعت از آن موقعي كه احمدينژاد دوباره «هياتي» شد، برادرش داوود به سايت «انتخاب» خبر داد كه او مشايي و بقايي را «دك كرده است».
اين آرزوي ديرين برادر بزرگتر محمود احمدينژاد بود، آرزويي كه از سال 90 به اين طرف دايما آن را تكرار ميكرد. برادر بزرگتر بعد از آن 11 روز خانهنشيني به اردوگاه اصولگرايان منتقد احمدينژاد نقل مكان كرده بود، ولي باز هم خون برادري كار خود را ميكند. اگر آرزوي اول داوود احمدينژاد «دك كردن» مشايي و بقايي باشد آرزوي بعدي او بازگشت برادر كوچكتر به پاستور است.
چيزي كه آن را بيپروا در گفتوگو با «انتخاب» ميگويد؛ «احتمال كانديداتوري برادرم در انتخابات رياستجمهوري خيلي زياد است». اين آرزوي دوگانه اما تنها در دل داوود احمدينژاد جا ندارد، خيلي از اصولگرايان ديگر هم چون او با روياي جدايي محمود احمدينژاد از مشايي و بازگشت مجددش به پاستور روزگار ميگذرانند.
برادران سياسي احمدينژاد اما فقط در يك مورد از اين روياي دوگانه با داوود احمدينژاد موافق هستند؛ بازگشت رييس دولت دهم به پاستور. جدايي از مشايي اما براي آنها هيچ جذابيتي ندارد، آنها هنوز هم دنبال همان تركيبي هستند كه در آخرين روز نامنويسي نامزدهاي رياستجمهوري سال 92 در وزارت كشور ديده بودند؛ احمدينژاد دست در دستان مشايي.
شايد از همين رو است كه خيلي زود علياكبر جوانفكر وارد ميدان ميشود تا درباره جدايي مشايي از احمدينژاد جواب دهد. او با يك جمله در گفتوگو با تدبير موضع خود يك علامت سوال بزرگ مقابل صحبتهاي روز شنبه داوود احمدينژاد ميگذارد؛ «محل كار آقايان مشايي و بقايي در جاي ديگري غير از دفتر كار دكتر احمدينژاد قرار دارد.
استفاده از تعبير جدايي، مناسب چنين اتفاقي نيست. البته هر گونه توضيحي در اين خصوص، بايد از كسي كه ادعاي جدايي را مطرح كرده است، پرسيده شود». نظر جوانفكر در رابطه با احمدينژاد كاملا روشن است؛ «اگر اصولگرايان احمدينژاد را مرده سياسي بدانند بايد با تاسف گفت كه آنها خدا را از معادلات سياسي خود كنار گذاشتهاند».
اين حرفها را كسي ميزند كه بازداشت و زنداني شدن او نه تنها پايان كارش در تيم احمدينژاد نبود بلكه رييس دولت دهم را بر آن داشت تا يكي از بيسابقهترين اختلافات ميان روساي قواي مجريه و مقننه را با نامههاي سرگشاده معروف خود علني كند. شايد پيوند اين «برادري سياسي» بيش از «برادري خوني» محمود و داوود احمدينژاد محكم باشد.
جوانفكر همزمان با اين گفتوگو در مصاحبه ديگري با آريا خيلي شفاف ميگويد: «روابط احمدينژاد ومشايي بسيار مستحكم است». شايد هنوز هم حق با صادق زيبا كلام باشد كه به آريا ميگويد: «هيچ نشانهيي از جدايي احمدينژاد و مشايي ديده نميشود» و اينكه داوود احمدينژاد بيشتر آرزوي خود را مطرح كرده تا يك واقعيت را.
در اين ميان چه احمدينژاد با مشايي مانده و چه از او جدا شده باشد، يك واقعيت غير قابل تغيير وجود دارد و آن هم خيز دوباره او براي حضور در ميدان رقابت سياسي است. شايعه تهيه ليست «ياران احمدينژاد» براي انتخابات مجلس و ايجاد تشكيلات «هما» چيزي جز اين را تاييد نميكند.
چه آنكه برخي رسانههاي جريان اصولگرا شايعه ديگري را هم درباره روابط مشايي و احمدينژاد مطرح كردهاند؛ برخي از وزراي احمدينژاد كه با مشايي رابطه خوشي نداشتند شرط حضورشان را نبودن رييس دفتر دولت دهم يعني اسفنديار مشايي بيان كردند كه گويي احمدينژاد نيز قبول كرده و اين رايزنيها بدون حضور يارهميشگي احمدينژاد برگزار شده بود. شايد همين مساله دليل جدا شدن دفتر مشايي و احمدينژاد از هم بوده نه «دك شدن» مشايي توسط احمدينژاد.
هنوز هم مساله اصلي احمدينژاد همان مشايي است. كسي كه داود احمدينژاد، برادر نسبياش گفته «او را دك كرده است» و علياكبر جوانفكر، برادر سياسياش مدعي شده كه فعلا چنين خبري در ميان نيست. حرف بازگشت محمود احمدينژاد به صحنه سياست چند صباحي است كه سر زبانها افتاده، چند ماهي بود كه خيلي در جايي آفتابي نميشد. پريشب اما يكباره آمد و در جمع بچه هياتيهاي هيات حسين سيب سرخي حضور پيدا كرد.
اين چندمين باري است كه احمدينژاد در هفتههاي اخير در جمعهايي اينچنيني آفتابي ميشود، يك بار مراسم ختم و يك بار هيات. گويي ديگر نميخواهد خود را از ديد رسانهها پنهان كند و براي رخ نمودن جمعهاي غيررسمي را ترجيح ميدهد.
حالا خيلي از اطرافيان او از احتمال بازگشتش به پاستور و آن هم در سال 96 صحبت ميكنند، يك عده مخالف مشايي و يك عده موافق او. كمتر از 12 ساعت از آن موقعي كه احمدينژاد دوباره «هياتي» شد، برادرش داوود به سايت «انتخاب» خبر داد كه او مشايي و بقايي را «دك كرده است».
اين آرزوي ديرين برادر بزرگتر محمود احمدينژاد بود، آرزويي كه از سال 90 به اين طرف دايما آن را تكرار ميكرد. برادر بزرگتر بعد از آن 11 روز خانهنشيني به اردوگاه اصولگرايان منتقد احمدينژاد نقل مكان كرده بود، ولي باز هم خون برادري كار خود را ميكند. اگر آرزوي اول داوود احمدينژاد «دك كردن» مشايي و بقايي باشد آرزوي بعدي او بازگشت برادر كوچكتر به پاستور است.
چيزي كه آن را بيپروا در گفتوگو با «انتخاب» ميگويد؛ «احتمال كانديداتوري برادرم در انتخابات رياستجمهوري خيلي زياد است». اين آرزوي دوگانه اما تنها در دل داوود احمدينژاد جا ندارد، خيلي از اصولگرايان ديگر هم چون او با روياي جدايي محمود احمدينژاد از مشايي و بازگشت مجددش به پاستور روزگار ميگذرانند.
برادران سياسي احمدينژاد اما فقط در يك مورد از اين روياي دوگانه با داوود احمدينژاد موافق هستند؛ بازگشت رييس دولت دهم به پاستور. جدايي از مشايي اما براي آنها هيچ جذابيتي ندارد، آنها هنوز هم دنبال همان تركيبي هستند كه در آخرين روز نامنويسي نامزدهاي رياستجمهوري سال 92 در وزارت كشور ديده بودند؛ احمدينژاد دست در دستان مشايي.
شايد از همين رو است كه خيلي زود علياكبر جوانفكر وارد ميدان ميشود تا درباره جدايي مشايي از احمدينژاد جواب دهد. او با يك جمله در گفتوگو با تدبير موضع خود يك علامت سوال بزرگ مقابل صحبتهاي روز شنبه داوود احمدينژاد ميگذارد؛ «محل كار آقايان مشايي و بقايي در جاي ديگري غير از دفتر كار دكتر احمدينژاد قرار دارد.
استفاده از تعبير جدايي، مناسب چنين اتفاقي نيست. البته هر گونه توضيحي در اين خصوص، بايد از كسي كه ادعاي جدايي را مطرح كرده است، پرسيده شود». نظر جوانفكر در رابطه با احمدينژاد كاملا روشن است؛ «اگر اصولگرايان احمدينژاد را مرده سياسي بدانند بايد با تاسف گفت كه آنها خدا را از معادلات سياسي خود كنار گذاشتهاند».
اين حرفها را كسي ميزند كه بازداشت و زنداني شدن او نه تنها پايان كارش در تيم احمدينژاد نبود بلكه رييس دولت دهم را بر آن داشت تا يكي از بيسابقهترين اختلافات ميان روساي قواي مجريه و مقننه را با نامههاي سرگشاده معروف خود علني كند. شايد پيوند اين «برادري سياسي» بيش از «برادري خوني» محمود و داوود احمدينژاد محكم باشد.
جوانفكر همزمان با اين گفتوگو در مصاحبه ديگري با آريا خيلي شفاف ميگويد: «روابط احمدينژاد ومشايي بسيار مستحكم است». شايد هنوز هم حق با صادق زيبا كلام باشد كه به آريا ميگويد: «هيچ نشانهيي از جدايي احمدينژاد و مشايي ديده نميشود» و اينكه داوود احمدينژاد بيشتر آرزوي خود را مطرح كرده تا يك واقعيت را.
در اين ميان چه احمدينژاد با مشايي مانده و چه از او جدا شده باشد، يك واقعيت غير قابل تغيير وجود دارد و آن هم خيز دوباره او براي حضور در ميدان رقابت سياسي است. شايعه تهيه ليست «ياران احمدينژاد» براي انتخابات مجلس و ايجاد تشكيلات «هما» چيزي جز اين را تاييد نميكند.
چه آنكه برخي رسانههاي جريان اصولگرا شايعه ديگري را هم درباره روابط مشايي و احمدينژاد مطرح كردهاند؛ برخي از وزراي احمدينژاد كه با مشايي رابطه خوشي نداشتند شرط حضورشان را نبودن رييس دفتر دولت دهم يعني اسفنديار مشايي بيان كردند كه گويي احمدينژاد نيز قبول كرده و اين رايزنيها بدون حضور يارهميشگي احمدينژاد برگزار شده بود. شايد همين مساله دليل جدا شدن دفتر مشايي و احمدينژاد از هم بوده نه «دك شدن» مشايي توسط احمدينژاد.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما