تأملی بر جوابیه صداوسیما به سخنگوی دولت
روابط عمومی صداوسیما اخیراً به برخی اظهارات و انتقادات محمدباقر نوبخت - معاون رئیسجمهور و سخنگوی دولت - پاسخ داده است. این جوابیه، نکات قابل تأملی دارد.
عصرایران نوشت: جوابیه اخیر روابط عمومی سازمان صدا و سیما به سخنگوی دولت از چند نظر قابل توجه است؛ نخست اینکه در این توضیح، 7 بار اصطلاح «رسانه ملی» آمده و آن قدر که از این واژه استفاده کردهاند، به کلمه «صدا و سیما» علاقه نشان ندادهاند و حتی به نظر میرسد بیش از آنکه درصدد توضیح ابهامات یا اتهامات باشند، میخواهند این واژه را القا کنند.
در حالی که نام رسمی این دستگاه عریض و طویل با هزار میلیارد تومان بودجه سالانه و 30 هزار پرسنل، «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است. این همه بهکارگیری یک عنوان غیر رسمی و تبلیغاتی در یک متن رسمی مثل این است که بانک سپه در متون رسمی مدام عبارت «نخستین بانک ایرانی» را تکرار کند.
اصطلاح «ملی» درباره دستگاهها یادآور خلع ید از مالکان سابق است. مثلا چون ابتدا «بانک ایران و انگلیس» تشکیل شد واژه «ملی» در بانک ملی ایران بیانگر این مفهوم بود که تمام سهام آن متعلق به ایران است. یا شرکت «ملی» نفت ایران و ملی شدن صنعت نفت به این معنی است که از انگلستان خلع ید است.
رادیو و تلویزیون ایران در رژیم گذشته نیز اگر «ملی» خوانده میشد به این خاطر بود که اول بار حبیبالله ثابت مشهور به ثابت پاسال، تلویزیون را به ایران آورد و در سال 1348 او را واداشتند تلویزیون را به دولت واگذار کند و رادیو تلویزیون ملی ایران به این معنی بود که دیگر متعلق به ثابت پاسال نیست.
حالا صدا و سیما در یک جوابیه چندینبار خود را رسانه ملی توصیف میکند. «ملی» همان کلمهای است که در سالهای آغازین دهه 60 مورد بغض قرار گرفت و حتی واژه «ملی» را از سازمان ملی انتقال خون ایران حذف کردند. دانشگاه ملی ایران نیز تغییر نام داد و تنها بانک ملی و تیم ملی فوتبال باقی ماندند.
اصرار صدا و سیما بر استفاده از اصطلاح رسانه ملی این پرسش را به میان میآورد که اگر منظورتان دولتی است، مگر خبرگزاری جمهوری اسلامی و روزنامه ایران هم رسانههای دولتی نیستند؟ اگر منظورتان از ملی نهادهای عمومی است، مگر روزنامه همشهری نیز متعلق به بخش عمومی نیست و اگر از «ملی»، «حکومتی» را در نظر دارند، کیهان و اطلاعات چگونهاند؟
نکته دوم این که اگر مانند نهادهای دیگر ملی به معنی دولتی است، چرا دولت ناراضی است؟ این چه رسانه «دولتی»ای است که صدای دولت را درآورده است؟
همین که روابط عمومی صدا وسیما در صدد پاسخگویی به سخنگوی دولت برمیآید به این معنی است که خود را فراتر از دولت میداند. وگرنه روابط عمومی کدام سازمان دولتی را سراغ دارید که درصدد جوابگویی به معاون رییسجمهوری و سخنگوی دولت برآید؟
بامزهترین بخش جوابیه اما بند دوم آن است. آنجا که ادعا میکند: «نیمنگاهی به اخبار و گزارشهای پخش شده از رسانه ملی حاکی از تلاش و جدیت آن برای کشف سوژههای مثبت و امیدآفرین و انعکاس و برجستهسازی آن است». در بند سوم هم خود را «نماینده افکار عمومی» معرفی میکند. این در حالی است که همه میدانند سمت و سوی برآیند افکار عمومی در ایران با آنچه در صدا و سیما نشان داده میشود متفاوت است.
مثلا افکار عمومی هم به برنامه 90 و مجری آن علاقهمند است و هم به جواد ظریف وزیر خارجه که با تلاش فراوان سنگی را که همفکران مدیران صدا و سیما در دولت قبل به چاه انداخته بودند به در آورده اما صدا و سیما به گفتوگوی این دو اجازه پخش نداد! این چگونه نمایندگی افکار عمومی است که تا این اندازه با افکار عمومی فاصله دارد؟ حتی مجری پرسابقه خود را برنمیتابد؟
نالیدن از وضع مالی هم ترجیعبند اینگونه جوابیههاست. اینکه «رسانه ملی با چالشها و مشکلات جدی در تامین منابع مالی روبهروست و این مشکلات تاکنون حداقل در بخش اخبار منجر به زیانهای جبرانناپذیری چون حذف برخی بخشهای خبری در استانها، تعطیلی برخی دفاتر خبری در خارج از کشور، قطع برنامهها از برخی ماهوارهها، اختلال جدی در پرداخت حقوق و دستمزد همکاران، بیانگیزگی عوامل صف و ... گردیده است».
بعد اضافه میکنند: «توقع رسانه ملی از جنابعالی بیش از دیگر مسئولان است که یاریدهنده آن باشیم». یعنی در بودجه سالانه که متولی تنظیم آن نیز دکتر نوبخت رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی است، هوای ما را داشته باشید.
حال آنکه اتفاقا باید پرسید چرا دولت باید از محل مالیات مردم و ثروت ملی نفت هزینه رشد بیحساب و کتاب این سازمان و نیروی مازاد آن را بپردازد؟
بگذارید صریح و روشن بپرسیم معیار پرداختها به تهیهکنندگان چیست؟ در دو سال اخیر وزارت ارشاد در یک اقدام پسندیده جدول کامل یارانههای پرداخت شده به نشریات را در مواقع مختلف منتشر میکند.
چرا صدا و سیما این کار را نمیکند تا بدانیم فلان تهیهکننده چرا باید به اندازه یک جراح حاذق دریافتی و درآمد داشته باشد؟ تا بدانیم تهیهکنندگی در صدا و سیما چه متر و معیاری دارد؟ اگر ملی است، چرا دست همه به آن نمیرسد و اگر ملی نیست چرا این قدر اصرار دارید ملی ملی کنید؟
هنگامی میتوان بهکارگیری تعبیر ملی را پذیرفت که برآیند افکار عمومی در آن بازتاب داشته باشد. مادام که تریبون یک صدا و یک گرایش و نه همه باشد هزار بار هم که بنویسند رسانه ملی این احساس درنمیگیرد.
پرسش نهایی و کلیدیتر اینکه صدا و سیما که به اظهارات یک مقام رسمی در حد معاون رییسجمهوری و سخنگوی دولت جوابیه میدهد، آیا حاضر است جوابیه شخصیتهای حقیقی و حقوقی را به پارهای از برنامههای خود نیز پخش کند؟