ادعای محمدهاشمی درباره اختیاراتضرغامی
او نقدهایی هم به صداوسیما که خود روزگاری مدیریت آن را برعهده داشت، کرد و در نهایت به موضوع مذاکرات هستهای رسید. هاشمی مانند بسیاری از صاحبنظران اظهارات غیرکارشناسی و بدون علم را به ضرر کشور دانست و خواست تا فشارها به این تیم کاهش یابد.
متن گفتوگوی محمد هاشمی با آرمان در ادامه میآید:
فضا باز شد؟
یعنی چی؟
وقتی آقای روحانی قصد شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را داشتند یکی از مواردی که مکررا بیان میشد این بود که با پیروزی دکتر روحانی، فضای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و غیره بازتر خواهد شد. الان سوال من این است که بالاخره این فضا که میگفتند، باز شد؟
شما در رسانه هستید، از من سوال میپرسید؟ ما باید ببینیم آن فضاهایی که میگفتند بسته است، کدام بخشها بوده و شما به ما بگویید باز شده یا نه!
بخش سیاسی را مثال میزنم که شما در آن فعال هستید و البته بخش اقتصادی.
من دستاندرکار هیچ بخشی نیستم و فقط بخشی از مطلب روزنامهها و نشریات را رصد میکنم وگرنه عملا دستاندرکار هیچ کاری در حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره نیستم و مسئولیتی ندارم که بتوانم یک ارزیابی عملی از بسته یا باز بودن فضا داشته باشم. مطالبی را در روزنامهها و سایتها و… میبینم که برخی گله دارند و میگویند فضا بازتر نشده است و برخی دیگر معتقد هستند فضا باز شده است.
به هر حال به عنوان یک هموطن ایرانی وضعیت اقتصادی جامعه و قدرت خرید مردم و… را ملاحظه میکنید و اگر فعال اقتصادی هم نباشید از میزان رضایت مردم آگاه هستید و خودتان هم خرید میکنید. بنابراین حتما میتوانید یک ارزیابی داشته باشید.
قبل از پاسخ به سوال شما باید توجه کنید که دولت آقای روحانی وارث یک اقتصاد بیسامان و ورشکسته است که در کوتاهمدت امکان اصلاح آن نیست. بنابراین مشکلات اقتصادی فعلی مربوط به این دولت نیست. طبق آنچه سخنگوی دولت گزارش میدهد، دولت مدعی این است که تورم نقطه به نقطه پایین آمده و کمتر شده است اما آنچه واقعیت میدان است، این موضوع را تایید نمیکند. وقتی به فروشگاهی برای خرید میروید، مشاهده میکنید که قیمتها نسبت به گذشته تغییری نداشته است همچنین یکسری از کالاهای مورد مصرف مانند لبنیات، حبوبات، برنج، و روغن و این ارزاقی که مورد مصرف خانوادههاست یا در حوزه کالاهای خانگی مثل یخچال، تلویزیون و… تعریف میشود، هم تغییر قیمتی نداشته است. در خدماتی که در اختیار دولت است مثل آب و برق و تلفن و گاز و… شاهد افزایش قیمت هستیم مخصوصا در شش ماه دوم سال ۹۲ قیمت برق، گاز خانگی، تلفن و آب بیشتر شده است. وقتی خودمان قبوض را میپردازیم، مشاهده میکنیم اگر به فرض قبض برق در یک دوره ۱۲ هزار تومان بود، امروز به ۷۵ تا ۸۰ هزار تومان رسیده است. بنابراین در این موارد هم نه تنها کاهش قیمت و تورم را نمیبینیم بلکه شاهد افزایش هستیم. انرژی برای کشاورزی هم از اهمیت زیادی برخوردار است. ما خودمان کشاورز هستیم و دستی در این کار داریم. هزینه سوخت کشاورزی و انرژی که در این کار مصرف میشود، افزایش یافته است مثلا چاه برقی یا کشاورزی که امکانات برقی یا گازوئیل مصرف میکند، با افزایش مشهود قیمتها مواجه است و این هزینه نسبت به سال قبل و اوایل امسال افزایش چشمگیری داشته است. بنابراین خدماتی که مربوط به دولت است نه تنها کاهشی نداشته بلکه افزایش داشته است. البته آنچه در حوزه برق و آب و گاز خانگی اشاره کردم، منظور در تهران است و در شهرستانها اطلاعی از وضعیت ندارم. قبض ۱۵هزارتومانی به ۸۰ هزار تومان رسیده و این افزایش در آب، برق و گاز و… وجود دارد. درباره کشاورزی هم تجربه خودم را گفتم. یک یا دو تراکتور داریم که مصرف آنها گازوئیل است و افزایش را بخوبی در خرید این سوخت درک میکنیم. درباره برق و چاههای برقی، اگر در یک دوره ۲۰۰هزار تومان بود اکنون به دو میلیون رسیده و جهش ۱۰ برابری داشته است. بیتردید این موضوعات در بازار قابل مشاهده است. اکنون از یک سو، با افزایش زیاد نرخها در زندگی روزمره خود مواجه هستیم و از سوی دیگر با اظهارات سخنگوی دولت مواجه میشویم که مدعی است تورم نقطه به نقطه کاهش یافته است؛ نمیدانیم این کاهش در کجا بوده است. وقتی به بازار اتومبیل ساخت داخل که خودتان بارها نوشتید، نگاه میکنیم این سوال پیش میآید که بالاخره قیمت اتومبیل چه شد. بالاخره شورای رقابت باید تصمیم بگیرد یا دولت؟ تعهداتی که کارخانجات خودروسازی به مردم داشتند، انجام نشده است و بعد که مراجعه میکنند مبالغی فراتر و اضافه بر تعهد مطالبه میکنند. اینها مسائلی است که در نشریات میخوانیم و برخی موضوعات تجربه شخصی خودمان است که نسبت به زندگی خود و کارهای خودمان داریم. باید اذعان داشت که ما کاهش تورم را ندیدیم. نکته بعدی بحث اشتغال است. من نمیدانم و گزارشی هم ندیدم که بخواهم در این حوزه قضاوت کنم. اما این سوال را دارم که این دولت چند فرصت شغلی مولد را ایجاد کرده است؟ هیچ خبری نداریم اما دولت در برنامه ۵ ساله تعهد دارد که سالانه یک میلیون شغل مولد ایجاد کند.
تعهد این دولت یا تعهد دولت قبل بوده؟
تعهد در برنامه پنجم بوده است که دولت سالانه یک میلیون شغل ایجاد کند. در زمان انتخابات دکتر روحانی و کاندیداهای دیگر گزارش دادند که دولت آقای احمدینژاد، سالی ۱۴ هزار شغل مولد ایجاد کردند و بیشتر ایجاد نکردند. من امروز هیچ آماری ندارم که از زمان آغاز به کار دولت آقای روحانی که ۷ ماه از آن میگذرد و باید ۵۰۰ هزار شغل مولد ایجاد میشد، چند شغل ایجاد شده است. آنچه در بازار کار میبینیم، اطلاعاتی است که از مراجعات مردمی داریم و از اخبار محافل و… به ما میرسد این نتیجه حاصل میشود که دولت در حوزه اشتغال هم توفیقی نداشته است و به میران تعهد، شغل ایجاد نشده است.
وضعیت نقدینگی در جامعه هم بهبود پیدا نکرده است؟
وضعیت نقدینگی را در جامعه را خودتان میبینید؛ بسیاری از پروژهها و امور عمرانی خوابیده است و دلیل آن را اینگونه عنوان میکنند که پول نداریم! قیمت ارز و دلار را میبینید که تغییر چندانی نکرده است؛ درزمانی، کمی کاهش داشت که بار دیگر افزایش یافت. در نهایت معتقدیم در این موارد که مربوط به شاخصهای اقتصادی و در حوزه کمی است فعلا تغییر محسوسی را در شاخصها ندیدیم.
فکر نمیکنید قضاوت کمی زود باشد؟
اگر زود است پس شما چرا پرسیدید؟
منظور من این بود که شاید باید امیدوار بود به آینده و زمانی که این دولت به تمام امور اشراف پیدا کرده باشد.
من نمیدانم.
ببینید شما فرمودید که نتوانستند شغل ایجاد کنند. خب؛ به هر حال مدیری که تازه به اداره یا بخشی میرود هنوز بسیاری از کارمندان خودش را نشناخته است که بخواهد استخدام کند و نیروهای جدید بیاورد. از این منظر گفتم که زود است.
خب این هم جزو اشکالات است. مگر چقدر زمان داریم؟ دولت در مرداد عوض میشود و ۷ ماه از سال باید کشور را اداره کند. اگر قرار باشد یک وزیر یا استاندار هنوز کارمندش را نشناخته باشد که وای به حال مردم! بالاخره باید دولت اگر برنامهای دارد، این برنامه را به فردی بسپارد که شناخت، تجربه و نیرو داشته باشد و بتواند برنامههای دولت را در نزدیکترین زمان انجام دهد. برنامه که نمیتواند معطل من باشد چون بلد نیستم و کارمندم را نمیشناسم. برنامه مجری میخواهد و مجری باید برنامه را اجرا کند. البته یکسری از کارهاست که زمانبر است. اما ما همینقدر که زمان میبرد، از زمان استفاده نکنیم خسارتزاست و بعدا باید خسارت را بدهد. بحث کشور است و خانه شخصی من و تصمیم فردی من نیست. اداره کشور نیاز به همکاری، همدلی و توان اجرایی دارد. اگر کسی میگوید من میخواهم برنامه اجرا کنم یعنی برنامه محور است و نمیخواهد برنامه را طرح کند بلکه باید برنامه موجود را اجرا کند. البته با تمام اینها، نکتهای که گفتید را قبول دارم و شش ماه کافی نیست اما مهم این است که حداقل در ۶ ماه جهت حرکت به سمت بهبود بوده یا نبوده است. اگر گزارش سخنگوی دولت مبنی براینکه تورم نقطه به نقطه کاهش یافته است را در نظر بگیریم این نشان از یک حرکت مثبت دارد. اگر وضع زندگی مردم در بازار را معیار قرار دهیم مشاهده میشود که تغییری نکرده است. اگر خدمات در اختیار دولت را در نظر بگیریم، همچنان که در پاسخ سوالات قبلی اشاره کردم، نرخ خدمات افزایش داشته است و به نوعی خود دولت عامل گرانی است. مردم در بازار میگویند که دولت خودش عامل گرانی است و وقتی دلیلش را میپرسید، پاسخ میدهند وقتی دولت برق و گاز و فلان نرخ را گران میکند و مالیات را افزایش میدهد، نرخ ارزش افزوده را بالا میبرد و این هزینه بر هزینههای قبلی اضافه میشود پس قیمت تمام شده یک کارگاه تولیدی افزایش دارد و به تبع آن نرخ هر کالایی را هم که تولید میکند، افزایش پیدا میکند. تولیدکننده که نمیتواند با ضرر کالای خود را بفروشد، باید سودی را در نظر بگیرد و کالایش را بفروشد. پس تولیدکنندگان در کشور نه حالا بلکه همیشه دولت را عامل گرانی میدانند. شما به بازار کارگر نگاه کنید، در سال گذشته دستمزد کارگران ۱۸ الی ۲۲ هزار تومان بود اما اکنون همان کارگر با ۴۰ هزار تومان کمتر کار نمیکند. پس چطور من میتوانم تولید کنم و به قیمت پارسال بفروشم؟ نمیشود. من معتقدم اقتصاد یک علم و زنجیره است که اگر یک دانه زنجیر کار نکند، کل کار متوقف میشود. این قطعات زنجیر باید با هم هماهنگ و همسو حرکت کنند و از یک فرمان دستور بگیرند تا بتواند آثار خود را بگذارد. اگر بتوانیم نرخ محصولات تولیدی داخل را کاهش دهیم، آن زمان میتوان توقع داشت که تولیدکننده با نرخ پایینتر محصول خود را عرضه کند اما وقتی وارد حوزه کشاورزی میشویم، مرکبات را در نظر بگیرید و محاسبه کنید میزان سم، آب و کود چقدر افزایش قیمت دارد. کیسه کودی که سال گذشته ۲۰ هزار تومان میخریدیم اکنون ۵۰ هزار تومان هم نمیدهند. در حالی که همان کود با همان وزن و نوع است. در این شرایط چطور میتوانم قیمت محصولم را پایین بیاورم. بنابراین در برداشت یک محصول کشاورزی ۳ یا ۴ عامل دخالت دارد که شامل کود، سم، آب و کارگر است. اگر قیمت این مولفهها درصدی بالار فته باشد چطور قیمت محصول نهایی پایین میآید؟ قیمت باید بالا برود.
بیانصافی میکنید.
اصلا بیانصافی نمیکنم. چرا میگویید بیانصافی میکنم؟
چون در ابتدای این گفتوگو اشاره داشتید که امور باید با همدلی و همکاری پیش برود اما حتما میدانید که تا به امروز ۳ وزیر دولت کارت زرد از مجلس دریافت کردهاند و مرتب به وزرا تذکر داده میشود. در چنین فضایی انتظار کار ایدهآل کمی بیانصافی نیست؟
نظر شما صحیح است. متاسفانه مجلس بجای نظارت بعضا دخالت در امور دولت میکند اما نظارت و دخالت مجلس باعث سلب مسئولیت از قوه مجریه نیست به هر حال دولت، مسئول است و باید به وظایف خود عمل کند. من از ابتدا در حال توضیح وضع موجود و اتفاقی بودم که الان رخ داده است. وقتی میپرسید درباره اقتصاد چه نظری دارید، نمیتوانم بگویم که دیروز به مغازه رفتم و شیر ۳ هزار تومانی را به من ۱۵۰۰ تومان دادند! شیر هزار و پانصد تومانی دیروز را امروز به من ۲ هزار تومان دادند. من چطور بگویم که ارزانتر شده است!
به هر حال مولفههایی در این افزایش نقش داشته است که تصور نمیکنم تمام آن مربوط به دولت باشد.
عیبی ندارد. اما بدانید شرایط بهتر نشده است. علت این افزایش را برخی اینگونه میگویند که همکاری و همدلی مجلس نیست، برخی معتقدند توانایی دولت پایین است، عدهای هم میگویند که شرایط بینالمللی موثر است و هر چیز دیگری که میشود گفت. شما میپرسید قیمتها بالا رفته یا پایین؟ من باید بگویم پایین آمده است که در واقعیت اینطور نیست و قیمتها پایین نیامده است. کجا بیانصافی میکنیم؟
به مجلس برگردیم. این تذکرات و کارت زرد دادنها به وزرا تا چهاندازه در روند فعالیت دولت تاثیر دارد؟
بالاخره دولت باید مشکلات خود را با مردم در میان بگذارد. مجلس مدعی است رایی که به وزرای دولت آقای روحانی داده در تاریخ بیسابقه است. در ابتدا هم ۱۸ وزیر رای آوردند و ۳ تا وزیر ماندند. اینها هم که وزرای اقتصادی نبودند. مجلس به وزیر اقتصاد بالاترین رای را داد که بیسابقه بود. وزیر صنعت و نفت و تیم اقتصادی در دوره اول رای آورد. مجلس میگوید برای مواردی به دلیل وظیفه نظارتی که بر عهده دارد، از وزیر سوال میکند. این سوال مثل قیمتهاست. اگر بخواهید با گذشته مقایسه کنید نسبت به گذشته چندین برابر شده است. اگر در گذشته در هر سال ۵ سوال از یک وزیر میکردند، اکنون ۵۰ سوال میپرسند یعنی این غیرعادی است و قبول دارم. دولت بودجه را به مجلس داده است و باید ببینیم مجلس نسبت به این لایحه چه عملکردی دارد و چگونه کار میکند. یکسری از مسائل هست که سیاسی است و در این حوزه مطرح میشود. مثل سوال از وزیر و کارت زرد و قرمز که بحثهای سیاسی است اما یکسری موارد وجود دارد که اثر اقتصادی دارد. در حوزه تاثیر اقتصادی اطلاع ندارم که دولت لایحهای داده و مجلس کاری نکرده است یا مجلس قیمتی را بالا برده یا نبرده است. اینها را اطلاع ندارم که بدانم منشأ تورم، گرانی و بالا رفتن قیمتها، کار مجلس یا دولت است. مجلس تعرفه برق را بالا برد، دولت میتواند ادعا کند که مجلس نرخ برق را بالا برده است پس مجری قانون مجلس هستم! میدانیم قیمت سوخت تغییر نکرده است ولی چطور شده که در ۶ ماه دوم افرایش قیمت پیدا کرده است. این مسائل حلقه مفقوده است. واقعیتی وجود دارد و نرخ سوخت در برگهای که دریافت میکنید چند برابر شده است و از آن طرف هم مصوبهای در مجلس نیست. قبض را اداره برق میبرید و اعتراض میکنید که جواب میشنوید قیمت همین است و دلیلش را جویا میشوید، میگویند وزارتخانه گفته که باید خودکفا شوید و خودتان پولتان را در بیاورید. حالا این تقصیر دولت است یا مجلس؟ من نمیدانم و میگویم زمانی که میخواهید واقعیت موجود را ببینید و بسنجید، اینها واقعیت موجود است و زمانی که میخواهید علل و عوامل آن را ببینید، باید رفت و ریشهیابی کرد که علت این افزایش چیست.
خب من هم به این موضوع اشاره کردم که وزیر نمیتواند تصمیم بگیرد؛ چون با احضارهای مکرر و کارت زرد دادنهای مجلس نوعی ترس به وجود میآید که با هر تصمیمی برای وزارتخانه تحت مدیریتش به مجلس فراخوانده خواهد شد.
وزیر شده برای چه؟ وزیر نباید آسایش داشته باشد. او در برابر مجلس مسئول است و باید پاسخ دهد. چطور وزیر میخواهد فشار خودش را بجای مجلس بر روی مردم بیاورد. وزیر یعنی فردی که هیچ تعهدی نسبت به مردم و مصرفکننده ندارد؟ اگر اینطور باشد که خیلی بد است.
خودتان اشاره کردید این حجم سوال از وزرا بیسابقه است.
سوال غیر طبیعی است اما سوال رافع مسئولیت وزیر نیست که بگوید چون سوال میکنند کاری انجام نمیدهم. اگر نمیتواند، استعفا دهد و فرد دیگری بجایش بیاید. سوال رافع مسئولیت نیست.
ظاهرا امروز قبضی برایتان ارسال شده که قیمت آن بسیار بالاست و اینچنین صحبت میکنید!
بحث امروز نیست. من قبض آب، گاز و گازوئیل را خودم میدهم و حتی خرید خانه را خودم انجام میدهم. وقتی شما سوالی میپرسید من باید سوال شما را واقع بینانه پاسخ دهم و آنچه هست را بگویم. نمیتوانم آنچه که نیست را به عنوان پاسخ شما بگویم تا بگویند دارم از دولت حمایت میکنم!
از موضوعات اقتصادی عبور کنیم و وارد سیاست شویم. فضای سیاسی را چطور ارزیابی میکنید و فضا برای فعالیتهای این حوزه آسانتر شده است؟
فضای سیاسی یعنی چه!
برخی معتقدند که با آغاز کار دولت یازدهم نگاههای جناحی و گروهی در بسیاری موارد مانند مطبوعات کمرنگ شده است.
این را که شما میدانید و میگویید، پس فضا باز شده است.
منظور من گشایش مطبوعاتی است. نظر شما در فضای سیاسی را میخواهم بدانم.
نوع مسائلی که در حوزه سیاسی است مسائلی بوده که در رسانهها مطرح بوده است. شما که اهل روزنامه و رسانه هستید، این تغییر را حس میکنید که در بخشهایی، فشارها کم یا رفع شده است.
شما را به عنوان فعال سیاسی میشناسیم.
فعال سیاسی الزاما رسانه ندارد.
شما عضو کارگزاران هستید پس یک نیروی باسابقه سیاسی محسوب میشوید. از این منظر تحلیلتان درباره فضای سیاسی بعد از آغاز دولت یازدهم را جویا شدم.
مردم یک مقدار امید دارند که برخی مشکلاتشان حل شود و این اخبار به ما میرسد.
این دولت میتواند امیدی که به آن اشاره کردید را محقق و به واقعیت تبدیل کند؟
نمیدانم. نمیتوانم پیشبینی کنم.
ظاهرا تمایلی برای ورود به موضوعات سیاسی ندارید. پس این سوال را میپرسم که عملکرد دولت یازدهم در عرصه هستهای و مذاکراتی که تاکنون انجام گرفته را چطور ارزیابی میکنید؟
نگاهی که من به پرونده هستهای دارم به این نحو است که در طول ۸ سال گذشته چندین قطعنامه علیه ما صادر شد و جهت حرکت غرب و یکسری از کشورها نسبت به کشور ما جهت منفی بود. این روند از سالهای ۸۴ و ۸۵ شروع و چندین قطعنامه صادر شد و گرفتاریهای مختلفی پیرامون قطعنامهها و این مسائل به وجود آمد. در این دولت در چند دور مذاکره در ژنو و نیویورک، توانست جهت حرکت منفی غرب را متوقف کند و حتی به جهت مثبت تغییر دهد. رویکردی که در توافقنامه ژنو وجود دارد تغییر جهت حرکت به سمت مثبت است و از منفی تغییر کرده است. این یک کار و توفیق بزرگی است که نصیب ملت ایران و دولت شده است. ۸ سال جهت حرکت منفی بوده و قطعنامههایی علیه کشور صادر میشده است پس دستاوردهای دولت یازدهم در این زمینه را یک توفیق بزرگ میدانم. توافقنامه ژنو یک توافقنامه حقوقی بینالمللی است که بسیار هم پیچیده است و ساده نیست که ژورنالیست بتواند درباره آن اظهارنظر کند بلکه احتیاج به کارشناس حقوق بینالملل دارد که هر کلمه آن را تفسیر کند و بگوید معنا و اثر آن و جنبه اثباتی و منفی آن چیست که این، کار یک رسانه نیست. این سند حقوقی است و کسی که میخواهد درباره آن اظهارنظر کند، باید به حقوق بینالملل آشنا باشد، رمز و رموز آن را بداند و باید شرایط را در نظر بگیرد. بنابراین من در حد اینکه قدم اولیه که برداشته شده، تغییر جهت حرکت منفی به مثبت و پذیرفتن یکسری موارد از سوی غرب را گام بلند و موثری میدانم که توفیقی برای دولت و تیم مذاکرهکننده است که با مهارت جلو رفتند. تیم مذاکرهکننده در این راه باید مورد حمایت قرار گیرد. دنیا نشسته است که بین ما اختلاف بیندازد و سوءاستفاده کند. آنها دنبال تفرقه هستند. بنابراین در داخل نسبت به موضوعی که به روابط بینالملل و غرب مربوط است همه باید از تیم هستهای حمایت کنیم. اگر احتمالا ضعفی هم وجود دارد باید کارشناسی شود. اگر فضای همدلی نه در رسانه و نه در تریبونهای دیگر بگویند این بخش ضعف دارد خیلی خوب است. این مسائل را موضوعات رسانهای و قضاوت رسانهای ندانیم. بنابراین نگاه من این است که توافقنامه ژنو یک توفیق بوده و جهت حرکت عوض شده است. ضرورت تداوم این پیروزی در آن است که از ایران یک صدا بلند شود و همه با هم باشند. دیدید وقتی که هیات آمد و توافقنامه را امضا کردند، مقام معظم رهبری حرکت آنها را تایید و حمایت کردند که این بسیار ارزشمند است. باید از ایران در شرایط فعلی در برابر غرب با یک صدا حرکت کنیم که آنها، این انسجام و همدلی در وحدت و در بین گروههای داخلی ببینند. همانطور بارها گفتیم نسبت به داشتن حق انرژی صلحآمیز هستهای حق همه ملت است و مسئول و غیرمسئول هم همین حرف را میزنند. باید پشت این جریانی که میخواهد حرکت کند، مثل همان که میگویید انرژی هستهای حق مسلم ملت ایران است، یکدل و یک صدا حمایت کنیم. باید از تیم مذاکرهکننده و کسانی که در خط مقدم جبهه دشمن یا رقیب و طرف مذاکره حضور دارند و از سربازان و افسران که در خط مقدم هستند، حمایت کنیم.
کاهش تحریم، مهمترین بخش توافقنامه است. فکر میکنید طرفهای دیگر به اجرای آن متعهد باشند؟
بالاخره این توافقنامه یک توافقنامه لازمالاجرا بین طرفین است. مبنای توافقنامه ژنو رهنمود رهبری است. تیمی که قبلا بودند استراتژی برد- برد را نداشتند بلکه استراتژی باخت- برد را دنبال میکردند. در استراتژی برد – باخت، طرفین تلاش میکنند طرف مقابل را به زمین بزنند، برد را به نفع خودشان بکنند و مقابل را بازنده کنند. از اجلاس استانبول و بغداد در یکسال قبل به تیم مذاکره گفتند که استراتژی عوض شده و استراتژی برد- برد را داریم. بالاخره باید یک چیزی بدهیم و بک چیزی بگیریم. در دولت قبل اینها رفتند اما توفیقی به دست نیاوردند. این دولت بر اساس استراتژیای که رهبری تعیین کرده بودند، رفتند و توافقی کردند که یک چیزی بدهند و یک چیزی بگیرند. اینکه کمتر دادند، بیشتر گرفتند یا بیشتر دادند و کمتر گرفتند، موضوعی است که وارد ارزیابی آن نمیشوم چرا که یک توافق حقوقی و بینالمللی است و کارشناس بینالملل باید اظهارنظر کند. اینکه توافقنامه تا چهاندازه اجرایی میشود، در همه جا پیشبینی شده است که طرفین باید به تعهد خودشان عمل کنند.
با توجه به تجربیاتی که از عملکرد طرف مقابل و بعضا دشمنیهای آنها داریم تا چهاندازه حدس میزنید آنها به این تعهدات عمل کنند؟
من که علم غیب ندارم که بگویم عمل میکند یا نمیکند. من میگویم توافقنامه طرفین را ملزم کرده است. این توافقنامه در صورتی ارزش حقوقی دارد که طرفین به تعهدشان عمل کنند. اگر طرفی عمل نکرد برای طرف دوم الزامی وجود ندارد که به توافقنامه عمل کند و چیزی از دست نمیدهد. بنابراین باید عمل کند. ما اظهارات متفاوتی را از طرف مقابل که عمدتا آمریکاست، میشنویم. اروپا اظهارنظر کمی دارد اما از سوی آمریکا شاهد اظهارنظرهای دوگانه هستیم. یعنی آقای اوباما ایستاده که هیچ تحریم دیگری علیه ایران اعمال نشود و گفته که اگر سنا تحریم کند، او وتو خواهد کرد. وزیر خارجه، وزیر دفاع و سخنگوی کاخ سفید و… حرف دیگری میزند. در این شرایط تا چهاندازه اینها با هم هماهنگ هستند و تقسیم کار کردند، باید بررسی شود. در بحثهای بینالمللی هر حرفی به معنای اجرا یا عدم اجرا نیست. ممکن است من و شما توافق کنیم که یکی مثبت و دیگری منفی صحبت کنیم، به خاطر اینکه طرف را وادار به انجام توافقنامه کنیم که این در فرهنگ سیاسی بینالمللی و ادبیات سیاسی بینالمللی بسیار متداول است. درباره پدیدهای نسبت به کشوری، یکی موضع مثبت میگیرد و دیگری منفی تا حاصل برد آن را به نفع خودشان استفاده کنند. من این نوع اظهارات متفاوت از آن طرف و حتی از این طرف (این طرف اظهارات متفاوتی دارد) را در راستای ادبیاتی که در حوزه بینالملل حاکم است ارزیابی میکنم. از نظر متن توافقنامه طرفین ملزم به اجرای تعهداتی هستند که در این توافقنامه ظرف زمانی معین پذیرفتهاند.
آیتا…هاشمی نقش موثری در پیروزی آقای روحانی داشتند. این نقش تا آخر دولت یازدهم حفظ خواهد شد؟
این سوال را باید از آقای هاشمی بپرسید اما مشخص است که پس از ۲۴ خرداد و مشخص شدن پیروزی آقای روحانی یک رابطه دو طرفه ایجاد شده است. هیچ کس نسبت به نقش و تاثیر آقای هاشمی در پیروزی آقای روحانی تردید ندارد و همه این موضوع را تایید میکنند حتی برخی به ما که میرسند، میگویند که دولت یازدهم دولت آقای هاشمی است. اما واقعیت موجود نسبت به دولت متفاوت با این موضوعات است. باید دید که آقای روحانی که پیروزی خود را مرهون آقای هاشمی میداند، تا چهاندازه به مشورت با آقای هاشمی و توصیههای ایشان پایبند عملی است و توصیههای ایشان را مفید میداند و عمل میکند. این رابطه دوجانبهای است که باید بین دولت و آقای هاشمی برقرار باشد؛ به هر حال امیدواریم که دولتمردان به ویژه شخص رئیسجمهور و کابینه ایشان نسبتا به این موضوع توجه داشته باشند و نسبت به سرمایه عظیمی که آقای هاشمی در اختیار دارد، از تجارب بسیار قوی و محبوبیت در بین مردم و مقبولیت بینالمللی ایشان به بهترین نحو بهره ببرند و به تعهدات خودشان عمل کنند.
آیتا…هاشمی در ابتدای دولت چه توصیهای به آقای روحانی داشتند؟
نمی دانم. من در مذاکرات آنها نبودم.
بعد از ریاستجمهوری دیداری برقرار شد ؟
دیدار که دارند. اگر در رسانهها به صحبتهای آقای هاشمی دقت کنید، تقریبا جزو اشخاص نادری هستند که در قضیه روابط بینالملل، پیشتاز دولت حرکت کرد. در حمایت از دولت و تعاریفی که از دیدارها، مذاکرات و… دارند و محکم به آمریکا میگوید که باید به تعهداتتان عمل کنید. من کمتر سیاستمدار و شخصیتی را دیدم که مثل آقای هاشمی حرکت کند. ایشان در بستر منظم متعادل که ناشی از خردورزی است، حرکت کرده و از تیم مذاکرهکننده حمایت میکند. این موضوعات در رسانهها مشهود است؛ البته برخی از رسانهها، صحبتهای ایشان را منتشر نمیکنند یا کامل انتشار نمیدهند اما در همان بخشهایی که منتشر میشود، نقش آقای هاشمی مشهود است. از اظهارات آقای هاشمی میتوان استنباط کرد که نظرش نسبت به دولت یا حمایت از دولت برنگشته است. در حوزه اقتصادی یا مشکلاتی که دولت در حوزههای مختلف دارد، مشکلاتی است که از دولت قبل به این دولت رسیده است. آقای هاشمی به طرق مختلف این موضوعات را قبل و بعد از پیروزی این دولت اعلام کرد و اکنون هم اعلام میکند. راهکارهایی که ایشان معمولا ارائه کرده است هم در این راستاست که ما یک کشور فقیر نیستیم، ثروتمند هستیم و برای اینکه بخواهیم از این مسائل عبور کنیم در مرحله نخست بحث تولید مطرح است. باید در حوزه اقتصاد از هر آنچه داریم تولید و آن را صادر کنیم. تولید ایجاد اشتغال میکند و اشتغال میتواند تورم را کاهش دهد که این چرخه، بینیازی به کشورهای دیگر را به دنبال دارد؛ یعنی مجبور نیستیم هر کالایی را با هر قیمتی وارد کنیم. بالاخره ایشان در این زمینهها توصیههای شفاف و روشن دارد و در حوزه فرهنگ و سیاست هم توصیههای خوبی میکند. آقای هاشمی فعلا بر عهد خود پایبند است و انشاأ… طرف مقابل هم پایبند باشد.
اشاره داشتید به نقش آقای هاشمی و همراهان ایشان در پیروزی آقای روحانی؛ سوال اینجاست که این جریان تا انتخابات مجلس دوام خواهد داشت تا در آنجا هم بتواند لیستی ارائه و وارد مجلس شوند؟
نمیدانم. اطلاعی از استراتژی آنها نسبت به انتخابات آینده مجلس ندارم.
شما مدتی ریاست صدا و سیما را بر عهده داشتید اما عملکرد این نهاد به نحوی است که دولتها همواره نسبت به آن انتقاد دارند. دلیلش چیست؟
با دولت آقای احمدینژاد که خیلی خوب بودند!. این سوال را باید از صداوسیما بپرسید که چرا این رویکرد را دارد. واقعیت این است که رئیس صدا و سیما تمام تصمیمات را نمیگیرد بلکه افرادی در پشت پرده سیاستگذار هستند. شما میبینید در خود صدا و سیما، رفتارها متفاوت است. مثلا ۸:۳۰کاملا از طیف تندرو است، کمتر اخلاق رسانهای را رعایت میکند. در شبکه دیگر متفاوت از ۸:۳۰ عمل میشود. شبکه یک تغییراتی دارد و متفاوت است. از نظر فرهنگی برخی از برنامهها قابل تایید نیست. حالا چرا آنها را متوقف نمیکنند، و اجازه پخش میدهند و چه جریانی پشت آن است، من اطلاع ندارم. وقتی به عنوان ناظر نگاه میکنید تفاوت کیفی در سیاستهای صدا و سیما کاملا مشهود است.