دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 16

«دعایی» از زبان مختاباد؛ او برای وصل‌کردن آمده است

کد خبر: ۹۳۵۲۷
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۳
ماجرای حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی و روزنامه اطلاعات در این روزها به بحثی جدی تبدیل شده است و مخالفان و موافقان درباره رفتار او نکات بسیاری گفته‌اند و می‌گویند.

آنچه از رفتار آقای دعایی به ذهنم می‌رسد، دو اصل محوری است که یکی به رفتار و اخلاق شخصی و دیگری به رفتار اجتماعی او مرتبط است. 

رفتار شخصی: آقای دعایی اگر به کسی باور پیدا کند، یعنی با معیارهایی که خود برای ارزیابی آدمیان داشته و دارد، کمتر ممکن است از آن باور و آدم دست بکشد و به همین دلیل است که در مجموعه افرادی که در روزنامه اطلاعات می‌نوشتند، از سعیدی‌سیرجانی تا محمدامین ریاحی و ایرج افشار و اسلامی‌ندوشن، عبدالحسین زرین‌کوب و باستانی‌پاریزی و... یافت می‌شد و او بی‌اعتنا به دشنام‌هایی که جریانات منتقد نثار این‌گونه افراد می‌کردند از آنها و قلمشان استفاده می‌کرد و حتی با آنها رابطه دوستی و رفت‌وآمد داشت. به یاد دارم چقدر تلاش کرد تا بتواند مشکلاتی را که برای استاد زنده‌یاد محمدامین ریاحی به وجود آمده بود را برطرف کند و در نهایت حتی بعد از مرگ آن مرحوم نیز خود بر پیکرش نماز خواند. 

رفتار اجتماعی: نگاهی به کارنامه رفتاری آقای دعایی این فرضیه را قوت می‌بخشد که آقای دعایی یک اصل را برای دوستی با افراد در نظر گرفته است و آن ایران‌دوستی و اسلام‌دوستی است. به همین دلیل دایره‌ای که او برای افراد کشیده بسی بزرگ‌تر از دایره‌ای است که دیگران کشیده‌اند. دایره او دایره فرهنگی است و نه سیاسی و از همین زاویه است که او به آدمیان از منظر فرهنگی نظر می‌افکند و در این دایره فرهنگی دو گروهی که به ایران و اسلام باور دارند می‌گنجند. به همین دلیل است که او از جریانات ملی و مذهبی و نیز چهره‌هایی چون مرحوم بازرگان و سحابی (عزت‌الله و یدالله) و... دفاع می‌کند و حتی در سخت‌ترین دوره‌هایی که امکان نام‌بردن از این افراد نبود، آگهی‌های ترحیم و تسلیت این گروه در روزنامه اطلاعات منتشر می‌شد. دعایی مصداق جذب حداکثری است با دفع نزدیک به هیچ!؟ 

به‌گمانم ابیات داستان موسی و شبان مثنوی مولانا جلال‌الدین وصف‌الحالی از رفتار آقای دعایی است که تمام توانش را به کار می‌گیرد که پا در منطقه فراق و جدایی نیفکند. به دو بیت ابتدایی آن بخش اشاره می‌کنم و بقیه را دوستان در ادامه همین دو بیت خود بخوانند از این مجمل. 

 تو برای وصل‌کردن آمدی
یا برای فصل‌کردن آمدی
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الاشیا عندی الطلاق
نظر شما