محاکمه مادر و پسر به اتهام قتل پدر خانواده
دیوانعالی کشور، حکم قصاص مادر و پسری را که متهم هستند پدر خانواده را با ضربات چاقو به قتل رسانده و جسدش را در بیابان رها کردهاند، نقض کرد.
به گزارش شرق، مأموران پلیس گشت، دو سال قبل حین مأموریت، جسد مردی را پیدا کردند که در بیابانهای اطراف ورامین رها شده بود و آثار ضربات چاقویی که روی سینه و شکم مرد میانسال بود، نشان میداد او احتمالا حین قتل، غافلگیر شده و نتوانسته واکنش سریع نشان دهد. تحقیقات پلیسی مشخص کرد مقتول فریدون نام داشته و در شهر تهران زندگی میکرد. ضمن اینکه خانوادهاش نیز به پلیس گزارش داده بودند او گم شده است. هرچند خانواده مقتول مدعی بودند خبری از سرنوشت فریدون ندارند و نمیدانند چه کسی او را به قتل رسانده است؛ اما تناقضگوییهای آنها ظن پلیس را به اعضای خانواده برانگیخت و وقتی فرزانه و کیوان، فرزاندان خانواده و مادرشان ستاره، بهصورت جداگانه بازجویی شدند پرده از راز این قتل برداشته و پلیس متوجه شد اعضای این خانواده با همدستی هم، اقدام به قتل کردهاند.
اولین کسی که به قتل اعتراف کرد، فرزانه بود. او گفت: پدرم به دست مادرم و برادرم به قتل رسید. فرزانه که بهشدت تحت تأثیر کاری که با همدستی مادر و برادرش انجام داده بود قرار داشت و گریه میکرد، گفت: پدرم مرد بداخلاقی بود؛ اما من او را دوست داشتم و همیشه فکر میکردم وقتی نباشد روز تلخی برای من خواهد بود؛ اما آن روز وقتی با مادرم دعوا کرد و با چاقو او را زد، مادرم تصمیم گرفت با کیوان، پدرم را به قتل برساند. آنها صبح روز حادثه پدرم را با چاقو زدند و بعد با کمک هم، جسد را به بیابانهای اطراف ورامین بردیم و رها کردیم. یک روز که گذشت، من عذاب وجدان گرفتم و خیلی ناراحت شدم؛ اما کار از کار گذشته بود.
اعترافات ستاره، مادر فرزانه که متهم ردیف اول محسوب میشد، جزئیات بیشتری از قتل را مشخص کرد. او گفت: شوهرم بسیار مرد بدرفتاری بود و خیلی من را اذیت میکرد. به خاطر اینکه بچه داشتم تحمل میکردم و نمیخواستم بچههایم را تنها بگذارم. وقتی بچهها بزرگ شدند، مشکلاتی جدید درست شد و این بار با بچهها درگیر میشد. مدتها بود که با هم اختلاف داشتیم؛ چون دخترم خواستگار خوبی داشت اما شوهرم خیلی مخالف بود و میگفت به این ازدواج رضایت نمیدهد. او داشت با سرنوشت بچهها بازی میکرد. ما از دست او عصبانی بودیم؛ اما مسئله اصلی زمانی پیش آمد که شوهرم شب قبل از حادثه، از سرکار آمد. دوستش تلفن کرد و با هم بیرون رفتند. وقتی برگشت، عصبانی بود. من از او پرسیدم مسئله چیست؟ با هم بحث کردیم. او به اتاق رفت و من هم دنبالش رفتم که بدانم چه اتفاقی افتاده. آنجا با هم درگیر شدیم و او با چاقو به من حمله کرد و ضرباتی را به من زد. دستم زخمی شد و با تلاش بچههایم، درِ اتاق را باز کردیم و من فرار کردم. دستم را بستم و شب در اتاق، پیش بچهها بودم. این درگیری آنقدر ما را ناراحت کرده بود که با بچهها تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. وقتی صبح زود، شوهرم برای نماز بیدار شده با پسرم به او حمله کردیم و او را با ضربات چاقو زدیم و بعد هم جسد را داخل ماشین گذاشتیم. دخترم کمک کرد و جسد را به بیابانهای اطراف بردیم و رها کردیم.
با تکمیل تحقیق از متهمان، کیوان و ستاره به مشارکت و فرزانه به معاونت در قتل متهم شدند. پرونده برای رسیدگی به شعبه ٧١ وقت دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهمان این بار قتل از سوی کیوان را انکار کردند. کیوان مدعی شد ضربات را او وارد نکرده است و مادرش تنها کسی بود که پدرش را کشته است. این گفته، مورد تأیید مادر کیوان نیز قرار گرفت. ستاره به قضات گفت: من گفتههایم را در دادسرا قبول ندارم. پسرم نقشی در قتل نداشت و من تنها بودم. او را به اشتباه بازداشت کردهاند. دخترم هم اصلا نمیدانست میخواهم پدرش را بکشم. هرچند اختلافات عمیقی با هم داشتیم. بااینحال هیأت قضائی، کیوان و مادرش را در قتل عمدی مجرم تشخیص داده و آنها را با توجه به درخواست دادستان که با توجه به عدمشناسایی اولیایدم، درخواست قصاص کرده بود، حکم بر قصاص متهمان صادر کردند. اما رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت و شعبه ٢٤ دیوانعالی کشور رأی را نقض کرد. در نظر دیوان عالی کشور آمده است، با توجه به انکار متهمان درباره نحوه قتل و همچنین، شناسایی اولیایدم و با توجه به اینکه یکی از متهمان که به قصاص محکوم شده، زیر ١٨ سال است و مطابق ماده ٩١ باید مورد محاکمه قرار گیرد. رأی صادره نقض و رسیدگی به شعبه همعرض سپرده شود. با توجه به این نظر، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ٨ دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظر شما
چطور واسه کشتن همچین موجود مضر و خطرناکی قصاص درخواست میکنن
این یارو خودش مقصر اصلیه و گناهکار واقعی خودشه
در واقع اون باعث شده دست زن نگونبخت هم به خون آغشته بشه