مرگ پدربزرگ فداکار پس از نجات نوه
چند روز پس از غرق شدن مرد فداکار در رودخانه کرخه خانواده او جزئیات بیشتری از این حادثه را بازگو کردند.
به گزارش صدای ایران به نقل از همشهری، این مرد در حالی جانش را از دست داد که برای نجات جان نوهاش وارد رودخانه شده بود.مرد فداکار که غلامرضا علاوی نام دارد یک روز جمعه درحالیکه همراه خانوادهاش برای گردش به حوالی روخانه کرخه رفته بود وقتی دید نوه 8سالهاش در رودخانه گرفتار امواج خروشان شده است برای نجات او دست بهکار شد اما بعد از نجات جان نوهاش خودش غرق شد.
علی علاوی فرزند مرد فداکار در اینباره به همشهری گفت: «همراه خانواده برای زیارت مقبره دانیال نبی از اهواز به شوش رفتیم. روز خوبی بود و پدرم هم سرحال بود. در بین راه کنار رودخانه کرخه توقف کردیم و بچهها در آنجا بازی میکردند تا اینکه چند دقیقه بعد پسر 8سالهام به نام محسن را دیدیم که وارد رودخانه شده است. امواج باعث شد محسن به داخل رودخانه کشیده شود و ما وقتی متوجه ماجرا شدیم که او در آب دست و پا میزد. پسرم جانش در خطر بود و با دیدن این صحنه وحشت کرده بودیم.
پدرم پیش از بقیه به سمت نوهاش دوید و داخل آب شد تا او را نجات دهد. آن زمان امواج محسن را از ساحل رودخانه کمی دور کرده بود و شدت جریان آب، کار را برای پدرم سخت میکرد. با وجود این پدرم خودش را به محسن رساند و او را از آب گرفت. همان زمان برادر کوچکترم به کمک پدرم رفت و محسن را از او گرفت و به خشکی آورد اما پدرم که نفسش گرفته و انرژیاش را از دست داده بود، دیگر نتوانست با جریان آب مقابله کند خودش در آب گرفتار شد.
لحظههای خیلی سختی بود و کاری از دست مان بر نمیآمد. همان زمان چند نفر وارد رودخانه شدند و بعد از حدود نیمساعت تلاش پدرم را از آب خارج کردند. خیلی سریع او را به بیمارستان نظام مافی شوش رساندیم و او هنوز زنده بود اما چند دقیقه بعد روی تخت بیمارستان فوت کرد. پزشکان گفتند آب زیادی وارد ریهاش شده است.»
این مرد ادامه داد: «پدرم 60ساله و کارمند بازنشسته دانشگاه شهید چمران اهواز بود. او شناگر ماهری بود اما وقتی وارد رودخانه شد فشار آب تاب و توانش را گرفت. پدرم چندماه قبل هم جان پسر همسایه را نجات داده بود. یک روز همسایه مان درحالیکه پسرش را در آغوش گرفته بود به خانهمان آمد. چیزی داخل گلوی پسرش گیرکرده بود و او چیزی تا خفهشدن فاصله نداشت. درحالیکه بچه چهرهاش کبود شده بود پدرم او را روی دستش گرفت و نفس مصنوعی داد. چند لحظه بعد بچه سرفه کرد و راه تنفساش باز شد و نجات یافت.