سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05

کارگردان‌وبازیگران سریال«شهرزاد»: گناهكاران ِ بي‌تقصير هستيم

کد خبر: ۹۲۷۷۶
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۲

حسن فتحی، نخستین تجربه ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی را با شهرزاد تجربه کرد. تجربه‌ای که ویژگی‌های مختلف آن، ازجمله روایت قصه در بستر تاریخی و متنی که برای مخاطب جذاب است و حضور بازیگرانی که توانسته‌اند هر یک از نقش‌ها را برای مخاطب باورپذیر کنند، از آن اثری قابل‌قبول ساخته است. با حسن فتحی، کارگردان و یکی از نویسندگان این مجموعه و علی نصیریان، مهدی سلطانی و مصطفی زمانی، بازیگران سریال به گفت‌وگو نشستیم.

بستر روایت سریال «شهرزاد» در مقطعی از تاریخ ایران روایت می‌شود که به نظر نغمه ثمینی، یکی از نویسندگان سریال، بستری مناسب برای پایه‌ریزی درام مجموعه بود. البته با این دیدگاه که تنها در قسمت‌های ابتدایی به جریانات سیاسی آن دوران اشاره‌ای می‌شود. آیا پرداختن به این مقطع تاریخی خاص به نوعی با نگاه به شرایط سیاسی آن دوران هم بوده است؟

حسن فتحی (کارگردان): معمولا در کارهایم، قصه تعیین‌تکلیف می‌کند. گاه خود قصه یا شخصیت‌ها، در گوش سازنده یا نویسنده زمزمه می‌کنند در چه دورانی روایت شود. از نظر من، خود قصه ظرف اجتماعی و تاریخی خودش را تعیین می‌کند.

پس علاقه‌ای خاص به این مقطع از تاریخ، از جانب شما نبوده است.

حسن فتحی: درواقع درحال‌حاضر بیشترین علاقه من به همین مقطع تاریخی است که در آن زندگی می‌کنم. دورانی که در آن نفس می‌کشم، دوستان و خانواده و اطرافیانم در کنارم هستند؛ بنابراین چرا به جای علاقه به این دوره، باید به دوران دیگری علاقه‌مند باشم که سپری شده است؟ هر چند معتقدم باید مراقب بود تا ترکش‌هایی که در آن دوران به جان آدم‌های آن زمان افتاد، دوباره به جان آدم‌های این روزگار نیفتد. اساسا کارکرد هنر و ادبیات هم همین است که با یادآوری به مردم، آنها را از افتادن به ورطه برخی چاله‌وچوله‌های تاریخی برحذر دارد. در سریال «شهرزاد» به‌هیچ‌وجه قصد نبش‌قبر یا واقعه‌نگاری تاریخی نداشتیم. کتاب‌ها و مستندهای تاریخی به بهترین شکل ممکن این وظیفه را انجام داده و می‌دهند. در سریال شهرزاد ما به کلان رویدادهای سیاسی آن دوران کاری نداریم، در واقع تأثیرات این واقعه اجتماعی را می‌بینیم که مستقیم یا غیرمستقیم در زندگی شخصیت‌های داستان تأثیر داشته است. نمی‌شود انتخاب اخلاقی انسان‌ها را بی‌اعتنا به موقعیت‌های اجتماعی فرهنگی یا اخلاقی ارزیابی کرد. اینها ازجمله مواردی بود که در نگارش فیلم‌نامه در ذهن من و خانم ثمینی بود و در ادامه با دوستان بازیگر هم در میان گذاشته شد.

آقای نصیریان، جایی از شما خواندم که به این مقطع تاریخی اشراف بیشتری دارید. روایت قصه‌ای در این بستر زمانی چقدر برای شما به عنوان بازیگر جذاب بود؟

علی نصیریان (بازیگر): البته من در جریان اتفاقات سال ٣٢ بسیار جوان بودم و تئاترکار می‌کردم. در واقع من به عمق ماجرای ٢٨ مرداد در آن زمان واقف نبودم. درباره سریال «شهرزاد» همان‌طور که آقای فتحی عنوان کردند، اساسا کنجکاوی، مطرح‌کردن یا تم و موضوع اصلا اتفاقات سیاسی آن زمان نیست که اگر بود، باید جور دیگری به آن نگاه می‌شد. تنها بستر زمانی این قصه در آن مقطع روایت می‌شود و ارتباطاتی، ازجمله ارتباط بزرگ آقا با حکومت یا ارتباط فرهاد با روزنامه، یادآور ٢٨ مرداد سال ٣٢ است.

مهدی سلطانی (بازیگر): درواقع این سریال نشان می‌دهد آشفتگی‌های سیاسی می‌تواند بر روی بخش‌های دیگر، مثل فرهنگ یا خانواده یا اجتماع تأثیر‌گذار باشد و در این سریال این تأثیرات را می‌بینیم.

آقای زمانی در ابتدا تا چه حد فیلم‌نامه «شهرزاد» برای شما جذاب بود؟

مصطفی زمانی (بازیگر): من روی آن دوره تاریخی مطالعه زیادی نداشتم؛ فقط چند کتاب که آقای فتحی برای مطالعه به من پیشنهاد داد که درباره آدم‌های ادبی آن دوران بود. فیلم‌نامه برای من مسیر را مشخص می‌کرد و بسیار جذاب بود. از ابتدا روی شخصیت فرهاد تمرکز کردم، به علاوه اینکه راهنمایی‌های آقای فتحی برای پرداخت بهتر این شخصیت به کمکم می‌آمد.

آقای فتحی جرقه همکاری شما و خانم ثمینی برای نگارش فیلم‌نامه چطور آغاز شد. هر چند می‌دانم سال‌ها از عمر آشنایی شما می‌گذرد، با همه اینها تحقیق و پژوهش سریال شهرزاد و بعد نگارش، از چه زمانی شکل گرفت؟

فتحی: در این ١٠، ١٥ سال هر بار قرار بود همکاری مشترکی با هم داشته باشیم به دلایلی این اتفاق نمی‌افتاد. حتی در همکاری‌های پیشین یک فیلم‌نامه سینمایی نوشته شد و یک سریال تلویزیونی که هر کدام از آنها به دلایلی امکان ساختش فراهم نشد. روزی که نخستین سکانس «شهرزاد» را گرفتیم خانم ثمینی خارج از کشور بود و به او پیغام دادم که گوش‌شیطان‌کر، بالاخره مثل اینکه این اتفاق افتاد. خوشبختانه در این سال‌ها با نویسندگان خوبی، ازجمله علیرضا نادری، علیرضا کاظمی و... کار کردم و احساس کردم با خانم ثمینی درباره برخی موضوعات سمت‌وسوهای مشترکی داریم و بد نیست فیلم‌نامه «شهرزاد» را با هم بنویسیم. خانم ثمینی در تئاتر و نمایش‌نامه‌هایش نیز رویکرد و سمت‌گیری تاریخی دارد و از این نظر سلیقه ما به هم نزدیک است و نتیجه آن شد کاری که درحال‌حاضر می‌بینید.

آقای نصیریان شخصیت «بزرگ آقا» ازجمله نقش‌هایی است که بسیار به آن توجه شده است، به رنگ‌آمیزی این شخصیت با بازی شما بسیار دقیق پرداخته شده است و حتی می‌توان قائل‌بودن به اخلاقیات را در شخصیت او دید. در ابتدا طراحی خاصی از این نقش در ذهن داشتید؟

نصیریان: در ابتدا سه قسمت از مجموعه برای خواندن به من داده شد. این سه قسمت برای من بسیار جذاب بود آن‌قدر که احساس کردم کار خوبی خواهد شد و دراین‌باره شک نداشتم. شخصیت «بزرگ‌آقا» هم برای من جذابیت‌های خاص خودش را داشت. منتها من نگاه دیگری به این شخصیت داشتم و وقتی آن را با آقای فتحی در میان گذاشتم، متوجه شدم نگاه من ساختار دیگری در قصه طلب می‌کند که نمی‌شد این ساختار را برهم زد. درنتیجه من قانع شدم دقیقا همان چیزی را که نوشته شده است اجرا کنم. همان‌طور که بارها اشاره کردم، متن و کارگردان دو فاکتور مهم برای من به عنوان بازیگر است که طبعا در سریال «شهرزاد» هم متن برایم جذاب بود و هم اعتماد کافی به آقای فتحی وجود داشت. «بزرگ‌آقا» برای من شخصیت جذابی است. با اینکه از ابتدا او را با نگاهی فرنگی‌مآب می‌بینیم و مثل پدرخوانده به او نگاه می‌شد، اما اساسا چون من در بازی مدل ندارم و حتی دوست ندارم راش‌هایم را در هنگام فیلم‌برداری ببینم، خلاقیتم را چاشنی کارم می‌کنم. در این سریال هم با استفاده از تجربیات، فیلم‌نامه، موقعیت‌ها و توضیحات آقای فتحی شخصیتی که باید شکل گرفت.

آقای فتحی، شخصیت بزرگ‌آقا چندوجهی است و در عین اینکه آدم مستبدی به نظر می‌رسد، ولی مثل یک پدر نگران فرزندش است و لحظات عجیبی از شخصیت او را در سریال می‌بینیم. از ابتدا چطور به این شخصیت نگاه می‌کردید؟

فتحی: بله، در فیلم‌نامه هم بر این موضوع تأکید داشتیم. این شخصیت در عین اینکه از قدرت سیاسی و اجتماعی برخوردار است و گاه ممکن است از قدرتش در مسیرهای مختلفی استفاده کند، اما او هم در زندگی فردی مثل همه پدرها نگران آینده فرزندش است. در تنهایی احساساتی دارد که در جمع سعی می‌کند احساساتش را پنهان کند و تمام مشخصه‌هایی که برای بسیاری از انسان‌ها تعریف می‌شود شامل شخصیت بزرگ‌آقا هم می‌شد. او فقط زمانی که در موقعیت قدرت قرار می‌گیرد ممکن است تصمیمی بگیرد که ما به عنوان بیننده آن را نپذیریم. خوشحالم شخصیت بزرگ‌آقا تک‌بُعدی نشد. تلاشی که برای رنگ‌آمیزی شخصیت‌ها در فیلم‌نامه انجام شد کاملا آگاهانه بود و این اتفاق را نه‌تنها درباره شخصیت بزرگ‌آقا، بلکه درباره سایر شخصیت‌ها هم دنبال کردیم.

درواقع تلاش کردیم قصه را از فضای ملودرام، به فضای تراژدی ببریم و هر چقدر موقعیت‌ها به سمت تراژدی برود، درگیری روحی و روانی اثر با مخاطبش بیشتر می‌شود. به این دلیل که دیگر نمی‌توان ساده درباره افراد و تصمیماتشان قضاوت کرد. از نظر من یکی از احمقانه‌ترین اتفاقاتی که در جهان امروز رخ می‌دهد این است که انسان‌ها خیلی راحت درباره هم قضاوت می‌کنند در صورتی که قضاوت‌کردن به حدی سخت است که فقط در ید قدرت خداوند است. در اثری که از ملودرام به سمت تراژدی می‌رود این اتفاق تقویت می‌شود. در تراژدی قضاوت درباره آدم‌ها به‌سادگی صورت نمی‌گیرد و من از ایجاد فضایی که مخاطب در آن نتواند درباره آدم‌ها به‌راحتی قضاوت کند، لذت می‌برم.

آقای سلطانی، این رنگ‌آمیزی در شخصیت هاشم هم دیده می‌شود؛ شخصیتی که مشخصا با تصمیمات بزرگ‌آقا موافق نیست اما به آنها تن می‌دهد و مخاطب هر لحظه انتظار واکنشی از سمت او را دارد.

سلطانی: پیچیدگی هاشم از نظر من این است که بین مصلحت و اخلاق و وظیفه دائم در رفت‌وآمد است. بزرگ‌آقا در مقابل هاشم‌خان و اطرافیانش کارهایی انجام می‌دهد که اطرافیان مدیون بزرگ‌آقا هستند، این می‌تواند فقط در زمینه اقتصادی هم نباشد. هاشم‌خان می‌داند بسیاری از کارهایی که بزرگ‌آقا انجام می‌دهد با اخلاق خودش سازگار نیست اما مصلحت خانواده این است که طبق دستور او عمل کند. در بسیاری از موارد از او تمکین می‌کند و شاید انتقاد بزرگ‌آقا به هاشم این است که تو همیشه مطیع صددرصد اوامر من نیستی! شاید حتی این شبهه به وجود بیاید که بزرگ‌آقا به‌عمد شهرزاد را برای قباد انتخاب کرده است تا از خانواده هاشم انتقام بگیرد. بماند که چقدر این فرضیه درست یا غلط است. این فکر محصول رفتارهایی است که شخصیت رئالیستی به اعتقاد من هاشم‌خان در مقابل بزرگ‌آقا و خانواده خودش انجام می‌دهد. همان‌طور که اساتید فرمودند، زمانی می‌توان با شخصیت همذات‌پنداری کرد که واقع‌گرا باشد و ما بتوانیم در دوران واقعی نمونه‌هایی از آن را ببینیم. دنیای واقعی پر از پارادوکس است و شخصیت هیچ‌کدام از ما از یک روند خاص تبعیت نمی‌کند. ما همیشه جزء گناهکاران بی‌تقصیر هستیم و گناه‌هایی انجام می‌دهیم که تماما تقصیر ما نیست. گاهی رابط اجتماعی پیرامونی چیزی را تحمیل می‌کند و جذابیت نقش‌هایی که این‌چنین تنوع در رفتار دارد به این دلیل است و مخاطب باورش می‌کند. درحال‌حاضر سریال‌های دیگری که شاید نزدیک به دوران تاریخی سریال شهرزاد هستند پخش می‌شود اما تماشاگر پس می‌زند چون آدم‌های منفی و مثبت مطلق در آنها می‌بیند. بنابراین هیچ شروری در «شهرزاد» وجود ندارد و بدی‌ها و خوبی‌ها آنها به یک نسبت نشان داده می‌شود. از نظر من بخشی از میزان اقبال خوب نسبت به این سریال این است که صادقانه با رویدادها و شخصیت‌ها برخورد می‌شود و تماشاگر هم اعتماد می‌کند و وقتی اعتماد کرد، می‌پذیرد.

تصور می‌کنم تا حد زیادی وجه شاعرانگی که معمولا از علائق آقای فتحی برای شخصیت‌پردازی برخی نقش‌هاست در شخصیت فرهاد پررنگ‌تر شده است. آقای زمانی شما چطور به نقش نگاه کردید؟

زمانی: معمولا همیشه مثل یک تماشاگر با کارهایی که در آنها نقش دارم، روبه‌رو می‌شوم. سعی می‌کنم اغراق نکنم اما چیزی که هست را باید گفت و درباره سریال «شهرزاد» هم نکته اینجاست که همه ما در این سریال با علاقه حضور پیدا کردیم. به نظر من یکی از دلایل موفقیت مدام آقای فتحی نگاه او در کارگردانی است. از نظر من به عنوان بازیگر جنس راهنمایی‌های او مسیر را برای بازیگر مشخص می‌کند و می‌توانید پیچیدگی نقش را ببینید. در مورد شخصیت فرهاد باید بگویم که خیلی برایم ملموس بود. شاید بخشی از آن به این برمی‌گردد که پدر من خیلی اهل ادبیات است و از کودکی چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. وقتی شخصیت فرهاد را دیدم خوشحال شدم که وجه شاعرانگی در شخصیت او دیده می‌شود و می‌توانم به آن نزدیک شوم. اما راهنمایی‌های آقای فتحی باعث شناخت بهتر نقش شد مثل اینکه در قسمت‌های ابتدایی مدام تأکید می‌کرد نجیب باش. نجابتی که آقای فتحی از آن صحبت می‌کرد، این بود که فرهاد برای خواسته‌هایش می‌جنگد، اما جایی که قرار است اخلاق را زیر پا بگذارد، عقب می‌کشد. این همان نجابتی است که شخصیت فرهاد را متمایز می‌کند و آقای فتحی به دنبال آن بود.

به جز نظراتی که آقای فتحی برای شخصیت فرهاد داشت، ایده‌هایی از جانب شما هم در نقش وجود دارد؟

زمانی: پیچیدگی‌های شخصیت فرهاد که در فیلم‌نامه لحاظ شده بود، برای من به عنوان بازیگر کافی بود. حتما صحبت‌هایی هم با آقای فتحی داشتم. اما تمام خصوصیات اخلاقی را که باید برای این نقش لحاظ می‌شد، آقای فتحی و خانم ثمینی در نظر گرفتند و من با اعتماد به آقای فتحی کار را شروع کردم. بدون تعارف اساسا هر جا که احساس کنم نیاز به کمک دارم سعی می‌کنم بشنوم. طبعا وقتی با آقای فتحی کار می‌کنید باید تمرکز زیادی داشت، در غیراین‌صورت در پرداخت درست شخصیت و هم ارتباط با کارگردان دچار مشکل می‌شوید.

آقای فتحی بحث رنگ‌آمیزی شخصیت‌ها در فیلم‌نامه نکته مهمی است که فکر می‌کنم بهتر است بیشتر به آن پرداخته شود. طبعا هر کدام از بازیگرانی که در سریال «شهرزاد» حضور دارند پیش از این با شما همکاری کرده‌اند مثل آقای نصیریان در سریال «میوه ممنوعه»، آقای سلطانی در سریال «در مسیر زاینده‌رود» و آقای زمانی در فیلم «کیفر» در شمایل دیگری ظاهر شده‌اند که اتفاقا در ذهن بیننده هم با همان نقش‌ها بیشتر ثبت شده‌اند و این‌بار در «شهرزاد» وجه دیگری از هنر بازیگری را ارائه دادند. انتخاب بازیگران و شخصیت پردازی که برای آنها از جانب شما اتفاق می‌افتد چه پروسه‌ای را طی می‌کند؟

فتحی: تحصیلات دانشگاهی من در حوزه روان‌شناسی است و قطعا فیلم‌سازی و نگاه متفاوتی را که سعی می‌کنم در آن داشته باشم، مدیون تحصیلاتم در رشته روان‌شناسی می‌دانم. به اضافه اینکه بهترین منبع الهام‌بخش ما چه به عنوان نویسنده، کارگردان یا بازیگر برای باورپذیربودن زندگی است. یعنی حضور در متن جامعه و نشست و برخاست با مردم است. ما هم سعی کردیم از این قاعده مستثنی نباشیم. متأسفانه بسیاری از ما با پیش‌فرضی به جهان نگاه می‌کنیم و اساسا آدم‌ها را در دو طیف خوب و بد دسته‌بندی می‌کنیم. اما جهان که به این‌صورت نیست. هنرمندان به عنوان بخشی از فعالان فرهنگی جامعه، این وظیفه بر گردنشان هست که بدون اینکه شعار بدهند از این معنای فرهنگی با جامعه‌شان حرف بزنند. نگاه کنید که در تاریخ اجتماعی‌مان چقدر قربانی این مدل تفکر شدیم؟ که اصطلاحا به آن مطلق‌گرایی گفته می‌شود. ساده‌ترین مثالش این است که با آدمی مشکل پیدا می‌کنیم و چون با او مشکل داریم آن آدم از همه جهت بد است. این چه تفکری است که ما گرفتار آن شدیم؟ از طرف دیگر خوشحالم که با این دوستان تجربه همکاری داشتم، آقای نصیریان که حقیقتا یک نعمت بزرگ برای هنر ایران است و خدا کند امثال او در جامعه و هنر ایران منتشر شوند. یا آقایان سلطانی و زمانی و دوستان دیگری که در خدمتشان بودم، ممکن است در خلال کارکردن با هم اختلاف سلیقه‌هایی هم وجود داشته باشد، اما قطعا در یک چیز اشتراک داشتیم که ما را در تمام این سال‌ها به هم گره زده است و باعث شده همچنان به همکاری با هم علاقه‌مند باشیم و آن جهت نگاه مشترک اجتماعی ما به زندگی بوده است. اینکه زندگی را سیاه و سفید نبینیم. در متن زندگی طیف‌ها و رنگ‌های مختلف شخصیتی را ببینیم، چه از منظر سیاسی و چه اخلاقی.

نصیریان: کاملا با صحبت‌های آقای فتحی موافقم. تنها نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که علاوه بر فیلم‌نامه و کارگردان اتفاق دیگری این سریال را جذاب‌تر کرد و آن انتخاب بازیگران آن بود. حتی کوچک‌ترین نقش‌ها هم در این سریال به درستی انتخاب شده بودند و قابل پذیرش و باورپذیر بودند.

سلطانی: درباره تفاوت نقش‌ها در آثار آقای فتحی باید به نکته‌ای اشاره کنم و آن این است که، طبعا آدم‌ها شخصیت‌های متفاوتی دارند، اگر یک نقش را به دو هنرپیشه بسیار ماهر بدهید، مثلا هملت را قرار باشد مارلون براندو یا مثلا داستین هافمن بازی کنند، هر دوی آنها بسیار درست این نقش را بازی می‌کنند، اما کاملا متفاوت هستند. این به درک کارگردان از اینکه این شخص با این ویژگی‌ها می‌تواند شخصیتی را بازی کند، برمی‌گردد. این درکی است که شاید جزء شاخصه‌های خوب آقای فتحی است که می‌تواند تشخیص بدهد در بین بازیگرانی که با آنها کار کرده یا حتی کسانی که با آنها کار نکرده است، چه کسی مناسب نقش است؟ در تئاتر هم همین‌طور است، هر شخصیتی با شخصیت دیگر فرق می‌کند و هر بازیگری با بازیگر دیگر. ممکن است من نقش خشن را به‌گونه‌ای بازی کنم و مصطفی زمانی آن را به‌گونه‌ای دیگر ایفا کند. آقا و خانم کارگردان می‌تواند تشخیص بدهد شخصیتش باید چه ویژگی‌های داشته باشد. خوشبختانه آقای فتحی این تشخیص را دارد که به نظرم دستاورد بزرگی است و البته انتخاب بازیگران خوبی که استاد نصیریان به آن اشاره کردند، اتفاق خوبی را در این مجموعه رقم زد. البته باید اینجا تشکر کرد از کسانی که اجازه دادند به لحاظ مالی فکرهایی که برای ساخت این سریال وجود داشت، عملی شود. معمولا گاهی کارگردان‌ها تصوراتی در ذهن دارند، ولی بودجه و شرایط مالی به‌گونه‌ای است که به کارگردان اجازه نمی‌دهند این اتفاق حاصل شود و در این‌صورت ممکن است محصولی که به وجود می‌آید، خیلی با محصولی که کارگردان در  ذهن دارد مترادف نباشد.

زمانی: در مدت پخش سریال «شهرزاد»، دوستان زیادی درباره نقش‌های خوب این سریال صحبت می‌کنند و اطرافیانم درباره فرهاد و ویژگی‌هایش صحبت می‌کنند. در مورد خودم فکر نمی‌کنم نسبت به چهار یا پنج سال پیش خیلی تغییر کرده باشم. برخی اوقات تنها گوش می‌کنم که دلیل متفاوت‌بودن را از زبان آنها بشنوم. احساس خودم این است، زمانی بازیگر خودش را به دست کارگردان می‌سپارد که به کار او یقین داشته باشد. اساسا انسان زمانی خودش را به کسی یا چیزی می‌سپارد که قبولش داشته باشد. خوشبختانه به جز آقای فتحی من با چند کارگردان دیگری که آدم‌های پخته‌ای بودند هم کار کردم که می‌دانستند چه می‌خواهند و سواد شرط‌پذیری خوبی دارند. اگر سه سوال متفاوت از آنها می‌شود، سه جواب برای هر کدام از آنها دارند که راهگشا است و از سر بازکردن نیست. خاطرم هست گاه تذکرات برای نقش فرهاد از جانب آقای فتحی برای قسمت ١٧ بود و من قسمت شش را بازی می‌کردم. وقتی شرایط و فضا را این‌طور می‌بینم، طبعا خودم را دست کارگردان می‌سپارم. گاهی این تله را بازیگران برای کارگردان‌ها می‌گذارند و ایده‌ای برای نقش می‌دهند و وقتی احساس می‌کنی خلاف چیزی است که برای نقش تعریف شده است، تمرکزت را از دست می‌دهی. وقتی به کسی اعتماد می‌کنی، طبعا با آرامش کارت را انجام می‌دهی و سعی می‌کنی به کارت متعهد باشی. من به معنی واقعی از حضور در سریال «شهرزاد» لذت بردم. هر روز صبح از اینکه به قصد رفتن سر صحنه بیدار می‌شوم، خوشحال بودم. وقتی در مجموعه‌ای مثل «شهرزاد» حضور‌ داری که کارگردان آقای فتحی است و استاد نصیریان، آقای سلطانی، شهاب حسینی، ترانه علیدوستی کنارت بازی می‌کنند، به احترام گذاشتن به این گروه وادار می‌شوید.

نصیریان: نکته‌ای که آقای زمانی به آن اشاره کردند، نکته مهمی در بازیگری است یعنی شما در عین اینکه رنج، زحمت و عرق‌ریزی برای کار دارید، از کار لذت ببرید. به اصطلاح شور داشته باشی و از این شور نیفتید. این در کار ما خیلی مهم است. خاطرم هست سال‌ها پیش با فرهاد آییش کار تئاتری انجام می‌دادیم، نمایش که تمام شد، فرهاد به من گفت: «از همکاری با من خوشت آمد؟» و من حقیقتا از هم‌بازی‌شدن با او لذت بردم. بازیگر نخستین کسی است که متوجه می‌شود سر جایش هست یا نه. نخستین کسی است که اگر لذت برد و احساس کرد که سر جایش است با مردم ارتباط برقرار می‌کند. مردم هوشمند هستند، نمی‌توانیم آنها را ساده بگیریم. عکس‌العمل‌هایی که از مردم می‌بینیم، عملکرد ما را مشخص می‌کند.

آقای فتحی، آقای سلطانی نکته‌ای را مطرح کردند که بحث امنیت مالی پروژه بود و سرمایه‌گذاری که باعث شد در این پروژه با خیال آسوده‌تری کار کرد. در روزهای پخش سریال شهرزاد که تعابیر متفاوتی از چگونگی ساخت این فیلم و هزینه‌های عجیب‌وغریب آن می‌شود، واکنش شما به این صحبت‌ها چیست؟

فتحی: بله، این موضوع در این هفته‌ها من را اذیت کرده است. خواسته یا ناخواسته خبرهایی درباره این کار منتشر شده است که بودجه این کار به روایتی ١٧ میلیارد تومان بوده و به روایتی ٣٠ میلیارد تومان و از این دست ارقام. بنده آخرین نظر را از سعید ملکان که مجری طرح این کار است، پرسیدم و گفت دقیقا ١٢میلیاردو ٧٠٠ میلیون تومان کل رقم بودجه این کار بوده است. این را از این جهت می‌گویم که این تصور پیش نیاید که سریال شهرزاد این بازیگران را دعوت کرد و آنها هم رقم‌های خیلی بالایی گرفتند و چون رقم‌های بالایی گرفتند، کارشان را خوب انجام داده‌اند. واقعا این‌طور نیست. خوشبختانه تهیه‌کننده این سریال حسن نیت داشت و آدم اهل فرهنگی است و این امکان را فراهم کرد که ایده هشت‌ساله من اجرائی شود و باید از این بابت از آنها تشکر کرد. اما از طرف دیگر این‌طور نبوده که بودجه خیلی بالایی برای این سریال هزینه شده باشد. ما هم یک جاهایی سعی کردیم صرفه‌جویی کنیم و گاهی به کار سرعت دادیم تا از هزینه‌ها را کم کنیم. مثلا سکانس‌هایی که در فرم معقول باید سه‌روزه تمام می‌شد، سعی کردیم یک‌روزه فیلم‌برداری کنیم. شاید جالب باشد که بگویم تمام سکانس‌های مربوط به کودتا با تمام آن شلوغی‌ها یک روز و نیم یا نهایت دو روز فیلم‌برداری شد.

زمانی: آن سکانس‌ها را در گرمای مردادماه با لباس‌های زمستانی فیلم‌برداری کردیم.

فتحی: دقیقا و این نکته را مدام گوشزد می‌کردیم که بخش خصوصی سرمایه‌گذار این کار است و نباید تعلل کرد. گو اینکه وقتی قرار است برحسب اخلاقیات و وجدان، کاری انجام داد بخش خصوصی و دولتی فرقی ندارد. شاید آقای نصیریان به خاطر داشته باشند که این تلاش برای میوه ممنوعه هم اتفاق افتاد که در تلویزیون تولید شد و ظرف سه‌ماه‌ونیم این سریال ٣٠ قسمتی را تصویربرداری کردیم و واقعا شب و روز نداشتیم. این تعهد اخلاقی از نظر من باعث می‌شود که افرادی که در شبکه نمایش خانگی سرمایه‌گذاری کرده‌اند، از این کارشان پشیمان نشوند. کیفیت کار ما در سرنوشت شغلی همکارانمان هم تأثیر‌گذار است. خوشحالم که این روزها می‌شنوم بعد از پخش سریال شهرزاد تعداد درخواست تولید سریال در شبکه خانگی بیشتر شده است. این یعنی گسترش و رونق بازار کار در شبکه نمایش خانگی و خوشحالیم که علاوه بر رضایت مردم از این سریال، بازار شبکه نمایش خانگی نیز رونق گرفته است.

نصیریان: البته متأسفانه سم‌پاشی‌هایی هم در برخی شبکه‌های بیرون از کشور دیده می‌شود و شنیدم که برخی ادعا می‌کنند ساخت این سریال با کمک دولت بوده و نمی‌دانم دقیقا هدف از این حرف‌ها چیست؟

فتحی: من یک‌بار بعد از پخش سریال شب دهم این حرف را زدم و متأسفم که بعد از ١٤ سال باز مجبور به تکرار این موضوع هستم که متأسفانه در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که با وجود داشتن این تاریخ باشکوه، نه‌تنها باید بابت شکست‌ها تاوان بدهیم، حتی گاه بابت موفقیت‌ها هم باید تاوان بیشتری داد. ما به عنوان یک گروه که احساس می‌کنیم کار خوبی ساخته‌ایم، به جای اینکه خوشحال باشیم، باید خودمان را آماده مواجهه با حاشیه‌هایی کنیم که برای یک کار موفق درست می‌شود. پس ما هنرمندان چه زمانی قرار است آرامش را تجربه کنیم و طعم شیرین موفقیت‌هایمان را بچشیم؟ چرا مثلا وقتی فیلم ما در جشنواره‌های خارجی جایزه‌ای دریافت می‌کند به جای اینکه به هم تبریک بگوییم و خوشحال باشیم، ناراحت می‌شویم؟ این چه اخلاقی است که بین برخی افراد و اقشار جامعه ما وجود دارد!؟

نصیریان: البته اسم این رفتار عقده‌های خاورمیانه‌ای است. در کشورهای دیگر معمولا چنین رفتارهایی دیده نمی‌شود.

زمانی: به نظر من هنر حقیقتی است که به واقعیت تبدیل نشده است و هنرمند آن را به واقعیت تبدیل می‌کند. قضاوت‌کردن کار ساده‌ای نیست. هنرمند ایرانی با تمام محدودیت‌هایی که دچارش است کار می‌کند و نمی‌توان تنها از دور نشست و دید و قضاوت کرد. به نظرم در مجموعه شهرزاد همه سهمی در موفقیت کار داشتند.

سلطانی: درباره اینکه می‌گویند این سریال دولتی است، از نظر من دو هدف وجود دارد. اگر واقعا این سریال دولتی است پس آفرین به دولت. هر کار خوبی از دست هر کس بربیاید خوب است. شاید هم برخی فکر می‌کنند اگر دولت به تولید چنین مجموعه‌ای کمک نمی‌کرد، این اتفاق نمی‌افتاد؛ درصورتی‌که آدم‌هایی در این کشور هستند -اتفاقا تعدادشان هم کم نیست- که هزینه‌هایی را صرف کارهای دیگری می‌کنند که اگر یک‌صدم از آن را صرف هنر کنند، می‌توانند از آن درآمدزایی کنند. به شرطی که مردم ما به نان حلال‌خوردن اعتقاد داشته باشند. مردم باید برای چیزی که بابت آن هزینه شده است، احترام قائل باشند تا بعد‌ها همان گروه خصوصی تشویق شود و کارهایی چه‌بسا بهتر از کاری که ساخته شده را بسازد. شاید هم هدف از گفتن این حرف‌ها این است که با بخش خصوصی نمی‌شود کار کرد، مگر اینکه دولت کمک کند که من معتقدم امکان‌پذیر است، به شرط اینکه کمی اعتماد داشته باشیم. نکته آخر هم این است که شاید برخی با گفتن این شایعات قصد دارند بگویند اگر این کار دولتی است آن کسانی که مخالف دولت هستند این کار را نبینند. پاسخ به این دوستان هم می‌تواند این باشد که اگر کاری خوب است، مشکلی نیست که دولت سرمایه‌گذاری کرده باشد و دولت تشویق شود باز هم آثاری با این رویکرد بسازد.

فتحی: طبعا برای تولید و پخش یک اثر یا باید از تلویزیون مجوز کار بگیرد یا از ارشاد. ما هم مثل دیگران از ارشاد مجوز گرفتیم اگر کار ما دولتی است تمام فیلم‌های سینمایی که در این ٣٠ سال ساخته شده است، دولتی است؛ چون مجوزشان را از ارشاد گرفته‌اند.

آقای فتحی در زمان نگارش فیلم‌نامه و ساخت تا چه اندازه به قشر الیت جامعه فکر کردید و سعی کردید به سلیقه عام چیره شوید. اساسا مخاطب‌شناسی این سریال چطور اتفاق افتاد؟

فتحی: سال‌ها است روند خاصی در سریال‌سازی دارم. سال ٧٤ سریال «پهلوانان نمی‌میرند» را کار کردم و از همان زمان مخاطب برایم اولویت داشت. خاستگاه من تئاتر است و در حوزه جهان درام خودم را وامدار هر چیزی می‌دانم که از استادانم در تئاتر یاد گرفتم. در جهان تئاتر یاد می‌گیريد مخاطب را به عام و خاص تقسیم نکنید. همه نمایشگران عرصه تئاتر دنبال این هستند که با همه طیف مردم ارتباط بگیرند. ما هم تربیت شده همین تفکر در تئاتر هستیم و با همین رویکرد وارد تلویزیون و سینما شدیم.

نصیریان: این نکته مهمی است و البته کار سختی است؛ چون معمولا یا کارها نازل است و برای عوام‌الناس ساخته می‌شود یا خاص و برای قشر الیت است، اما ساخت اثری که هم خاص و هم عام را بتواند جذب کند، کار سختی است. طبعا مسئله آن باید مسئله مردم باشد و ساختار جذابی داشته باشد.

سلطانی: پیرو صحبت آقای فتحی درباره روان‌شناسی، اگر به غریزه آدم‌ها نگاه کنیم، در بسیاری از شخصیت‌پردازی‌های در سریال شهرزاد بحث روان‌شناسی شخصیت اهمیت دارد. در تمام انسان‌ها چیزهای مشترک زیادی وجود دارد اما درصد آن کم یا زیاد است. ممکن است من حسود باشم و مصطفی هم همین‌طور، اما شاید من ٥٠ درصد حسودم و مصطفی ٢٠ درصد و سایر خصوصیاتی که در انسان‌ها مشترک است. چیزی که در کارهای آقای فتحی وجود دارد نگاه روان‌شناسانه به شخصیت‌هاست. زنی که با وجود میل خودش عروس فرد دیگری می‌شود و به‌ناچار با آن فرد در یک بیتوته قرار می‌گیرد و اتفاقات روانی خاصی بین آنها می‌افتد. بسیاری از مخاطبان ما با شخصیت‌ها همذات‌پنداری می‌کنند و حتی به شهرزاد حق می‌دهند. این اتفاقات در آدم‌های خاص و عام یکی است همه ما عواطف مشترکی داریم. به این دلیل است که خاص و عام از کار لذت می‌برند. کارگردان باهوش کسی است که این عواطف مشترک را ابزاری قرار بدهد برای بیان‌کردن یک بن‌اندیشه تا سریالش، بیان زیبایی از اندیشه و احساس صاحب اثر باشد، مخاطب را جذب ‌کند و بعد روی آن اثر بگذارد.

روایت آثار تاریخی طبعا هزینه و وقت زیادی طلب می‌کند، به‌ویژه در سریال شهرزاد که بخشی از زمان شما صرف بازسازی شهرک سینمایی شد. علاقه شما به تاریخ سبب می‌شود سختی‌های آن را بپذیرید؟

فتحی: در کار ما چیزی که اهمیت دارد این است که موضوعی در روح و روانت سنگینی کند و این حس را با دیگرانی که با تو همسو هستند در میان می‌گذاری و می‌بینی آنها هم حس تو را دارند. این وضعیت مثل کتیبه اخوان‌ثالث است که تخته‌سنگ بزرگی وجود دارد و عده‌ای باید این تخت‌سنگ را از نقطه‌ای به نقطه دیگر ببرند. چیزی که باعث می‌شود به سختی‌ها فکر نکرد جمله معروف نیچه است که در بسیاری از مواقع من را آرام می‌کند و آن این است که «آنکه در زندگی چرایی دارد با هر چگونه‌ای خواهد ساخت». باید برای انجام کاری عشق و انگیزه بالایی داشت. در گروه سازنده شهرزاد این عشق و علاقه بود، روزهای سختی هم داشتیم مثل زمانی که شهرک سینمایی را تحویل گرفتیم. منتها با مکانی روبه‌رو شدیم که اکثر بناها در حال فروریختن بود. متأسفم که مکانی که زنده‌یاد علی حاتمی مدت‌ها برای ساختش زحمت کشید این‌طور از بین می‌رود و نمی‌دانم چرا حداقل این مکان به نام این مرد بزرگ نشد و چه انگیزه‌ای باعث شد شهرکی که اخلاقا باید به اسم علی حاتمی شود نامش شهرک سینمایی غزالی شد؟ به‌هرحال همتی شد تا شهرک سینمایی بار دیگر بازسازی شود و تهیه‌کننده سریال شهرزاد و سعید ملکان، مجری طرح سریال، حقیقتا زحمت زیادی برای این کار کشیدند. چیزی حدود یک‌ماه‌ونیم برنامه فیلم‌برداری شهرک به تعویق افتاد تا نوسازی انجام شود. خوشحالم که این سریال بهانه‌ای شد تا بازسازی روی بناها انجام شود تا حداقل گروه‌های بعدی بهتر در این مکان کار کنند.

اما واقعا دلم می‌سوزد، در کشوری که سینمای آن در جهان هرروز مطرح‌تر از روز قبل می‌شود، به آن اجحاف می‌شود. فراموش نکنیم بعد از انقلاب بسیار بیشتر از افتخارات ورزشی ما، سینماگران افتخار کسب و نام ایران را در سراسر دنیا پرآوازه کردند. درحال‌حاضر جایزه‌ای در دنیا نیست که سینماگران ما دریافت نکرده باشند. سینمای ما را با سینمای مجارستان یا مراکش مقایسه کنید، متوجه می‌شوید که جایگاه سینمای ما چقدر بالاست. قصدم از این مقایسه این نیست که سینمای آن کشورها را پایین بیاورم، مقصودم این است که در این کشورها چقدر به دکور‌سازی یا ساخت شهرک‌سازی سینمایی اهمیت می‌دهند درحالی‌که یک دهم افتخارات سینمایی ما را نداشتند. ما تنها یک شهرک سینمایی داریم، آن‌هم با تلاش‌های عاشقانه بزرگ‌مردی به نام علی حاتمی.

زمانی: از میزان استقبال تماشاگران صحبت کردیم. مدتی قبل با خودم فکر می‌کردم از میان ٢٥میلیون خانوار ایرانی تنها اگر پنج درصد این تعداد هزینه کنند و سریال را خریداری کنند، سرمایه‌گذاران می‌توانند به بازگشت سرمایه‌شان امیدوار باشند و باز هم از این دست سریال‌ها ساخته می‌شود.

فتحی: به نظرم بهتر است تعریف گسترده‌تری درباره بخش خصوصی داشته باشیم. بخش خصوصی تنها شامل حال سرمایه‌داران نیست بلکه شامل مشارکت‌های مردمی هم می‌شود. اگر از سریال شهرزاد خوشتان آمده است لطفا دانلود نکنید، اگر خیلی دوستش دارید لطفا به دیگران هم توصیه کنید دانلود نکنند. شنیده‌ام که ایرانی‌های خارج از کشور هم از این سریال استقبال کرده‌اند، از آنها هم خواهش می‌کنم دانلود نکنند و از طریق مسیری که روابط‌عمومی این سریال در اختیار آنها برای دیدن سریال گذاشته است سریال را نگاه کنند.

سلطانی: مردم ما را مقابل خودشان نبینند. ما هم کاری انجام می‌دهیم که مردم دوست داشته باشند، چه‌بسا دست‌اندرکاران این سریال پیشنهاد‌هایی برای کار داشته‌اند که از لحاظ مالی احساس کرده‌اند به نفعشان است. اما انجام آن کارها احترام‌گذاشتن به سلایق مردم نبوده است.

زمانی: البته در آخر باید تشکر و یادی کرد از دوستانی که در پشت‌صحنه سریال شهرزاد زحمت کشیدند و شاید به اندازه ما دیده نمی‌شوند.

نظر شما