جنگ با داعش و تشدید «اسلامهراسی»
گروههای تروریستی با حمله به قلب پایتخت فرانسه در جمعه ١٣ نوامبر و بعد به هتلی در «باماکو» در جمهوری مالی، روزها و هفتههای خونینی را به ثبت رساندند. داعش در یمن نیز حملاتی را علیه نیروهای دولتی ترتیب داد و پیش از آن نیز یک هواپیمای روسی را با ٢٢٤ سرنشین در صحرای سینا سرنگون کرده بود. دستگاههای اطلاعاتی روسیه تأیید کردند این حادثه یک اقدام تروریستی بوده است. پیشتر نیز داعش در بیروت، بغداد، کویت، عربستان سعودی و ترکیه عملیات متعددی انجام داده بود که همه بیانگر اعلام جنگی آشکار و بیپروا از سوی این گروه علیه همگان است.
روشن است نخستین آسیب را از این بابت شهروندان عادی و نیز مسلمانان متحمل میشوند. مسلمانان در کشورهای غربی در معرض فشار و رنجهای تازهای قرار گرفته و آنچه را که یک باند افراطی و خطرناک مرتکب شده است، به پای آنان و بهویژه دین اسلام نوشته میشود؛ دینی بزرگ که روزگاری عقلانیت غرب را دگرگون کرد اما اکنون به مظهری برای افراطگرایی، خشونت، قتل، سربریدنها و تقابل با مسیحیت و غرب تبدیل شده است. امروزه هر چند رهبران آمریکایی و اروپایی بارها تکرار میکنند جنگشان با افراطگرایی و داعش است و ربطی به دین اسلام ندارد، اما باید گفت کسی که تاوان سیاهکاریهای داعش را میدهد، مسلمانان بهویژه آنهایی هستند که در غرب زندگی میکنند. در کنار اینها باید از پناهجویان سوری یاد کرد که این حوادث به آنها آسیب رساند. آنها از شر گروههای تروریستی نظیر داعش گریختهاند و حالا بعد از آنکه کشف شد یکی از عوامل تروریستی به صورت یک پناهجوی سوری وارد این کشور شده است، دچار مصیبتهای تازهای میشوند.
«باراک اوباما»، رئیسجمهور آمریکا، از سران کنفرانس کشورهای «گروه ٢٠» (G٢٠) که در ترکیه برگزار شد، خواست همه به صورت یکپارچه با تروریسم و افراطگرایی مقابله کنند. «فرانسوا اولاند»، رئیسجمهور فرانسه، نیز اعلام کرد جنگ بیرحمانهای را علیه تروریستها شروع خواهد کرد. «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا، نیز میگوید شکست داعش امکانپذیر است چون دارد قدرتش را از دست میدهد. بااینهمه، باید اعتراف کرد جنگی طولانی و پیچیده فراروی ماست و احتمال دارد تا چند دهه آینده طول بکشد. نکته عجیب اینکه برای نخستینبار در تاریخ، دولتهای بزرگ عضو شورای امنیت سازمانملل متحد که دارای سلاح اتمی هستند- ازجمله آمریکا، فرانسه و روسیه– علیه یک تشکیلات و نه حتی یک دولت، اعلام جنگ میکنند؛ طبعا جنگی نامتقارن علیه تشکیلاتی که نه هواپیما دارد، نه سلاح توپخانهای و نه حتی قادر به تولید یک گلوله است! این جنگ یک جنگ مرسوم بین ارتشهای دو یا چند کشور نیست، بلکه جنگی است که باید برای پیروزی در آن قدرت سخت نظامی را با قدرت نرم فکری و امنیتی و اطلاعاتی همراه کرد تا موفق شد. واقعیت این است ما در برابر جنگی قرار گرفتهایم که سرتاسر قارهها، ادیان و فرهنگها را درمینوردد. ما وارد جنگ دینی و فرهنگیای شدهایم که بسیار به جنگ تمدنها نزدیک و شبیه است؛ یعنی همان هشداری که سالها پیش «ساموئل هانتینگتون» مطرح کرد؛ نزاعی تودرتو بین فرهنگها و ادیان که در خشونتی بیپروا پیچیده شده است. حتی در داخل جهان اسلام این جنگ بین گروههای میانهرو و اقلیتهای کوچک منزوی و افراطی به چشم میخورد؛ یا بین کشورهای اسلامی و غرب بهویژه وقتی بر کورهای مانند «اسلام فوبیا» دمیده شود. دراینمیان کسانی با بهرهبرداری از چنین فضایی سعی میکنند کینههای خود علیه مسلمانان را خالی کنند؛ برای نمونه نامزدهای انتخاباتی آمریکا سعی میکنند از سادهلوحی رأیدهندگان سوءاستفاده کرده و برای مثال، فردی مثل «بن کارسون»، نامزد جمهوریخواه آمریکا، که خود را جراح مغز معرفی میکند، پناهندگان آواره را «سگهای هار» معرفی میکند. او تأکید دارد نباید اجازه داد هیچ مسلمانی به کاخ سفید راه پیدا کند. هماکنون نیمی از آمریکاییها با نیمی دیگر بر سر استقبال از پناهجویان سوری اختلافات جدی دارند. اینها فراموش کردهاند جامعه آمریکا از اساس یک جامعه مهاجر است و اگر چنین خواستهایی تحمیل میشد هیچ یهودی، ارمنی یا ویتنامی در این کشور وجود نداشت. «دونالد ترامپ»، نامزد دیگر جمهوریخواهان، آمریکاییها را علیه مسلمانان تحریک کرده و به آنان وعده انتقام میدهد یا با لحن تحریکآمیزی سخن میگوید؛ درست مانند حرفهایی که پیش از سوزاندن یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی در رسانهها مطرح میشد. اینگونه اظهارات علیه هر اقلیت دیگری در آمریکا مطرح شده بود، کار به عذرخواهی و استعفا میکشید، اما متأسفانه گروههای افراطی با اقدامات تروریستی و وحشتآفرینی خود، نفرتی را از اسلام و مسلمانان در غرب بهوجود میآورند که تنها به سود پروژه «اسلامهراسی» تمام میشود؛ پروژهای که در شرایط کنونی بیش از همه دودش به چشم پناهجویان بیچارهای میرود که از اینجا رانده و از آنجا ماندهاند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما