معرفی کتاب «روابط ایران و آمريكاي لاتين مطالعه موردی ونزوئلا»
آمریکای لاتین شامل سرزمین گسترده ای مشتمل بر 33 کشور و چند منطقه مانند کشورهای حوزه کارائیب، آمریکای مرکزی و منطقه جنوبی این قاره یا آمریکای جنوبی است. آمریکای لاتین در مقابل آمریکای انگلیسیتبار (ایالات متحده آمریکا و کانادا) دربرگیرنده مکزیک، کارائیب، آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی با مساحتی برابر با 21 میلیون کیلومتر مربع و جمعیتی نزدیک به 600 میلیون نفر است.
این منطقه بهواسطه ی شرایط آب و هوایی متنوع، تنوع زیستی و جمعیت انسانی، سنت های خاص فرهنگی و اجتماعی، کشمکش ها و تحولات سیاسی، نظام های اقتصادی و سیاسی و منازعات مختلف و جایگاه ژئوپلتیک آن منطقه ی متنوع، ناهمسان و غیر همسو بوده است.
همچنین ویژگی های خاص عام و خاص کشورهای منطقه¬ی آمریکای لاتین در مناطق مختلف آن را به کانونی برای چالش های بین الملل و واجد قابلیت ها، فرصت ها و تهدیدها برای کشورهای همسایه تبديل ساخته است که درصدد ایجاد و توسعه روابط مختلف سیاسی و اقتصادی با این منطقه برآمده اند یا به گونهای خواستهاند که از این قابلیتها در راستای منافع ملی و اهداف استراتژیک خود بهره گیرند.
متخصصان و کارشناسان روابط بین الملل بر این نظر هستند که روابط کشورها با یکدیگر در نظام بین المللی متاثر از عوامل مختلف جغرافیایی، هویتی و منافع مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و عوامل محیطی بینالمللی و داخلی است.
هر دسته از این عوامل می تواند در شرایط خاص زمانی و به اقتضای فهم و درک کشورها از موقعیت خود و دیگر بازیگران بینالمللی دچار قبض و بسط شده و نوع رابطه و میزان گستردگی و عمق آن را تعیین كند. در واقع دریافت دولت از این شرایط و قابلیت ها در مناسبات پیچیده بین المللی کشورها را به عنوان دوستان و دشمنان و شرکای همدیگر در عرصه های مختلف تبدیل می کند.
روابط جمهوری اسلامی ایران و برخی از کشورهای آمریکای لاتین و بهطور خاص ونزوئلا در یک دهه گذشته به طور ناگهانی و به شکل ویژه¬ای مورد توجه طرفین قرار گرفت و منجر به دیدارهای دوجانبه بسیار زیادی از پایتخت¬های دو کشور و مجموعه¬ای گسترده از توافقنامه¬ها و تاکید بر اهمیت توسعه روابط دوجانبه و چندجانبه شد. حتی در بسیاری از مواقع برخی از نویسندگان و تحلیلگران از حضور ایران در حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا سخن گفتند.
این تحولات این مسئله را به ذهن متبادر می نماید که با توجه به سابقه تاریخی روابط ایران با کشورهای منطقه که همواره از اهمیتی درجه دوم و یا سوم برخوردار بوده و عمدتاً در میزان محدودی از روابط اقتصادی و فراز و نشیب هایی کوتاهدامنه برخوردار بوده است، به یک باره به کانون دیپلماسی ایران تبدیل می شود.
در واقع چه میزانی ضرورت ها و زمینه های همکاری و بسترهای مناسب برای رشد و توسعه این روابط وجود داشته است. بنابراین، پاسخ به این پرسش روشن خواهد کرد که در درجه اول چه بسترهایی برای این روابط وجود داشته است؟ دوم چه فرصت ها و زمینه هايی برای همکاری در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در روابط دوجانبه و بین المللی مهیا و ممکن است؟
همچنین چه چالش ها و موانعی پیش روی هر نوع توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای این منطقه وجود دارد؟ این نوشته بر این است که روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آمریکای لاتینـ نظیر ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه و ... در بستر یک هویت سیاسی قابل فهم بوده و مسائل اقتصادی سهم ناچیزی را در ایجاد ضرورت توسعه روابط دو و چندجانبه داشته است.
ضمن اینکه ضعف بنیادهای اقتصادی، توسعه این نوع روابط، حضور قدرت¬های بزرگ و مخالف در این منطقه، فقدان ضرورت¬های امنیتی و بیثباتی سیاسی برخی از این کشورهای نزدیک به ایران اساساً آنها را به عنوان شرکای استراتژیک و قابل اتکای جمهوری اسلامی تضعیف خواهد کرد.
از اینرو، این پژوهش در فصول پیش رو، ابتدا به مرور کلی روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای این منطقه توجه دارد و در ادامه فرصت ها و زمینه های پیش روی توسعه روابط و سپس به بررسی موانع و چالش های مختلف بر سر راه توسعه و روابط دو جانبه و یا چند جانبه با کشورهای منطقه می پردازد.
نویسنده در جمع بندی نهایی چنین آورده است: به طور کلی روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین از آغاز روابطی محدود به مبادلات اقتصادی و آن هم در سطح نه چندان زیاد و با حجم و میزان نسبتاً محدود بوده است. اگر چه تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979، جنبه های سیاسی روابط محدود به کشورهایی بوده که همسویی بیشتری با غرب داشته و یا در بلوک غرب قرار داشتند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر ماهیت سیاسی و ایدئولوژیک انقلاب ایران به تبع روابط ایران با دو بلوک قدرت غرب و شرق با کشورهایی که سیاست¬های ضد امپریالیستی داشتند ، روابط بهتری برقرار شد.
روابط اقتصادي ايران با كشورهاي منطقه همچنان كه آمارهاي اقتصادي در دوره هاي مختلف نشان مي دهد بيشتر با كشورهايي بوده است كه روابط سياسي و مواضع مشترك بين المللي به نسبت كمتري در مقايسه با برخي كشورهاي منطقه داشته اند.
فهم اين مسئله را مي توان در پرتو ويژگي خاص سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و گرايشات سياسي انتقادي برخي از كشورهاي منطقه نسبت به نفوذ سرمايه داري و ليبراليسم جستجو كرد كه برآمده از تاريخ چند سده هاي اخير و تجربيات خاص تاريخ در برخورد با نظام سرمايه داري و استعمار دانست.
در یک دهه اخیر همچنان که نشان داده شده است، به رغم توسعه روابط با کشورهایی که سیاست های ضد استکباری و ضد غربی داشتند ارتقا یافت، در حالیکه روابط اقتصادی ایران و کشورهایی نظیر برزیل و آرژانتین بیشتر اقتصادی و تا اندازه ای قابل توجه بوده است.
کتاب روابط ایران و آمريكاي لاتين مطالعه موردي ونزوئلا تالیف آقای احمد آدینه وند در قطع وزیری و با جلد شومیز در190 صفحه و با تیراژ 500 نسخه به سفارش مرکز آموزش و پژوهشهای بینالمللی و توسط اداره نشر وزارت امور خارجه در سال 1394 به چاپ رسیده است.
همچنین ویژگی های خاص عام و خاص کشورهای منطقه¬ی آمریکای لاتین در مناطق مختلف آن را به کانونی برای چالش های بین الملل و واجد قابلیت ها، فرصت ها و تهدیدها برای کشورهای همسایه تبديل ساخته است که درصدد ایجاد و توسعه روابط مختلف سیاسی و اقتصادی با این منطقه برآمده اند یا به گونهای خواستهاند که از این قابلیتها در راستای منافع ملی و اهداف استراتژیک خود بهره گیرند.
متخصصان و کارشناسان روابط بین الملل بر این نظر هستند که روابط کشورها با یکدیگر در نظام بین المللی متاثر از عوامل مختلف جغرافیایی، هویتی و منافع مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و عوامل محیطی بینالمللی و داخلی است.
هر دسته از این عوامل می تواند در شرایط خاص زمانی و به اقتضای فهم و درک کشورها از موقعیت خود و دیگر بازیگران بینالمللی دچار قبض و بسط شده و نوع رابطه و میزان گستردگی و عمق آن را تعیین كند. در واقع دریافت دولت از این شرایط و قابلیت ها در مناسبات پیچیده بین المللی کشورها را به عنوان دوستان و دشمنان و شرکای همدیگر در عرصه های مختلف تبدیل می کند.
روابط جمهوری اسلامی ایران و برخی از کشورهای آمریکای لاتین و بهطور خاص ونزوئلا در یک دهه گذشته به طور ناگهانی و به شکل ویژه¬ای مورد توجه طرفین قرار گرفت و منجر به دیدارهای دوجانبه بسیار زیادی از پایتخت¬های دو کشور و مجموعه¬ای گسترده از توافقنامه¬ها و تاکید بر اهمیت توسعه روابط دوجانبه و چندجانبه شد. حتی در بسیاری از مواقع برخی از نویسندگان و تحلیلگران از حضور ایران در حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا سخن گفتند.
این تحولات این مسئله را به ذهن متبادر می نماید که با توجه به سابقه تاریخی روابط ایران با کشورهای منطقه که همواره از اهمیتی درجه دوم و یا سوم برخوردار بوده و عمدتاً در میزان محدودی از روابط اقتصادی و فراز و نشیب هایی کوتاهدامنه برخوردار بوده است، به یک باره به کانون دیپلماسی ایران تبدیل می شود.
در واقع چه میزانی ضرورت ها و زمینه های همکاری و بسترهای مناسب برای رشد و توسعه این روابط وجود داشته است. بنابراین، پاسخ به این پرسش روشن خواهد کرد که در درجه اول چه بسترهایی برای این روابط وجود داشته است؟ دوم چه فرصت ها و زمینه هايی برای همکاری در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در روابط دوجانبه و بین المللی مهیا و ممکن است؟
همچنین چه چالش ها و موانعی پیش روی هر نوع توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای این منطقه وجود دارد؟ این نوشته بر این است که روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آمریکای لاتینـ نظیر ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه و ... در بستر یک هویت سیاسی قابل فهم بوده و مسائل اقتصادی سهم ناچیزی را در ایجاد ضرورت توسعه روابط دو و چندجانبه داشته است.
ضمن اینکه ضعف بنیادهای اقتصادی، توسعه این نوع روابط، حضور قدرت¬های بزرگ و مخالف در این منطقه، فقدان ضرورت¬های امنیتی و بیثباتی سیاسی برخی از این کشورهای نزدیک به ایران اساساً آنها را به عنوان شرکای استراتژیک و قابل اتکای جمهوری اسلامی تضعیف خواهد کرد.
از اینرو، این پژوهش در فصول پیش رو، ابتدا به مرور کلی روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای این منطقه توجه دارد و در ادامه فرصت ها و زمینه های پیش روی توسعه روابط و سپس به بررسی موانع و چالش های مختلف بر سر راه توسعه و روابط دو جانبه و یا چند جانبه با کشورهای منطقه می پردازد.
نویسنده در جمع بندی نهایی چنین آورده است: به طور کلی روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین از آغاز روابطی محدود به مبادلات اقتصادی و آن هم در سطح نه چندان زیاد و با حجم و میزان نسبتاً محدود بوده است. اگر چه تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979، جنبه های سیاسی روابط محدود به کشورهایی بوده که همسویی بیشتری با غرب داشته و یا در بلوک غرب قرار داشتند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر ماهیت سیاسی و ایدئولوژیک انقلاب ایران به تبع روابط ایران با دو بلوک قدرت غرب و شرق با کشورهایی که سیاست¬های ضد امپریالیستی داشتند ، روابط بهتری برقرار شد.
روابط اقتصادي ايران با كشورهاي منطقه همچنان كه آمارهاي اقتصادي در دوره هاي مختلف نشان مي دهد بيشتر با كشورهايي بوده است كه روابط سياسي و مواضع مشترك بين المللي به نسبت كمتري در مقايسه با برخي كشورهاي منطقه داشته اند.
فهم اين مسئله را مي توان در پرتو ويژگي خاص سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و گرايشات سياسي انتقادي برخي از كشورهاي منطقه نسبت به نفوذ سرمايه داري و ليبراليسم جستجو كرد كه برآمده از تاريخ چند سده هاي اخير و تجربيات خاص تاريخ در برخورد با نظام سرمايه داري و استعمار دانست.
در یک دهه اخیر همچنان که نشان داده شده است، به رغم توسعه روابط با کشورهایی که سیاست های ضد استکباری و ضد غربی داشتند ارتقا یافت، در حالیکه روابط اقتصادی ایران و کشورهایی نظیر برزیل و آرژانتین بیشتر اقتصادی و تا اندازه ای قابل توجه بوده است.
کتاب روابط ایران و آمريكاي لاتين مطالعه موردي ونزوئلا تالیف آقای احمد آدینه وند در قطع وزیری و با جلد شومیز در190 صفحه و با تیراژ 500 نسخه به سفارش مرکز آموزش و پژوهشهای بینالمللی و توسط اداره نشر وزارت امور خارجه در سال 1394 به چاپ رسیده است.
خبرهای مرتبط
نظر شما