میتوان با ولادیمیر پوتین برای مبارزه با داعش متحد شد؟
پوتین در اجلاس جی-۲۰ در ترکیه لحنش را تغییر داد و دستهایش را دراز کرد: «ما پیشنهاد همکاری در زمینه ضد تروریسم را دادهایم. اگر شرکای ما فکر میکنند که زمان آن رسیده تا روابطمان را تغییر دهیم، ما از آن استقبال میکنیم.»
به گزارش دیپلماسی ایرانی، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه فقط به دنبال «مجازات کردن» کسانی است که با استفاده از بمب دست ساز هواپیمای روسی را در مصر سرنگون کردند و موجب کشته شدن 224 نفر شدند. زمان اعلام این هدف تنها چند روز پس از بمب گذاری و تیراندازی در پاریس که منجر به کشته شدن 129 نفر شد، تصادفی نیست. پوتین به دنبال فرصتی برای گشایش روابط با غرب است و می خواهد از این مزیت استفاده کند.
به نظر می رسید روسیه برای چندین هفته درباره پاسخ به سقوط هواپیما که آن هم واکنشی به تصمیم مداخله در سوریه بود، دو دل بود. با این حال حمام خونی که در فرانسه راه افتاد، همه چیز را به طور کلی عوض کرد و فضا به سمت احتمال تنش زدایی میان روسیه و غرب رفت. داعش با حملات پاریس، جنگ سوریه را تبدیل به درگیری جهانی کرد و عملکرد پوتین در اجلاس جی-20 در ترکیه نشان داد که روسیه قاطعانه در میانه این مبارزه قرار دارد.
به این نکته هم باید اشاره شود که روابط خصمانه با غرب، جزئی از برنامه اولیه پوتین نبوده است. وی در مصاحبه ای که با بی بی سی در سال 2000، کمی قبل از روی کار آمدن به ریاست جمهوری داشت، گفته بود: «روسیه قسمتی از فرهنگ اروپایی است. من نمی توانم تصور کنم که کشورم به دور از اروپا و آنچه که ما آن را اغلب جهان متمدن می نامیم، باشد. این برای من سخت است که ناتو را دشمن تصور کنم.»
تنها پس از سال 2002 و آغاز مذاکرات ناتو برای پیوستن کشورهای بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی بود که این روابط شروع به بدتر شدن کرد. تونی بلر، نخست وزیر اسبق بریتانیا در کتاب خاطراتش می نویسد: «ولادیمیر پوتین بعداً متوجه شد که آمریکایی ها توجهی به وی ندارند.»
خوی جنگ طلبی پوتین بعداً به خاطر نگرانی های داخلی -رکود شدید و رای دهندگان عصبانی- تشدید شد. قسمتی از این موضوع هم به ایالات متحده بر می گردد (رئیس جمهور باراک اوباما یکبار گفته بود پوتین همانند بچه تنبل و بی حوصله ای است که در انتهای کلاس نشسته است.) اما تنها پس از مداخله روسیه در اوکراین و الحاق کریمه در مارس سال 2014 بود که پوتین آشکارا دست به مقابله زد و کشورش را به عنوان قربانی تجاوز ارضی نشان داد.
پوتین کمی پس از برگزاری رفراندوم در کریمه در سخنرانی ای گفته بود: «غرب بارها به ما دروغ گفته است، تصمیمات را در پشت درهای بسته می گیرند و ما را در عمل انجام شده قرار می دهند. این مسئله از طریق گسترش ناتو به شرق و پیاده کردن زیرساخت های نظامی در مرزهای ما رخ داده است.»
پوتین در اجلاس جی-20 در ترکیه لحنش را تغییر داد و دست هایش را دراز کرد: «ما پیشنهاد همکاری در زمینه ضد تروریسم را داده ایم، اما متاسفانه شرکای ما در ایالات متحده در مرحله اول پاسخی نداده اند. اما به نظر من در حال حاضر ما می توانیم یک مبارزه موثر به همراه هم داشته باشیم. اگر شرکای ما فکر می کنند که زمان آن رسیده تا روابطمان را تغییر دهیم، ما از آن استقبال می کنیم.»
منطق پشت پیشنهاد پوتین مشخص است. روسیه به هدفش در اوکراین رسید: یک درگیری متوقف شده که به کرملین این نقش را داده تا در سیاست این کشور حضور داشته باشد. هدف کنونی وی متقاعد کردن غرب به لغو تحریم ها است.
حملات پاریس این فرصت را برای پوتین به وجود آورد تا عملیات نظامی اش در سوریه را به عنوان سرویسی برای غرب نشان دهد و در بعد دیپلماتیک هم در اجلاس جی-20 در آنتالیا، دو روز پس از حملات پاریس، روسیه و ایالات متحده اختلاف هایشان بر سر چگونگی پایان دادن به جنگ داخلی سوریه را کنار گذاشته بودند و بر یک جدول زمانی که دولت جدید در اوایل 2017 به قدرت برسد، توافق کردند.
اگر پوتین مایل به ایجاد حسن نیت از طریق همکاری در اوکراین است، غرب باید در مقابل برخی امتیازات کوچک را به وی بدهد. شرکت روسیه در مبارزه علیه داعش -و بازگشت به صف حکومت های مطیع قانون جامعه بین المللی- ممکن است ارزشش را داشته باشد.