دوشنبه ۰۹ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 30

روح‌الله خالقی به روایت فرهاد فخرالدینی

کد خبر: ۸۸۸۲۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۸
فرهاد فخرالدینی از همان نسلی می‌آید که خاطره گذشتگان موسیقی را به‌همراه دارد. او که حالا خودش از چهره‌های موسیقی ایرانی به‌شمار می‌آید و رهبری ارکستر موسیقی ملی را برعهده دارد، از روزگاری یاد می‌کند که روح‌الله خالقی، پایه‌گذار هنرستان موسیقی ملی، انجمن موسیقی ملی و رهبر ارکستر «گل‌ها» بود. امروز، ٢١ آبان سالروز درگذشت خالقی است؛ موسیقی‌دانی که در ٥٩ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان معده در سال ١٣٤٤ درگذشت و اکنون در ظهیرالدوله آرمیده است. به همین بهانه به سراغ فخرالدینی، یکی از همکاران و دوستان او، رفتیم تا مروری کوتاه بر میراث خالقی انجام دهیم.

چرا با وجود گذشت نیم‌قرن از درگذشت روح‌الله خالقی، جایگاه او همچنان در موسیقی ما حفظ شده است؟

آقای خالقی هنوز در میان ما زندگی می‌کند. وقتی آثار او را اجرا یا کتاب‌هایش را مطالعه می‌کنیم، انگار هنوز او در میان ما هست. او بسیار انسان و تأثیرگذار بود، یکی از چهره‌های دوست‌داشتنی و محبوب موسیقی ما خالقی است. همه موسیقی‌دان‌های ایرانی که موسیقی ایرانی را دوست دارند، خالقی را هم دوست دارند. او نقش بزرگی در معرفی موسیقی ایرانی داشته است. برای اولین‌بار او بود که با نوشتن چند کتاب، علاقه‌مندان موسیقی را با موسیقی خودمان آشنا کرد و ما تا حدود زیادی به هویت خودمان پی بردیم و متوجه شدیم موسیقی باریشه‌ای داریم و موسیقی‌دان‌های بزرگی داریم. خالقی با نوشتن کتاب، علاقه‌مندان موسیقی را با گذشتگان آشنا کرد. او بود که نوازندگان مشهور دوران قاجار را به ما معرفی کرد. او با نوشتن درباره آدم‌های بزرگی مانند فارابی، صفی‌الدین ارموی و... در کتاب «سرگذشت موسیقی» ما را با گذشته خود پیوند داد. همچنین خالقی در سال ١٣٢٥ انجمن موسیقی ملی را تشکیل داد که پدیده مهمی است. به دنبال آن، ارکستر انجمن ملی موسیقی راه‌اندازی شد و کنسرت‌های مهمی در آن زمان آن هم با امکانات محدودی که وجود داشت، برگزار شد و افرادی همچون بنان و... با او همکاری داشتند. بااین‌حال محور این کانون خود خالقی بود. او بود که باعث می‌شد آهنگ‌ها ساخته و کنسرت‌ها برگزار شوند. من در زندگی‌ام این شانس را داشتم که نوازنده خالقی باشم و با خانواده خالقی و کسانی که با او حشرونشر داشتند و حتی آنها که دست‌پروده او بودند، آشنا باشم. او در سال ١٣٢٨ به کمک دوستانش در انجمن موسیقی، هنرستان موسیقی ملی را تأسیس کرد و هنرمندانی مانند صبا و زرین‌پنجه هم در این هنرستان مشغول به تدریس شدند. همه این کارها به همت خود خالقی انجام شد و دولت به فکر تشکیل هنرستان نبود اما او با تلاش و پیگیری‌هایی که داشت، هنرستان را تأسیس کرد. زمانی گذشت و برنامه «گل‌ها» در رادیو پخش شد. ابتدا صبا، محجوبی و... در آن فعالیت می‌کردند و چندی بعد خالقی شکل بهتری به آن داد. او این ارکستر را گسترش داد و برنامه‌های جدی این ارکستر از همان زمان شروع شد. همکار او جواد معروفی بود. هرچند معروفی چند سالی از خالقی کوچک‌تر بود اما آنها به‌نوعی هم‌دوره‌ای بودند و ارکستر از سوی هردوی آنها رهبری می‌شد. آن‌قدر صمیمیت میان خالقی و نوازندگان وجود داشت که می‌شد این موضوع را به‌خوبی حس کرد. او بدون اینکه تحکمی در کارش باشد با ما کار می‌کرد و ما از دل‌وجان خالقی را دوست داشتیم. به‌همین‌دلیل هم هست که نوای ارکستر بر دل مردم می‌نشیند و محبتی را که نوازندگان هنگام کار داشته‌اند، در این ارکستر دیده می‌شود. در آن دوران فکر نمی‌کردم روزی خودم رهبر ارکستر شوم اما می‌توانم بگویم او الگوی من است.

‌‌مهم‌ترین ویژگی‌های خالقی که به‌عنوان الگوی شما درآمده است، چه بود؟

صراحت و صداقت در احساس او بود یعنی با احساس خودش صادق بود. آنچه را احساس می‌کرد در گفتار و موسیقی بیان می‌کرد. او بسیار دقیق بود و درست و اساسی حرف می‌زد. خالقی انسان جاه‌طلب و خودنمایی نبود. بسیار فروتن و بزرگوار بود. به معنی واقعی او خصوصیات یک مرد بزرگ را داشت. هیچ‌وقت از زبان او نشنیدم که بگوید «من» فلان کار را کرده‌ام. خالقی بسیار مهربان و جدی بود و به دلیل همه این خصوصیات، روی من تأثیر گذاشت. قطعا یکی از الگوهای من خالقی است. او موسیقی‌دان بزرگ و مدیر عالی بود. خالقی بهترین رئیس هنرستان موسیقی نیز بود... .

‌چرا؟

زمانی که خالقی هنرستان موسیقی را اداره می‌کرد، شاگردان خوبی پرورش داد و با هنرمندان بزرگی کار کرد. یک‌بار نشد که خالقی را در حالت پرخاشگری ببینم. او درک و دریافت درستی از موسیقی ایران داشت و از طریق مکاتبه با فرانسه هارمونی را آموخت. او به دلیل تحصیلاتش در رشته موسیقی، با کسانی که در این رشته تحصیل‌کرده نبودند، فرق داشت.

‌درباره خالقی گفته می‌شود در دورانی فعالیت می‌کرد که موسیقی غربی در ایران رواج داشت اما او و علینقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاش کردند. فکر می‌کنید راهی را که آنها برای موسیقی ایرانی باز کردند، امروزه چگونه طی شده و الان موسیقی ایرانی چه وضعیتی دارد؟

هر زمانی مقتضیات خودش را دارد. من به جرئت می‌توانم بگویم، دیدگاه وزیری، خالقی و صبا تفاوت‌هایی با امروز داشت. آنها معتقد به چگونگی اجرا بودند. برای خالقی فرق نمی‌کرد نوایی که از موسیقی ایرانی نواخته می‌شود از طریق چه‌ سازی است. او فکر می‌کرد، ویلون ساز مناسبی برای بیان ساز ایرانی است هرچند که در این زمینه تعصب هم نداشت. خالقی، صبا و وزیری برای بیان موسیقی ایرانی در درجه اول ویلون را انتخاب کردند درحالی‌که در روزگاری در ایران ما می‌بینیم ویلون با مشکل مواجه بود و عده‌ای که ویلون می‌زدند، رنجیدند و کنار گذاشته شدند. البته الان شرایط کمی بهتر شده است بااین‌همه الان رادیویی نداریم که مرکز تولید موسیقی باشد، تلویزیون هم تمایلی ندارد که ارکستری درحال اجرا نشان دهد و به جای ساز، گل و گلدان نشان می‌دهد یا موسیقی را در میانه‌اش قطع می‌کند و هنگام پخش موسیقی آن را معرفی نمی‌کند البته جالب است که با این شرایط نسل جوان عجیبی داریم. برای انتخاب نوازندگان ارکستر موسیقی ملی با چهره‌های خوبی آشنا شدم که جوان و توانمند بودند و برای من سؤال است که وقتی حمایتی برای آموزش موسیقی وجود ندارد، چگونه این توانایی‌ها را کسب کرده‌اند. ارکستر موسیقی ملی ایران هم برنامه‌های خاص خودش را دارد و با دید بازتری فعالیت می‌کند. این ارکستر علاوه‌بر آثار ارکستر گل‌ها، از ارکستر فارابی و ارکستر رادیو و تلویزیون ملی که خودم رهبرش بودم، استفاده می‌کند. ما سعی می‌کنیم از تجربیات گذشته بهره ببریم و در ادامه راه گذشتگان فعالیت کنیم وگرنه نمی‌توانیم موسیقی خودمان را حفظ کنیم.
نظر شما