«خاورمیانه»؛ غلبه حاشیه بر متن
تجربه برجام در مذاکرات ایران و ١+٥ که در وین به نتیجه رسید، نشان داد هرگاه دو طرف به دغدغهها و منافع مشروع یکدیگر از نگاه حل مسئله بنگرند، میتوان یکدیگر را تحمل و درباره زمینههای این نگرانیها گفتوگو کرد. معمولا در این مذاکرات، درباره اصول حاکم بر سیاست خارجی کشورها صحبت نمیشود، بلکه درباره مسائلی که در عمل باعث اصطکاک منافع هستند گفتوگو میشود تا از تقابل بیشتر جلوگیری شود. این امر مستلزم نفی پیششرط در مذاکرات و کمکردن دامنه مواضع ثابت، برای رسیدن به تفاهم است. این مدل رفتاری میتواند در مذاکرات وین برای سروساماندادن به اوضاع سوریه نیز دنبال شود. با این تحفظ که در چارچوب روابط بینالمللی، اصولا تشکیک در صلاحیت حقوقی و اِعمال قدرت و اقتدار هر دولتی باید به وسیله مردم همان کشور صورت گیرد. به عبارت دیگر، تنها منبع و مرجع چگونگیِ انتخابِِ راهِ اعمالِ اراده ملی بر تغییر رفتار دولت یا جایگزینی دولت و حکومت، فقط مردم همان کشور هستند، نه جنگجوی وارداتی یا ارتش خصوصی و روش مزدوری. روشی که غرب و همپیمانانش در سوریه دنبال میکنند، هیچ آثاری از تمدن در خود ندارد. روندی که در سوریه آغاز شده است، اگر تبدیل به یک رویه شود و حاکمیت یک دولت مستقل از سوی ارتش و جنگجویان وارداتی، محل مناقشه قرار گیرد و تبدیل به یک فاجعه انسانی شود...
نهتنها برخلاف منافع ملی سایر کشورهای منطقه خواهد بود، بلکه آثار دومینویی و پسلرزههای چنین راهبردی، امنیت را از منطقه خواهد زدود. این امر باید دغدغه اصلی سیاست خارجی در اقناع افکار عمومی مردم منطقه و جهان باشد. به دلایل ساختاری، اوضاع سیاسی- اجتماعی و اقتصادی و همچنین بافت فرهنگی و طایفهای و سایر مشکلات توسعهای، کشورهای منطقه آسیبپذیرند و حاکمیتِ رویکردِ کنونی غرب و همپیمانانش در سوریه، دخالت عامل زور، تفکر نظامیگری و گفتوگو از طریق اسلحه باعث وخیمترشدن اوضاع منطقه خواهد شد، اما آنچه تحولات سوریه را در مدار جدیدی قرار داده ، سه عامل است: ١- تفاهم ایران و غرب در برجام و تبعات منطقهای و بینالمللی آن؛ ٢- مشکلات داخلی و جنگ قدرت در ترکیه و عربستان؛ ٣- پذیرش واقعیتهای بینالمللی، ازجمله بازی جدید بینالمللی روسها و ورود علنی به سوریه و عقبنشینی آمریکا از سرمایهگذاریهای سنگین در منطقه. عربستان این پیام را گرفته است. ایران هم میتواند با راهبردی جامع، همراه با توجه به عناصر و عوامل تأثیرگذار و پرهیز از درگیرکردن خود با عوامل فرعی، به تحقق صلحی پایدار در منطقه کمک کند. آمریکا سیاستی دوسویه را در سوریه دنبال میکند و به دنبال یک حکومت تضعیفشده در سوریه است و اکنون به حفظ ساختار ارتش و حذف تدریجی بشار اسد بسنده کرده است تا بافت سیاسی منطقه را در درازمدت تغییر دهد. خاورمیانه مزیت نسبی سیاست خارجی ایران است و سرمایهگذاری ما در آن منطقه ایجاب میکند به بهترین نحو از این سرمایهگذاری بهرهبرداری کنیم. یک اشتباه در سیاست خارجی میتواند به قیمت کُندکردن روند توسعهای کشورها تمام شود؛ همانگونه که ترکیه در دام خاورمیانه افتاد و حاشیه بر متن غلبه کرد.