يکشنبه ۰۶ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 27

نگاهي به عملكرد ٤عضو ورزشكار شوراي شهر تهران

کد خبر: ۸۳۷۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۶

وقتی از میان چند کاندیدای معروف انتخابات ١٣٨٤، محمود احمدی‌نژاد بیرون آمد، بسیاری از جامعه‌شناسان و سیاسیون و حتی خود مردم در چرایی این انتخاب تأمل‌برانگیز مردم متوقف و متفکر شدند. یک‌سال بعد یعنی در دوره سوم شورای شهر تهران، مردم در میان اعضای انتخابی به دو نفر رأی دادند که نه مدیر و وزیر و سیاست‌مدار بلکه قهرمان ورزشی بودند. اما گویا ورزشکاران و به‌ویژه کشتی‌گیران بیشتر و بهتر از جریان‌های سیاسی و حزبی رای مردم را خوانده بودند و این‌گونه شد که تعداد ورزشکاران در شورای شهر تهران از یک عضو یعنی رسول خادم در شورای دوم به چهار عضو در شورای چهارم رسید. «شرق»، در نیمه راه شورای چهارم به سراغ ورزشکاران که بیشترین رأی‌ها را داشته‌اند رفت تا رویکرد آنها را نسبت به موضع سیاسی و حزبی خود و تعهدشان به این گروه‌ها و دچارشدن به‌نوعی مصلحت‌گرایی و منفعت‌گرایی و متمایل‌شدن به شهرداری و البته رأیی که از مردم گرفته‌اند، جویا شود.

نچرخیدم، نمی‌چرخم

علیرضا دبیر تجربه حضور در دوره قبلی را داشته و در این دوره، نفر دوم ٣١ نفر انتخابی تهران شده است. او در دوره سوم رویکردی متفاوت نسبت به شورا و شهرداری داشت که این رویکرد در دوره چهارم و در جایگاه رئیس کمیسیون برنامه و بودجه تغییر کرد. دبیر، رویکردهای اصلاح‌طلبانه دارد اما به‌خصوص در دوره چهارم به عنوان یک اصولگرا و در قالب فهرستی به نام خدمتگزاران آبادانی و پیشرفت انتخاب شد. البته امروز او توضیح دیگری دارد و می‌گوید: «دوره سوم مستقل و متمایل به اصولگرایان آمدم اما در دوره چهارم فهرست‌های زیادی؛ از اصلاح‌طلب و اصولگرا نام من را در فهرست خود قرار دادند اما من با کسی و گروهی جلسه نداشتم تا بخواهند من را به فهرست خود اضافه کنند. از نظر من شورای شهر باید فارغ از سیاسی‌کاری باشد».

وی معتقد است که برخی تصمیم‌ها و اظهارنظرها در شورا در فضای سیاست‌زده رخ می‌دهد و براساس همان دسته‌بندی‌ها در برخی موارد خلاف منافع مردم و شهر عمل می‌شود و منفعت‌گرایی یا مصلحت‌گرایی هم از پیامدهای برخی رویکردهای سیاست‌زده است و بارها اتفاق می‌افتد که اعضا نه براساس منافع و مصالح شهر که براساس منافع و مصالح سیاسی و فردی رأی می‌دهند و برهمین‌اساس رأی آنها به‌سادگی قابل تغییر است.

دبیر به رأی‌هایی که تاکنون داده، اعتماد دارد و می‌گوید: اگر بخواهم به کسی رأی بدهم، اعلام می‌کنم تا همه رأی من را بدانند و کسی برای رأی با من لابی نکند. از این اخلاق‌ها که با حق رأی خودم بچرخم و سیاسی‌کاری کنم ندارم و کسی تابه‌حال نشنیده که دبیر چرخیده باشد. حتی بارها به من گفته‌اند آن‌قدر «رو» بازی نکن! اما من در جایی مثل شورا بازی دیگری بلد نیستم و بازی دیگری هم یاد نخواهم گرفت!

دبیر حرف‌هایی که در مورد منفعت‌گرایی او در ارتباط با شهرداری می‌شود را رد کرد و در ادامه گفت: منطق کار من منافع مردم است. هم باید بر کار عریض و طویل شهرداری فارغ از جنجال‌ها و انگیزه‌های سیاسی نظارت کنم و هم به‌عنوان بخشی از مدیریت شهری باید به شهرداری کمک کنم تا کار مردم زمین نماند. با منطق مدیریت شهری کار من سخت است اما با منطق سیاسی راحت است زیرا با این منطق جواب همه‌چیز از قبل مشخص است و لازم نیست درباره عملکرد شهرداری حرف تفحص‌آمیز و حسابی بزنید. با منطق سیاسی باید با همه‌چیز شهرداری موافق باشید و مدح آن را بگویید یا کلا مخالف باشید و برای ریشه‌کن‌کردن آن تلاش کنید. اعضای شورای شهر وجدان بیدار و چشم نگران مردم هستند و اگر برخی مواقع غیر از این هستیم حتما دچار سیاسی‌کاری و منفعت‌گرایی شده‌ایم.

او در پاسخ به اینکه امروز اصلاح‌طلب است یا اصولگرا، می‌گوید: برای من اول خدا مهم است و بعد منافع و رأی مردم. دوستان اصولگرا به من لطف داشتند و من را در لیست خودشان قرار دادند و من لطف دوستان را فراموش نمی‌کنم اما این به آن معنا نیست که منطق رفتارم تابع انگیزه‌هایی سیاسی است و اتفاقا همیشه از رویه غلط اعضای دیگر در سیاسی‌کاری گله کرده‌ام. در این دوره بدون این جریان‌های سیاسی نفر دوم تهران شدم و حاضر نیستم حق را به‌خاطر مصلحت کنار بگذارم.

این عضو شورا در مورد وجود جریانی در شهرداری که اعضای اصولگرا و اصلاح‌طلب را به سمت خود متمایل می‌کند، تصریح کرد: نمی‌خواهم نامی برای این جریان بگذارم اما مواردی بوده است که طرح‌ها، لوایح یا تصمیم‌هایی با لابی تغییر کرده است. هر دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب باید جلوی این جریان بایستند چراکه این انحراف به‌نفع هیچ‌کس نیست.

از تصمیم‌هایم راضی‌ام

هادی ساعی که این‌روزها سکوتی خاص را در پیش گرفته، ورزشکاری است که با فهرست اصلاح‌طلبان در دوره سوم شورا نفر پنجم تهران شد و در دوره چهارم بدون حضور در ‌فهرست‌های سیاسی، نفر ششم شد. ساعی تأکید دارد که همان آدم قبلی و با همان حساسیت‌هاست و تفاوت جایگاهش در شورا دیگر شرایط قبلی را ایجاب نمی‌کند؛ با وجود این، مواقعی که لازم بداند و به‌نفع مردم باشد حرف هم می‌زند.

او خود را حتی زمانی که در فهرست اصلاح‌طلبان بوده، مستقل می‌داند و می‌گوید: این‌طور نبوده که مطلقا مسئله‌ای را بپذیرم و رای بدهم. تنها کسی هستم که مستقل آمدم و سعی می‌کنم این مستقل‌بودن را به‌نفع مردم و شورا رعایت کنم. البته همه ممکن است اشتباه کنند اما من تابه‌حال از تصمیم‌های خود راضی بوده‌ام. مردم به من به‌خاطر ورزشکاربودن و درعین‌حال به عملکردم در شورا رأی داده‌اند و باید از این رأی صیانت کنم.

ساعی هم معتقد است اعضای اصولگرا و اصلاح‌طلب در برابر فهرستی که با آن به شورا آمده‌اند، تعهد دارند و می‌گوید: درست است که برخی اعضا دچار منفعت‌گرایی شخصی یا حزبی شده‌اند یا به سمت شهرداری متمایل‌اند؛ اما کسی نمی‌تواند این موضوع را به من نسبت دهد؛ در دوره قبلی هم که به قالیباف رأی دادم، بارها به عملکردش نقد داشتم و این‌بار هم که رأی ندادم، همان روند را ادامه داده‌ام. رویکرد ما در شورا حمایت از شهرداری است؛ اما در جایی که لازم است، مخالفت هم می‌کنم و بدهی به کسی ندارم.

از نظر من همراه‌شدن با گروه‌های سیاسی و نوع دیگری رفتارکردن بی‌اخلاقی است؛ اما درعین‌حال معتقدم نماینده‌مردم‌بودن به همه این قول‌ها ارجح است. در دوره اول که در فهرست اصلاح‌طلبان بودم تاجایی‌که ‌توانستم همراه آنها بودم؛ اما در دوره چهارم به دلیل همین تعهدها زیر بار ‌فهرست‌های سیاسی نرفتم و به‌همین‌دلیل دچارشدن به مصلحت‌طلبی و منفعت‌طلبی را رد می‌کنم.

راه خودم را می‌روم

عباس جدیدی هم قهرمان طلایی «بهشت» است که با اعتمادبه‌نفس مدال‌هایش را بر تن آویخت و در انتخابات شورای چهارم برنده شد. او هم مستقل آمد و اسمش فقط در یک ائتلاف عجیب به نام «زاگرسیان ایران اسلامی» بود که ترکیبی از همه گروه‌هاست.

جدیدی هم همانند اعضای دیگر می‌گوید چون در فهرست کسی نبودم، تعهدی هم به جایی ندارم. او می‌گوید: با وجود احترام به هر دو گروه در شورا، راه و روش خودم را دارم. می‌دانم رقابتی دراین‌میان وجود دارد؛ اما با احترام به هر دو گروه نگاه من مردمی است و رأی سیاسی و حزبی نمی‌دهم.

وی درباره این موضوع که اعضای شورا با هر گرایشی دچار نوعی جهت‌گیری به سمت شهرداری شده‌اند، می‌گوید: تذکرها و سؤال‌های من تا امروز ثبت شده است و مواردی که پیگیری کرده‌ام هم روشن است. قالیباف، شهردار تهران است و ما با شخص کاری نداریم و سه موضع حمایت، نظارت و هدایت را در پیش می‌گیریم، حتی اگر قضاوت‌ها متفاوت باشد.

اصولگرا هستم

حسین رضازاده، نفر سوم در انتخابات شورای چهارم است که باوجود کم‌حرف‌بودن، صریح و روشن حرف می‌زند. او در این سال‌ها از طرف‌داران رئیس‌جمهور، احمدی‌نژاد و جریان اصولگرای همراه او بوده است و در پاسخ به «شرق»، همچنان خود را اصولگرا و حامی این گروه معرفی می‌کند.

او رئیس کمیته ورزش شوراست و سابقه نداشته است در مواردی غیر از ورزش هم حرفی بزند و می‌گوید: روزهای سه‌شنبه رفتارها در صحن متفاوت است؛ علاقه‌ای ندارم در صحن دادوبیداد راه بیندازم و خبر تولید کنم.

با افتخار می‌گوید اصولگرا است و بلافاصله می‌گوید در انتخابات هیأت‌رئیسه هم به چمران رأی داده است و باز هم می‌دهد. رضازاده می‌گوید با گروه اصولگرا وارد شورا شده و با همان گروه مانده است؛ اما در ادامه اضافه می‌کند «کلا شورا اصولگرا و اصلاح‌طلب ندارد و باید برای حل مشکل مردم تلاش کنیم».

دو سال از انتخابات شورا گذشته است، دو سال هم تا انتخابات بعدی مانده و خوب است از دارندگان بیشترین رأی مردم در پارلمان شهری بپرسیم با رأی مردم چه می‌کنند. این چهار عضو در مستقل‌بودنشان اشتراک دارند و اگر پای حرف دیگران هم بنشینیم، آنها هم خود را در نهایت حامی حقوق مردم می‌دانند؛ اما «حرف» یک ‌طرف و «عمل» طرف دیگر است و آنچه این روزها از عملکرد شورای شهر تهران و حواشی آن بیرون می‌آید، نشان از روندی دیگر دارد. در ابتدای دوره چهارم، وقتی بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها می‌گفتند جای ورزشکاران در شورای پایتخت نیست، شمار زیادی از اعضا، از جمله مهدی چمران، معیار را تعداد رأی و اعتماد مردم گذاشتند و گفتند هرکسی رأی بیشتر دارد، مسئولیتش سنگین‌تر است. نمی‌خواهیم رأی اعضا را در بزنگاه‌هایی چون انتخاب شهردار یا ریاست شورا یا فلان مصوبه، ردیابی و رمزشکنی کنیم؛ اما می‌توانیم ملاک را نتیجه کار و عملکرد بگذاریم و منتظر باشیم و ببینیم آیا این قهرمانان طلایی مردم، قهرمانان احقاق حق مردم هم هستند؟

نظر شما