صدای ویژه خندوانه را بیشتر بشناسیم
حتمالا برایتان سوال شده که کاراکتر پشت دوربین خندوانه که در تمام مدت پخش این برنامه صدایش را شنیده ایم چه کسی است؟ پس مصاحبه با « محمود کریمی» گزارشگر محبوب و خوش صدای خندوانه ای ها را بخوانید.
یکی دیگر از کاراکترهای خندوانه که توانست خودش را در دل مخاطبان جا کند، آقای گزارشگر است.
به گزارش مهر، مشهور شدن همیشه با چهره افراد اتفاق نمی افتد. بعضی ها صدایشان بیشتر از چهره شان شناخته می شود و ترجیح می دهند چهره شان همیشه ناشناخته بماند.
«محمودکریمی» هم از این دسته از آدم ها است که در طول فعالیت هایش در خندوانه هیچ وقت دوست نداشته تصویرش پخش شود تا همیشه همان کاراکتر پر انرژی و شوخ طبع پشت دوربین بماند. برای همین هم ما به آقای گزارشگر قول دادیم که اینجا هم چهره اش مشخص نشود. شما هم برای پیدا کردن یا تصویر یا نشانی از « محمود کریمی» بیخودی به خودتان زحمت ندهید چون در صورت جستجو در موتورهای جستجو آنقدر همنام های آقای کریمی مشهور هستند که هرچه صفحات را بگردید چیزی پیدا نخواهید کرد.
برادرم ناخواسته مرا عاشق سینما کرد
محمود کریمی متولد ۲۵ اسفند ۱۳۶۰ در محله خراسان و بچه آخر خانواده است. از همان بچگی به حرفه برادر بزرگتر که مهدی کریمی باشد علاقه مند می شود و پا در راه هنرو سینما می گذارد: « آقا مهدی برادر من عکاس و فیلمبردار بود. آن موقع هم در مجله جوانان خبرنگار بود و عکاسی می کرد و هم عضو انجمن سینمای جوان بود برای همین درخانه ما همیشه آپارات و دوربین وجود داشت و فضولی های کودکی خواسته یا ناخواسته من را به جادوی سینما علاقه مند کرد و از آن دوران تا الان که اینجا هستم فقط و فقط به سینما فکر کرده ام. برادرم بعدها تهیه کننده شد و فیلم های ارزشمندی مانند «آژانس شیشه ای»، « مهرمادری»، «رنگ خدا» و «روبان قرمز» تهیه کرد. خوب یادم می آید که آن موقع ها شیفته مخملباف دهه ۶۰ و مهرجویی بودم. من جزء کسانی هستم که هامون را ۴۰ بار دیده اند. فیلم های کاپولا و کوبریک را هم خیلی دوست داشتم.»
فکر می کردم درس خواندن با سینما منافات دارد
این علاقه به سینما باعث شد که آقای کریمی از همان دوران مدرسه کار تئاتر و نمایش انجام دهد و آرام آرام فیلم کوتاه بسازد و در جشنواره های مختلف شرکت کند. بعدها هم پایش پشت صحنه فیلم های برادرش باز شد و این جذابیت ها حسابی درگیرش کرد: «من چندبار کنکور دادم و دانشگاه آزاد تئاتر قبول شدم و نرفتم. اصلا نمی خواستم پول زیادی برای درس خواندن بدهم. من تمام طول تحصیلم آنقدر رویای فیلمسازی داشتم که فکر می کردم درس خواندن با علاقه ام منافات دارد. برای همین از درس خواندن فراری بودم. اما دوران دانشجویی بسیار ممتاز بودم. چون واقعا فکر می کردم به آنچه که می خواستم رسیدم. بعدها به موازات کارهایم درگیر مستند صنعتی شدم. یعنی ساخت مستندهایی از پروژه های عمرانی و صنعتی که در آن زمان دوران اوج خودش را می گذراند. شاید از هدفم دور بود اما به درآمدش می ارزید.»
دوران بلوغ صدایم دخترانه بود
درباره زمانی که می فهمد صدایش خوب است می پرسیم؛ هیچ واکنشی ندارد و حتی به ما می گوید که هیچ وقت فکر نمی کرده صدایش تا این اندازه خوب باشد و مردم از آن استقبال کنند، بنابراین همه محبوبیت را گردن خندوانه می اندازد: «من بعد از دوران نوجوانی که صدایم شکل گرفت عده ای می گفتند صدایت خوب است. اتفاقا در دوران بلوغ صدایم خیلی دخترانه بود مخصوصا از پشت تلفن. آن موقع ها یک بار به «رسول نجفیان» زنگ زدم که چه پیشنهاد و چه توصیه هایی برای وارد شدن به سینما دارد که گفت: «دختر عزیزم» من گفتم مرسی ممنون و قطع کردم. ولی خب وقتی صدایم شکل گرفت، زیاد می گفتند اما خودم اصلا حس نمی کردم که صدای خاصی باشد، الان هم حس نمی کنم و فکر می کنم به خاطر آن کاراکتری که در خندوانه شکل گرفته است مردم صدایم را دوست دارند. قبل از آن در سریال « گوشه دل تهرون» نیز صدایم شنیده شده بود اما در پارک ملت علاوه بر صدا تصویرم نیز از تلویزیون پخش می شد.»
قرار نبود من گزارشگر باشم
آقای کریمی کلا به صدایش اهمیت نمی دهد و ما هرچه درباره صدای خاصش می پرسیم خنده اش می گیرد و باور نمی کند، حتی ورودش به خندوانه هیچ ربطی به این صدا ندارد: «صدایم برای خودم بدیهی است اما برای بقیه گویا جذاب است. شاید به خاطر اینکه من از اول نیت کردم کارگردان شوم و به همین خاطر هیچ وقت به این صدا فکر نکرده ام. آن اوایل هم به من می گفتند صدایت خوب است مثلا می گفتند فلان جمله را در فلان جا بگو و من هم می گفتم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که صدایم ویژه باشد. حتی زمانی که برای آیتم ها صدایی را خواستم استفاده کنم به این صدا فکر نمی کردم. ما برای این گزارش ها دنبال یک سری گزارشگر خوب می گشتیم اما هرکه را تست می کردیم خوب نمی شد. هرکسی می آمد همان کلیشه های متداول را برای گزارش گرفتن به کار می برد و آدمی را که می خواستم پیدا نکردم در نهایت مجبور شدم خودم این کار را انجام بدهم. من برای اینکه مصاحبه شونده ام با دوربین راحت باشد مجبور بودم شوخی کنم. به همین خاطر صدای من در گزارش قرار گرفت. خدا را شکر مثل اینکه مردم با این صدای پشت دوربین خیلی خوب ارتباط برقرار کردند.»
از شهرت تصویری می ترسم
محمود کریمی ۴ سال پیش یکی از مستند سازان برنامه پارک ملت بوده که چهره اش از تلویزیون پخش می شده است. اما در حال حاضر هیچ علاقه ای به این کار ندارد و به هیچ وجه دوست ندارد که از برنامه خندوانه جز صدایش چیز دیگری پخش شود. برای همین بارها می گوید که از شهرت تصویری حسابی فراری است: «من عشق سینما و تئاتر هستم ولی کاملا از شهرت تصویری می ترسم. چون بسیار آدم خلوت گرایی هستم و دوست ندارم چهره ام را بشناسند.
بنابراین بازیگری را دوست نداشتم و فقط به کارگردانی فکر می کردم. من سر پارک ملت جلوی دوربین بودم. بعد چندبار توی تاکسی و اتوبوس دیدم مردم مرا نگاه می کنند و می گویند: «آقا شما همان کسی هستید که در پارک ملت بودید؟» همانجا ترسیدم و دیدم چقدر سختم شده است و تمرکز ندارم. مثلا من یکی از تفریحاتم این است که در خیابان راه می روم. اگر چهره ام مشهور شود دیگر این کار برایم سخت می شود. خندوانه واقعا عجیب شده است. الان «مهدی شاه حسینی» خندوانه کلی امضا می دهد و عکس می اندازد و مردم حال خانواده ش را می پرسند. اگر من در خندوانه دیده می شدم واقعا دیگر نمی توانستم بیرون بروم و گزارش بگیرم. طوری شده اگر یک ثانیه از کسی پخش شود کل محل او را می شناسند. اصلا طرف می گوید خودم آن پلان را ندیدم آنقدر که کوتاه بوده. الان تماشاگران استودیویی خندوانه هم معروف شده اند.»
برای مصاحبه افراد را گلچین می کنیم
آیتم های آقای گزارشگر خندوانه و گزارش های مردمی اش از سطح شهر با نمونه های مشابهش تفاوت بسیاری دارد و این تفاوت و شیوه انتخاب افراد برایمان سوال می شود: «ما مصاحبه شونده هایمان را گلچین می کنیم یعنی برخلاف بعضی برنامه ها که یک ساعته کلی گفتگو می گیرند ما ۴ ساعت در یک مکان می ایستیم و آدم های خود را انتخاب می کنیم. بعد یک مدت ایستادن براساس تجربه چهره شناسی که پیدا کردیم مثلا می گوییم: «این خوبه» بعد همکارم جلو می رود و با او صحبت می کند و می فهمد که مناسب است یا نه. معمولا آن عده ای که ما می خواهیم با آنها مصاحبه کنیم آنها نمی خواهند! یک سری هم خودشان جلو می آیند و می خواهند مصاحبه کنند که معمولا مصاحبه این افراد خوب از آب در نمی آید و برای کار ما مناسب نیستند. همیشه هم برایم جالب است که هنوز مصاحبه ضبط نشده زمان پخش را می پرسند. در میان چهره ها هم مصاحبه با شوخ ها خیلی خوب از آب در می آید. مصاحبه با «امیر غفارمنش» خیلی خوب بود در یک قسمت هم با «امیرحسین مدرس» تونل وحشت رفتیم و امیرحسین در آن آیتم برای من چرخید و جیغ کشید و داد زد و حسابی خندیدیم و خیلی خوب شد. یعنی به عنوان آدم باحال به ما معرفی شد و رفتیم و دیدیم که بله واقعا «آدم باحال» هست.»
همه کمدین ها استرس دارند
به گفته آقای کریمی، هیجان مسابقه خنداننده برتر به پشت صحنه هم کشیده شده است و بعضی کمدین ها برعکس آنچه به دوربین خندوانه می گویند خیلی هم استرس دارند: «من دارم پشت صحنه ی کمدین ها را می گیرم، همگی استرس دارند. هرکسی می گوید استرس نداشته شوخی می کند. قصه مسابقه خنداننده از اینجا شروع شد که عزیزانی که برای اجرای استنداپ کمدی دعوت می شدند ماجرا را کمی سهل گرفته بودند. دوستان هم برای اینکه یک برانگیختگی و انگیزه ی حسابی ایجاد کنند تا بلکه کمدین ها بروند و برای اجرایشان طراحی کنند آمدند و یک لیگ راه انداختند. وقتی لیگ راه افتاد دیدیم چقدر هیجان داریم و چقدر مردم هیجان زده شدند. از ابتدا تصمیم بر این بود که آیتم پشت صحنه مسابقات را هم بگیریم. آنقدر این مسابقه کمدین ها میان مردم گرفت که من می گویم اصلا شما الان به خاطر همین دارید با من مصاحبه می کنید.» بحث خنداننده ها که می شود دو سوال پیش می آید اول اینکه طرفدار چه کسی است و دوم برای ضبط بخش های آمدن کمدین ها با ماشین کجای فولکس نشسته است؟ «من کمدی ژوله را بیشتر از بقیه دوست دارم چون به نظرم کمدی جدیدتری است با اینکه او هم نوستالژی می گوید اما شکل اجرایش برایم دلنشین تر است. در گزارش ماشین ها هم من عقب ماشین خوابیده ام و دوربین جلو نصب شده است و من آن عقب مانیتور دارم و جلو را می بینم. اما همه فکر می کنند من همان دوربینم. یک ماشین هم از بیرون ماشین ما را دنبال می کند.»
اوایل برای حضور در خندوانه تردید داشتم
آقای کریمی در برنامه های «مردم ایران سلام»، « پارک ملت» و حالا در خندوانه با «محمدرضا شهیدی فرد» کار کرده است و با کمال افتخار می گوید کار در تلویزیون را از او یاد گرفته است. وقتی از حس و حالش درباره خندوانه می پرسیم جواب جالبی می دهد: «من اول به خاطر رودربایستی و رفاقت و علاقه به رامبد جوان این کار را قبول کردم. وگرنه حس می کردم که دیگر نباید این مدل کار را انجام دهم چون در پارک ملت بسیار مشابه این کار را کرده بودم. سال گذشته هم ویژه برنامه جشنواره فیلم فجر و برنامه سینما حقیقت را برای شبکه ۴ ساخته بودم. دیگر اشباع شده بودم. به همین خاطر برای خندوانه تردید داشتم. اما وقتی جلو رفت و بازخوردها و اتفاقات خندوانه را دیدم فکر می کنم که واقعا واجب ترین کار ممکن را انجام داده ام. من جزئی هستم از کلی به نام خندوانه که واقعا مردم دوستش دارند و راستش خیلی ها بهش نیاز دارند، در مشهد جایی وجود دارد به نام خیریه «فیاض بخش» که با آقای بهروز بقایی و خداداد عزیزی رفتیم. جایی که یک عالمه معلول جسمی حرکتی زندگی می کنند، وقتی دیدم تمام دلخوشی این آدم ها پخش شدن خندوانه از تلویزیون است واقعا از درون به هم ریختم و باخودم گفتم اگر خندوانه پخش نشود حال این بچه ها چه می شود؟»
اوایل از شنیدن صدای خودم اذیت می شدم
دوباره سراغ صدایش می رویم و شیطنتمان می گیرد که بپرسیم به نظر خودش صدای بهتری دارد یا چهره بهتری که جواب می دهد: «قبلا فکر می کردم چهره ام بهتر از صدایم است الان که واکنش های شما و بقیه را می شنوم فکر می کنم صدایم بهتر است. معمولا آدمها از شنیدن صدای خودشان خوششان نمی آید و فکر می کنند صدایشان خوب نیست من هم اوایل وقتی صدای خودم را می شنیدم اذیت می شدم. اما الان عادت کردم. واقعا شما خیلی من را به خاطر صدایم و ادامه دادن این مسیر تحریک می کنید. نیما هم به من می گوید سراغ دوبله انیمیشن بروم. حتی در برنامه به من گفته اند صدایت خوب است و بیا بعضی تبلیغات را بگو اما این کار را انجام نداده ام. حتی مورد پیش آمد که تبلیغات اسپانسرها را من اعلام کنم ولی این کار را نکردم و مقاومت کردم. کلا نمی دانم چرا به این صدا خیلی فکر نکردم.»