جمعه ۰۴ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 25

دولت عربستان و خیانت نفتی

کد خبر: ۸۱۸۸۶
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸
سید‌غلامحسین حسن‌تاش، اقتصاددان در یادداشتی در شرق نوشت:

قیمت جهانی نفت چندماهی است که در مسیر نزولی قرار گرفته است. مهم‌ترین دلیل افت قیمت نفت فزونی عرضه بر تقاضاست. درحال‌حاضر حدود ٢,٥ میلیون بشکه عرضه مازاد در بازار نفت وجود دارد. دراین‌میان می‌توان دولت عربستان‌سعودی را اصلی‌ترین عامل سقوط قیمت نفت دانست. دولت عربستان نه‌تنها در یک‌سال اخیر در خلاف جهت نیاز بازار مرتبا بر میزان تولید و عرضه نفت‌خام خود افزوده است بلکه اصلی‌ترین مانع در مسیر تصمیم‌گیری اوپک برای کنترل تولید بوده است. سازمان اوپک در گذشته در بسیاری از مقاطعی که بازار دچار مازاد عرضه و قیمـت‌های نفت رو به کاهش بوده است، با کاهش تولید خود از سقوط قیمت نفت جلوگیری کرده است. اما در یک سال اخیر، کشور عربستان مانع تصمیم‌گیری اوپک برای کاهش تولید شده است. عربستان درحال‌حاضر بیش از یک‌سوم کل نفت‌خام سازمان اوپک را تولید می‌کند و ١١ عضو دیگر اوپک کمتر از دو‌سوم باقی‌مانده را تولید می‌کنند. این در حالی‌ است که تصمیمات اوپک نیز نیازمند اتفاق آراست. پس مسلم است که بدون همراهی این کشور، رسیدن اوپک به جمع‌بندی برای کاهش تولید ممکن نیست. به‌این‌ترتیب دولت عربستان که خود را حامی اسلام و خادم حرمین شریفین می‌داند، با کمتر از ٣٠ میلیون نفر جمعیت که کمتر از هفت درصد کل جمعیت کشورهای عضو اوپک را تشکیل می‌دهند.

این کشور عملا سیاست کاهش قیمت خود را به بیش از ٤٣٨ میلیون نفر جمعیت اوپک که اغلب قریب‌به‌اتفاق نیز مسلمان هستند، تحمیل می‌کند. بدون شک اگر عربستان در مسیر کاهش تولید اوپک برای حفظ قیمت همکاری کند و سهم و نقش خود را در این زمینه بپذیرد، بقیه اعضای اوپک نیز در این مسیر همکاری خواهند کرد و حتی در این‌صورت می‌توان مشارکت بسیاری از غیراوپکی‌ها مانند مکزیک و عمان و شاید روسیه را جلب کرد. البته عربستان حتما باید در میان اوپکی‌ها بیشترین کاهش تولید را تقبل کند چراکه همواره در جریانات مختلفی مانند تحولات بهار عربی، تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران، مشکلات ونزوئلا و نیجریه و دیگران از فرصت استفاده کرده و سهم بازار آنها را از آن خود کرده است. عربستان‌سعودی با این روش خود نه‌تنها به بیش از ٤٠٠ میلیون نفر جمعیت کشورهای کمترتوسعه‌یافته، خیانت می‌کند بلکه به مردم کشور خود نیز ستم روا می‌دارد. با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان این مسئله را روشن کرد. فرض کنیم عربستان‌سعودی دو میلیون بشکه از تولید نفت خود کم کند و با این اقدام عربستان سایر کشورها (چه در اوپک و چه خارج از اوپک) جمعا یک میلیون بشکه از تولید خود بکاهند و جمع کاهش تولید به سه میلیون بشکه برسد، دراین‌صورت قیمت جهانی نفت قطعا بیش از ٣٠ دلار در بشکه افزایش خواهد یافت و عربستان روزانه درآمد دومیلیون بشکه نفت ٤٥ دلاری، یعنی حدود ٩٠ میلیون دلار را از دست خواهد داد و به‌جای آن ٥,٥ میلیون بشکه مابقی صادرات خود را به قیمت حدود ٧٥ دلار خواهد فروخت، یعنی ١٦٥ میلیون دلار در روز از این محل عایدی بیشتر خواهد داشت که اگر آن ٩٠ میلیون دلار را کسر کنیم، حدود ٧٥ میلیون دلار افزایش درآمد روزانه عربستان خواهد بود، درحالی‌که روزانه دو میلیون بشکه نیز از ذخایر نسل‌های آینده عربستان کمتر برداشت خواهد شد.

عربستان ادعا می‌کند که کاهش قیمت نفت برای جلوگیری از سرمایه‌گذاری روی نفت‌خام‌های غیرمتعارف در آمریکای‌شمالی و برای حفظ سهم بازار اوپک است. اما شواهد نشان می‌دهد که این ادعا صادقانه نبوده و تنها بهانه‌ای برای ساقط‌کردن قیمت نفت است. از شروع سرمایه‌گذاری‌های عظیم روی نفت و گاز شِیلی در ایالات‌متحده و شن‌های آغشته به نفت در كانادا حداقل هفت، هشت سال می‌گذرد و اینك تكنولوژی آنها به اندازه كافی توسعه یافته و زیرساخت‌های مربوطه فراهم شده و هزینه‌های تولید از این منابع كاهش یافته است درحالی‌که وزیر نفت عربستان در اجلاس ١٦٦ اوپك در اواخر دسامبر ٢٠١٤ تازه یادش افتاد كه قیمت‌های بالای صد دلار، موجب اقتصادی‌شدن این منابع می‌شود.

این بازی عربستان تازه نیست. بیست‌وچندسال پیش «زكی یمانی»، وزیر پرسابقه اسبق عربستان،‌ ناگهان از خواب بیدار شد و به یاد سهم بازار اوپك افتاد. ماجرا این بود که به‌دنبال سیاست‌هایی كه كشورهای صنعتی مصرف‌كننده عمده نفت‌خام بعد از شوك افزایشی قیمت نفت در سال ١٩٧٣، در پیش گرفتند، تقاضا برای نفت اوپك از حدود سال ١٩٨٠ رو به كاهش گذاشت. قیمت افزایش‌یافته نفت موجب اقتصادی‌شدن تولید نفت در مناطق غیر‌اوپك شد و سرمایه‌گذاری‌های عظیمی روی آن انجام شد. اگر اوپك از سال ١٩٧٥ قیمت را پایین آورده بود، مانع این سرمایه‌گذاری‌ها می‌شد و سهم بازار خود را حفظ می‌كرد. اما یمانی در سال ١٩٨٦ ظاهرا زمانی متوجه شد كه قیمت بالای نفت موجب سرمایه‌گذاری روی بهینه‌سازی مصرف و روی سایر منابع انرژی و نفت غیراوپك می‌شود كه همه آن اتفاق‌ها افتاده بود. این در حالی بود كه عربستان از سال ١٩٨٠ تا ١٩٨٦ بیش از همه اعضای اوپك تولید خود را کاهش داد و راه را برای غیر‌اوپكی‌ها باز كرد. بعدها افشا شد كه سیاست سهم‌ بازار پوششی بود بر تبانی سازمان سیا و دولت عربستان برای سقوط قیمت‌ نفت، تا به ایران فشار بیاورند که قطع‌نامه پایان جنگ را بپذیرد، فرایند فروپاشی شوروی را تسریع كنند و معمر قذافی كه غرب‌ستیز بود را تحت فشار قرار دهند. امروز هم باید به اهداف واقعی که پشت سیاست سهم ‌بازار پنهان شده است نگاه کرد.

عربستان علاوه بر مردم خود و مردم کشورهای عضو اوپک، به جامعه بشری هم ظلم می‌کند. حتی اگر ادعای رقابت عربستان برای حفظ سهم بازار را بپذیریم، شاید این رقابت در مورد نفت‌خام‌های متعارف با نامتعارف قابل‌قبول باشد اما در مورد رقابت نفت‌خام با سایر منابع انرژی و خصوصا انرژی‌های پاک و حتی گازطبیعی (که به‌طور نسبی کم‌آلاینده‌تر از نفت‌ است) پذیرفته نیست. تاریخ نشان داده است که هیچ منبعی هرگز کاملا بی‌ارزش نمی‌شود و در چهار سال‌ اخیر هم باوجود همه تلاش‌های کشورهای صنعتی برای رهایی از نفت‌خام در سبد انرژی خود، هنوز سهم نفت در این سبد قابل‌توجه و محوری است. اما سؤال این است که چرا باید جامعه بشری بیشتر نفت مصرف کند و متناسبا آلودگی زیست‌محیطی بیشتری ایجاد کند و انرژی‌های پاک‌تر و کم‌‌آلاینده‌تر را کنار بگذارد و ذخایر نسل‌های بعدی که ممکن است با فناوری‌های جدید آینده به شکل‌ مطلوب‌تری قابل استفاده باشد را هرچه زودتر از بین‌ ببرد و کره زمین را به نابودی بکشد که آل‌سعود و رهبران عربستان به اهداف موهوم خود برسند!! در ایران، دولت محترم باید در آشکارکردن واقعیت‌های بازار نفت و در برگرداندن قیمت نفت به سطوح قابل‌قبول فعال باشد. تا قبل از «برجام»، دیپلماسی انرژی ایران نیز به‌تبع وضعیت سیاست‌خارجی کشور به محاق رفته‌ بود. اما اینک شرایط برای تحرک در این عرصه فراهم‌تر شده و توان تأثیرگذاری بر بازارهای جهانی نفت‌ و گاز و بر سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی مربوطه نیز مضاعف شده است، باید این شرایط جدید را درک کرد و از انفعال شرایط گذشته خارج شد.

کشوری که از غیبت ایران از بازار نفت بیشترین بهره‌ را برده‌ و به این دلیل و به‌دلایل مهم‌تر سیاسی و منطقه‌ای نسبت به حل مسئله پرونده هسته‌ای ایران بسیار نگران بود، تمام توان خود را به کار گرفت که مانع توافق شود و اینک به نظر می‌رسد که سعی دارد با ساقط‌کردن قیمت جهانی نفت به‌نوعی به کارشکنی‌های گذشته خود ادامه دهد. بنابراین دفاع از حقوق نفتی کشور و قیمت جهانی نفت، امروز به‌نوعی مکمل همان تلاش‌های منجر به حصول توافق(برجام)، در جهت حل مشکلات اقتصادی کشور است. دولت می‌تواند با هماهنگ‌کردن دستگاه‌های ذی‌ربط و در فضای جدید بین‌المللی عربستان را قانع و وادار کند که هم بازار ایران را برگرداند و هم مانع سقوط قیمت جهانی نفت شود. باید روشن شود که میزان تولید و صادرات نفت این کشور چه ارتباطی با جمعیت و اقتصاد و نیاز ملی و سهمیه تاریخی آن در اوپک و پتانسیل واقعی ذخایر نفتی‌اش دارد؟ و با چه هدفی صورت می‌گیرد؟ چرا باید حقوق حقه کشورهای صاحب نفت به‌صورت مالیات‌ تزایدی به جیب دولت‌های کشورهای صنعتی برود؟

تلاش برای باز‌پس‌گیری بازار ازدست‌رفته نفت کشور با تلاش برای اصلاح قیمت‌های جهانی نفت هیچ منافاتی با هم ندارد. بازپس‌‌گیری بازار حق ایران و برگرداندن قیمت به سطوح بالاتر و منطقی‌تر، حق ایران و همه اوپکی‌ها و بلکه همه مردم جهان است.

نظر شما