ماهیت واقعی غرب، همین است!
جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
ناامنی و بحرانی که ثبات و امنیت در
برخی کشورهای خاورمیانه را مستقیماً هدف گرفته، موج عظیم و روزافزونی از مهاجرت
پناهجویان به اروپا را دامن زده است. اگرچه این بحران اکنون چند ساله شده و ریشه در
عملکرد مستمر قدرتهای استکباری در منطقه دارد، ولی در ماههای اخیر هجوم
پناهجویان به اروپا ابعاد گستردهتری به خود گرفته است. برخی کشورهای اروپائی ابتدا
و در یک مقطع زمانی کوتاه، ژست انسان دوستانهای به خود گرفتند و با بطریهای آب و
غذاهای آماده به استقبال پناهجویان شتافتند ولی همزمان سرگرم احداث دیوار حائل و
نصب موانع غیرقابل عبور از جمله سیم خاردار در مسیر پیشروی پناهجویان
بودند.
بدین ترتیب، آن مانور کوتاه مدت به ظاهر انسان دوستانه، جای خود را
به شدت عمل، پنهان شدن در پشت دیوار قانون و تهدید به مقابله جدی با پناهجویان داد.
اکنون بهتر قابل درک است که حتی همان ابراز همدردیها با «آیلان کوردی» کودک 3 ساله
سوری که مرگش دنیا را تکان داد نیز اشک تمساح بوده و به سرعت، جای خود را به
سیاستهای بازدارنده و انعطافناپذیر امروزین داد.
دلخوش کردن به واکنشهای
مقطعی غرب و دل بستن به رفتار احساسی آنها در هر شرایطی، خود فریبی و سادهلوحی است
ولی غرب تصور میکند با اشک ریختن برای مرگ کودک 3 ساله سوری و لبخند زدن به
پناهجویان در یک برنامه کوتاه مدت چند روزه میتواند با سرپوش گذاشتن بر عملکرد
سیاه خود در منطقه که ریشه اصلی بحران کنونی محسوب میشود، افکار عمومی جهان را
فریب دهد، نظرها را عوض کند و به آنها چنین وانمود کند که گویا به وظایف انسانی خود
به درستی عمل کرده است! در حالی که اصل ماجرا توسط غرب آغاز شد و حتی جنجالهای
سیاسی – تبلیغاتی هم نتوانست بر ماهیت واقعی ماجرا در منطقه سرپوش
بگذارد.
بگذارید قدری به گذشته باز گردیم و ماجراهای پرشتاب لیبی را مرور
کنیم که در آن ارتشهای «ناتو» ناگهان دلواپس حقوق بشر در لیبی شدند و جنگنده
بمبافکنهای ناتو به بمباران لیبی پرداختند و گفتند میخواهند حقوق بشر را تضمین
کنند و مردم لیبی را هم نجات دهند! معمر قذافی در تمامی دوران حکومتش علیرغم آن ژست
فریبکارانه و ضدامپریالیستی خود، تقریباً به همه سران رژیمهای استکباری غرب تا
آنجا که میتوانست باج داده بود و آنها را وامدار خود کرده بود ولی آنها با موج
سواری و فرصت طلبی، منافع نامشروع خود را بر او ترجیح دادند. از آن پس با غارت
زرادخانههای لیبی و تجهیز «داعش» و با سرازیر کردن جنگ افزارهای آن به سوریه و
عراق، اکنون داعش به تنها گروه تروریستی جهان تبدیل گردیده که از همه ثروتمندتر است
و از محل صدور نفت ماهانه به درآمدهای میلیارد دلاری دست یافته است. شرمآور است
ولی حقیقت دارد که خریداران نفت از داعش، همین کشورها و شرکتهای وقیح اروپائی و
آمریکائی هستند که حتی بدون دریافت هرگونه وجهی نیز حاضر به ادامه تجهیز و حمایت و
تشویق داعش هستند. طرح این مطالب و موشکافی در این باره، علاوه بر آنکه بیان
واقعیتهای دردناک و تعجب آور منطقه است که نقش آشکار و نهان غرب و بویژه آمریکا،
انگلیس و فرانسه را در بحرانهای منطقه بازگو میکند و شرایطی را به وجود میآورد
که آنها خود را به فراموشکاری نزنند و بیش از این ملتها را سادهاندیش و فراموشکار
تصور نکنند.
آنچه در این میان اهمیت دارد، هشدار اخیر پاپ است که نسبت به
امکان نفوذ داعش در میان موج پناهجویان ابراز نگرانی کرده که مبادا اینها امنیت
اروپا را خدشهدار کنند. لازم است از عالیجناب پاپ اعظم پرسید که چرا وقتی
دستگاههای به اصطلاح امنیتی غرب از جمله عوامب جنایتکار سیا، ام ای – 6 و دستگاه
جاسوسی فرانسه در لیبی و سوریه و عراق به جنایت و خیانت سرگرم بودند و یا در
اردوگاههای آموزش تروریستی در ترکیه و اردن به سازماندهی و تجهیز تروریستهای داعش
مشغول بودند، اعتراض و نگرانی پاپ را شاهد نبودیم؟ چرا همین روزها به همین رژیمهای
استکباری که مدعی مبارزه با داعش هستند ولی در میدان عمل سرگرم تلاش برای جلوگیری
از سقوط داعش به هر قیمت ممکن برای آنها محمولههای متعدد مهمات و جنگ افزار و
تجهیزات ارتباطی از طریق زمین و هوا میفرستند و حتی به «هلیبرد» سران آن
میپردازند، اعتراض و مخالفت و نگرانی آقای پاپ را شاهد نیستیم؟
واقعیت عینی
و شواهد میدانی گواه آنست که بدون حمایت آشکار و نهان غرب و مزدوران محلی آن، داعش
«حتی برای یک روز هم قادر به ادامه حیات ننگین خود نیست و شرارتهایش در نطفه خفه
میشود.اگر عالیجناب پاپ از این تحلیل نرنجند، این اظهار ایشان بدان معنی است که
داعش برای اروپا بد است ولی اگر آنسوتر حرکتی نکند و فقط به جنایت و کشتار در این
سو بپردازد، مشکلی نیست و جای هیچگونه نگرانی هم! چرا که ما نه تنها شاهد اظهار
نگرانی پاپ درخصوص جنایات ضدانسانی داعش در سوریه و عراق و... نبودیم بلکه سکوت وی
تلویحاً به این معنی تلقی میشود که وی از این جنایات بخاطر آنکه به اسم اسلام و
علیه مسلمانان صورت میگیرد، ناراضی هم نیست در حالی که میداند نیروی محرکه اصلی
تمامی این فجایع، غرب مسیحی است. غرب در این فجایع که خود طراح، مجری و ادامه دهنده
محسوب میشود، امتحان بسیار بدی را پس داد. این پدیدههای شوم، یکبار دیگر نشان داد
که باید ملتهای مسلمان، دوستان و دشمنان خود را در جریان حوادث و رویدادها بشناسند
و هرگز به آنها که دوستی و دشمنیشان «لحظهای» و نمایشی و فریبکارانه است، اعتماد
نکنند و مطمئن باشند که اشک تمساح اروپا و غرب در ماجرای مرگ «آیلان کوردی» 3 ساله
و لبخند استقبال عوام فریبانه از پناهجویان، صحنههائی نمایشی و صرفاً در برابر
دوربین است که استمرار ندارد و ماهیت واقعی غرب همان است که این روزها با بسته شدن
مرزها به روی پناهجویان مشاهده میکنیم.