حمید بعیدی نژاد:
مذاکرات دوره پیشین با آنچه در این دوره رخ داد تفاوت نجومی دارد
مدیر کل سیاسی و امنیت بین الملل وزارت خارجه در گفتگو با خبرآنلاین ضمن دفاع از دست آوردهای برجام می گوید: دوستانی که فکر می کنند ایران بعد از چهل سال هم نمیتواند حتی با راه اندازی تولید ماشینهای IR6-8 به تولید میزان ۱۹۰ هزار سو برسد، کاملا اشتباه می کنند و عمده دلیل این اشتباه آنست که یا به ریزه کاریهای فنی متن برجام مسلط نیستند و یا مورد مشورتهای ناصحیح قرار می گیرند
مدیر کل سیاسی و امنیت بین الملل وزارت خارجه در گفتگو با خبرآنلاین ضمن دفاع از دست آوردهای برجام می گوید: دوستانی که فکر می کنند ایران بعد از چهل سال هم نمیتواند حتی با راه اندازی تولید ماشینهای IR6-8 به تولید میزان ۱۹۰ هزار سو برسد، کاملا اشتباه می کنند و عمده دلیل این اشتباه آنست که یا به ریزه کاریهای فنی متن برجام مسلط نیستند و یا مورد مشورتهای ناصحیح قرار می گیرند
حمید بعیدی نژاد با اشاره به انتقاداتی که در روزهای اخیر انجام شده و توافق هسته ای را پایمال کننده حقوق ملت ایران دانستند اظهار داشت: ايران برخلاف برخي اظهارات از هيچيك از حقوق خود در معاهدات و اسناد هسته اي بين المللي صرفنظر نكرده است بلكه حقوق خود را تثبيت كرده است، كه مهمترين آن در خصوص تثبيت حق غني سازي و تداوم تمامي برنامه غني سازي مطابق برنامه هاي ملي خود ميباشد.
مدیر کل سیاسی وزارت خارجه همچنین با اشاره به موضوع غنی سازی اظهار داشت: «ايران بر اساس برنامه غني سازي خود كه مورد تاييد ترتيبات تفاهم شده در برجام نيز قرار گرفته است نهايتا دو يا سه سال پس از پايان دوره دهساله تثبيت زير ساخت توليد ماشينهاي جديد خود بويژه سانتريفيوژ آي آر هشت، قادر خواهد بود وارد دوره صنعتي غني سازي شود. دوستاني كه فكر مي كنند ايران بعد از چهل سال هم نميتواند حتي با راه اندازي توليد ماشينهاي آي آر شش و هشت به توليد ميزان صد و نود هزار سو برسد، كاملا اشتباه مي كنند و عمده دليل اين اشتباه آنست كه يا به ريزه كاريهاي فني متن برجام مسلط نيستند و يا مورد مشورتهاي ناصحيح قرار مي گيرند.»
بعیدی نژاد در ادامه با اشتباه خواندن مقایسه قطعنامه های ۱۹۲۹ و ۲۲۳۱ اشاره کرد: «شديدترين و گسترده ترين تحريمها عليه جمهوری اسلامی ايران از سال ٢٠١٠ يعني تابستان سال هشتاد و نه در سطح شوراي امنيت با تصويب قطعنامه نوزده بيست و نه شروع و در سال نود و يك در سطح تحريمهاي آمريكا و اروپا به اوج رسيد. قطعنامه نوزده بيست و نه در هجده صفحه هر تحريمي كه فكر بشكنيم عليه ايران وضع كرد و حتي زمينه مجوز تهديد انفرادي نظامي از سوي كشورها به ايران را هم صادر كرد. تحريمهاي يكجانبه آمريكا و اروپا نيز درآمدهاي صادرات نفت ايران و روابط مالي و بانكي را هدف گرفتند كه در نوع خود در دنيا بي سابقه بودند.»
رئیس تیم کارشناسی مذاکره کننده هسته ای کشورمان در ادامه با اشاره به کارشکنی غربی ها در دوره تحریم ها تاکید کرد: «غربيها متاسفانه از همكاري و همراهي ايران در مذاكرات هسته اي نهايت سوء استفاده را كردند. در حاليكه ايران در مذاكرات سعي در ارائه طرحهاي پيشنهادي مذاكراتي ميكرد و همكاريهاي خود با آژانس را ادامه ميداد و براي باز نگهداشتن باب مذاكره از اقداماتي كه به وخيم شدن شرايط بينجامد خودداري ميكرد، غربيها در همين دوران بدترين محدوديتها و تحريمها را عليه ايران تحميل كردند. ايران بيشترين خويشتن داري را در اين دوران از خود نشان داد.»
آقای بعیدی نژاد در ادامه اشاره کرد: «اين در حالي بود كه تا سال هشتاد و نه و نود ايران تمامي مراحل غني سازي از جمله غني سازي بيست درصد و نصب تعداد زيادي سانتريفيوژ در نظنز را تكميل كرده بود، اما در اين دوران با خويشتن داري كامل در حاليكه هيچ تعهدي نداشت از نهايي كردن راه اندازي بيش از ده هزار سانتريفيوژ نصب شده و متعاقبا تزريق گاز و وارد كردن آنها به مرحله غني سازي خودداري نمود تا بدون آنكه هيچ تعهدي داشته باشد از تحريك غربيها و وخامت شرايط خودداري نمايد. البته همان زمان يك نظر قوي وجود داشت كه چرا در حاليكه آمريكاييها و اروپاييها سياست تشديد فشارها و تحريمها را در پيش گرفته اند ما به مذاكرات با آنها و خويشتن داري ادامه دهيم ولي حتما مسئولين محترم در آن مقطع صلاح كشور را بر اين مي دانسته اند.»
در ادامه می توانید کفتگوی خبرآنلاین با دیپلمات ارشد کشورمان را بخوانید:
يكي از بحثهايي كه جديدا مطرح شده، اين است كه مذاكرات در زماني شروع شد كه طرف مقابل آماده لغو تحريمها و پذيرش غني سازي بود. آيا اين اظهارات به واقعيت نزديك است؟
يك اصل مهم كه بايد مد نظر قرار دهيم اينست كه هر مذاكره اي چه در سطح دوجانبه و يا چند جانبه سه مرحله را ميگذراند: ١- دوره گفتگوها وبحثهاي كلي، كه طي آن طرفها اصولا شرايط را بررسي ميكنند تا ببينند آيا ميتوانند نقاط مشتركي را بيابند كه مذاكره را آغاز كنند يا نه. ٢- مرحله پيش مذاكره، كه وقتي است كه دو طرف سعي ميكنند جنبه هاي و چارچوبهاي كلي تفاهماتي را كه ميخواهند بكنند مشخص نمايند. و ٣- دوره مذاكره كه به تعيين تمام جزئيات و دقايق تفاهم و همچنين تدوين تفاهم اختصاص دارد. از نقطه نظر كارشناسي مذاكرات گذشته را بايد به مثابه گفتگوهايي دانست كه به اولين مرحله اختصاص دارند يعني از نقطه نظر دقيق و فني حتي دو طرف وارد مرحله پيش مذاكره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاكره. در آنزمان دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هسته اي حتي به رهيافت واحدي هم نرسيده بودند كه بر آن اساس بتوانند مرحله پيش مذاكره و بعد مذاكره را شروع كنند. بنابر اين دوره گفتگوهاي پيشين با مذاكرات هسته اي اين دو سال اصولا نميتوانند در يك گروه طبقه بندي شوند و به لحاظ ماهوي خيلي با هم فرق دارند.
همچنين از نقطه نظر جزئيات روند گفتگوها و مذاكره، اگر دو سال مذاکره شبانهروزی، فشرده و بدون مترجم و بدون واسطه را از نظر کیفی و كمي، با مجموع روزهای که در دوره قبلي به گفتگو پرداخته ميشد را با هم مقايسه كنيم، فکر میکنم تفاوت نجومی وجود دارد. در دوره قبلي، مذاكره از طریق ترجمه انجام میشد، همچنین دورهاي مذاكراتي با فواصل طولاني برگزار ميشد. من اینها را بهعنوان انتقاد عرض نمیکنم، بلكه تنها به عنوان ویژگی هر دور از مذاکرات اين دوره و گفتگوهاي آن دوره بايد به آن توجه کنیم. پس اصولا گفتگوهاي آن دوره به سطح جزییات و اصلا سطح مذاكره به معناي دقيق كلمه نرسید. البته نباید فراموش کنیم که باید مذاکرات هستهای را به صورت یک مجموعه دید. در یک دوره ای کشور تصمیم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به این نحو. ما بعد از دو سال مذاکره تا همین روزهای آخر هم در بحث لغو تحریمها و حتی در خصوص حدود و ثغور غنی سازی، کشاکش داشتیم. چرا مذاکرات در آن دوره زمانی که پیش بینی شده بود، تمام نشد؟ چون تا روزهاي آخر هنوز در مورد ابعاد غني سازي و لغو تحریمها واینکه تمام تحریمهای اقتصادی و بانکي باید یکجا برداشته شوند، مذاکره داشتیم. برای بنده بهعنوان یک کارشناس، خیلی تصورش سخت است که بتوانم قبول كنم در دور قبلي گفتگوها كه اصلا به مرحله مذاكره هم نرسيديم، و با توجه به آنكه مدت اختصاص يافته به مذاكرات در آن زمان در مقايسه با این دوره بسیار كوتاه بود، اين امكان وجود داشت كه بتوانيم به چنین تفاهمی دست پيدا كنيم.
وقتي مذاكره شروع شد، ما در چه مرحلهاي قرار داشتيم. در عمان كه مذاكره شروع شد یا ژنو، ما در چه مرحلهاي بودیم؟
در عمان، مهمترین عنصری که امریکاییها به عنوان يك تغيير بنيادين سياست قبلي (shift of policy ) مطرح کردند، این بود که حاضریم برای اولین بار، غنیسازی اورانیوم را در ایران بپذیریم، ولی در مورد حدود و ثغورش باید صحبت کنیم. با اين اعلام بود كه مذاكره اصلا شكل گرفت.
اما تيم مذاكرهكننده پيشين ميگويد كه در آلماتي 2 در مورد لغو تحريمها به نتيجه رسيده بودند؟
همانطور كه همان مقطع در رسانهها هم بازتاب پيدا كرد، بر اساس بيانيه پاياني خانم اشتون، آلماتی 2 بهعنوان پایانی بر مذاکرات تلقی شده بود؛ چون هیچ وجه مشترکی برای دو طرف پیدا نشد.
اما اينجا مايلم كه توجه شما را به این نکته مهم جلب کنم که طرح مباحث مربوط به مقايسه شرايط حال و گذشته نبايد بنحوي صورت گيرد كه خداي ناكرده باعث ايجاد اختلاف و دو دستگي بين نيروهاي كشور و نهادهاي كشور گردد. الان در امریکا، اوباما آنقدر رای دارد که راحت بتواند راي مخالف کنگره را وتو كند، ولی دولت اوباما الان به دنبال «فیلیباستر» است. در آن كشور نميخواهند موضوع به اختلاف تبديل شود، ما كه همواره بحث هسته اي را يك موضوع ملي دانسته ايم طبيعي است كه به اولي بايد وحدت و همبستگي همه نيروهاي سياسي كشور را بعنوان هدف مد نظر قرار دهيم. ما نباید کشور را دچار التهاب کنیم که تیم قبلی چگونه بود و تیم کنونی چگونه است؟ ما مناسب نمی دانیم که سوالات و موضوعات اختلافانگیز مطرح شوند و بین جریان های کشور اختلاف ایجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسي هر دوران بايد با در نظر گرفتن واقعيتهاي در صحنه در همان دوره صورت گيرد.
نظر شما