پنجشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 19

کنایه رهبر معنوی جبهه پایداری به روحانی

کد خبر: ۷۸۴۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۷

آیت‌الله مصباح‌یزدی که در محافل سیاسی به عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری شناخته شده است، عصر پنج شنبه  بیست و پنجم اردیبهشت ماه در جمع گروهی از ‏دانشجویان بسیجی دانشگاه‌های تهران اظهار داشت: اختلافات میان انقلابیون از جمله آفات ‏محسوب می‌شود که موجب فاصله‌های زیاد میان گروه‌ها می‌شود و برای حل اینگونه مسائل و حواشی آن باید بر زیربناهای فکری روشن، ثابت و محکمی ‏تکیه کنیم یعنی آنچه براساس بینش اسلامی به ما القا شده است.‏ 
 
وی افزود:به عقیده ما در دوران ‏غیبت شخصی که  اشبه به معصوم یعنی ولایت فقیه است باید حاکم جامعه باشد، این اصول باید باور ‏ما باشد نه اینکه وقتی با 500 هزار رأی بیشتر آورد خیال کند مالک کشور است و اختیار ‏همه چیز به دستش است بلکه تازه نیاز به نصب رهبر و ولی فقیه دارد.‏ 
 
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه دیکتاتوری محض در هیچ جا شاید وجود نداشته باشد تصریح کرد: بالاخره در هر ‏حکومتی نوعی پایبندی به قانون هست و در شرایط امروز همه پذیرفته‌اند که حکومت باید توسط ‏مردم انتخاب شود؛ در اسلام می‌گوییم خداوند ولی و حاکم جامعه را تعیین می‌کند هر چند پس از ‏امام حسن(ع)، مردم هیچ یک از معصومان(ع) را به عنوان حاکم نپذیرفتند. 
منبع: فارس
برچسب ها: مصباح یزدی ، روحانی
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
رند
|
|
۰۳:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۷
اصلاً قصد ندارم در اینباره نظری بده ام! چون این منطقه قرنطینه است و سانسورچی های "صدای ایران" جلوگیری میکنند. وانگهی آدم که نباید نخود هر آشی بشه! بهمین خاطر فکر کردم بهتره فال حافظ بگیرم و یه خورده حال کنم! انگاری که این خواجه حافظ هم ابدا به زیربناهای فکری روشن، ثابت و محکمی ‏تکیه نمیکنه. شایعه است که با ضد انقلاب هم نشست و برخاست داره! بهمین دلیل مدام منفی میداد:

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح وطامات به بازار خرافات بریم
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
از گلستانش به زندان مکافات بریم
شرممان باد ز پشمینۀ آلودۀ خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
...
یارب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
...
برو ای زاهد خود بین که زچشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
...
نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تاسیه روی شود هرکه در او غش باشد
...
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
...
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
...
نظر شما