راشاتودی: بحران یمن به نقطه ی سرنوشت ساز خود رسید
راشا تودی نوشت: یمن اکنون در نبردش با استعمار عربستان سعودی به نقطه سرنوشت سازی رسیده است. درحالیکه گروه ها، مذاهب و مناطق مختلف در برابر هم قرار داده شده اند تا خواست قدرت های بیگانه را اجرا کنند، شاید هنوز جنبش مقاومت حوثی و متحدانش چند تیر در چنته داشته باشند.
به گزارش «انتخاب»، درحالیکه عربستان امیدوار است آخرین ضربه بر جنبش مقاومت را وارد کند، یمنی ها خود را آماده اتفاقات احتمالی پیش رو می کنند؛ در واقع آن ها خوب می دانند که شهر صنعا می تواند به زودی به آخرین سنگر برابر آل سعود بدل شود، میدانی که پیروزی و شکست همه نبردها را رقم می زند.
در حال حاضر پادشاهی عربستان و متحدان منطقه ایش توانسته اند استحکاماتی در شهر بندری عدن در جنوب یمن برای استقرار نظامیان خود بنا کنند، و از این راه هم دسترسی سربازان طرفدار هادی به دریا را فراهم کنند و هم با ایجاد شاهراهی به قلب یمن، جنگ افزارها و سربازان انبوهش را به میانه کارزار روانه سازند. اما اگر به واقع رنج ها بر یمن رفته است، اگر به واقع شهرها و قراگاه ها پیش از شلیک آتش عربستان و متحدانش خالی از سکنه شده شدند، یمن راه زیادی تا پایان کار دارد.
نبرد حقیقی در یمن سرانجام در بلندی ها و کوه ها در خواهد گرفت، سرزمینی که هیچ فاتحی در طول تاریخ نتوانسته آن را به یوغ اسارت خود بکشد. و بسیاری در این راه کوشیده اند؛ از رومی ها گرفته تا عثمانی ها، هیچ کس نتوانسته فرزندان حمدان را به زانو در آورد. اکنون نیز بار دیگر قبیله های شمالی یمن می توانند چالشی سخت به روی اشغالگران قرار دهند، دشوار حتی برای مجموع ثروت نفتی ریاض و قدرت نظامی آمریکا.
تاریخ به یاد دارد، یمن به اشغالگرانش به ترحم نگاه نمی کند!
و درحالیکه در اکثر رسانه ها تصویر ارائه شده از جنگ با جمهوری یمن، تنها دموکراسی شبه جزیره عرب، به عنوان نبردی بر ضد حوثی های شیطان خویی نشان داده شده که با فرض نگاه آن ها به ایران برای حمایت و هدایت سیاسی همراه است، ناظران هنوز نمی داند آن ها مرتکب چه شده اند که سزاوار نابودی کامل باشند.
تنها در عرض 5 ماه یمن شاهد خرابی ها و تلفاتی بیش از آن است که در 4 سال بر سوریه رفت. حتی می توان از خود پرسید اگر این به اصطلاح "متحدان" چنین عزمی در شکست داعش داشتند، شاید جهان جای بسیار متفاوتی می بود.
با آنکه اکنون حوثی ها به دلیل ارتباط دینیشان با اسلام شیعه و همچنین علاقه شان به برخواستن دموکراسی مردمی در یمن به زشتی در رسانه ها ترسیم می شوند، آن ها هیچ در این نبرد تنها نیستند.
در پس آنها، قبیله های شمالی به پا خاسته اند، و سلاح و توان سیاسی شان را در اختیار گذاشته اند – همه مصمم به نابودی میراث استعماری، و همه کاملا آگاه که اگر شمال یمن سقوط کند، تهدید خفته افراط گرایی هیولای افسارگسیخته ای را در جنوب شبه جزیره بیدار می کند.
هرچند رسانه های غربی به دقت به سانسور خبری مشغولند، گزارش ها تایید کرده اند که القاعده به راحتی در استان های جنوبی در حال بازیابی قدرت خویش بوده و تصادفا پیشروی خود را با اتحاد عربستان هماهنگ کرده است.
با از دست رفتن عدن، صنعا شهر بعدی است که انتظار جنگ را می کشد – محصور در میان دیوار کوه های اطراف، گودال ها آماده سنگر گرفتن.
اما هرچند ریاض همچنان با امید نابودی زاغه های سلاح و اخلال در ورود مبارزان شمالی به پایتخت بمباران خود را ادامه می دهد، صنعا هیچ گاه درهایش را به روی آل سعود باز نمی کند؛ مردمش می ایستند و مبارزه می کنند، و تا آخرین توانشان ایستادگی و صنعا را حفظ خواهند کرد.
زیرا اگر صنعا سقوط کند، شمال یمن در آتش خواهد سوخت و در آن مردمش، میراث فرهنگ چند هزارساله اش، تاریخش و همه و همه در آتش خواهند سوخت. تهدید عربستان بر دستگیری و به خاک کردن هر آن کس که جرات کند در برابر حکومتش بایستد در ذهن مردم حک شده است. این نبرد برای بقا است.
و اگر تا کنون این به اصطلاح اتحاد از مواجهه با متحدان حوثی ها در قوی ترین موقعیتشان امتناع کرده است، تنها به این خاطر است که به خوبی قدرت قبیله ها و میزان حمایتشان از یکدیگر را می داند.
منابع یمنی تایید کرده اند که هادی، رئیس جمهور، به دنبال ایجاد اتحادی از قبایل جنوب است تا در برابر مقاومت بایستند، با آگاهی از اینکه چنین مواجهه ای تنها کشور را بیشتر به دوپارگی سوق می دهد و می تواند قدرت پادشاهی عربستان و جایگاهش را در این منطقه به مخاطره بکشد. برای حکومت مذهبی که خود را چنان بزرگ و قدرتمند می داند، جنبش مقاومت یمن تبدیل به هزینه ای خطرناک و مایه خجالت شده است.
آنچه بر مشکلات عربستان می افزاید، الهام گرفتن مناطق دیگر به قیام علیه حکومت دینی عربستان می باشد.
و اگر این پادشاهی در طرح نابودی یمن شمالی با تکیه بر اتحادهای اجاره ای و بازی ها و کمک های سیاسی است، حوثی ها و متحدانشان تمام این مدت در حال این جنبش بزرگ مقاومت بوده اند- جنبشی که مرزی نمی شناسد.
شاید یمن نابود شده باشد، اما مردمش نه.
قبیله های شمالی اکنون که هیچ چیزی جز آزادی برای از دست دادن ندارند، مصممند تا هرآنچه لازم است برای حمله به عربستان سعودی انجام دهند، و آن را با اختلال در خط نفتی در مسیر تنگه باب المندب و حمله های مرزی به عربستان صعودی آغاز می کنند.
اگر صعودی ها بدون شک برتری نظامی و فن آوری پیشرفته تری دارند، اما مقاومت نقاط حیاتی استراتژیکی در دست دارد. مقاومت یمن به سادگی در سنگرهای قلمروش شکست نمی خورد – نه در زمانی که تقریبا حمایت همه مردمش را دارد، نه زمانی که در برابر رژیم پادشاهی ایستاده است که تمام کشورش را نابود کرده است.
در این نبرد اراده، هنوز یمن می تواند غالب باشد.
زیرا با وجود ژست های سیاسی و بیانیه های پر تمطراق، عزم سعودی ها در مقابله با حوثی ها در حال تزلزل است. تا آنجا که گفتگوهای تجزیه خواهانه بین شمال و جنوب با هدف جلوگیری از جنگ تمام و کمال بین آنها انجام شد، تا همچنین راهی برای عربستان باشد تا دولت سنی مذهبی را در جنوب نصب کرده و حوثی ها را در میان دو رژیم متخاصم سنی در تنگنا داشته باشد و در عین حال ادعای پیروزی کند.
اما این نیز می تواند برای عربستان نتیجه معکوس داشته باشد، زیرا یمن جنوبی زمین پرورش بی ثباتی قبیله ای و دیدگاه های متضاد می باشد.
همانطور که به زودی به یاد خواهیم آورد، جنگ عربستان سعودی با یمن به فروپاشی خودش خواهد انجامید.
نظر شما