آیا رابطه مصر و عربستان استراتژیک است؟
عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور مصر که با حمایت جبهه عربستان سعودی روی کار آمد، در ابتدای امر بارها بر استراتژیک بودن روابط میان کشورش با جبهه سعودی تاکید میکرد تا بتواند این جبهه را حامی خود نگه دارد.
برخلاف روزهای نخست روی کار آمدن رئیس جمهور کنونی مصر که با جملاتی چون "امنیت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس جزئی از امنیت ملی مصر است" و "به هیچ قدرتی اجازه دست درازی به جهان عرب را نمیدهیم"، بر دفاع سفت و سخت از کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان تاکید میکرد، اما این روزها تکرار این عبارتها کمتر از زبان مسئولان مصری شنیده میشود، امری که در عالم واقع نیز میتوان نمود آن را مشاهده کرد.
به گزارش ایسنا، عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهور مصر که با حمایت جبهه عربستان سعودی روی کار آمد، در ابتدای امر بارها بر استراتژیک بودن روابط میان کشورش با جبهه سعودی تاکید میکرد تا بتواند این جبهه را حامی خود نگه دارد. اما به نظر میرسد که وی در عرصه عمل برای همسو بودن با این موضع عربستان دست به اقدامهای عملی چندانی نزده است و جهتگیریهایش نیز خیلی با رویکرد عربستان سعودی همسو نیست.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای سر پا نگه داشتن این نظام نوپای مصر کمکهایی مالی به قاهره ارائه دادهاند تا اقتصاد این کشور را که در دوره محمد مرسی، رئیس جمهوری پیشین مصر بنا به دلایل داخلی و خارجی نابسمان شده بود، تا حدودی احیا کنند تا صدای مصریها را که به دلیل اوضاع اقتصادی کشورشان در دوره مرسی درآمده بود، آرام کنند.
آنها در این زمینه کنفرانسهایی را هم برگزار کردند و به عنوان مثال، در پایان کنفرانس سه روزه شرم الشیخ که برای حمایت مالی از مصر برگزار شد، از اختصاص کمک 12 میلیارد دلاری کشورهای عربستان، امارات و کویت به عنوان بخشی از این کمکها خبر داده شد و این کشورها همچنین ودیعههایی را وارد صندوق ذخیره ارزی بانک مرکزی مصر کردند.
اما این که مصر چقدر با جهتگیری عربستان همسو بوده است، مسالهای است که جای سوال دارد. نمود این امر را میتوان در پیدا کردن همپیمانان و موضعگیریها نسبت به رخداد و تحولات منطقه جست.
از همان آغاز، روسیه در مصر دولتی را دید که قابلیت افزایش همکاری را دارد و آمریکا که در اعتراض به کودتا علیه محمد مرسی، کمکهای نظامی به نظام سیسی را به حالت تعلیق درآورده بود، پس از مشاهده ارتباطات و تماسهای قاهره و مسکو، به فکر از سرگیری روابط و ارائه کمکها به مصر افتاد.
در حال حاضر، روابط قاهره و مسکو توسعهای چشمگیر پیدا کرده است و از نشانههای آن سفر سیسی به روسیه و سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه به مصر است که خروجی این سفرها و دیدارها توسعه روابط نظامی دو کشور بوده است.
مساله تجهیزات نظامی و انرژی هستهای از اموری هستند که در تقویت همکاری قاهره و مسکو نقش دارند و دیمیتری مدودف، نخست وزیر روسیه نیز اخیرا انرژی هستهای را یک رویکرد استراتژیک جهت همکاری روسیه و مصر خواند و عنوان داشت که روسیه آماده است به مصر کمک کرده تا به یک کشور پیشرو در منطقه در زمینه انرژی هستهای تبدیل شود.
در همین حال و در خصوص رابطه نظام کنونی مصر با حزبالله نیز باید گفت، همانطور که برخی از منابع خبری تاکید کرده بودند، با در نظر گرفتن رخدادهای میان حزبالله و نظام مصر، میتوان به این نتیجه دست یافت که روابط میان این جنبش و قاهره رو به بهبود است و هر روزی که میگذرد، مسائل اختلافی میان مصر و حزبالله کاهش مییابد و کوه یخی که میان دو طرف از سالهای مدید ایجاد شده بود، امروز در حال از بین رفتن است.
در واقع مصر در حال برقراری روابط با کشورها و طرفهایی است که جهتگیریشان با عربستان سعودی متفاوت است و این نزدیکی روابط میتواند از همگراییها در موضع نسبت به بحران برخی کشورها چون سوریه حکایت داشته باشد.
مساله دیگر، اختلاف موضع دو کشور نسبت به مسائل مختلف و درگیریها در کشورها است. در مورد سوریه میتوان نمود این مساله را مشاهده کرد. عربستان سعودی همواره در لغلغه زبان خود بر لزوم کنار رفتن بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه تاکید کرده است و آنچه که در عالم واقع از اقدامات جبهه سعودی مشاهده میشود، تنها دامن زدن به آتشی است که خود عربستان در سوریه به پا کرده است. اما مصر از دیدگاهی متفاوت از عربستان سعودی درخصوص تحولات سوریه برخوردار است. دولت مصر از راه حل سیاسی و گفتوگوهای سوری- سوری سخن میگوید و بر حفظ تمامیت اراضی و تثبیت قدرت ارتش سوریه تاکید دارد و هیچگاه همچون عربستان از رفتن بشار اسد به عنوان راه حل بحران سوریه سخن نگفته است و در همین حال، از تلاشهای روسیه و نماینده سازمان ملل در سوریه حمایت میکند.
این رویکرد را میتوان در سخنان رئیس جمهوری مصر درخصوص بحران سوریه لمس کرد: "ما خواهان حل مسالمت آمیز و سیاسی بحران سوریه هستیم. به عقیده من راهکار نظامی سوریه را به ورطه نابودی میکشد. چنانکه دیدیم پس از پایان ماموریت ناتو در لیبی، این کشور به مرکز تروریسم و تندروی تبدیل شد. من از وحدت سوریه سخن میگویم و معتقدم تقسیم سوریه به نفع ما نیست و عاقلانه نیست که تروریستها را در سوریه به حال خود بگذاریم."
درخصوص موضع نسبت به ایران نیز میتوان گفت که همواره عربستان سعودی اتهامپراکنیها و ادعاهای خود را علیه ایران مبنی بر مداخله در امور کشورهای عربی مطرح میکند و از هیچ تلاشی جهت مقابله با جبهه ایران و کشورهای حامی ایران دریغ نمیکند. اما در مورد روابط نظام کنونی مصر با ایران باید گفت که هرچند این روابط پیشرفت چشمگیری نداشته است، اما همانطور که مجله دولتی مصری «روز الیوسف» در مقالهای نوشت که "عربستان، مصر را فروخت و از سرگیری روابط مصر و ایران بسیار ضروری است" میتوان به رویکرد نظام مصر جهت گسترش روابط با ایران اشاره کرد.
این مجله تاکید کرده بود که رسانههای عربستانی شروع به انتقاد از مصر کردهاند و برخی روزنامه نگاران سعودی، حوادث 30 ژوئن 2013 را که به قدرت رسیدن سیسی منجر شد، "کودتا" توصیف کردهاند.
این در حالی است که ایران نیز از زبان حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه خود در هنگام مراسم تحلیف سیسی با اظهار امیدواری نسبت به این که اشتباهات دوره محمد مرسی تکرار نشود، تاکید کرد که "تهران، مصر قدرتمند را همان ایران قدرتمند میداند و امنیت آن را امنیت ایران میداند و آماده کمک به مصر برادر در همه زمینهها از جمله در زمینه اقتصادی است."
عملکرد در قبال یمن نیز از وجوه اختلافی دیگر میان عربستان و مصر است. عربستان که در خصوص ائتلاف "طوفان قاطع" در باتلاقی گیر کرده است، با مشکلات مربوط به این ائتلاف همچنان دست و پنجه نرم میکند. اما قاهره که مشارکت محدود و صرفا نمادینی در این ائتلاف دارد، تاکید کرده است که مصر برای دستیابی به راهحلی سیاسی برای بحران یمن تلاش میکند.
موضع متفاوت دیگری نیز که از سوی عربستان و مصر مطرح است، در موضع نسبت به اخوانالمسلمین نمود پیدا میکند. نظام کنونی مصر که با کنار زدن اخوانالمسلمین خود را به قدرت رساند، از این گروه و به قدرت رسیدن آن چه در مصر و حتی در کشورهای دیگر چون سوریه و لیبی و یا یمن هراس دارد و به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین را خطری علیه ثبات منطقه و در نتیجه خطری علیه خود به شمار میآورد. اما در مقابل عربستانیها با وجود این که نگرانیهای مصر را در این زمینه درک میکنند، اما بر این باورند که این نگرانی زیاد صرفا یک فوبیا است و شاید این میزان نگرانی قاهره از اخوانالمسلمین در کشورهای دیگر را بیش از حد به حساب میآورند.
این نگرانی و موضع منفی قاهره به جایی میرسد که پس از این که عربستان پیشنهاد دیدار رهبران جنبش حماس را که رابطه نزدیکی با اخوانالمسلمین دارند، با مسئولان مصری در ریاض مطرح ساخت، این پیشنهاد با مخالفت مصریها مواجه شد و مصر اعلام کرد که در هیچ طرحی با حضور حامیان گروه اخوانالمسلمین مشارکت نخواهد کرد.
این رویکرد قاهره نسبت به اخوانالمسلمین بر استراتژیهای کلی آن تاثیر گذاشته است و حتی شاید قاهره از دیدار هیاتهای حماس با عربستان ناخرسند است و شاید هم نزدیک شدن عربستان به ترکیه درخصوص سوریه ناخرسندی مصر را در پی داشته باشد، چرا که ترکیه حامی اخوانالمسلمین است. در واقع این موضعگیریهای قاهره باعث شده است که عربستان در استراتژی خود درخصوص سوریه کاری با مصر نداشته باشد.
همچنین مصر نیز لزومی را برای این امر نمیبیند که بخواهد به اخوانالمسلمین که یکی از مخالفان سرسخت نظام سوریه است، اجازه دهد تا نظام سوریه را کنار بزند.
مقامات مصر همچنین پیشنهاد وزیر خارجه قطر برای میانجی گری میان دولت مصر و اخوانالمسلمین را رد کرده و آن را غیر قابل پذیرش خواندهاند.
اما در مورد روابط اخوان المسلمین با حاکمان عربستان میتوان گفت که این روابط در طول تاریخ فراز و نشیب زیادی را شاهد بوده است. در واقع ریاض که در اوج نزدیک شدن رابطه با نظام کنونی مصر، اخوان المسلمین را یک گروه تروریستی اعلام کرد، اما اکنون رابطه با حماس را که رابطه بسیار نزدیکی با اخوانالمسلمین دارد، از سر گرفته است.
عربستان در حال حاضر در تلاش است تا میان قطر و مصر رابطه نزدیکتری را ایجاد کند که به دلیل مواضع کاملا متفاوت همچنان با هم سر اختلاف دارند.
اوج این اختلافات را میتوان در این امر مشاهده کرد که روزنامه خبر پرس لبنان فاش کرد که قطر مشارکت خود را در ائتلاف "طوفان قاطع" به دلیل بالا گرفتن تنشها و اختلافات میان قاهره و دوحه به حالت تعلیق درمیآورد.
تشکیل نیروی مشترک عربی که عبدالفتاح سیسی پیشنهاد آن را رسما مطرح ساخته بود، نیز از مسائلی است که تاخیر در تشکیل آن همسو نبودن استراتژیها را نشان میدهد. با وجود این که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از این پیشنهاد در آغاز استقبال کردند، اما میبینیم که تشکیل نیروی مشترک عربی همچنان اندر خم یک کوچه است و صرفا نشستهای پروتکلی برای ادامه بررسی آن برگزار میشود. این امور در حالی است که منابع از وجود اختلافات در مورد شالوده فرماندهی نیروی مشترک عربی و مقر و بودجه و مسائل دیگر خبر میدهند. طولانی شدن زمان برای تشکیل آن نیز زمانی بیشتر به چشم میخورد که با زمان صرف شده برای تشکیل ائتلاف طوفان قاطع مقایسه شود که بسیار زود و در اصطلاح یک شبه بدون طرح این مساله در شورای امنیت و کاملا با نقض قطعنامهها و عرفهای شورای امنیت تشکیل شد.
به طور کلی این تفاوت در استراتژیها و دیدگاهها به ضعف استراتژی کلی عربی منجر شده است و باعث شده که اندیشه تشکیل نیروی مشترک عربی دست کم تا به این لحظه با پیشرفت چشمگیری روبهرو نشود.
تفاوت در استراتژیها را میتوان در این امر جست که قاهره مسیر جدایی از عربستان را درخصوص مسائلی چون لیبی و سوریه در پیش گرفته است و نقش بسیار محدودی را در حملات علیه یمن ایفا میکند.
این رفتار متقابل میان مصر و عربستان به عنوان دو بازیگر اصلی عرصه کشورهای عربی را میتوان به ویژه پس از مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه پیشین عربستان مشاهده کرد و این روابط بعد از به قدرت رسیدن سلمان بن عبد العزیز، پادشاه کنونی عربستان بسیار سست شده است.
در واقع اصول و منافع استراتژیک برای عربستان و مصر ریشه تمامی اختلافات سیاسی میان ریاض و قاهره در عالم واقع است.
نظر شما