از نرخ بالای بیکاری تا تجرد قطعی 1 میلیون دختر؛ موضوعاتی دیگر برای دلواپسی
دلواپس و دلواپسان، واژههایی هستند که این روزها در فضای سیاسی ایران میچرخند، هر دو جناح دلواپس اند. گروهی از دلواپسها همایش دلواپسیم برگزار میکنند، گروهي دلواپس بازماندن يا بستن واتس آپند! عده اي دلواپس نماد شیر و خورشید اند كه چرا هلال احمر به جايش نشسته، آن دلواپس دیگر نیز، دلواپس جیب م. م است و رانت ۶۵۰ میلیون یورویی برایش اختصاص میدهد.
به گزارش صدای ایران، الف با این مقدمه نوشت: با دیدن این سخنان و اقدامات دلواپستان، آدمی میماند که فهرست مواردي كه ارزش دلواپسي داشته باشند چيست كه هنوز مورد توجه چنداني قرار نگرفته اند. در زیر به چند مشکل و معضل بزرگ کشور اشاره میشود شاید دلواپسانی واقعی پیدا شوند تا برای این موارد دلواپسی کنند.
الف: نرخ بیکاری بسیار بالا و در حد فراتر از هشدار است، ۶.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شده و در حال حاضر ۳۹.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفاً مصرف کننده هستند
.این گروه بزرگ از جامعه که تقریباً ۲ برابر کل جمعیت فعال کشور را تشکیل میدهد قدرت کوچکترین اثرگذاری را در تولید، توسعه و پیشرفت کشور بر اساس آمارهای ارائه شده ندارند و کاملاً متکی به حدود ۲۴ میلیون نفری هستند که امروز جزو جمعیت فعال اقتصادی کشور محسوب میشوند. از سوی دیگر، در جمعیت حدود ۲۴ میلیون نفری فعال اقتصادی کشور در سال گذشته زنان خانه دار، سربازان، دانشجویان و دانش آموزان نیز وجود دارند که جزو جمعیت فعال اقتصادی کشور محسوب شدهاند.
جدیدترین تحلیل و گزارش وزارت کار درباره بیکاری حاکی از آن است که نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی در فاصله ۲۵ سال ۶۵ تا ۹۰ به ۲.۵ برابر رسیده است. در حال حاضر نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی ۱۵.۳ درصد است که این نرخ در سال ۶۵ به میزان ۶.۲ درصد بود.
آینده وضعیت اشتغال کشور بسیار خطرناک است، طبق گفته کوروش پرند معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سال گذشته معادل ۴.۵ میلیون نفر در دانشگاههای کشور به تحصیل اشتغال داشتند که بزودی این جمعیت عظیم وارد بازار کار کشور خواهند شد. طی سالهای ۵۹ تا ۶۴ جمعیت ایران ۳.۹ درصد افزایش یافته و کودکانی که در آن دوران به دنیا آمدهاند هم اکنون به سن اشتغال رسیدهاند.
ایجاد اشتغال پایدار (نه تولید فرصت شغلی که نوعی تسکین موضعی است) برای این حجم عظیم نیروی کار در سالهای آینده روزبه روز دشوارتر میشود، چرا که از یک سو روز به روز رقابت جهانی موجب کاهش قیمتها و بهبود استانداردهای کالاهای وارداتی میشود و از سوی دیگر شکاف ما با مرز دانش و فناوری روز جهانی به علت فقدان ارتباطات وسیع علمی، فن شناختی و اقتصادی با جهان روز به روز بیشتر میشود.
همچنین نیروی انسانی برآمده از نظام علمی کنونی ایران که هدفش نه تولید علم بلکه پاسخگویی به تقاضای انبوه ورود به آموزش عالی بوده است به شدت ناکارآمد است و قدرت رقابت در بازار جهانی را ندارد. بنابراین بی گمان ما در ایجاد اشتغال پایدار روز به روز ناتوانتر میشویم و شکاف علمی و فناوری ما با جهان خارج نیز روزبه روز بیشتر میشود.
ب: مسکن نیز وضعیت خوبی ندارد، دولت بدون برنامه طرح مسکن مهر را متوقف ساخته و تاکنون از طرح مسکن اجتماعی نیز خبری نیست. بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ هم اکنون ۲۱ میلیون و ۱۸۵ هزار و ۶۴۷ خانوار در کشور وجود دارد. تعداد خانوارهای ایرانی در سال ۷۵، ۱۲ میلیون و ۳۹۸ هزار خانوار بوده است که در سال ۹۰ با رشدی ۱.۷ برابری به ۲۱ میلیون خانوار رسیده است. اگر همین نرخ رشد را برای خانوارهای فعلی در نظر بگیریم در ده سال آینده تعداد خانوارهای ایرانی نزدیک به دو برابر خواهد شد.
طبق گفته های حسین محمد زاده عضو کمسیون عمران مجلس سالانه به بیش از یک و نیم میلیون واحد مسکونی در کشور نیاز داریم. بر اساس برآورد فصل نامه «دولت اسلامی» مرکز پژوهشهای ریاست جمهوری (شماره یک، زمستان ۱۳۸۶) طی سالهای ۸۷ تا ۹۱ تقاضای جدید برای مسکن (شامل تقاضای خانوارهای جدید بعلاوه تقاضای ناشی از تخریب و نوسازی منهای کاهش تقاضای از ناشی از مرگ و میر) جمعاً ۷.۶ میلیون واحد مسکونی خواهد بود. اگر کسری موجود ( ۱.۷ میلیون واحد) را نیز به آن بیفزایم سالیانه باید به طور متوسط ۱.۸۶ میلیون واحد مسکونی ساخته شود.
بیتاله ستاریان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به این که در حال حاضر ۵ میلیون کسری مسکن داریم میگوید : وقتی ثبتنام مسکن مهر در سال ۸۷ آغاز شد، ۴٫۵ میلیون نفر برای آن ثبتنام کردند و میتوان گفت این ۴٫۵ میلیون ثبتنام صورت گرفته تقاضای مسکن بود و سالانه به طور متوسط حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار نیاز مسکن به وجود میآید. تقریباً در طول ۴ یا ۵ سال گذشته در مجموع کمتر از ۲ میلیون واحد مسکونی احداث شد که تنها ۲۰۰ هزار واحد مسکونی آن مربوط به مسکن مهر است.
وضعیت بازار مسکن دست کمی از بازار اشتغال ندارد و هر دو در وضعیت بسیار بد و خطرناکی قرار دارند. اگر سالیانه نتوان این حجم از مسکن را ساخت، انباشت کسریها همراه با تقاضای جدید به گونه ای فزاینده خواهد بود و بنابراین روزبه روز توان ما برای مقابله با بحران مسکن کاهش مییابد. با تجربه سالهای گذشته و با چشم انداز کنونی، تولید این حجم از مسکن در هر سال تقریباً محال است.
ج: افزایش طلاق و کاهش ازدواج یکی دیگر از معضلات کنونی کشور است که هیچ کس دلواپس اش نمیشود، طبق آمارهای رسمی مجموع ازدواجهای ثبت شده در سال ۹۲ به تعداد ۷۵۷ هزار و ۱۹۷ مورد بوده است که ۴.۴ درصد کاهش نسبت به سال ۹۱ داشته است. همچنین مجموع طلاقها در سال ۹۲، ۱۵۸ هزار و ۷۵۳ مورد بوده که در مقایسه با سال ۹۱ رشدی ۴.۶ درصدی داشته است.
در حال حاضر حدود یک میلیون دختر به سن تجرد قطعی رسیدهاند، علی اکبر محزون مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به سن ازدواج دختران و پسران در ایران که به ترتیب بین ۲۰ تا ۲۴ برای دختران و ۲۵ تا ۲۹ سال برای پسران تعریف شده است از تجرد یک میلیون و ۳۰۰ هزار مرد بالای ۳۵ سال و زن بالای ۳۰ سال در کشور خبر میدهد و میگوید:از این تعداد ۳۲۰ هزار نفر پسر و ۹۸۰ هزار نفر دختر هستند که با توجه به سن تجرد قطعی در خانمها که ۴۹ سال تعیین شده است زنگ خطر تجرد قطعی برای نزدیک به یک میلیون دختر به صدا درآمده است.
اینها تنها گوشه کوچکی از برخي مواردي بود كه ارزش دلواپسي دارند.