هاشمی زنده است تا نهضت زنده است!
پویش نوشت:
این روزها دوباره روزهای سختی برای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، فیلم وداع غمناک هاشمی با پسرش به طور خودجوش و در سطح وسیع در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود و مهدی هاشمی فرزند مشهور حضرت آیت الله در زندان است. پس از فائزه هاشمی، این دومین فرزند آیت الله است که خود را برای گذراندن دوران محکومیت، به زندان اوین معرفی میکند.
آشنایی و دوستی او با امام خمینی از اواخر دهه سی شمسی آغاز شد. ولی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. اگرچه در بعد فردی عمده فعالیت مبارزاتی وی پیش از انقلاب را سخنرانیهای مختلف و کارهای انتشاراتی تشکیل میدادند ولی امام در دوران تبعید، نقش مدیر مالی مبارزات انقلاب و نیز ارتباط با سایر گروههای انقلابی را نیز بر عهده وی گذاشته بود. در مجموع و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد.
پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. او از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرتمندترین چهرههای آن بود. همچنین هاشمی مدتی سرپرستی وزارت کشور را بر عهده گرفت. بدونتردید، این هاشمی بود که راه را برای رهبری آیت الله سیدعلی خامنهای در خبرگان هموار کرد. هاشمی در مجلس خبرگان خاطرهای تعریف کرد که بر اساس آن امام خمینی در زمان حیات خود جانشینی آیت الله خامنهای بر منصب رهبری را تائید کردهبود.
در منصب ریاست جمهوری
دوران ریاست جمهوری هاشمی اما دورانی متفاوت با فضای انقلابی سالهای پیش از آن بود. حالا جنگ به اتمام رسیده بود و هاشمی خود را در جایگاه قدرتمند لیدری جناح راست میدید. جناح راستی که با کمرنگ شدن حضور جناح چپ در قدرت که پس از فوت امام خمینی بزرگترین حامی خود را از دست داده بود، قدرت مطلق حاکم بر کشور بود. هاشمی با شعار سازندگی وارد کاخ ریاست جمهوری شد و سیاست گذاری متفاوتی را در زمینه های اقتصادی کلید زد. دوران ۸ ساله ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی روحی تازه در کالبد اقتصاد ایران دمید. اقتصادی که به کندی از وضعیت جنگی به وضعیت عادی میرسید. هاشمی میدانست که چرخ زندگی مردم تنها با شعارهای انقلابی نخواهد چرخید. ترمیم اقتصادی، جامعه مدنی ایران را به تحرک واداشت. تحرکی که نتیجه عینی آن در خرداد سال ۷۶ متبلور شد. سالها گذشت تا بسیاری از مدیران میانی دولت سازندگی گفتند که ما هم در آن انتخابات نتیجه ای دیگری را انتظار میکشیدیم، با این وجود طبق دستور رئیس دولت از آرای ریخته شده در صندوقها حراست کردیم!
دولت سازندگی هاشمی، حرفی از جامعه مدنی و آزادی و مدرنیستم نزد. نه تنها شعاری در این مورد نداد که در بسیاری موارد با سختگیرانه ترین سیاست های اصولگرایانه همراهی میکرد. هاشمی اما در تربیت نسلی از مدیران کارکشته تکنوکرات همت گمارد. مدیرانی که بسیاری از آنان در دولت اصلاحات نیز در سِمت های خود حفظ شدند و سال ها بعد اصلیترین ژنرال های دولت حسن روحانی لقب گرفتند. دولت هاشمی خواسته یا ناخواسته جامعه را تا آنجا به پیش برد که حماسه دوم خرداد ۱۳۷۶ به وقوع پیوست. اگرچه پایگاه عظیم اجتماعی اصلاح طلبان در آخرین هفته های ریاست جمهوری هاشمی از چشمان تیزبین وی دور نماند و در واکنش به محافظهکاران تندروتر مانند محمدتقی مصباح یزدی هشدار میداد که «از بین رفتن اعتماد مردم، از ایدز خطرناکتر است»!
عالیجناب سرخپوش
دوران اصلاحات، دوران افول قدرت آیت الله بود. تندروهای هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا او را سیبل حملات شدید خود قرار داده بودند تا جایی که از یک سو عالیجناب سرخپوش لقب میگرفت و از دیگرسو به عنوان نماد اشرافی گری و لیبرالیسم معرفی میشد. هاشمی تنها دوسال پس از دوران ریاست جمهوری اش در انتخابات مجلس ششم شرکت کرد و به سختی توانست به عنوان آخرین سهمیه شهر تهران وارد مجلس شود. شاید همین نکته و صد البته فشار تبلیغاتی اصلاح طلبان بود که باعث شد، آیت الله عطای نمایندگی مجلس را به لقایش ببخشد.
سال 84 از زبان آیت الله هاشمی روایت ویژه ای دارد، هاشمی هنوز هم از اصلاح طلبان گله دارد که چرا راز و رمز تایید صلاحیت دوباره شان را درک نکردند، در دور اول انتخابات با کاندیداهای متعددی وارد صحنه شدند و در تخریب چهره هاشمی که او را رقیب انتخاباتی خود میدانستند، همت گماردند! هاشمی گله مند است که چرا اصلاح طلبان در سال 84 آن چنان که او در سال 76 برای حراست از انتخابات و رای مردم تلاش کرد، تلاش نکردند و همه اینها را عاملی برای روی کار آمدن معجزه هزاره سوم میداند.
نماد اشرافی گری
احمدی نژاد هفته ای یکبار از افشای لیست مفسدان اقتصادی سخن به میان آورد، مفسدانی که هرگز لیست و نام آنان به دست احمدی نژاد افشا نشد. مگر آنکه برای درگیر کردن رقبای قدرتمند سیاسی مانند آیت الله هاشمی و علی لاریجانی از آن سوء استفاده شد. لیستی که مشخص نشد تنها شامل نام رقبای سیاسی بود یا نام نزدیکان احمدی نژاد از جمله رحیمی و بقایی هم در آن خودنمایی میکرد. انتخابات 88 مهمترین فصل مورد حمله قرار گرفتن آیت الله هاشمی بود، تا جایی که کاندیداهای اصلاح طلب به جرم حمایت از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری، علنا دزد و اختلاسگر معرفی میشدند! مهدی هاشمی در حوادث پس از انتخابات مهره پشت پرده فتنه نام گرفت. فضا سازی های ویژه انتخاباتی که دولت احمدینژاد هم سهم بزرگی در آنان داشت، موجبات بزرگترین چالش سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم کرد و کشور را در بحرانی عمیق فرو برد. در زمینه اقتصادی هم دولت خدمت گزار با همه شعارهای اقتصادی و عدالت خواهانه اش موجبات تورم 50 درصدی، رشد اقتصادی منفی، کاهش ارزش پول ملی را فراهم کرد.
هاشمی زنده است
دوران احمدینژادی ها هرچه بود گذشت و انتخابات 92 از راه رسید، انتخابات 92 فصل برخواستن دوباره هاشمی بود، هاشمی در آخرین دقایق مهلت قانونی در وزارت کشور ثبت نام کرد. ثبت نامی که جانی دوباره به کالبد انتخابات دمید. این همان هاشمی بود که 16 سال تحت تخریب گروههای مختلف سیاسی قرار گرفته بود و امروز با اعلام کاندیداتوری اش، بخش بزرگی از جامعه نسبت به انتخابات امیدوار شده بود. هرچند هاشمی ردصلاحیت شد اما فضاسازی قدرت مندی که پس از کاندیداتوری او ایجاد شد، حمایت بزرگان اصلاحات و کناره گیری دکتر عارف، حسن روحانی را با 19 میلیون رای به کاخ ریاست جمهوری فرستاد.
این روزها دوباره روزهای سختی برای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، فیلم وداع غمناک هاشمی با پسرش به طور خودجوش و در سطح وسیع در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود و مهدی هاشمی فرزند مشهور حضرت آیت الله در زندان است. پس از فائزه هاشمی، این دومین فرزند آیت الله است که خود را برای گذراندن دوران محکومیت، به زندان اوین معرفی میکند. هاشمی اما زانوی غم به بغل نگرفته است، مانند همیشه به آرامی حرکت میکند و کاندیداتوری خود در انتخابات خبرگان را از هم اکنون اعلام کرده است. بنا دارد برای رای آوردن لیست اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، هر آنچه در توان دارد به کار گیرد.
و این پایان راه هاشمی نیست، هاشمی خواهد ایستاد تا این کلام امام خمینی را به تاریخ اثبات کند:
"بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است"
نظر شما