پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 12

محمدحسین لطیفی: شعيبي نبود «تنهايي ليلا» را نمي‌ساختم

کد خبر: ۷۴۹۰۲
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰
محمدحسين لطيفي اين روزها دهمين سريال خود يعني «تنهايي ليلا» را كارگرداني مي‌كند. سريالي كه تا حدودي فضاي بين «وفا» و «صاحبدلان» را كه از موفق‌ترين آثار اوست براي مخاطب تداعي كرده است، اما در اين ميان نقدهايي نيز به آن وارد است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد، گفت‌وگوي فارس با اين كارگردان است:

نكته‌اي كه در مورد سريال اخير شما به چشم مي‌خورد، تجربه فضايي متفاوت است. چطور به اين فضا رسيديد؟

حال و هواي «تنهايي ليلا» براي مخاطبي كه سريال‌هاي تلويزيون را دنبال مي‌كند، متفاوت است. منظورم از تفاوت بد يا خوب بودن نيست، بلكه از منظر متن و نوع ساخت عرض مي‌كنم. فيلم‌نامه عنقا به نسبت ساير سريال‌هاي تلويزيون روايتي مدرن‌تر دارد.

شما تكنيك فلش فوروارد را با حامد عنقا در سريال «قلب يخي» تجربه كرده بوديد.

در «قلب يخي» به خاطر معمايي بودن داستان،‌ به‌عبارتي مي‌توان گفت اين تكنيك به خوبي روي قصه قرار گرفته بود، اما در مورد سريالي مثل تنهايي ليلا كه زياد معمايي هم نيست، اعمال اين تكنيك نتيجه عكس مي‌دهد. همه عوامل نگران اين بودند كه ممكن است زمانها در اين قصه گم شوند. «قلب يخي» داستاني معمايي، جنايي و پليسي داشت و جنس كار با تنهايي ليلا تفاوت كاملا متفاوت بود. ما در «تنهايي ليلا»، معما را چاشني قصه‌مان كرديم و بد نيست اين را بگويم كه از قسمت 15 به بعد از آن حال و هوا خارج شده و وارد قصه اصلي ديگري مي‌شويم. معمولا زماني‌كه نويسنده و كارگرداني با يكديگر همكاري مي‌كنند، تا جايي به يكديگر اعتماد مي‌كنند.

اين سبك سريال‌سازي آن‌هم براي مخاطب ايراني كه حوصله چندانی ندارد، ممكن است باعث شود مخاطب قصه را پس بزند.

اين سبك قصه‌گويي مقداري مدرن‌تر است به نسبت نوع روايت قديم كه به شيوه يكي بود يكي نبود به تصوير كشيده مي‌شد، به عقيده من بيننده هم اين تنوع را دوست دارد. اعمال اين تكنيك از نظر كارگرداني كار راحتي نيست و اغلب كارگردان‌ها نيز دوست دارند كار سخت‌تر را انجام دهند. در اين نوع روايت سر و ته پلان‌ها و درآوردن رابطه‌ها مهم است كه براي من به عنوان كارگردان جذابيت بسياري دارد.

متن اصلي و قصه يك خطي سريال چه ويژگي‌هايي براي شما به عنوان كارگردان داشت كه به ساخت آن ترغيب شديد؟

شب اول بازخوردهاي جالبي داشتيم از اين بابت كه خيلي‌ها شوكه شده بودند كه يعني چي؟ كه قهرمان شما در قسمت اول مرد؟ يكي از دلايلي كه مرا به ساخت «تنهايي ليلا» ترغيب كرد نيز همين بود، وقتي سه قسمت ابتدايي را خواندم به حامد عنقا گفتم كه بازي را دوست دارم و اين سريال نيز به همين شيوه نوشته شده است. همين مرا براي ادامه كار وسوسه كرد.

هميشه جنس كارهاي شما امضاي خاص خودتان را دارد، و در اغلب سريال‌هایتان فضا و عناصري كه در ديگر سريال‌ها كمتر ديده مي‌شود، به خوبي پررنگ شده است.

بله، روايت فضايي كه اين روزها كمتر مي‌بينيم و به عبارتي فراموش شده‌اند. براي مثال بد نيست اشاره‌اي به سريال «زير تيغ» داشته باشم، اين اثر فيلم‌نامه خاصي نداشت، اما با حضور كارگردان كار بلدش به اثري قابل قبول تبديل شد. دليلش هم اين بود كه به نوستالژي ما ايراني‌ها پرداخته و كاري متفاوت كرد. اين اثر ابتدا به من پيشنهاد شد، اما بعد از خواندن متن به اين نتيجه رسيدم كه چيز خاصي براي من ندارد و بعد از پخش ديدم و به كارگردانش هم تبريك گفتم. در ادامه هم بايد بگويم در قصه «تنهايي ليلا» سعي كردم عناصري را داشته باشم كه مدتهاست از آن دور بوديم و به عبارتي به اصالت‌مان برگشتم كه اتفاقا مخاطب هم اينها را دوست دارد، مثل دوري از تهران و پناه بردن به خارج از شهر كه فضاي كوه و دشت را با هم داشته باشد، نشان دادن خانه و افرادي كه در فرهنگ ما به عبارتي گم شده‌اند، استفاده از ماشين‌هاي قديمي و...

همين فضاها و لوكيشن‌هايي خارج از شهر، سختي كار را دوچندان نمي‌كرد؟

من اين سبك كار كردن را مي‌پسندم. اگر شما خانه محمد را ببينيد متوجه مي‌شويد كه ما در چه مكاني كار مي‌كنيم، دو اتاق هشت و نه متري كه هر كارگرداني حاضر به كار كردن در آن فضا نخواهد شد، چراكه هميشه اغلب كارگردان‌ها به دنبال فضاهاي بزرگ هستند كه در آن جاي دوربين و ايستادن افراد وجود داشته باشد.

امامزاده در كجاي اين لوكيشن پيدا شد؟

به‌واسطه ارتباط با امام‌زاده و فاصله يك ديوار با آن لوكيشن لواسان را انتخاب كردم، آن هم به اين دليل كه حال و هواي متفاوتي را در سريال داشته باشم.

در اجراي داستان اوليه «تنهايي ليلا» چه تغييراتي اعمال كرديد؟

قصه ما فراز و فرودهاي بسياري دارد، يادم هست شبي كه قسمت اول پخش شد برخي افراد گفتند كه از الان به بعد قصه زندگي كودكي كه تازه به دنيا آمده است را خواهيم ديد و... يعني مي‌خواهم بگويم مدام ضريب خطاي بيننده بالا مي‌رود، در تمامي اين موارد حامد عنقا تلاش خود را كرده است تا جذابيت‌هاي ما از لحاظ قصه كاسته نشود.

شما براي ايفاگر نقش اصلي داستان خود چهره‌اي جديد را در تلويزيون انتخاب كرديد. مينا ساداتي تا به اينجا تجربه حضور در سينما را به خوبي پشت سر گذاشته است، اما براي نخستين بار در يك سريال تلويزيوني آن‌هم در نقش اصلي آن بازي مي‌كند. اين انتخاب بر چه اساسي صورت گرفت؟

اينكه ايشان در تلويزيون كمتر حاضر شده بودند، كاملا درست است و بيشتر در سينما حضور داشتند. من هم چهره‌اي از او را در فيلم سينمايي «محمد (ص)» ديده بودم و صورت و فيزيك‌شان در خاطرم بود كه قابليت نشان دادن چهره معصوم را نيز دارد و ديدم كه به خصايصي كه ليلا دارد نزديك است.

نقش مقابل مينا ساداتي را به بهروز شعيبي كارگردان سريال «پرده نشين»، بازيگر فيلم «طلا و مس» و... سپرديد. شعيبي تا به حال يكبار در قالب اين نقش به خوبي بازي كرده است، اما اين روند تكرار در يك‌نوع بازي او را به تكرار و كليشه نزديك مي‌كند.

بهروز شعيبي هميشه به من مي‌گويد كه اين را نگو، اما به خودش هم گفتم كه مي‌گويم، اگر بهروز شعيبي در نقش محمد سريال «تنهايي ليلا» بازي نمي‌كرد، شايد من از كارگرداني اين اثر انصراف مي‌دادم، چراكه معتقدم بدون حضور او امكان ساخت اين سريال نبود. در مجموع بين بازيگران هم سن و سال بهروز، فردي مثل او و بازي بسيار صادقانه او كم داشتيم و مطمئن بودم هر بازيگر ديگري را به جاي او مي‌گذاشتم، بازي كه مد نظرم بود را نمي‌گرفتم. شعيبي با تمام مشغله‌اي كه داشت و درگير كاري ديگر بود، حضور در اين سريال را پذيرفت. سابقه همكاري من با بهروز در فيلم سينمايي «خوابگاه دختران» بود كه دستيار من بود. هر چند از آنجايي كه به خوبي او را مي‌شناسم، قطعا مي‌دانم كه توانايي بسيار بالايي هم در ايفاي نقش‌هاي طنز دارد و اگر كار طنزي را بسازم ايشان يكي از گزينه‌هاي اصليم هست.

قصه تنهايي ليلا خيلي تلخ است و در اين زمينه هم موسيقي به تلخي روايت شما كمك دوچنداني كرده است.

اين موضوع را عامدانه لحاظ كرديم. اگر بيننده در اين دست كارها رو دست بخورد، حالش بد خواهد شد و از آنجايي كه در ابتدا گفتم ما تكنيك «بازي ورق رو» را براي مخاطب‌مان اجرا كرديم، در مورد موسيقي هم به همين شكل است كه آمديم و تلخ‌ترين نوع موسيقي را انتخاب كرديم تا به او بگوييم اگر اين نوع كار را دوست داري از همين اول ببين و اگر دوست نداري، از همين اول نبين.

تا به اينجاي پخش سريال، از بازخوردها راضي بوديد؟

ما كه زياد بين مردم نيستيم و به‌طور تقريبا شبانه روزي مشغول ضبط سريال آنهم در لواسان هستيم. اما دوستان و همكاران بسياري دارم كه منتقدان خوب من هستند كه خوشبختانه تنهايي ليلا توانسته نظر آنها را به خود جلب كند، علاوه بر اين بايد بگويم هميشه نقاط ضعف و قوتم را با هم مي‌گويند و اگر هم كار بدي ساختم، به من گفته‌اند.
نظر شما