تحلیلگر سیاسی مسائل خاورمیانه:
"کردها تنها بازیگر مورداعتماد آمریکا در نبرد با داعش هستند"
چشماندازی برای آزادی «عبدالله اوجالان» و رفع حبس او نمیبیند، چراکه معتقد است رویکرد بهزعم او «تنگنظرانه» ناسیونالیستی افراطی در ترکیه همچنان بر گفتمان سیاسی آن کشور تسلط دارد و همین موضوع اهرم فشاری روی دولت ترکیه است تا نتواند مذاکرات صلح با کردها را بهپیش برد. «باشدار پوشواسماعیل»، نویسنده و تحلیلگر مسائل عراق، سوریه و ترکیه، که با رسانهها و مراکز تحقیقاتی مختلف بینالمللی ازجمله نشریه «الشرقالاوسط»، «واشنگتن اگزماینر»، «روداو»، «صباح»، «بنیاد جیمزتاون» و همینطور شبکه جهانی بیبیسی و روزنامه «دیلیاستار» همکاری داشته است، در گفتوگو با «شرق» از مسائل مرتبط با کردهای ترکیه، سوریه و عراق و نقشآفرینی اخیر آنان و تأثیرشان بر معادلات منطقهای در سالهای آینده گفت.
سیاست دولت ترکیه در قبال کردها و داعش را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا امکان تغییر این سیاست وجود دارد؟
«رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه و حزب «عدالت و توسعه»، بهطور آشکارا نشان دادهاند که هیچگونه تفاوتی میان پکک و داعش قائل نیستند. آنان به هر دو جریان به دیده سازمانهای تروریستی مینگرند. با این حال، چنین برچسبی نهتنها بر یک حزب تأثیرگذار خواهد بود، بلکه درمجموع بهطور غیرمنصفانهای کل یک گروه جمعیتی را نیز دربر خواهد گرفت. کردهای سوریه حق دارند از خود دفاع کنند و حزب «اتحاد دموکراتیک سوریه» نیز مؤثرترین نیرو در مبارزه علیه داعش بوده است. اگر حزب اتحاد دموکراتیک سوریه نباشد چه نیرویی از کردها حفاظت خواهد کرد؟ من گمان نمیکنم دولت ترکیه حزب اتحاد دموکراتیک سوریه را با آغوش باز بپذیرد. حزب اتحاد دموکراتیک سوریه مرتکب اقدامات تروریستی و کشتار نشده در حالی که داعش چنین اقداماتی را انجام داده است. همچنین چگونه میتوان گفت همه کردها به پکک وابستگی دارند. چندین حزب دیگر در سوریه وجود دارند که علاوهبر حزب اتحاد دموکراتیک، مشغول به فعالیت هستند بااینحال، سیاست ترکیه در قبال کردهای سوریه بسیار تنگنظرانه است.
ترس از پیوند میان حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و پکک عمیقا ریشه در اضطراب ملیگرایانه ترکی دارد. نمود عینی این هراس را میتوان در دههها سیاست سرکوبگرانه علیه کردها در ترکیه مشاهده کرد که بهنفع هیچ طرفی نبوده، بلکه فقط منجر به بروز خیزشهای اجتماعی و افزایش تلفات انسانی شده است.
اردوغان اخیرا گفته است دولت ترکیه حاضر است هر هزینهای را برای جلوگیری از ایجاد دولتی کردی در شمال سوریه بپردازد؟
اردوغان در سال ٢٠١٢ میلادی به چنین خطقرمزهای مشابهی اشاره کرده بود. این تهدیدات نمیتواند مانع اعلام دولت مستقل و خودمختار از سوی حزب اتحاد دموکراتیک سوریه در سه کانتون شود و همچنین نمیتواند از پیشروی کردها جلوگیری کند. ترکیه از سالهای ٢٠١١-٢٠١٢ میلادی از افزایش قدرت کردهای سوریه نگران بوده اما در ماههای اخیر، آنان به بازیگران کلیدی در جنگ علیه داعش تبدیل شدهاند و درواقع، تنها گروه مورد اعتماد آمریکا در این مبارزه هستند.
مسئله کردی در ترکیه با سرنوشت کردها در سوریه گره خورده است. ارتباطات عمیقی میان ساکنان مناطق مرزی وجود دارد. این موضوع را میتوان در اعتراض عمومی به انفعال ترکیه در قبال مسئله کوبانی مشاهده کرد. بههمیندلیل مبارزه کردها در ترکیه به داخل خاک سوریه کشیده شد.
در این دور از انتخابات ترکیه برخی از ترکها نیز علاوه بر کردها، به حزب «دموکراتیک خلقها» رأی دادند. بهنظرتان حزب دموکراتیک خلقها چگونه توانست رأیدهندگان ترک را متقاعد کند؟ آیا این موضوع را باید نشانهای از افول ملیگرایی ترکی در ترکیه دانست؟
حزب دموکراتیک خلقها در جذب شمار قابل رشدی از مردمی که از حزب عدالت و توسعه بریده بودند، موفق عمل کرده است. بسیاری از لیبرالهای ترک این ظرفیت را در حزب دموکراتیک خلقها دیدند که از آن حزب بهعنوان فرصتی برای مقابله با تلاشهای اردوغان به منظور برقراری یک نظام ریاستی قوی استفاده کنند و از انحصار قدرت در دست حزب عدالت و توسعه جلوگیری کنند و در همان حال، صدایی در عرصه سیاسی داشته باشند. حزب دموکراتیک خلقها پیروزی خود را مدیون جذب آرای اقلیتی از جامعه ترکیه و اکثریت کردهایی است که در انتخابات گذشته به حزب عدالت و توسعه رأی داده بودند.
اگرچه حزب دموکراتیک خلقها رأی قابلتوجه ١٣ درصدی را از آن خود کرده است، اما نمیتوان گفت که این موضوع سبب کاهش احساسات ملیگرایانه در ترکیه شده است. احزاب ملیگرای ترک همچنان به بقای خود ادامه میدهند. ملیگرایان همچنان خاری در روند صلح دولت ترکیه با کردها هستند و همچنان بر فضای سیاسی ترکیه مسلط هستند.
واقعیت آن است که برای نخستینبار کردها در قالب یک حزب، به پارلمان راه یافتهاند. این نقطه عطفی تاریخی برای کردهاست و پلی را میان شرقِ مدتها ناراضی ترکیه با غرب آن کشور برقرار خواهد کرد. ١٣ درصد از رأی رقم ناچیزی نیست که بتوان آن را در پارلمان نادیده گرفت و کردها تأثیر مستقیمی بر امور حکومتی و سیاسی خواهند گذاشت.
چه ارتباطی میان پیروزی حزب دموکراتیک خلقها در ترکیه و فعالیتهای پکک در منطقه وجود دارد؟
همانگونه که پیشتر ذکر شد، ظهور حزب دموکراتیک خلقها و حضورشان در پارلمان میتواند سبب شود تا پلتفرمی ملی و حقوقی برای مذاکرات صلح تنظیم شود. اوجالان و اکثر اعضای پکک آمادگی خود را برای تشکیل کنگرهای حزبی بهمنظور بیان رسمی کنارگذاشتن سلاحها نشان دادهاند. موضع حزب دموکراتیک خلقها در عرصه سیاسی میتواند به ایجاد این تضمین کمک کند که عمل به بسته اصلاحیتری آغاز شود، چراکه اکثر ترکها مایل به پایاندادن به روند خونریزی هستند و دولت ترکیه باید برای تحقق این رویداد بزرگ تاریخی سرمایهگذاری کند.
پکک بهطور طبیعی پیروزی حزب دموکراتیک خلقها در انتخابات را گامی مثبت میداند اما این به آن معنا نیست که پکک حاضر به زمینگذاشتن سلاحهایش به اینزودیها خواهد شد. رهبر حزب دموکراتیک خلقها بهطور آشکار اعلام کرده قدرت واقعی در پایاندادن به منازعه مسلحانه و بر زمینگذاشتن سلاحها در امرالی است و دست آنان نیست. تردیدی وجود ندارد که پیروزی حزب دموکراتیک خلقها فرصتی منحصربهفرد برای ادامه روند مذاکرات صلح است و نباید به هدر رود. حزب دموکراتیک خلقها بدون تردید توانسته نمایندگانی را به پارلمان بفرستد بااینحال، در صورتی که پکک از نتیجه راضی نباشد نفوذ حزب دموکراتیک خلقها نیز کاهش خواهد یافت.
تأثیر پیروزی حزب دموکراتیک خلقها بر احساسات استقلالطلبانه در ترکیه چگونه خواهد بود؟ آیا بهنظرتان این موضوع باعث تقویت این احساسات خواهد شد یا تضعیف آن؟
این بستگی به گامهای بعدی دارد. پس از شکستن آستانه انتخاباتی توسط حزب دموکراتیک خلقها، کردها موقعیت منحصربهفردی در سیاست ترکیه پیدا کردهاند بهویژه آنکه حزب دموکراتیک خلقها اکنون بسیاری از رأیدهندگان ترک را در صفوف خود قرار داده است.
برخی گزارشها نشان میدهند حزب اتحاد دموکراتیک سوریه با دولت «بشار اسد» در سوریه علیه داعش همکاری داشته است. آیا فکر نمیکنید حمایت آمریکا از کردهای سوریه، در تناقض با خواسته آمریکا برای سرنگونکردن دولت سوریه است؟
چنین اتهاماتی درباره همکاری میان حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و دولت اسد از زمانی در سطح گسترده مطرح شد که حزب اتحاد دموکراتیک کنترل نواحی کردنشین سوریه را در دست گرفت. با اینحال، رابطه میان اتحاد دموکراتیک سوریه و دولت اسد بیش از آنکه یک پیمان استراتژیک واقعی باشد، مبتنی بر درکی متقابل است. در زمانی که نیروهای ارتش سوریه دامنه حضور خود را گسترش دادهاند اسد با هوشمندی میدانست بازکردن جبههای پرهزینه برای کردها مقرونبهصرفه نخواهد بود. درگیریهایی میان دو طرف بهوجود آمده است اما هرگز در سطح سیستماتیک نبودهاند. همزمان، کردهای سوریه خواستار کنترل بر سرزمینهایشان هستند و این برای آنان اولویت دارد.
آمریکا خواستار تغییر و تحول سیاسی در سوریه است اما تمرکز بیشتر آن کشور اکنون بر داعش است و نه دولت سوریه. هدف حزب اتحاد دموکراتیک سوریه، گذار سیاسی در سوریه و تصویب یک قانون اساسی تازه کثرتگرا و جامع است که حقوق کردها برای خودمختاری را تضمین کند و متکی بر نظر اسد نباشد.
رابطه میان پکک و حزب دموکراتیک خلقها را چگونه ارزیابی میکنید «صلاحالدین دمیرتاش»، رهبر حزب دموکراتیک خلقها و «عبدالله اوجالان»، رهبر پکک، هر دو شخصیتهایی کاریزماتیک هستند. آیا فکر نمیکنید در طولانیمدت ما شاهد افزایش منازعه میان دو گروه باشیم؟
بسیاری از اعضای حزب دموکراتیک خلقها به امرالی سفر کرده و پیشتر نقشهای کلیدی را در روند مذاکرات صلح کردی ایفا کردهاند. البته احتمال ارتباط حزب دموکراتیک خلقها با پکک وجود دارد بااینحال، دیدگاه تنگنظرانهای دارند. دشوار بتوان موقعیت دمیرتاش و اوجالان را با یکدیگر مقایسه کرد یکی در پارلمان است و دیگری در زندانی جداافتاده از جامعه. آنان هر دو رهبران برجسته کردها هستند اما بااینحال، چشماندازها و پلتفرمهای متفاوتی از یکدیگر دارند.
کانتونهای روژاوا تا چه اندازه میتوانند الگویی برای کردها در دیگر مناطق خاورمیانه باشند؟ آیا این کانتونها تجربهای موفق بودهاند؟
کانتونهای روژاوا و تأسیس یک منطقه کردی در سوریه، نقطه عطف بیسابقهای برای کردهای سوریه است، چراکه پیش از آن، صدها هزار کرد حتی دارای تابعیت و حقوق شهروندی نبودند و اجازه اداره امور در مناطق و کسب خودمختاری را نداشتند درنتیجه استراتژی جدید در منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است.
بااینحال، کانتونهای خودمختار هنوز در مراحل ابتدایی خود بهسر میبرند و بهسختی از سوی نیروهای داعش محاصره شدهاند. آنچه این کانتونها را منحصربهفرد میکند آن است که در سه سرزمین جغرافیایی جداگانه واقع شدهاند آن هم تا همین اواخر که کردها کنترل «تل ابیض» را در اختیار گرفتند.
کانتونها راهی طولانی در پیش دارند. اکنون کردها پس از سالها مبارزه، احساس میکنند پس از دههها سرکوب و تلاش دولتها برای «عربیزاسیون» سرزمینهای کردی به ساختاری مستقل دست یافتهاند. بااینحال، واقعیت آن است که هنوز هم اقلیم خودمختار کردستان بهعنوان مدلی از خودمختاری حکومتی و نماد برآوردهشدن مجموعه انتظارات از سوی اکثریت کردها در نظر گرفته میشود و هنوز کانتونهای روژاوا این جایگاه را از آنِ خود نکردهاند. پیشبینی من آن است که با توجه به تحولات جاری، خودمختاری محلی بهسرعت به حداقل انتظار کردها در سرتاسر خاورمیانه تبدیل خواهد شد.
بهنظرتان دولت سوریه چه واکنشی در قبال خودمختاری کردهای سوریه از خود نشان خواهد داد؟ آیا میتوان منتظر اعطای امتیاز خودمختاری از سوی دمشق به کردها در ازای همراهی آنان در مبارزه علیه دشمن مشترک (داعش) بود؟
اسد به حمایت کردها نیاز دارد. حداقل اگر از حمایت سیاسی یا نظامی واقعی از سوی کردها هم بهرهمند نشود، دستکم خواستار گشایش جبهه جدیدی برای رویارویی با کردها نیست. نیروهای اسد درحالحاضر به این نتیجه رسیدهاند که اعطای خودمختاری به کردها گزینهای راحتتر از یک خودکشی سیاسی و نظامی یعنی گشایش جبههای تازه علیه آنهاست. اسد درحالحاضر در حال سودبردن از بیاعتمادی موجود میان کردها با ارتش آزادیبخش سوریه و ائتلاف ملی سوریه، دو بازوی اصلی اپوزیسیون آن کشور، است.
آیا افزایش قدرت حزب دموکراتیک خلقها در ترکیه میتواند خطری برای محور قدرت بارزانی-طالبانی و احزاب سنتی در اقلیم خودمختار کردستان عراق باشد؟
به گمانم پیروزی اخیر حزب دموکراتیک خلقها یا تأثیرگذاری حزب دموکراتیک خلقها در سوریه، تهدیدی علیه اقلیم خودمختار کردستان نخواهد بود. حزب دموکرات کردستان عراق و شخص رئیس اقلیم یعنی «مسعود بارزانی» به پیروزی حزب دموکراتیک خلقها بهعنوان پیروزیای تاریخی مینگرند و از چنین نقطهعطفی استقبال میکنند. آنان مشوق روند صلح در ترکیه هستند.
بارزانی از نظر فردی، با جدیت بسیار برای وحدت تمام طرفین در سوریه با پیشنهاد تقسیم قدرت در اربیل با احزاب کردی سوریه، تلاش کرده است. او نمیخواهد شاهد هرگونه سلطه حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و سایر احزاب سیاسی بر هواداران حزب دموکرات کردستان عراق باشد.
خط قرمز برای حزب دموکرات کردستان عراق هرگونه مداخله در مسائل داخلی اقلیم کردستان از سوی حزب اتحادیه دموکراتیک سوریه و بهطور خاص از سوی پکک است. تا آنجاکه به حزب دموکرات کردستان مربوط میشود، آن حزب نگرانیای درباره نفوذ منطقهای ندارد.
عدهای معتقدند پیروزی اخیر کردها در عراق علیه داعش بدون کمک نظامی هوایی آمریکاییها ناممکن بود. نظر شما در اینباره چیست؟
حمایت آمریکاییها از کردها مسئلهای کلیدی بود اما تنها بُعد دخیل در موفقیت نیروهای کرد نبوده است. کردها همچنین واشنگتن را به رویکرد جانبدارانه در قبال بغداد و حمایت از دولت مرکزی متهم کردهاند. آمریکا با وسواس فراوان درصدد است تا وحدت عراق حفظ شده و از هرگونه اقدامی که ممکن است موجب جدایی کردستان از عراق شود، خودداری کند. درواقع، واشنگتن بیش از آنکه جانب کردها را داشته باشد از دولت بغداد حمایت کرده تا ایده زمامداری تمرکزگرا در عراق را تقویت کند.
در همان حال، آمریکا در سالهای گذشته نیز به حمایتهای کردها در مبارزه علیه القاعده متکی بوده است. عراق از سال ٢٠٠٣ میلادی به دولتی شکننده تبدیل شده و سیاستهای نخستوزیران عراق کمکی به بهبود این وضعیت نکرد. درواقع، داعش از تنشهای فرقهای و نارضایتی عمومی سنیها بهرهبرداری کرده است. بسیاری از گروههای سنی زمانی که داعش ظهور کرد از این موضوع شادمان شدند و بر این باور بودند که مناطق تحت کنترل داعش بهزودی به مناطق خاکستری تبدیل خواهند شد.
اقلیم کردستان همواره اعلام کرده برای هرگونه مبارزه واقعی علیه داعش که به پیروزی منتهی شود بهویژه در موصل، این نیروهای سنی محلی هستند که باید نقش بیشتری را ایفا کنند. کردها مشتاق دیدن چنین اتحادی میان نیروهای عراقی علیه داعش هستند.
تا چه اندازه شرایط تشکیل کشور کردستان واحد امکانپذیر است؟
تأسیس یک دولت کردی همواره هدفی پنهان برای کردها بوده و همین موضوع برای رهبران آنان نیز مدنظر قرار داشته است؛ بااینحال، موضوع بر سر زمان آن بوده است. تأسیس دولت کردی اجتنابناپذیر و اقلیم کردستان نیز در عمل صاحب استقلال است گرچه در ظاهر این موضوع بیان نمیشود. در صورتی که کردها بهطور مستقیم فروش نفت را بهعنوان اقدامی تلافیجویانه در برابر فقدان تأمین بودجه از سوی بغداد انجام دهند، این موضوع سبب از بینرفتن همان مقدار باقیمانده نفوذ بغداد بر منطقه خواهد شد.
حمایتها از استقلال کردستان در اتحادیه اروپا و در میان بسیاری از اعضای سنای آمریکا و کنگره، در حال افزایش است. بااینحال، واشنگتن بهطور مستقیم از هیچگونه استقلال کردی حمایت نمیکند. دولت آمریکا هنوز هم به ایده عراق متحد و مستقل از سال ٢٠٠٣ میلادی تاکنون باور داشته است. دولت آمریکا میلیاردها دلار صرف کرده و هزاران نفر از شهروندان آن کشور جان باختهاند تا اصول آشتی ملی و اتحاد تقویت شوند؛ اتحادی که هرگز روی نداد.
تأثیر کردها بر معادلات منطقهای چه خواهد بود؟ آیا گمان میکنید افزایش پیشروی کردها میتواند به تغییر جغرافیایی و جمعیتی در خاورمیانه بینجامد؟ این موضوع چه پیامدهایی برای ایران، ترکیه و سوریه دارد؟
کردها در عراق از بازیگران اصلی منطقهای هستند و در کل منطقه قدرت بیمانندی را کسب کردهاند. کردها به یک شریک اقتصادی مهم برای ایران و بهطور خاص برای ترکیه تبدیل شدهاند و دولتی پایدار و سکولار را تشکیل دادهاند که نقش مهمی در خاورمیانه ازهمپاشیده و بیثبات دارد. درهمینحال، کردها در سوریه از نفوذ و تسلط تازه خود بهره میبرند. در اغلب مواقع، کردهای قرارگرفته در مرزهای تعیینشده مطابق معاهده سایکس-پیکو تحت ظلم و ستم قرار گرفته بودند. اما اکنون آنان نیروی هدایتکننده جدیدی در خاورمیانه جدید و معادلات آن هستند. با وجود آنکه مرزهای سایکس- پیکو یکشبه تغییر نخواهند کرد، اما اکنون زمانی است که شاهد عصر ظهور کردها هستیم. اکنون کردها به بازیگران استراتژیک در سرتاسر خاورمیانه تبدیل شدهاند. مرزهای میان مناطق کردی در هر کشور بهطور تدریجی در حال فرسایش هستند. کردها عاملی مهم برای هرگونه صلح و ثبات در آینده خاورمیانه خواهند بود و بهسادگی نمیتوان تأثیر آنان را بر سوریه و ترکیه و عراق و ایران نادیده گرفت.
نظر شما