الحیات: تنها ایران از پس ترکیه در سوریه بر میآید
جورج سمعان مینویسد: ایران میتواند در برابر دخالت ترکیه در سوریه بایستد و چه بسا هشدارهای لازم را در این زمینه به آن داده باشد.
بحران سوریه این هفته شامل تحولات تازه ای خواهد بود. وزیر امور خارجه امریکا در دوحه با همتای روس خود، سرگئی لاوروف دیدار خواهد کرد و دو وزیر به همراه همتایانشان در شورای همکاری خلیج فارس درباره چگونگی حل سیاسی بحران سوریه و دیدگاه های استفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه با یکدیگر بحث و تبادل نظر خواهند کرد. در کنار آن چگونگی جنگ با داعش را نیز بررسی خواهند کرد. انتظار می رود آخرین نتایج تحرکات نظامی ترکیه در شمال سوریه در جنگ با حزب کارگران کردستان نیز در دستورالعمل مذاکرات آنها باشد تا به این ترتیب بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه خارج از مرحله جدید این بحران قرار نگیرد. اعتراف به سختی ها و عواقبی که گزینه جنگ نظامی به دنبال دارد سبب شده است تا طرف های درگیر در مواضع و منطق خود در برخورد با بحران سوریه تجدید نظر کنند و گزینه های دیگری را بررسی کنند. آن چه ارتش بشار اسد با آن روبه رو است چیز جدیدی نیست. همه می دانند که نیروهای بشار اسد که در بیش از شصت جبهه می جنگند دیگر فرسوده شده است. شمار کسانی که از انجام خدمت وظیفه زیر پرچم خودداری می کنند در مناطق ساحلی کمتر از دیگر مناطق نیست. در حالی که در میدان عملیات نیز رهبران غرق در فساد و تقسیم بندی مناطق تحت نفوذ خود شده اند. نهاد دولتی تحلیل رفته و دیگر فرماندهی ستادی برای اداره مبارزه وجود ندارد. در حالی که حزب الله در سربازگیری بیشتر از جوانان سوری فعالیت بیشتری دارد و حقوق های بالاتری ارائه می دهد و آموزش های خوبی می دهد. سوریه هم وارد راه ایجاد ارتشی جایگزین همانند عراق و یمن و لبنان شده است. مساله ای که سبب می شود جمهوری اسلامی ایران خود را بازیگری بزرگ تصور کند که همه باید برای ادامه جنگ در سرزمین شام روی آن حساب کنند.
این وضعیت تیره نظامی جاری در سوریه است. از آن سو مواضع ترکیه را شاهدیم که بعد از تفاهم با ایالات متحده به طور ابتدایی وارد جنگ علیه داعش شده است. به زودی این پیشرفت با ایجاد منطقه امن که 140 کیلومتر طول و 40 کیلومتر عمق خواهد داشت، در میدان عمل ترجمه خواهد شد. همچنین دستاوردهایی که گروه های مخالف همچنان در شمال و جنوب سوریه به دست می آورند نیز مطرح است. این تحولات میدانی می تواند برای راضی کردن حکومت سوریه در دمشق کافی باشد تا قانع شود که باید شرایط سیاسی را بر اساس قاعده هیچ چیز بر دیگری مقدم نیست، بپذیرد. نماینده جامعه جهانی اهمیت تمرکز بین المللی بر مبارزه با تروریسم را درک می کند. برای همین اولویت ها را به یکدیگر ربط می دهد تا بتواند با موفقیت تغییر سیاسی در سوریه را رقم بزند. او تلاش دارد پرونده سیاسی و نظامی را با یکدیگر پیش ببرد. اگر همه به این راه حل قانع نشوند، آن گاه نیروهایی که در پی از بین بردن داعش هستند، از قصور امریکا و شرکای غربی اش استفاده خواهند کرد و بعد از ناکام گذاشتن داعش دمشق را وادار به قبول معادله خود خواهند کرد. همین که دو منطقه امن در شمال و جنوب بدون اعلام رسمی به وجود می آید کفایت می کند تا نظام و متحدانش درک کنند که دشمنانشان می توانند آنها را تحت فشار بگذارند و شکست های بیشتری را بر آنها تحمیل کنند، یعنی شبیه همان کاری که در یمن می شود.
صحنه ای که دی میستورا چیده روشن است: جنگ علیه تروریسم نیازمند تغییر سیاسی در سوریه است. رسیدن به این اجماع در مبارزه با تروریسم به این معنا نیست که حکومت سوریه موفق شده دشمنانش را به جنگ با داعش و جبهه النصره متمرکز کند. یا این که آنها را وادار کرده برای پیروزی بر این جنگ با آن همکاری کنند. در این جا ما نمونه عراق را داریم. پیمان مبارزه با داعش هیچ تحرکی نکرد تا زمانی که نوری مالکی از قدرت کنار رفت. البته مساله ای که در این جا مطرح است نبود قدرتی جایگزین برای مناطق «پاکسازی شده» است. پیمان مبارزه با داعش اتحادی که برای آزادی کوبانی به وجود آمد را به رگبار بست. واحدهای «حمایت مردمی» در این شهر کردی بودند که توانستند شهر را از دست تروریست ها نجات دهند. حالا مسئولان امریکایی تلاش دارند کوبانی را به عنوان نمونه ای به دیگر شهرها تعمیم دهند. می خواهند قدرتی به روی زمین شبیه قدرت کردها چه در عراق چه در سوریه به وجود آید.
تحولی که در ترکیه به وجود آمده نیز قابل تامل است. دخالت نظامی آنکارا فقط محدود به حزب کارگران کردستان نیست. اولویت رئیس جمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان با دیگر اعضای پیمان بین المللی مبارزه با داعش متفاوت است. آنها عجله دارند که تمرکزها هر چه سریع تر روی داعش شود، در حالی که او اولویت را حمله به حزب کارگران کردستان می بیند، با توجه به این که این حمله می تواند بر اوضاع سیاسی داخلی ترکیه بازتاب داشته باشد، چه در تشکیل دولت ائتلافی چه برای ایجاد تمهیدی برای برگزاری انتخابات زودهنگام که حزب عدالت و توسعه حساب زیادی روی آن کرده و این بار امیدوار است مسیر انتخابات بتواند به سمتی برود که به تنهایی بر کشور حاکم شود. اما آنکارا که حمایت واشنگتن و ناتو را پشت سر خود دارد، باید فورا به سراغ رویارویی با داعش نیز برود، اگر می خواهد منطقه امن ایجاد کند تا از سیل عظیم پناهندگان به خاک خود بکاهد باید به تحرکات جامعه بین المللی برای حل سیاسی بحران سوریه کمک کند. البته نیروهای آموزش یافته توسط امریکا نیز مطرح هستند. اما تعداد این نیروها به هیچ وجه قابل مقایسه با شمار نیروهای شبکه های تروریستی و دیگر جریان های اسلام گرای تندرو نیستند. دیگر روشن است که دولت احمد داوود اوغلو شبکه «احرار الشام» را به عنوان قدرت تحت نفوذ خود برای اداره منطقه امن انتخاب کرده است. این چیزی است که خود در رسانه ها و جریان های سیاسی غربی ترویج داده و وانمود کرده است که آنها نیروهای معتدلی هستند که می توان به آنها اعتماد کرد تا بتوانند اداره مناطق امن را به دست گیرند. می ماند جنگی که جبهه النصره با دیگر جریان ها در شمال سوریه در پیش گرفته، این جنگ در حقیقت بازگوکننده نگرانی آنها از نتایج توافق ترکی – امریکایی و تاثیرات عملی آن است. جبهه النصره تلاش بسیاری کرد که خود را نسبت به فعالیت های داعش بی طرف نشان دهد و آنها را از خود دور کند. حتی شاهد درگیری های حقیقی داخلی آنها بودیم تا ثابت کنند که واقعا «سوری» هستند، در این رابطه از حمایت شبکه القاعده، شبکه مادر نیز بهره گرفتند. در این رابطه دکتر ایمن الظواهری، رهبر القاعده کمک بسیاری به آنها کرد. اما رهبر آنها، ابو محمد الجولانی، تلاش کرد وجهه جبهه را اصلاح کند و آن را معتدل نشان دهد، دقیقا چیزی که در مصاحبه مشهور چندی پیش خود با شبکه الجزیره بیان کرد. او همچنان خط القاعده را رها نکرده است. جبهه النصره اخیرا نیز به هنگ 30 که امریکایی ها آن را آموزش داده اند حمله کرد تا به این ترتیب پیش از موعد اعلام جنگ به آنها داده باشد.
ایجاد منطقه امن نزدیک به سه ماه طول خواهد کشید. تشکیل این منطقه نیازی به دخالت نظامی زمینی ترکیه ندارد. اعتماد آن به نیروی هوایی است و میدان جنگ زمینی را به جریان های نزدیک به آنکارا و ریاض، در راس آنها احرار الشام واگذار خواهد کرد. انتظار می رود این اقدام مقدمه ای برای ایجاد فضایی مشابه در جنوب سوریه بعد از آرامشی که بر نبرد خارجی حاکم بر این جبهه به وجود آمد، باشد. بعد از آن انتظار می رود تحرکات سیاسی به طور جدی آغاز شوند. در غیر این صورت ترکیه به طور یک جانبه وارد عمل خواهد شد همان طور که روسیه و ایران نیز خود دست به کار خواهند شد. برای همین اردوغان فقط به تفاهم با باراک اوباما اکتفا نخواهد کرد. او در سفر اخیر خود توانست حمایت پکن را به دست آورد. همان طور که به اعتقاد بسیاری توانسته سکوت مسکو را که حکایت از موافقت ضمنی آن در برابر کارهای دولت داوود اوغلو دارد نیز به دست آورد. فعلا این گونه جلوه داده که هدف حمله به داعش و نه حکومت سوریه است. این گونه معروف است که کرملین بعد از آن که به جنگ پیمان عربی در یمن در شورای امنیت مشروعیت داد، اکنون فرصت گسترده ای برای تفاهم با طرف های درگیر در سوریه از ترکیه گرفته تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی به وجود آورده است. اکنون به این نتیجه رسیده است که هیچ راه حلی برای حفظ رئیس جمهور اسد در سوریه نیست. البته قطعا از این برگه تا لحظه آخر در مذاکره با کاخ سفید و شرکای اروپایی و عرب آن استفاده خواهد کرد. رهبری روسیه خوب می داند که به مصلحت آن است که به نهاد نظامی سوریه که تا کنون ضربه های شدیدی خورده است، همچنان اعتماد کند. اگر چه دیگر چیزی از این نهاد باقی نمانده است. این ایران است که فرماندهی عملیات را بر عهده دارد. گروه شبه نظامی تشکیل می دهد، همانند لبنان و عراق و یمن، و این گروه هم ردیف ارتش وارد عملیات می شود، می تواند همانند ارتش مسلح شود و آموزش ببیند و حمایت شود. علاوه بر آن روسیه نمی خواهد تنها بماند یا حتی با ایران تنها بماند، به خصوص که سوریه میلیاردها دلار برای بازسازی خود نیاز دارد. روسیه توانایی تامین چنین حجمی از پول را ندارد. حتی ایران هم نمی تواند به تنهایی کار بازسازی سوریه را بر عهده بگیرد. برای همین مسکو به مصلحت خود می بیند که برای حل بحران سوریه از طریق سیاسی با امریکا و اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به تفاهم برسد. در حالی که طرف های مقابل به تنهایی می توانند سوریه را بازسازی کنند.
بنابراین روسیه به دنبال راه حل سیاسی است. حتی ایران نیز همین رویکرد را دنبال می کند، به ویژه که به نشست ژنو 3 نیز دعوت شده است، علاوه بر آن دست برتر را در سوریه دارد. ایران حتی می تواند در برابر دخالت ترکیه بایستد و چه بسا هشدارهای لازم را در این زمینه به آن داده باشد. شاید هم رویای تقسیم سرزمین شام با آنکارا را در سر داشته باشد. در این میان انتظار می رود روسیه طرح دیپلماتیک خود را به این ترتیب پیشنهاد دهد که انتخابات زودهنگام برگزار شود که در آن همه سوری ها حتی پناهندگان سوری نیز مشارکت کنند تا این انتخابات به اندازه کافی قابل استناد باشد. سپس در پی این انتخابات حکومت انتقالی تشکیل خواهد شد که این حکومت در قانون اساسی تجدید نظر خواهد کرد و تحت اشراف آن نهادهای نظامی و امنیتی اصلاح خواهند شد، قرار است همه در این حکومت بلااستثنا حضور داشته باشند و کسی از قلم نیفتد. حتی کسانی که گفته می شود «دستشان به خون آلوده است» چرا که این روزها بیشتر افراد هر دو طرف به نوعی دستشان به خون آلوده است. در این میان گزینه نظامی بالای سر طرف های سیاسی باقی خواهد ماند تا بدانند اگر به سمت راه حل پیش نروند خطر جنگ همچنان باقی خواهد ماند. همچنین صحبت از تضمین های جدی برای رئیس جمهور اسد و حلقه تنگ پیرامون آن در مذاکرات روسیه با طرف های غربی همچنان جریان دارد. گفته می شود مذاکراتی شبیه مذاکرات یمن یعنی شبیه کنار رفتن علی عبدالله صالح و روی کار آمد عبدربه منصور هادی مطرح است، در نمونه یمنی در حکومت انتقالی نیز حزب علی عبدالله صالح سهم خود را گرفت و دست برتر را داشت، در این جا نیز اگر مذاکرات به همان شکل ادامه یابد، حکومت بشار اسد دست برتر را خواهد داشت و سهم بزرگ تر را از حکومت انتقالی خواهد گرفت. توزیع سهم جریان های درگیر داخلی و خارجی می تواند وحدتی ایجاد کند که جایگزین تجزیه سرزمین شام باشد. آیا بعد از سوریه و عراق و لبنان نوبت به یمن نیز خواهد رسید که مشابه همین سهم بندی را تجربه کند؟ آیا شانس اسد بیشتر از شانس علی عبدالله صالح نیست؟
منبع: دیپلماسی ایرانی
نظر شما