جمعه ۰۶ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 27

شهرداد روحانی: تمایلی برای همکاری با ارکستر سمفونیک تهران ندارم

شهرداد روحانی در آستانه تازه ترین کنسرتش در ایران درباره علاقه‌‌اش به حضور در ایران و اجرای برنامه‌های باکیفیت برای مردم کشورش، برخی حاشیه‌های کنسرت‌های دولتی و ... صحبت کرد.
کد خبر: ۷۳۹۳۲
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۲
شهرداد روحانی در آستانه تازه ترین کنسرتش در ایران درباره علاقه‌‌اش به حضور در ایران و اجرای برنامه‌های باکیفیت برای مردم کشورش، برخی حاشیه‌های کنسرت‌های دولتی و ... صحبت کرد.

اغلب قریب به اتفاق مردم هنردوست کشورمان وقتی در نوشته ها و رسانه های دیداری و شنیداری با نام «شهرداد روحانی» برخورد می‌کنند همان تصویر باشکوه حضور یک نوازنده و آهنگساز ایرانی در کنسرت «یانی» به عنوان یکی از نامداران موسیقی در کنسرت آکروپلیس به یادشان می‌آید؛ چهره ای به شدت استوار، خندان و با اعتماد به نفس یک ایرانی در کنار یک گروه جهانی معتبر. او همچنان همانی است که بود، هنرمندی که اول خود را آهنگساز می داند و بعد یک رهبر ارکستر.

شهرداد روحانی ششم خرداد ماه سال ۳۳ در تهران به دنیا آمد. پدرش رضا روحانی از جمله هنرمندان فعال موسیقی بود که بعدها انوشیروان و شهرداد را به دنیای موسیقی معرفی کرد. شهرداد روحانی فراگیری موسیقی را از پنج سالگی آغاز کرد و در همان سال ها به نواختن ساز ویولن مشغول شد. روحانی بعدها حین تکمیل مراحل ابتدایی تحصیل خود و حضور در هنرستان موسیقی از محضر بزرگانی چون ابراهیم روحی فر، مصطفی کمال پورتراب، جواد معروفی و حسین دهلوی نیز بهره مند شد.

این آهنگساز و رهبر ارکستر بین المللی که طی سال‌های گذشته برای انجام فعالیت‌های بین المللی در کشور آمریکا سکونت دارد، اول بار به دلیل تنظیم و رهبری ارکستر کنسرت یانی همراه با ارکستر سلطنتی فیلارمونیک لندن در آکروپلیس یونان به شهرتی جهانی رسید. این کنسرت در همان سال ها علاوه بر اینکه پربیننده ترین برنامه پخش شده از برخی شبکه های تلویزیونی شد، به عنوان  دومین موزیک ویدیوی پرفروش تاریخ جهان بعد از موزیک ویدیو «تریلر مایکل جکسون» نیز معرفی شد.

تحصیل در هنرستان هنرهای زیبا کنسرواتور وین، رهبری ارکستر چندین مجموعه بین المللی موسیقی معتبر در دنیا از جمله ارکستر سلطنتی فیلارمونیک لندن، ارکستر سمفونیک «مینه‌سوتا»، ارکستر سمفونیک «کلرادو»، ارکستر سمفونیک «ایندیاناپولیس»، ارکستر سمفونیک «نیوجرسی»، ارکستر سمفونیک فیلارمونیک «زاگرب»، ارکستر سمفونیک جوانان آمریکا، ساخت قطعه موسیقی مراسم افتتاحیه و اختتامیه سیزدهمین دوره بازی های آسیایی ۱۹۹۸ تایلند و تولید چندین آلبوم موسیقی از جمله فعالیت های شهرداد روحانی در زمینه موسیقی است. او که طی سال‌های گذشته بعد از منوچهر صهبایی به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران برنامه های متعددی را اجرا کرد که همه این کنسرت ها با استقبال کم نظیر مخاطبان مواجه شد که البته حضور وی در این مجموعه موسیقایی چندان دوامی پیدا نکرد.

 اما با شروع به کار دولت یازدهم و تاکیداتی که مسئولان فرهنگی این دوره مبنی بر بازگشایی ارکسترهای تعطیل شده دولتی داشتند نام شهرداد روحانی به همراه نام های دیگری چون منوچهر صهبایی برای سکان داری ارکستر سمفونیک تهران از گوشه و کنار شنیده می شد. حتی هر دوی این هنرمندان در گفتگوهای مختلف رسانه ای خود در مقاطع مختلف زمانی اعلام کردند که از سوی مسئولان وزارت ارشاد با آنها گفتگوهایی هم شده است، اما گویا ماجرا به این سادگی ها هم نبود و سرانجام این علی رهبری بود که بعد از حاشیه های تقریبا یکساله و دلخوری هایی که میان هنرمندان دعوت شده به وجود آمده بود سرانجام به عنوان مدیر هنری و رهبر ارکستر سمفونیک تهران انتخاب شد. اتفاقا در همین مقطع زمانی بود که شهرداد روحانی عطای ارکسترهای دولتی را به لقایش بخشید و با دعوت بخش خصوصی به رهبری ارکسترهای خصوصی پرداخت. به هر ترتیب این آهنگساز، نوازنده و رهبر ارکستر در آستانه تازه ترین کنسرتش که ۱۵ مرداد ماه امسال در مرکز همایش های برج میلاد برگزار می شود، با حضور در خبرگزاری مهر از فعالیت های این چند ساله خود در ایران و حاشیه های موسیقی کشور سخن گفت؛ حاشیه هایی که او تمایلی به بازگو کردن آنها در این مقطع زمانی نداشت و بر این باور بود که در حال حاضر وقت گفتن این حرف‌ها نیست.

*به طور حتم در طول سال‌هایی که ایران مقصد سفر شهرداد روحانی بوده است، هم فضای معنوی و هم فضای کاری او تحت‌تاثیر احساسات و عواطف ناشی از عشق به ایران و البته حاشیه‌های ریز و درشتی بوده که با آن مواجه شده است؛ حاشیه هایی که به نظر می‌رسد شما را به مردی محافظه کار با کمترین واکنش رسانه ای تبدیل کرده است. بد نیست به طور خلاصه از این فضای چند ساله بگویید و اینکه با وجود درگیری با چنین فضای ضد و نقیضی چطور همچنان برای اجرای در ایران مشتاق هستید؟

- همانطور که شما اشاره کردید من بیشتر از دو سوم زندگی خود را به دلیل شرایط تحصیلی در خارج از ایران زندگی کردم ولی جزو آن دسته از ایرانی هایی هستم که فرق نمی کند چند سال خارج از کشور خود بوده ام. همیشه مملکت من و جایی که در آن به دنیا آمدم برایم ارجحیت داشته و همواره سعی کردم حداقل سالی یک بار را در ایران حضور داشته باشم. همیشه به این مساله معتقدم که من و امثال من که در خارج از کشور فعالیت می کنیم باید این پل ارتباطی را بین خود و مردم کشورشان داشته باشیم.

من از طرف خودم می گویم اگر دانشی در این زمان کسب کرده‌ام دلم می خواهد بیشتر آن را به هموطنان خودم منتقل کنم بنابراین به دلیل آشنایی که با فرهنگ های مختلف دارم به جرات می توانم بگویم که ایرانی ها و مردم ایران شایسته بهترین ها هستند. مردم ایران به خاطر صفاتی که دارند، به خاطر فرهنگی که دارند، به خاطر آداب و رسومی که دارند از نظر من شایسته بهترین ها هستند. به ویژه اینکه وقتی من با همکارهای ایرانی خودم فعالیت می کنم  می فهمم که این بچه ها استعداد بالایی دارند. غیر از اینها در کشور آمریکا جایی که من در آنجا زندگی می کنم، خیلی از پست های مهم را ایرانی ها به عهده دارند. اینها نشانه این است که ما از استعدادهای خوبی برخورداریم و این به خودی خود هر انسانی را به فکر فرو می برد که همچنان ایرانی بودن را دوست داشته باشد. من وقتی به ایران می آیم دلم می خواهد هر تجربه و دانشی را که دارم در اختیار نسل جوان و مستعد موسیقی بگذارم. من غیر از همین مواردی که به آن اشاره کردم هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کردم. هر وقت هم که به ایران می آیم با عشق زیاد ایران را ترک می کنم و می‌دانم که دوباره به ایران بازمی‌گردم.

*من با پذیرش تمام این صحبت‌ها اما حرف دیگری دارم؛ چرا که حداقل از همان دوران نوجوانی که تصویر شهرداد روحانی را به عنوان یک ایرانی در کنسرت هنرمندان مشهوری چون یانی می دیدم تا زمانی که او حضور پر رنگ تری در ایران داشت و البته همین کنسرت پیش رو، دیگر کمتر با چهره شاداب و پر انرژی سال‌های گذشته که اصلا ارتباطی هم به سن و سال ندارد، مواجه می شوم.

-همانطور که گفتم من نسبت به اتفاقاتی که در کشورم می افتد بی نهایت حساس هستم و چون در زمینه موسیقی فعالیت می کنم به طور طبیعی بیشتر تمرکزم روی جامعه موسیقی کشورم است و برایم مهم است که چه چیزی در آن می گذرد. متاسفانه اخیرا اتفاقاتی افتاده که خیلی من از آنها خوشحال نیستم و ترجیح می دهم الان هم وارد جزییات آن نشوم. تنها مساله ای که می توانم به طور کلی بیان کنم این است که من به همه موزیسین های ایرانی احترام می گذارم و می دانم همه آنها مشغول انجام کارهای بزرگی هستند، اما لازم است یادآوری کنم تاریخ در مقابل رفتار و کردار ما قضاوت می کند. من در پاسخ به شما به تنها چیزی که می توانم اشاره کنم، همین است و واقعا حرف دیگری برای گفتن ندارم.

*چرا تمایل ندارید در این مقطع فعلی که به اعتقاد من می تواند موجب رفع سوءتفاهم ها و شاید اختلافات شود، از این مسایل صحبتی کنید؟ به هر حال شما یک مخاطب معمولی نیستید که نسبت به وقایع موسیقی ایرانی در سال‌های اخیر بی تفاوت باشید.

- من با اینکه کارهایم در ایران خیلی راحت پیش نمی رود اما تلاش کردم کارهایم به درستی برای مخاطب اجرا شود. همین موضوع نشان دهنده این مطلب است که من سر حرف و عهد خود با مردم ایران باقی ماندم و دلم می خواهد این ارتباط با مردم و موزیسین ها برقرار باشد. البته ای کاش مسایل ناراحت‌کننده وجود نداشت تا کار با استمرار بیشتری پیش می رفت. البته من به خاطر هدفی که مردم و مخاطب ایرانی در اولویت آن قرار دارد به کارهایم ادامه می دهم. باور کنید رفت و آمد از کشور آمریکا به ایران اصلا آسان نیست. زیرا من از کار و خانواده ام دور هستم اما با این حال پافشاری کردم و به خود گفتم حالا که برای انجام یک کار برای مخاطب ایرانی به کشورم سفر کردم پس باید با غلبه بر تمام مشکلات به مخاطبی فکر کنم که در انتظار کارهای من است.

*آقای روحانی چرا با صراحت بیشتری از اتفاقات ناخوشایندی که در این سالها با آن مواجه بوده اید، نمی‌گویید؟ این موضوع صرفا سیاستگذاری و مدیریت و امثال اینها نیست بلکه ممکن است ریشه در موارد دیگری هم داشته باشد.

- فکر می کنم اگر درباره انتقادهایی که خیلی هم به جاست صحبت کنم، یک سری سوءتفاهم‌هایی پیش می آید و بعد ممکن است کاری که شروع شده، ادامه پیدا نکند. تنها چیزی که باز هم به آن تاکید می کنم این است «تاریخ درباره رفتار آدم ها و اهدافی که داشتند و دارند قضاوت می کند» بنابراین شاید بهتر این است که مقداری صبر داشته باشیم. اگر هدف کسی واقعا این باشد که برای موسیقی مملکت خود فعالیت کند این در طول زمان نشان داده می شود. به همین جهت است که می گویم در حال حاضر کمی زود است تا درباره برخی مسائل صحبت کنم.

من فکر می کنم شما به دلیل اینکه در این محیط جغرافیایی زندگی می کنید، در جریان اتفاقات هستید. به هر حال شروع فعالیت من در ایران با ارکستر سمفونیک تهران بود که به عنوان رهبر مهمان کار می کردم و البته در همین سال‌ها کارهای بزرگ زیادی انجام گرفت. در این هشتاد سالی که از فعالیت ارکستر سمفونیک تهران می گذرد یک نمونه صوتی و تصویری از ارکستر سمفونیک تهران تا یک مقطع زمانی وجود نداشت، اما برای  اولین بار  اقدامی انجام شد و حدود چند سال گذشته به همت انجمن موسیقی ایران و پیشنهاد بنده، سه لوح فشرده صوتی و دو لوح فشرده تصویری از اجراهای ارکستر سمفونیک تهران منتشر شد.

این نشان‌دهنده همین مطلب است که ما سطح ارکستر را به چه جایی رساندیم و چقدر به مجموعه ارکستر سمفونیک تهران اعتماد داشتیم که این برنامه را ضبط صوتی و تصویری کردیم و در اختیار مردم گذاشتیم. اینکه مدرکی داشته باشیم که در فلان سال ارکستر سمفونیک تهران این کنسرت را اجرا کرده و این هم نمونه کار آنهاست، مساله مهمی است. حتی من این نمونه کارها را به دوستان خارجی خودم در انگلیس و آمریکا دادم تا ببینند در ایران ما چه اتفاقاتی می افتد. باورتان نمی شود همه آنها به این جریان مثبت نگاه کردند و باورشان نمی‌شد چنین کارهایی در ایران اجرا می شود و مردم هم تا این حد استقبال می کنند.

این کارها به خاطر این نبود که شهرداد روحانی مطرح شود بلکه این کارها به این خاطر تولید شد که ارکستر سمفونیک تهران به عنوان نماینده فرهنگی کشور ایران به خارجی ها نشان داده شود. الان که می بینم ارکستر سمفونیک تهران بعد از چند سال که فعال نبود دوباره فعال شده، امیدوارم واقعا هدف ارزشمندی داشته باشد. گرچه متاسفانه به نظر می آید اهداف تا حدی شخصی است یعنی محور یک نفر شده است.

*برای همین هم به ماجرای دعوت نامه های مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران طی چند ماهه اخیر پاسخ منفی دادید؟

- فقط یک بار نامه ای به حمید اسفندیاری ناشر و مدیر برنامه های من در ایران داده بودند که اگر این نامه را بخوانید، یک نامه کلی بود که برای برخی از افراد از جمله آقای منوچهر صهبایی هم فرستاده بودند، یعنی متن نامه یک نوشته ثابتی بود که دوستان فقط در نامه های جداگانه نام گیرنده را عوض کرده بودند. یعنی همان نامه ای که به من فرستاده شده به آقای صهبایی و دیگر هنرمندان نیز ارسال شده بود. رفتاری که به هیچ عنوان در شان یک رهبر ارکستر نیست. دوستان در این نامه عنوان کرده بودند که شما زمان آزاد خود را از مهر ماه ۹۴ تا مهر ۹۵ اطلاع بدهید. آیا این روش درستی برای دعوت از رهبر مهمان است؟

من تا به امروز چنین رویه ای را در هیچ جای دنیا ندیده بودم. به هر ترتیب وقتی آقای اسفندیاری بعد از مدتی نامه را به من دادند، طبیعی است که با دیدن چنین فضایی واکنشی جز پاسخ منفی نداشته باشم. من شخصا به جهت فعالیت‌هایی که در گذشته با ارکستر سمفونیک تهران داشتم، احساس کردم ماجرای ارسال دعوت نامه ها حالت انجام وظیفه برای سازمان ارکسترها داشته است و چون می دانستند فشار افکار عمومی و مطبوعات این است که چرا از شهرداد روحانی و سایر هنرمندانی که در ارکستر سمفونیک تهران حضور داشتند، خبری نیست در نتیجه مجبور هستند از چند نفر درخواست هایی را داشته باشند. البته من هم اعلام کردم تا زمانی که چنین شرایطی در ارکستر سمفونیک تهران وجود دارد علاقه ای برای حضور ندارم. با اینکه در حد بسیار زیادی هم نوازندگان ارکستر را دوست داشتم و هم رابطه خوبی با آنها داشتم ولی جوابم منفی بود. به هر ترتیب در این شرایط اصلا تمایلی برای همکاری با ارکستر سمفونیک تهران ندارم.

*در کنسرت پیش روی خودتان چطور؟ آیا پیرامون در اختیار گذاشتن برخی از نوازنده های مورد نظرتان از سوی ارکستر سمفونیک تهران به ارکسترتان مشکلی نداشتید؟

-من خودم به عنوان آهنگساز و رهبر ارکستر تلفن را بر نمی دارم که نوازندگان را انتخاب کنم و خوب می دانید چنین کارهایی را یک مدیر ارکستر انجام می دهد. من نمی دانم نوازنده های ارکستر کنسرت پیش رو بر چه اساسی انتخاب شدند. البته برخی از هنرمندانی که با آنها کار می کنم در گذشته در ارکستر سمفونیک تهران بودند. ولی با این حال چهره های جدیدی را می دیدم که برای اولین بار با آنها آشنا می شدم. اتفاقا شاید این دوستان تنها هنرمندانی بودند که در زمان مورد نظر ما وقت آزاد داشتند و مدیر ارکستر ناچار بود که از این چهره های جدید استفاده کند. به هر حال ما توانستیم یک ارکستر تقریبا ۴۰ نفره را جمع آوری کنیم. حالا چه تعدادی از این عزیزان در ارکستر سفمونیک هستند و چه تعدادی در ارکسترهای دیگر را نمی دانم. اما ما یک برنامه ریزی برای تمرین‌ها کردیم که همان تعداد تمرین‌ها را انجام می دهیم و با اینکه وقت بسیار فشرده ای در اختیار داریم امیدوارم کنسرت خوبی را به مخاطبان عزیز ایرانی تقدیم کنیم.

*با این فضایی که به آن اشاره کردید آیا می توانیم این امیدواری را داشته باشیم که ارکسترهای دولتی بار دیگر از حضور شما استفاده کنند؟ برای اینکه گرایش شما در این ماه‌ها برای فعالیت با بخش خصوصی بیشتر شده است.

- در اینکه روزی بتوانم در ارکسترهای دولتی نیز حضور داشته باشم شک نکنید که این اتفاق می افتد. اما دلیل اینکه گرایش بیشتر من به بخش خصوصی است به جهت این است که در این مدت بخش دولتی تمام تمرکز خود را فقط روی یک کار گذاشته است. من هم چون علاقه دارم در کشور عزیزم فعالیت کنم ، بخش خصوصی از این موقعیت استفاده کرده و ما را برای انجام کار دعوت می کند. اما مطمئن باشید که حتما من فعالیت خود را قطع نخواهم کرد و صد در صد اولویت کاری خودم را برای هموطنان خودم می گذارم.

*آقای روحانی در این سال‌ها به عنوان یک آهنگساز در مرحله اول و یک رهبر ارکستر در مرحله دوم نشان دادید که علاقه زیادی برای ایجاد تنوع در نوع فعالیت های خود دارید. یعنی تمایل به سبک هایی نظیر کلاسیک، پاپ کلاسیک و حتی جَز عموما در آثار شما دیده شده است. آیا تمایلی به تغییر ساختار کاری خود در ایران بعد از برگزاری این کنسرت دارید؟ کما اینکه یقینا می دانید موسیقی پاپ ایران طی این سال‌ها در جایگاه مناسبی به لحاظ کیفی قرار ندارد.

- من ایده های زیادی دارم. وزارت جهانگردی و توریسم یونان بعد از برنامه «آکروپلیس» یونان که با یانی داشتیم گزارشی را منتشر کرد که اتفاقا در زمان انتشار این گزارش من و یانی کنار هم بودیم. در آنجا یانی این گزارش را برای من خواند که دولت یونان اعلام کرده بعد از دیده شدن فیلم کنسرت آکروپلیس که تمام دنیا آن را نشان دادند، صنعت توریسم یونان تکان بزرگی خورد و مردم از سراسر دنیا به این کشور سفر کرده بودند که آکروپلیس را ببینند. جالب اینجاست که آکروپلیس در مقایسه با تخت جمشید خودمان هیچی ندارد اما دولت یونان توانست با نشان دادن آن برنامه هم کشور خود را بیشتر معرفی کند و هم در ارتقای صنعت گردشگری اقداماتی را انجام دهد.

من خیلی دلم می خواهد که چنین قطعاتی را در ایران اجرا کنم. ما در مملکت خودمان تخت جمشید را داریم. چقدر خوب می شد که با یک برنامه ریزی درست و حسابی بتوانیم در این مکان اجرایی کاملا ایرانی در سطح جهانی داشته باشیم.  ما در همین کنسرت یانی بعد از فراز و نشیب های فراوانی که به لحاظ کیفی با آن مواجه بودیم سرانجام با ارکستر فیلارمونیک لندن برنامه را اجرا کردیم. شما می بینید که حتی عوامل اجرایی این اثر همه یونانی نبودند بلکه انگلیسی بودند و فقط  آن مکان متعلق به کشور یونان بود. ما حالا مکان تاریخی جهانی داریم نوازنده‌هایی هم در حد جهانی داریم پس چرا نباید در تخت جمشید خودمان کنسرتی را اجرا کنیم؟ ما می توانیم نشان دهیم مثل خیلی چیزهای دیگری که کشورمان به نیکی آنها را عرضه کرده است در این حوزه نیز برنامه هایی برای اجرا داریم. اما متاسفانه برای برگزاری برنامه ای به همین سبک و سیاق کارهای دیگر دخیل می شود که واقعا همه را پشیمان می کند. شاید حتی شخص رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور هم با در نظر گرفتن موازین فنی و قانونی موافق برگزاری کنسرت در تخت جمشید باشد اما عوامل دیگری هستند که شاید اجازه انجام کار را ندهند.
نظر شما