شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05

سهراب پورناظری: «چرا رفتی؟» به اقتصاد کشور کمک کرد

کد خبر: ۷۳۸۰۱
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۵
پورناظری معتقد است، اگر کسی استاد «حسین علیزاده» را تخریب کند، کل موسیقی را زده است و او را شناسنامه‌ موسیقی ایران می‌داند. همچنین معتقد است«همایون شجریان» از سرمایه‌‌های موسیقی کشور است.

«فارس» نوشت:  مرداد ماه سال گذشته بود که شورای مشورتی خانه موسیقی با حضور سهراب و تهمورس پورناظری، علیرضا قربانی و همایون شجریان تشکیل شد. با همکاری این شورا اولین فستیوال موسیقی تهران در عمارت مسعودیه برگزار شد. پس از برگزاری این فستیوال، شورای مشورتی خانه موسیقی عملا فعالیت قابل ذکری را انجام نداد و دیگر خبری از این شورا شنیده نشد. از طرفی این شورا در قبال بحث‌ها و انتقاد‌هایی که طی ماه گذشته به خانه موسیقی وارده شده، سکوت پیشه کرده و هیچ واکنشی نسبت به مباحثی چون غیر قانونی بودن هیات مدیره و شورای عالی این نهاد و بحث‌های شبه انگیز مالی‌اش، نشان نداده است. اما سهراب پورناظری در نشست رونمایی آخرین آلبومش، اولین نفر از این شورای مشورتی بود که نسبت به این اتفاقات واکنش نشان داد. با او در همین باره به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*چندی پیش شما درباره‌ی خانه موسیقی صحبت کردید و به این مساله اشاره کردید که روند طی‌شده در جلسات نقد پیرامون عملکرد این خانه، مناسب نبوده و بهتر بود که اختلاف بین خود موزیسین‌ها حل شود. اما به نظرم  نکته‌ای که شما در نظر نگرفتید، این است که این حرف‌ها و انتقادها همیشه به صورت درگوشی بین موزیسین‌ها رد و بدل می‌شده است که عملا منتج به هیچ نتیجه مثبتی نشده است. حالا با این فضا چه کاری می‌شد کرد؟ جز اینکه این موضوع را رسانه‌ای و در واقع بستری برای بیان آزاد نظرات فراهم کرد؟

در ایران انگار کسی نمی‌تواند حرفش را به طور مستقیم بیان کند و باید حتما لابی خاص خودت را داشته باشی تا بتوانی حرف بزنی. اما سوال من از شما به عنوان خبرگزاری‌ای که دغدغه‌ی این را دارید که خانه‌ی موسیقی باید درست شود، این است که آیا از شرایط و جو پیش آمده، بوی بهبود می‌شنوید؟

*خیلی خوشحالم از اینکه گفتید ما می‌خواهیم اوضاع خانه موسیقی «درست» شود. چون متاسفانه دوستان در خانه موسیقی شائبه‌هایی را ایجاد کرده و می‌کنند که رسانه‌هایی مثل ما که با جدیت در زمینه نقد عملکرد خانه موسیقی فعالیت می‌کنند، قصد تعطیلی خانه موسیقی را دارند. تمام هدف ما از بیان این انتقادات این است که خانه موسیقی خودش را اصلاح کند و حداقل وجاهت قانونی داشته باشد و تمام کارهایی که کردیم برای رسیدن به همین مهم بوده است؛ چرا که معتقدیم اگر یک نهاد صنفی به معانی واقعی کلمه وجود داشت، امروز حال و روز موسیقی این نبود.

آیا با آمدن افرادی که این انتقادات را مطرح می‌کنند، مشکل خانه موسیقی حل می‌شود؟

*بحث این نیست که فلان‌کس بیاید و فلان نفر برود. بحث این است که عملکرد یک نهاد باید روشن و مشخص باشد و کارکرد اثر بخش و نتیجه بخشی داشته باشد.

بحث این است که در این فضای به وجود آمده کمتر کسی به خاطر منافع جمعی کار می‌کند. اتفاقا به نظرم می‌رسد آقای «حمیدرضا نوربخش» خیلی می‌تواند برای موسیقی کشور مثمرثمر باشد. دلم می‌خواست جای ایشان، هر کس دیگری وجود می‌بود تا ببینیم وضعیت خانه‌ی موسیقی در ده سال آینده چه می‌شد؟‌

*ببینید آقای پورناظری اصلا بحث این نبود که جابجایی صورت بگیرد. خودتان الان عضو شورای مشورتی شده‌اید و نمی‌دانم از طریق رسانه‌ها دنبال کرده‌اید یا نه؛ اما خبرگزاری ما را حتما دیده‌اید که اصلا اصل حرفمان چیست؟ شما می‌گویید نقطه‌ای که ما روی آن بحث داریم تنها درباره مباحث مالی خانه است. البته در این باره بحث‌هایی وجود دارد، مثلا  یک‌سری از همکاران شما به من خبرنگار زنگ می‌زنند و می‌گویند که چند سال قبل، 40 میلیون تومان به تعاونی مسکن داده‌ایم و هنوز هیچی اتفاقی نیافتده است! به نظر شما این موضوع کم اهمیتی است؟

مگر شکایت نکرده‌اند؟

*متوجه منظور من نشدید. اصلا مباحث مالی به کنار! مثلا همین هیات‌مدیره خانه موسیقی 6 ماه است که هیچ وجاهت قانونی ندارد. یعنی اینکه انتخاباتی برگزار نشده است عملا دوستان هیات مدیره خانه موسیقی به طور غیر قانونی مشغول فعالیت هستند. و شورای عالی خانه موسیقی یک سال است که طبق اساسنامه خودشان هم هیچ وجاهت قانونی ندارد.

اصلا شما می‌دانید که خانه موسیقی صنف نیست؟

*بله، موسسه فرهنگی و هنری است که در واقع وزارت ارشاد به راحتی می‌تواند آن را منحل کند.

پس دیگر مطرح کردن این بحث‌ها چه فایده‌ای دارد؟  من هم می‌توانم یک موسسه‌ی فرهنگی و هنری تاسیس می‌کنم و نامش را چیز دیگری بگذارم. صنف چیز دیگری است.

*بله صنف یعنی این که از حقوق هم صنف‌تان دفاع کنید. اما خود شما گفتید که تا وقتی که برای آلبومتان مشکلی پیش نیامده بود به خانه موسیقی نرفته بودید. یعنی شما هم مانند بسیاری از اهالی موسیقی به حقوق صنفی‌تان اهمیتی نمی‌دهید.

باید ساختار صنف را در نظر بگیرید. رسالت صنف همین‌ مسایلی است که شما مطرح می‌کنید. مثلا اینکه ما باید در راستای «کپی‌رایت» امضا جمع کنیم و اگر کسی این کار را انجام نداد؛ یعنی اینکه منافع جمعی برایش اهمیتی ندارد. من با اینکه از سنین خیلی پایین در یک خانواده‌ی موسیقایی بوده و امسال بیستمین سالی است که در بطن موسیقی حرفه‌ای کار می‌کنم، می‌توانم بگویم که اتفاق مثبتی در طرح مباحث به این شکل نمی‌بینم. ضمن آنکه اگر رسانه‌ی شما هم واقعا دلش برای موسیقی می‌سوزد، این روش درستی نیست.

*شما بگویید روش درست کدام است.

باید یک انتخابات برگزار شود.

*یعنی می‌گویید از زیرمجموعه‌ی موسسه فرهنگی و هنری بیرون بیاید  و یک انتخابات مستقل برگزار شود و از اتدا این نهاد به طور مستقل تشکیل شود؟

بله! باید انتخابات برگزار شود و البته آنطور که من شنیده‌ام، انتخابات خانه‌ی موسیقی بدون مشکل بوده است. مهم نیست که چند نفر در آن شرکت می‌کنند؛ اما تقلبی در آن صورت نمی‌گیرد. شما این مساله را تائید می‌کنید؟

*خیر.

یعنی معتقدید در این انتخابات تقلب رخ می‌دهد؟

*تقلب هم نباشد، انتخابات چندان سالمی نیست، چون برای انتخابات از یک سری افراد خاص دعوت به عمل می‌آید.

هرکسی که تمایل داشته باشد، می‌رود و کسی نمی‌تواند جلویش را بگیرد.

*این پیش‌فرض را همه می‌دانند و به همین دلیل اعلام عمومی نمی‌شود که فلان تاریخ مثلا انتخابات است و تنها با 20، 30 نفر تماس گرفته می‌شود و اعلام می‌شود که شرکت کنند.

این نظر شماست. البته من هم مثل شما معتقدم که این نهاد که حالا 15 ساله است، باید اصلاح شود. من خودم نسبت به این خانه انتقاد دارم؛ اگر دیالوگ‌های من را با هیات مدیره که حدود یک‌ماه پیش در خانه‌ی موسیقی طی جلسه‌ای ردوبدل شد، می‌شنیدید، هیچ‌وقت این حرف‌ها را نمی‌زدید. من هم بر این اعتقاد هستم که باید انتقادات را با صریح‌ترین شیوه‌ی ممکن انجام داد؛ اما اگر نقدی دارید، باید در همان خانه عنوان شود و مدیران خانه نیز باید جوابگو باشند. منتقدین باید حرفشان را بزنند. هر کسی که نقدی مطرح می‌کند که دشمن نیست.

*یکی از همکاران رسانه‌ای من در این خصوص یادداشتی منتشر کرد و به نظرم حرف بسیار درستی زد. او عنوان کرد که در این جریانات، یکصد و خرده‌ای نفر شرکت و بحث کردند. این در حالی است که خانه‌ی موسیقی 16هزار نفر عضو دارد، اما  137 نفر به عنوان موافق و مخالف حضور دارند. بقیه کجا هستند؟ فکر کنم خود شما هم یکی از کسانی بودید که در این زمینه کنش خاصی نداشته‌اید، با این که عضو شورای مشورتی خانه موسیقی هستید و به هرترتیب یک سمت هم دارید.

سمت یعنی اینکه حقوق بگیرید.

*بالاخره یک آمد و شدی در خانه موسیقی دارید؛ اما هیچ کنشی نداشتید.

از کجا می‌دانید که اقدامی نکرده‌ام؟ به نظرم طرح بحث‌های این چنینی در رسانه درست نیست، چون معتقدم «موسیقی» نهال بسیار ضعیفی است و نباید اینگونه با آن برخورد کرد. تمام کسانی که در خانه‌ی موسیقی نقش داشته‌اند مثل استاد علیزاده و شجریان بد هستند؟ آقای نوربخش بد است؟ نمی‌توان این‌طوری به مساله نگاه کرد؛ تمام این افراد اساتید ما هستند و هر کسی جای اینها برود، شرایط بهتر نخواهد شد. به هر روی نظر من این است که اهالی موسیقی به جای این که در میتینگ‌ها بنشینند و داد و بیداد ‌کنند به خانه موسیقی بروند و مباحثشان را طرح کنند.  در واقع حرفم این است که اعتراض و دادوبیدادها هم باید در خانه‌ی موسیقی مطرح شود؛ امیدوارم دوستان متوجه‌ی این مساله باشند که من این صحبت‌ها رابه خاطر منافع شخصی‌ام بیان نمی‌کنم؟  اصلا منافع من در خانه موسیقی چیست؟

* متوجه نمی‌شوم!

منافع سهراب پورناظری در خانه‌ی موسیقی چیست که حالا از آن دفاع می‌کند؟

*به نظر من شما منافعی ندارید مگر اینکه کارتان در جایی به مشکلی برخورد کند و بخواهید از ارتباطاتان استفاده کنید.

مثلا چه کاری از خانه‌ی موسیقی برمی‌آید؟ برادرم شش ماه مشکل خروج از کشور داشت و یک هفته قبل از حل مشکلش خانه متوجه‌ی این ماجرا شد، هیچ کس از خانه نپرسید چه اتفاقی افتاده است؟ ما خودمان منتقدین درجه یک خانه موسیقی هستیم؛ ولی معتقدیم این شیوه‌ی برخورد، راه مناسبی نیست.

*شما مدام می‌گویید که این طرز برخورد درست نیست. بگذارید یک برش از نشست خبری آقای نوربخش را برایتان تعریف کنیم. ما در نشست خبری بودیم و پرسیدیم که آقای نوربخش وضعیت ملک خانه موسیقی چگونه است و ملک را چقدر فروختید؟ که در ابتدا عنوان کرد حضور ذهن ندارد! به او گفتم شما یک موبایل هم 5 سال پیش بفروشید یادتان است، ملک فروختید و یادتان نیست؟! بعد گفتند که هفت، هشت میلیارد خریدم و فروختیم! شما اگر جای ما باشید از این حرف‌ها چه برداشتی خواهید کرد؟!  رسانه باید در اتفاقات این چنینی سکوت پیشه کند؟

ضعف حتما هست، مثلا اینکه منتقدان بیانیه دادند و به اسم تعدادی از هنرجویان روی سایتشان گذاشتند، قطعا کار بدی است؛ اما من بحثم این است که با این مباحث هیچ سودی عاید مجموعه‌ی موسیقی نخواهد شد.

*پس راهش چیست؟ یک موضوع که گفتید صنف باشند و موسسه فرهنگی هنری نباشد. دیگر چه؟

معترضین و منتقدین به آنجا بروند، بیانیه بدهند، اصلا بگویند اعتراض چه روزی است که ما هم برویم. البته موزیسین‌ها در برقراری دیالوگ با هم دچار مشکل هستند؛ اما امکان دارد سرانجام به نتیجه‌ی مشخصی برسیم. البته تمام حرف من تشخیص منافع جمعی توسط اهالی موسیقی است که البته در این زمینه ما دچار مشکل جدی هستیم. به عنوان مثال کنسرت «چرا رفتی؟» چند میلیارد به اقتصاد موسیقی کمک کرد و قطعا وقتی اقتصاد پررونق می‌شود، سود این ماجرا به هنرجوی هنرستان موسیقی که ساز می‌زند هم می‌رسد؛ اما در بسیاری مواقع بحث ما این است که نمی‌خواهیم کسی موفق یا محبوب شود. مگر آلبوم‌های دیگر نبود که بشود به آنها  پاپ گفت؟ ( که البته من با این دیدگاه صد در صد مخالف هستم) مگر تصنیفی با فرم «چرا رفتی» در کارنامه‌ی «همایون شجریان» نبود؟‌ چرا صداها الان درآمده است؟ چرا در برابر بسیاری از آثاری با این فرم موسیقی سکوت کردند و درباره‌ی این اثر تا این اندازه حرف زدند؟

*مشکل کجاست؟

موفقیت این اثر.

*یعنی نمی‌توانستند موفقیت شما را ببینند؟

من می‌گویم ما به طور کلی نمی‌توانیم منافع جمعی هم را ببینیم.

* به نظر من مشکلی اینجاست که بین موزیسین ها دیالوگ شکل نمی‌گیرد.

اگر دیالوگ اتفاق می‌افتاد، باید به برخی از منتقدان گفته می‌شد که سازی که شما می‌زنید هم پاپ است. این بحث‌ها به هیچ وجه نباید اتفاق بیفتد؛ مثلا اگر کسی استاد «حسین علیزاده» را تخریب کند، کل موسیقی را زده است. او شناسنامه‌ی موسیقی ایران است. «همایون شجریان» سرمایه‌ی موسیقی است. این به نظرم از عدم تشخیص منافع جمعی است. موسیقی در این مملکت بدبخت است، خودمان هم توی سر آن  بزنیم، دیگر چیزی از آن نمی‌ماند. در این میان تنها یک سری رسانه خوشحال می‌شوند.

*هیچ رسانه‌ای خوشحال نمی‌شود.

رسانه همیشه از بحران استقبال می‌کند.

*من به شخصه خوشحال نمی‌شوم.

چرا در مورد شما می‌توانم این نظر را بدهم. ما یک کنسرت در فستیوال موسیقی تهران دادیم و شما هم بلافاصله دست به کار شدید.

*یعنی فکر می‌کنید قرار است که ما مثلا پورناظری‌ها را بزنیم؟!

من می‌گویم شما همه چیز را نمی‌بینید. من تکنیک به این ساز اضافه کرده‌ام. کسی در غرب تکنیک به سازی اضافه کند برایش چکار می‌کنند؟ من چند تکنیکی که جزو این ساز نبوده را به آن اضافه کرده‌ام. چرا به این نپرداختید؟

*من صرفا درباره آن اجرا نوشتم.

اگر آن اجراها انسان از نظر شما استانداردهای لازم را نداشت، قطعا در صدها کنسرتی که ما اجرا کردیم، برنامه‌هایی بوده که نظر شما را جلب کند. چرا هیچ کدام از این نقاط بازتاب داده نشد.

*باور بفرمایید شما هم اگر جای من در جایگاه مخاطب نشسته بودید، با من هم نظر می‌بودید. یا در مورد اجرا ضعیف «چرا رفتی» در تالار وزارت کشور.

ممکن است در بسیاری مواقع نقدتان درست باشد؛ اما یک جاهایی هست  این قلم، قلم منصفی نیست که روی صفحه کاغذ می‌چرخانید و این ادبیات، ادبیات دوستانه‌ای نیست.

*یک نکته دیگر هم بگویم و این بحث راجع به این موضوع را تمام کنیم. نظر من این است اگر نام فامیلی سهراب پورناظری، مثلا سهراب پورباقری بود هیچکس او را نمی‌شناخت و شنیده هم نمی‌شد.

پس من این انتقاد را به شما می‌کنم که اطلاعاتتان ضعیف است. اطلاعاتتان به این دلیل ضعیف است که من راجع به چیزی ادعا دارم و ادعایم را خیلی راحت ثابت می‌کنم. باید جواب مرا بدهید و مرا قانع کنید. بگویید نه «پورناظری» مشکل شخصی با تو وجود ندارد، من دارم گاف‌های موسیقی را می‌گیرم و تو بزرگترین گاف موسیقی هستی.

*پس شما می‌گویید که نام پدرتان در شنیده شدن شما و مطرح شدن شما نقش نداشته است؟

اتفاقا من بر عکس فکر می‌‌کنم. به عقیده من نام تهمورس و سهراب باعث شد، که پدر را بشنوند. این را تیراژ آلبوم‌ها نشان می‌دهد. کنسرت‌ها نشان می‌دهد. حضور تهمورس و من باعث کثرت مخاطبان گروه شمس شد. همان طور که گفتم این را می‌توان هم از تیراژ آلبوم‌ها می‌توان فهمید و هم مخاطبان کنسرت‌ها.  

*نظر کیخسرو پورناظری در مورد موسیقی که شما ارایه می‌دهید، چیست؟

باید از خودِ ایشان بپرسید. یک منظره‌ای درست شده است، از برادران پورناظری. یک تصویری از برادران «پورناظری» درست کرده‌اند و به ما انگ «غرور» می‌چسبانند، در حالی که حتی یک ساعت هم با ما معاشرت نکرده‌اند.

*اما شما خوب بلدید از رسانه چطور استفاده کنید.

نه بلد نیستم. من در هیچ شبکه اجتماعی عضو نیستم.  ما با جامعه همراهیم. ما موسیقی را اجرا نمی‌کنیم، که نه خود بفهمیم، نه بقیه. برای پز موسیقی کار نمی‌کنیم.

*اجرای شما با همایون شجریان در تالار وزارت کشور به زعم من یکی از بدترین اجراها در کارنامه همایون شجریان بود و دلایل آن را هم در مطلبی که شما به آن اشاره کردید نوشتم و عنوان کردم که انگار آلبوم «نه فرشته‌ام نه شیطان» در آن کنسرت اجرا نشد و یک آلبوم دیگر بود که همایون شجریان می‌خواند!  

کدام کنسرت و آلبوم از نظر شنیداری با هم قابل قیاس است؟

*بله درست است اما تفاوت آلبوم و کنسرت از عرش تا فرش که نباید باشد. در ضمن قدیم‌ترها خیلی از آلبوم‌هایی که عرضه می‌شد،‌در همین کنسرت‌ها ضبط می‌شد.  

منظورم اثری است که 30 نوازنده دارد؟ اصلا با این تعداد نوازنده مگر چنین چیزی امکان دارد؟ مگر این که ارکستر سمفونیک باشد. ما تنها آلبوم‌هایی که می‌بینیم با همان قدرت ساز و آوازهاست که 3، 4 نوازنده دارد. من به زودی آلبومی با همایون ارائه می‌دهم که بخش عمده‌ای از آن اجرای صحنه‌ای است. شما به جای اینکه بگویید چرا دولت یک سالن کنسرت نمی‌سازد که موزیسین بتوانند صدای درست را به گوش مردم برساند، می‌آیید و بحث‌های این چنینی را مطرح می‌کنید. باید این گلایه‌ها را عنوان می‌کردم. می‌خواستم به خبرگزاری‌تان بیایم و ببینم مشکل کار کجاست؟ اگر نیت‌تان خیر است این کارها چیست؟ کمتر نوازنده‌‌ای در نسل من تا این اندازه حضور فعال در صحنه‌های جهانی داشته است.  اگر واقعا انتقاد دارید اول به من بگویید و با هم حرف بزنیم، شاید من شما را قانع کردم. دوم اینکه نمی‌خواهید با من حرف بزنید این چه ادبیاتی است؟ آیا واقعا آن نقدها ادبیات خوبی بود؟ شما چقدر به موسیقی من اشراف دارید و می‌شناسید؟ من عمرم را گذاشتم برای اینکه کمانچه و تنبور بزنم.  من می‌گویم اگر نیت‌تان برای موسیقی خیر است باید تا جایی که می‌شود چهره‌های جوان موسیقی را حمایت کنید. اگر دیدید کار عجیب و غریب و خلافی انجام می‌دهند، گوشزد کنید نه اینکه همراه جو شوید. اگر سی‌دی «نه فرشته‌ام، نه شیطان» 5هزارتا بود و 2هزار شنونده داشت هیچ کدام از این بحث‌ها شکل نمی‌گرفت.
نظر شما