سیروس ناصری: تحریم هم نبودیم این توافق خوب بود
صدای ایران- سیروس ناصری، عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران است، اما هنوز آنقدر پیگیر هست که بتوان بسیاری از پرسشهای مطرح در مورد توافق هستهای را با او در میان گذاشت و پاسخهای درست شنید. تلاش کردیم عمده انتقادها و سؤالات دلواپسان و مخالفان داخلی را در مورد توافق هستهای با او در میان بگذاریم تا او بهعنوان فردی نزدیک به تیم مذاکرهکننده به آنها پاسخ دهد. او توافق به دستآمده را به سود ایران میداند، آنچنان که اگر قرار باشد توافق بهم خورد، ایران دست بالا را دارد و میتواند قویتر از قبل عمل کند. او معتقد است انتقادات مطرحشده تنها کام مردم را از پیروزی به دستآمده تلخ میکند.
آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی زینب اسماعیلی از شرق با ناصری است:
گفتوگو را از ماجرای تحریم
تسلیحاتی شروع کنیم، شایع شد که این موضوع اواخر مذاکرات مطرح شد. آیا
اینطور بود؟ برخی در داخل نسبت به آنچه در این موضوع محقق شده، نقد دارند.
برآورد شما از آنچه در بحث رفع تحریمهای تسلیحاتی گذشت، چیست؟
بهنظر میآید که تحریمهای تسلیحاتی یکی از مسائل مهم، بزرگ و دشوار این
مذاکرات بوده و اینطور نیست که فقط در مقطع آخر، مطرح شده باشد بلکه فکر
میکنم مسئلهای است که حتی از روزهای ابتدایی مذاکرات در مسقط تا آخرین
ساعات هم مطرح بود و حل آنهم به آسانی امکانپذیر نبود. در این مورد که
تحریم تسلیحاتی باقی بماند، قاعدتا استدلال طرف مقابل این بود که مذاکرات،
در مورد موضوع هستهای است و بنا نیست در این مذاکرات، ما به مسائلی دیگر
بپردازیم. استدلالی که طرف ما میتوانست مطرح کند، این است که خب، قبل از
موضوع هستهای، از سوی اروپا و غرب، تحریم تسلیحاتی وجود داشت، ولی موضع
شورایامنیت نبود.
بالاخره بحث سختی بود و راهحل سادهای هم برای آن متصور نبود. من فکر میکنم آن چیزی که حاصل شده، تفاهم معقولی در این زمینه است. از یک سو مصلحت نبود که موضوعی مثل بحث تسلیحات، مانعی شود برای اینکه مسائل بزرگتر در مورد برنامه هستهای حلوفصل شود. ضمن اینکه به نظرم در عمل، ملاحظه و مشکل عمدهای درمورد تحریم تسلیحاتی نداریم، چون جمهوری اسلامی ایران از بدو تولد، مبنا و قاعده را بر این گذاشته که در موضوع تسلیحات، خودکفا باشد و متکی به هیچجا نباشد. این برنامهریزی هم، موفق بود. بنابراین از بابت تأثیرگذاری در برنامه تسلیحاتی ما، اینکه این تحریم باقی میماند یا نه؛ تفاوت عمدهای نداشت، چه در بخش واردات و چه در بخش صادرات.
خیلی از منتقدان توافق، محدودیت پنج ساله در تسلیحات را ضعف آن
محسوب میکنند و معتقدند تحریم تسلیحاتی هم باید مانند تحریمهای مالی و
اقتصادی از روز اجرای توافق برداشته میشد. آیا این خواسته در جریان
مذاکرات، شدنی بود؟
مسلما این مطلوبتر بود ولی قطعا شدنی نبود. بههرحال ما باید ارزیابی
درستی از وضعیت سیاسی دنیا داشتهباشیم. خیلی سنگین بود که آمریکا در قالب
حل مسائل هستهای، بپذیرد که تحریم تسلیحاتی ایران هم برداشته شود. روشن
است که تصورش هم به این سادگی نیست. ولی مهم این است که ما چه از دست
دادهایم و چه گرفتهایم؟ متأسفانه از زمانیکه بهدلیل بیمبالاتی داخلی،
تصویب تحریم تسلیحاتی در قطعنامههای هستهای در شورایامنیت سازمانملل،
به راحتی و به سرعت، شروع شد؛ این تحریمها وجود داشته و حاکم بوده است.
این تحریم تسلیحاتی هم درواقع با عبارات و تحت قواعدی تصویب شده که کاملا حالت الزامآور داشت. آنچه در توافق وین حاصل شده، قطعا به میزان زیاد از وضعیت قبلی بهتر است؛ یعنی اینکه در متن اصلی قطعنامه نیامده و در عباراتی که مطرح شده، تغییرات حداقلی وجود دارد. مهمتر اینکه یک محدوده زمانی تعیین شده که با پایان محدوده، این تحریم خودبهخود برداشته میشود. بههرحال اینها حداقلی است که وضعیت قبلی را تعدیل کرده است. از طرف دیگر، ما در این چند سال، مشکلی از بابت تقویت بنیه تسلیحاتی در داخل نداشتهایم.
هیچ مشکلی هم برای کمک به مبارزه با تروریسم در منطقه نداشتهایم. بنابراین تغییری در وضعیت ایجاد نخواهدکرد. نکتهای که دکتر ظریف به آن دقت داشته و آن را بهطور خیلی روشن تثبیت کرده، این است که ما به دریافت و ارائه تسلیحات در زمینههایی که به مصلحت خودمان میدانیم و به امنیت ما مربوط است، ادامه میدهیم. این ثبت میشود که اگر ما این کار را بکنیم، نقض «برجام» نیست. این نکتهای اساسی است. چیزی که میتوانست نگرانکننده باشد، این بود که اگر تحریمهای تسلیحاتی ادامه پیدا کند، نقض آن، زمینهای برای اعلام نقض «برجام» شود. این کاملا روشن و تثبیتشده است و این ملاحظه وجود دارد. اصولا فکر میکنم این دیگر موضوع مهمی نیست.
در هفتهای که گذشت این موضوع چندبار از سوی تیم مذاکرهکننده
ایران مطرح شد که نقض قطعنامه، نقض برجام نیست. خب نقض قطعنامه چه
تبعاتی میتواند برای ما داشته باشد؟
قطعنامه چیزی برای نقضکردن ندارد؛ به جز دو بخش. یکی، بخش تحریم تسلیحاتی
و دیگری، موضوع موشکی. درمورد تحریم تسلیحاتی، اعلام و ثبت کردیم و در
نیویورک هم رسما ثبت شده که ایران بر مبنای آنچه امنیت ملیاش اقتضا میکند
و آنچه برای مبارزه با تروریسم در منطقه هست، سیاستهای خود را درمورد
تحریم تسلیحات اجرا میکند و به صراحت گفته که این نقض برجام نیست. طرف
مقابل هم در مذاکرات اینرا پذیرفته است. بنابراین این نقض، مثل نقض همین
بند تحریم قطعنامههای سازمانملل در گذشته است. همانطور که ما در گذشته
مشکل عمدهای در این مورد نداشتیم، در این مورد هم نخواهیم داشت.
موضوع دوم، موضوع موشکهاست. در اینباره، در متن جدید آمده؛ موشکهایی که برای حمل سلاح هستهای طراحی شده باشند. از آنجا که ما اصولا موشکی برای حمل سلاح هستهای طراحی نمیکنیم، بهطور واضح و روشن، از این محدودیت مستثنا هستیم. مگر اینکه بخواهند در این مورد تعبیر موسعی بکنند. اگر هم بخواهند تعبیر موسعی کنند، رفتار ما هم مثل گذشته است. هیچ زمانی بهدلیل قطعنامه شورایامنیت، برنامه موشکی ما محدود و متوقف نشده است. بنابراین اگر هم به تعبیر آنها نقضی صورت گیرد، مشکلی نخواهیم داشت. شرایط مثل گذشته خواهد بود، بعضی از مفاد مصوبات شورایامنیت را درست و منصفانه نمیدانیم و به آن عمل نمیکنیم. آثار آن محدود است.
من دیدم بعضی از مخالفان تعبیری نوشتهاند که بهنظرم خیلی ابتدایی است.
میگویند درست است ما قبلا قطعنامههایی داشتهایم که تحریم موشکی و
تسلیحاتی با قاعده بسیار محکم، تحت بند ٤١، استقرار پیدا کرده و مورد اجرا
بود، ولی ما چون اعلام کرده بودیم این قطعنامهها را قبول نداریم، برایمان
مشکلی ایجاد نمیکرد. بنابراین هیچ وقت نمیتوانستند به این دلیل، دست به
حمله نظامی بر مبنای بند ٤٢ بزنند. این واقعا یک حرف ابتدایی و تا حدی مضحک
است. یعنی اگر بنای اعضای شورایامنیت این باشد که به زور متوسل شوند،
اینکه طرف مقابل قطعنامه قبلی را قبول داشته یا نداشته، تأثیری ندارد.
از دید آنها قطعنامهها لازمالاجرا بوده و هر آینه بنا داشته باشند که از زور استفاده کنند، میتوانستند این کار را بکنند. این کار را نکردند برای اینکه توانش را نداشتند. برای اینکه تبعات استفاده از توسل به زور، بسیار بالا بود؛ ولی در آینده هم ممکن است. بنابراین اینکه بیخود ذهن مردم را روی یکسری موضوعاتی که مهم نیست متمرکز کرده و موفقیت و پیروزی بزرگی که به دست آوردیم را بخواهیم اینگونه لکهدار کنیم، جفا به مردم است.
نزدیک ضربالاجل سوم بود که در ویدئوکنفرانسی بین اوباما و تیم
مذاکرهکننده، آمریکاییها از وضعیت مذاکرات مطلع شدند. گفته شد بعد از آن
ویدئوکنفرانس، مواضع آمریکاییها خیلی تندتر شد و حتی بسته پیشنهادی خود را
پس گرفتهاند. آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید و آن را تأیید میکنید؟
در آن هنگام چه اتفاقی افتاده بود؟
من اطلاع روشنی در این مورد ندارم. فکر میکنم اینها مقداری مبالغه است.
البته از مجموع اخباری که از وین میآمد، بهنظر میآید در دستورالعملها و
توصیههایی که از واشنگتن و از خود آقای اوباما مستقیما صورت میگرفت،
معمولا مواضع طرف آمریکایی سختتر میشد. این هم طبیعی است. برای اینکه
بههرحال آقای اوباما باید در آنجا محاسبات خودش را کند که چگونه بتواند
قبل از هر چیز افراد کلیدی در حزب دموکرات را همراه نگه دارد و در چالش
سنگینی که با مخالفان توافق داشت، این امکان ایجاد نشود که دموکراتها به
مواضع جمهوریخواهها متمایل شوند و یک جبهه متحد تشکیل دهند.
بنابراین
طبیعی است که بهدلیل این نگرانیها سعی میکرده هیأت آمریکایی به ریاست
«جان کری» روی موضوعات حساس، سختگیری بیشتری کند. ولی برداشت من این است که
دکتر ظریف، با بحثهای جدی، سخت و پرمخاطرهای که داشت، اجازه نداد آنچه
اقتضای سیاست داخلی آمریکاست، تأثیر واقعی روی مذاکرات بگذارد. من وقتی
نتیجه را میبینم، روشن است آنچه ما میخواستیم، به بهترین وجه ممکن
گرفتهایم.
به عنوان کسی که میتواند بیطرفانه و از کنار، ارزیابی کند، میتوانم بگویم هرکدام از این موضوعات را که من بهطور جداگانه نگاه میکنم، با توجه به همه شرایط، میبینم بهترین امتیاز ممکن را گرفتهایم، کمترین امتیاز ممکن را دادهایم و حتی در عبارات هم، بهترین عبارات ممکن را توانستهایم در این مذاکرات بگنجانیم. این درمورد جزءجزء آن است. درمورد کلانش، من قویا معتقدم ما در این مذاکرات حتما دستاورد بزرگی در موضوع هستهای که موضوع اصلی مذاکرات است، داشتهایم.
ما هنوز هم برای تأیید توافق با ماجرای کنگره آمریکا مواجه هستیم.
شواهد نشان میدهد اکثریت کنگره نمیخواهد توافق را تأیید کند. در صورت
عدم تأیید، فرایند بعدی آن چیست؟ اوباما برای وتو چقدر نیاز به رأی
دموکراتها خواهد داشت؟
پیشبینیهای فعلی نشان میدهد حدود٥٠ تا ٦٠ رأی در سنا علیه این توافق
وجود دارد. ولی برداشت و نظر شخصیام این است که این تعداد، کمتر است. یعنی
وقتی به صحنه نهایی و ارائه رأی میرسند، خیلی از این افراد نسبت به اینکه
علیه این توافق رأی دهند، تردید خواهند کرد. این توافق در سطح بینالمللی
مورد تأیید جمع بزرگی از دنیا ازجمله متحدان عمده آمریکا، اروپاییها و
متحدانشان در ناتو قرار گرفته و اعلام میکنند این توافق تاریخی است و سهم
عمدهای در تثبیت صلح و امنیت بینالمللی دارد، آنگاه مخالفت با آن و
رأیدادن علیه چنین توافقی در کنگره، هزینه و بار سنگینی برای سیاسیون
آمریکایی خواهد داشت.
بنابراین برداشت من این است که وقتی کار به رأیگیری برسد، رای مخالف کاهش خواهد یافت. ولی حتی اگر ٦٠ رأی هم داشته باشند؛ این رأی برای اینکه بتوانند مانع از اجرای این توافق شوند، کفایت نمیکند. بهدلیل اینکه این رأی، برای مقابله با وتوی آقای اوباما کافی نیست. در داخل ما هم همینطور است. مجلس ما هم اگر زمانی بخواهد در این مورد رأیگیری کند، تردید ندارم بسیاری از افرادی که مخالف هستند و خیلی هم با سروصدا و جنجال و مواضع تند، مخالفت میکنند، زمانیکه بخواهند مخالفتشان را ثبت کنند و یک رأی علیه این توافق دهند، تردید جدی خواهند داشت، چراکه میدانند تصمیمگیری راجعبه آینده این کشور است و این موضوعات در معرض قضاوت سخت آیندگان قرار خواهد گرفت.
یادم است که وین٨، بعد از اینکه دوباره مذاکرات تمدید شد، ساعت دو
و سه صبح در جلسهای غیرخبری که با آقای ظریف داشتیم وقتی ما نگران
انتخابات کنگره در آن زمان بودیم، از طرحشان برای تصویب قطعنامه
شورایامنیت پرده برداشتند. آن زمان میگفت این قطعنامه که تصویب شود، آن
وقت کنگره آمریکا اگر بخواهد دوباره ایران را تحریم کند، قانونشکن خواهد
بود؛ یعنی همان آدمهایی که ایران را متهم میکردند که شما قانونشکن هستید
و قوانین بینالمللی را رعایت نمیکنید.
دقیقا همینطور است. آنهایی که میخواستند ایران را منزوی کنند، خودشان
منزوی خواهند شد. همانطور که الان هم شدهاند.
شما ببینید مخالفان این
توافق، منزوی هستند. امروز اسرائیل درمورد موضوع هستهای ایران، منزوی است.
عربستان با هزار لطایفالحیل سعی میکند موضعی اتخاذ کند که در معرض دید
قرار نگیرد. اول میگوید ما موافقیم، ولی امیدواریم و شرط میگذارد. مهم
این است که برای اولینبار در تاریخ شورایامنیت، قطعنامههای الزامآور و
متعدد راجع به یک موضوع بسیار حساس و دشوار لغو شدند. لغو شدند بدون اینکه
قطعنامه قبلی اجرا شود.
قطعنامههای قبلی، تعلیق کامل برنامه هستهای و غنیسازی و هرآنچه را با آن مرتبط است با هدف توقف کامل، از ایران میخواستند. همه اینها لغو شدند. سابقه ندارد چنین اتفاقی بیفتد. این قطعا و جدا دستاورد بزرگ مذاکرات است که همانطور که میگویید آقای دکتر ظریف در اواسط مذاکرات از آن پردهبرداری کرد برای اینکه شاید، هر آینه زودتر مطرح میشد، در معرض مخالفتهای بینالمللی توسط همان معترضان همیشگی قرار میگرفت. بههرحال این هم بخشی از دستاوردی است که مردم ما میتوانند به آن افتخار کنند.
آقای صالحی در مجلس به هزار زبان توضیح داد که این برنامه هستهای
را نمیتوانستیم با همین روال ادامه دهیم و برای ما هزینه داشته است. لطفا
این بحث را برای ما باز کنید که برنامه هستهای ما با چه میزان هزینه، به
اینجا رسیده و این فرایند را تا کجا میشد ادامه داد؟
هزینههای غیرضروری برای برنامه هستهای، بسیار سنگین بود. عددها متفاوت
است، ولی بههرحال، در مورد هزینهای که بر کشور تحمیل شد، حداقل بحث دهها
میلیارد دلار مطرح است. اینکه آیا واقعا نمیشد به طریق دیگری عمل کرد که
برنامه هستهای بدون پرداخت این هزینه سنگین جلو رود، موضوع بحث دیگری است.
این به ارزیابی مجدد روشها و رفتارهایی که در گذشته اعمال شده،
برمیگردد. من فکر میکنم که الان دیگر وقت و فرصت آنها نیست. الان ما باید
بر آنچه روبهروی ما و ناظر به آینده است اجماع داشته باشیم.
درباره
برنامه هستهای، آنچه من میفهمم با مجموع برداشتی که در این سالها راجع
به این قضیه داشتهام، این است که در مجموع برنامه هستهای ما با همین
توافق، نه یک قدم به جلو، بلکه یک جهش رو به جلو خواهد داشت. نظر شخص من
این است که ما اگر درگیر تحریم نبودیم - حتی اگر هیچ تحریمی وجود نداشت- و
میخواستیم در مورد برنامه هستهایمان با دنیا به یک توافق برسیم، این یک
توافق بسیار خوب است.
ما عملا یک برنامه هستهای داریم که همه اجزای صلحآمیز - ازجمله غنیسازی - را دربر میگیرد. این برنامه هستهای در قالبی قرارگرفته که طرفهای مقابل، نهتنها ناگزیر به پذیرش آن شدهاند، بلکه متعهد به همکاری در این برنامه شدهاند؛ یعنی برنامه هستهای ایران، از شکلی که مورد مخالفت و اجماع مجموعه کشورهای قدرتمند دنیا و بهتبع آن، بسیاری از کشورهای دیگر، براساس قطعنامه شورایامنیت بود، الان نهتنها مورد موافقت قرار گرفته، بلکه چارچوبهایی برای همکاری درباره این برنامه درست شده است. این یک تغییر اساسی و بنیادی است و شاید الان بتوانیم بگوییم برنامه هستهای ما که تلاش و فداکاری زیادی برای آن انجام گرفت، بالاخره به یک سرانجام خوبی رسیده و عاقبتبخیر شد.
«برد- برد» هستهای ما در این توافق، کجا بود؟
برد هستهای ما این بود که توانستیم غنیسازی را به هر زور و فشاری بود، به
طرف مقابل بقبولانیم. اینکه آمریکا سالهای متمادی گفته بود بههیچوجه
اجازه غنیسازی در ایران را توسط ایران نخواهد داد؛ اما سرانجام این را
پذیرفت و تصویب کرد و با جزئیات به اینکه ایران برنامه غنیسازی جامعی
خواهد داشت تن داد؛ این عقبنشینی بزرگی برای آمریکا و یک موفقیت بسیار
بزرگ برای ما بود. این موفقیت هم استثنایی است. شما امروز ببینید که هنوز
کشوری مثل کره جنوبی که یار و همراه آمریکاست و چتر امنیتی آمریکا روی آن
سوار است؛ مجوز غنیسازی بسیط ندارد.
هنوز باید مورد به مورد با آمریکا توافق کند. بسیاری از کشورهای دیگری هم همینطور هستند. کشوری مثل استرالیا، فقط در حد آزمایشگاهی مجاز به غنیسازی است. آنچه برای ایران، از طریق این توافق تثبیت شده، واقعا یک استثناست. من مبالغه نمیکنم، این عین واقعیت است. آنهایی که مخالف هستند، بروند مطالعه کنند، ببینند چند کشور دیگر در دنیا هستند که توانسته به چنین شرایطی برسند؟ این شرایط برای کشوری مانند ایران است که با صراحت و قاطعیت در مقابل همه سیاستهای غیرعادلانه و غلط آمریکا در منطقه و در جاهای دیگر دنیا ایستاده است. برای چنین کشوری، پذیرش برنامه تمامعیار غنیسازی واقعا چیزی غیرعادی است. نتیجهاش صرفا این است که مردم ما بههرحال هزینه سنگینی دادند، ولی درنهایت با همتی که مذاکرهکنندگان ما داشتند به یک دستاورد روشن رسیدند.
موضع مسکو در مذاکرات خیلی سؤالبرانگیز بود. لاوروف در پایان
مراسم برای رسیدن به شام در ازبکستان، وین را ترک کرد. واقعا علتش این بود؟
فارغ از ادبیات دیپلماتیکی که همیشه بر نقش سازنده همسایه تأکید دارد،
مسکو در این مذاکرات چه نقشی بازی کرد؟ لاوروف بعدا گفت که بر سر تحریم
تسلیحاتی میخواستند که به یکباره رفع محدودیت شود؛ ولی ایران با آمریکا
مذاکره کرده و به این نتیجه رسیده که محدودیت پنجساله را بپذیرد. در مورد
بازی پیچیده مسکو برایمان بگویید.
روسها به ظاهر همیشه اعلام کردهاند مشتاق نیل به این توافق هستند و به
هر شکلی از آن حمایت میکنند، ولی واقعیت در رفتارشان نشان داده میشود.
قضاوت خیلی ساده است. الان خیلی روشن است؛ روسها بیایند بگویند در کدام
بخش از این توافق، عبارت یا نکتهای گنجاندهاند که به سود ایران است؟ و آن
را نشان بدهند؛ اگر یک جا را نشان دهند، آن وقت میشود به حرفشان اعتنا
کرد، اما من به روسها خرده نمیگیرم. این مشکل سیاست خارجی ماست که ما را
برای ادامه حیات روزمره اقتصادیمان، صرفا به یکی، دو کشور وابسته کرده است.
نباید دچار چنین وضعیتی میشدیم و نباید در آینده بشویم. وگرنه هر کشوری برای منافع خودش کار میکند. روسها بهدنبال منافع خودشان هستند. طبیعی است که کشور روسیه که در حال حاضر دچار تحریمهای آمریکا و غرب است، نباید مایل باشد که کشوری مثل ایران، درحال خروج از این تحریمها باشد. اصلا ما نباید انتظاری از روسیه برای حمایت واقعی داشته باشیم، بنابراین من به روسها خرده نمیگیرم. آنها طبق منافع خودشان عمل کردهاند و منافع آنها ایجاب کرده که ما بهآسانی به این توافق نرسیم.
ولی در همین شرایط که شما این خرده را به سیاست خارجی میگیرید؛
هنوز هم مسکو برنده این توافق است. در بازسازی اراک، چین و در فردو، روسیه
سهیم است. نیروگاه بوشهر هم که همچنان دست روسیه است. به نظر میرسد که
آنها همچنان سهم خودشان را دارند.
ایراد ندارد. اصلا بنا نیست روابطمان با روسیه و چین محدود شود، بلکه ما
میخواهیم روابطمان را توسعه دهیم. منتها در شرایطی که سیاست خارجی متعادل
داشته باشیم، انتخابهای متعدد داشته باشیم، بتوانیم در همه زمینهها رقابت
ایجاد کنیم. آن وقت است که میتوانیم یک روابط درست، منسجم، پایدار و
عادلانه با دیگر کشورها داشته باشیم، بنابراین هیچ ایرادی ندارد.
خیلی خوب است که روسها هم همچنان در برنامه هستهای ما سهیم باشند و چینیها هم باشند. خوب است که روسها بیایند در ایران نیروگاههای جدیدی تأسیس کنند و ما امیدواریم که در آینده فقط روسها نباشند که در نیروگاههای هستهای یا در سایر نیازهای اقتصادی با ما همکاری میکنند، بلکه سایر کشورها هم میتوانند در رقابت با آنها بیایند و وارد صحنه شوند. آنچه این توافق تأمین کرده این است که ما در آینده بهدنبال این هستیم که با روسیه و چین روابط توسعهیافتهتری داشته باشیم، اما در یک شرایط متعادلتر.
به نظر شما عدم حضور لاوروف در نشست آخر برای قرائت بیانیه پیام سیاسی نداشت؟
به نظرم خیلی مهم نیست. مهم این است که توافق انجام شد. اینکه در تصویر
نهایی و در آن عکس تاریخی، خود آقای لاوروف حضور داشته یا نداشته؛ خیلی
برای توافق تعیینکننده نیست. به نظرم برای خود آقای لاوروف بهتر بود که در
این صحنه تاریخی و در این تصویر حاضر باشد، گرچه سفر به ازبکستان هم حتما
مهم است، ولی اغلب سیاستمداران دنیا میپسندند که به جای چنین سفری، در
این صحنه حاضر باشند.
یکی از نگرانیهای دلواپسان داخلی این است که در بازگشتپذیری
تحریمها هیچ کشوری حق وتو ندارد. این در قطعنامه آمده است و آقای روانچی
هم در مصاحبهای این را تأیید کرده است. دلواپسان این را بهعنوان یک نقطه
بسیار منفی توافق و قطعنامه معرفی میکنند. تحلیل شما درباره این موضوع
چیست؟
بهترین حالت برای ما این بود که این تحریمها برای ابد لغو شود و هیچکس
نتواند آنها را دوباره برقرار کند، ولی طرف مقابل هم که احمق نیست. بالاخره
باید برای طرف مقابل هم میزانی از منطق و عقل قایل باشیم. حرف طرف مقابل
چه بود؟ این بود که هر زمان ایران تصمیم بگیرد برنامه هستهایاش را ادامه
دهد، امکانش وجود دارد. همه برنامه هستهای، داخل کشور ایران است، کلیدش هم
دست ایران است و بهصورت لحظهای میتواند وضعیت را برگرداند، درصورتی که
آنها بهدنبال لغو این تحریمها، بخواهند دوباره آن را برقرار کنند، ممکن
است دیگر امکانش را نداشته باشند؛ ازهمینرو آنها برای حفظ این موازنه در
آینده طبیعی است سعی میکنند مکانیزمی بگذارند که تحریمها حداقل در
شورایامنیت برگردد.
گرچه بعید است که بتوانند مثل قدیم، جامعه جهانی را
علیه ایران بسیج کنند. در مقابل ما چه داریم؟ اگر آنها بخواهند تحریمها را
برگردانند، ما هم برنامه هستهایمان را به وضعیت سابق برمیگردانیم.
حداقلش این است که میدانیم دیگر به این آسانی ایجاد اجماع جهانی علیه
ایران امکانپذیر نخواهد بود، بنابراین ما چه ضرری میکنیم؟ باید به اصل
داستان برگردیم و این را بسنجیم که آیا در مجموع ما اهرم کافی برای حفظ این
روند و تداوم توافق را داریم یا نه؟ مسلم است که داریم.
همهچیز در کشور ماست و هر زمان که بخواهیم، میتوانیم شرایط را برگردانیم. این عامل اصلی برای پایداری و حفظ توافق و کشاندن طرف مقابل به اجرای تعهدش است. این عامل وحشت طرف مقابل از برگرداندن وضعیت از طرف ماست که باعث پایداری میشود، نه چیز دیگر. به نظرم بقیه مسائل واقعا حاشیه است. تمام این نکات انتقادی که مطرح میشود و آقایانی که انتقاد میکنند، تصور میکنند مثلا هیأت مذاکرهکننده یا آقای دکتر ظریف، به این مسائل واقف نبودهاند؟
دکتر ظریف متخصصترین فرد در مسائل دیپلماسی و بهخصوص مسائل شورایامنیت است. ایشان اطلاع داشتهاند، ولی بههرحال هر مذاکرهای یک منطقی دارد. مهم این است که ما به تفاهمی رسیدهایم که به سود ماست و اگر طرف مقابل به هر دلیلی بخواهد تخطی کند، اهرمهای بسیار سنگینی داریم که وضعیت را به سابق و بلکه بدتر از آن برگردانیم. طرف مقابل هم این را میداند، آگاه است و بنده پیشبینیام این است که طرف مقابل جرئت نخواهد کرد با تزلزل و تردید تعهداتش را اجرا کند.