(طنز) ضوابط گرفتن جایزه صلح نوبل توسط ظریف
فرزین پورمحبی نوشت:
در دوران مدرسه، معلممان میگفت: هر چیزی ممکن است؛ مثلا ممکن است هر کسی رئیس جمهور شود! اما من هیچوقت باورم نمیشد تا اینکه شد و بعد از آن بود که من به این قول، اعتقاد راسخ پیدا کردم! مخصوصا با شنیدن سخنرانیهایی تاریخی، اعتقادم بیشتر و بیشتر شد. ظریفی میگفت: بهتر است سکوت اختیار کنید تا دیگران فکر کنند چیزی نمیدانید، تا اینکه حرف بزنید و آنها یقین کنند که چیزی نمیدانید! بگذریم ...
اما بعد از روی کار آمدن دکتر روحانی و بعد از انتصاب ظریف و شرکت او در مذاکرات بسیار سخت هستهای، دوباره آن ذهنیت در من فرو ریخت و باز هم این یقین در باورم شکل گرفت که این شغلها و مسوولیتها، کار هر کسی نیست.
وقتی تاریخ زرین کشورمان را ورق میزنیم، متوجه میشویم به جز «بیک ایمانوردی» و «فردین» و «جمشید آریا (هاشمپور)» تا به حال کسی نتوانسته یکتنه از پس 6 نفر بربیاید. اما «ظریف» با گردنکلفتی هر چه تمامتر از پس این کار برآمد و در کنار سایر قهرمانان ملی جای گرفت. ظریف نشان داد، برای افتخارآفرینی در میدانهای بینالمللی لزومی به داشتن قد بلند و عضلات پیچیده و شکم شیشتیکه و حمل یک لوله پولیکا بر روی شانهها نیست. فقط کافیست حرف زدن بلد باشی و دیگران را خس و خاشاک نشماری! فقط زبانم لال، امیدوارم حکایت آن کسی نشود که یکتنه ده نفر را حریف بود و یک روز یازده نفر بر سرش ریختند و کارش را ساختند!! اگر نفوس بد میزنم، دست خودم نیست، چشمم از دیدن نخبهکشیهای تاریخی ترسیده، تجربه که همیشه خوب نیست؛ بعضی وقتها مارگزیده را از ریسمان سیاه و سفید هم میترساند. ای بابا، حالا چرا اینقدر کشش میدهید؟ من که گفتم زبانم لال!
باری، به هر جهت، ظریف کاری کرد که همهی رسانهها از کیهان و صدا و سیما گرفته تا پرآوازهترین شبکهها و نشریات جهان آنرا ستودند یا حداقل داد و بیداد راه نینداختند و احترام گذاشتند و آبروداری کردند. حتی زمزمه جایزه صلح نوبلش را هم به دهانها انداختند. حال که صحبت از جایزه و اعطای جایزه به میان آمد، بگذارید با توجه به تجربیات نه چندان خوشایندی که در این مورد داریم، حرف دلمان را بزنیم. ظریف عزیزتر از جان؛ از تو میخواهیم به مصداق ضربالمثل: «کار را که کرد، آنکه تمام کرد» در آنجا هم کار را یکسره کنی و به یکسری نکات که ما به آنها خیلی حساسیم، توجه ویژه نمایی. از تو میخواهیم که وقتی برای گرفتن جایزه به روی سن میروی، با شلوارک نروی و ریشت را پروفسوری نزنی. اگر اهداکننده از اناث بود و حتی اگر پیر زن 90 ساله هم بود، به بهانه تشکر با وی دست ندهی و اگر هم متوجه شدی که همسرش همان لحظه دچار فوت ناگهانی شده، برای دلداریاش او را در آغوش نگیری و اگر هم متوجه شدی که معلم است، برای تکریم مقام معلم بساط راه نیندازی. اگر هم قرار شد با جان کری روی سن بروی، جوری رفتار کن که انگار سالهاست که با وی قهری (مثلا 37 سال) وقتی که جان کری در حال دست دادن یا روبوسی احتمالی است، سرت را به نشانه تاسف چند باری مانند ناصر ملکمطیعی تکان بده. یادت باشد؛ یک ایرانی را هیچگاه نباید تهدید کرد و چه تهدیدی بالاتر از اینها... باید متذکر شد که ایرانیها خصوصیات دیگری هم دارند و آن اینکه دوستدار دیدن فیلمهایی با پایان خوش هستند، پس نگذار چنین چیزهایی پایان داستان شیرینت را تلخ کند.
ما پیشاپیش این جایزه را به شما وزیر عزیز کاربلد بانمک و آشنا به فنون دیپلماسی تبریک میگوییم و معتقدیم، یک ایرانی مستحق و شایسته خیلی بالاتر از اینهاست؛ به شرط آنکه بگذارند...
ظریف جان! در زمانهای که همه میخواهند مهم و با طرح هولوکاستها، مطرح شوند، تو مفید بودی و مفید بودن حداقل برای ما خیلی لذیذتر است.
نظر شما