«ریچارد مورفی»، سفیر پیشین ایالات متحده آمریکا، در ریاض:
"«سعود الفیصل» زبان گویای پادشاه عربستان بود "
او را زبان گویای پادشاه عربستانسعودی میداند؛ کسی که برای خود جایگاه ویژهای قائل نبود، اما مجری مهمترین تصمیمات در حوزه سیاست خارجی بود؛ سیاست وی برای پایاندادن به جنگ داخلی در لبنان و وادارکردن آمریکا به متقاعدکردن اسرائیلیها برای عقبنشینی از خاک لبنان در دهه ٨٠ میلادی را جزء دستاوردهای مثبت دوران ریاست چهار دههایاش بر دستگاه سیاست خارجی عربستان سعودی میداند. همچنین اشتباه محاسباتی درباره صدام و حمایت ریاض از عراق در جریان جنگ علیه ایران را ازجمله جنبههای منفی کارنامه دیپلماتیک او قلمداد میکند؛ اینها بخشی از نظرات «ریچارد مورفی»، سفیر پیشین آمریکا در ریاض در دهه ٨٠ میلادی، است که در گفتوگو با «شرق» مطرح کرد. سفیر پیشین آمریکا در ریاض نظرات خود درباره مسائل مختلف مرتبط با سیاست خارجی عربستان سعودی و چشمانداز جایگاه آن کشور در منطقه را نیز بیان کرد.
ارزیابی شما از چهار دهه عملکرد سعود الفیصل، بهعنوان رئیس دستگاه دیپلماسی عربستانسعودی، چیست؟ از نظر شخصیتی او را چگونه فردی یافتید؟ روابط شما بهعنوان سفیر آمریکا با او در دوران خدمتتان چگونه بود؟
دیدگاه «سعود الفیصل» درباره ایالات متحده ریشه در آموزش و سپریشدن دوران تحصیلات دانشگاهی او در آمریکا و سالهایی داشت که با رهبران آمریکایی کار میکرد. زمانی که ما با یکدیگر اختلافنظر داشتیم، او هرگز در بیان دیدگاههای ریاض تردیدی به خود راه نمیداد. بااینحال، هیچگاه تردیدی در این اصل اساسی به خود راه نمیداد که نیاز به حفظ روابط خوب میان واشنگتن-ریاض، امری ضروری است. بیشترین تماسهای من و او زمانی بود که بهعنوان سفیر در فاصله سالهای ٨٣-١٩٨١ میلادی در ریاض مشغول خدمت بودم. او همواره در دسترس بود و با سخاوت بسیار من را به دیدار میپذیرفت. همچنین زمانی که به سمت معاونت امور خاور نزدیک در فاصله سالهای ٨٩-١٩٨٢ میلادی منصوب شدم نیز روابط نزدیکی با او داشتم.
رهبری عربستان سعودی و تصمیمگیری سیاسی درباره مسائل مرتبط با سیاست خارجی و رایزنیهای گستردهتر در درون خاندان سلطنتی صورت میگرفت و در صورت نیاز به مشاوره در امور ضروری، ما مورد اعتماد اعضای خاندان سعودی بودیم. هرگز به یاد نمیآورم در دیدارهایی که با اعضای خاندان آلسعود داشتیم، عضوی از خانواده با زبان «شخصی» و از قول خود سخنی گفته باشد. سعود الفیصل نیز همواره از زبان پادشاه آن کشور سخن میگفت و هرگز سعی نمیکرد افکار و مقام خود را از نظام سلطنتی و شخص پادشاه متمایز کند و برای خود جایگاه ویژهای قائل شود. در نتیجه ارزش اظهارات او برای مخاطبان و شنوندگان این بود که دیدگاه بیانشده از سوی سعود الفیصل بازتاب دقیقی از نظرات رهبری پادشاهی عربستان سعودی است. در حوزه مسائل مرتبط با سیاست خارجی شاهزاده سعود الفیصل سیاستهایی را اجرا میکرد که مبتنیبر کسب منافع در بهترین شکل ممکن بود و میبایستی سایرین به آنها احترام میگذاشتند؛ برای مثال، روابط عربستان سعودی و آمریکا از دهه ٤٠ میلادی مبتنیبر درکی بود که طبق آن عربستان سعودی منبع قابل اعتماد تأمین انرژی آمریکا و جهان خواهد بود و در مقابل در صورت نیاز و لزوم، آمریکا نیز برای دفاع از عربستان سعودی در برابر هرگونه تهاجم خارجی وارد عمل خواهد شد. سعود الفیصل همچنین در سطح منطقهای بر تأسیس شورای همکاری خلیج فارس نظارت داشت و به این موضوع میبالید که عربستانسعودی نقش رهبری را در بدنه اجرائی و تصمیمگیری آن نهاد ایفا میکند.
نقش سعود الفیصل را در جریان منازعه اعراب و اسرائیل چگونه ارزیابی میکنید؟
واشنگتن و ریاض اختلافِنظرهایی با یکدیگر بر سر موضوع منازعه فلسطینیان و رژیم اسرائیل داشتند که برخی اوقات و در برخی سالها شدت میگرفت. زمانهایی بود که تلاشهای آمریکاییها از سوی سعودیها تحسین میشد؛ اما زمانیهایی نیز وجود داشت که سعودیها راسخ و مصرانه از ما میخواستند اقدامات بیشتری برای متقاعدکردن طرف اسرائیلی بهمنظور همکاری در مسیر دستیابی به صلح انجام دهیم. سعودیها دراینباره رک و پوستکنده با ما صحبت میکردند. زمانی که رژیم اسرائیل در سال ١٩٨٢ میلادی به لبنان حمله کرد، سعود الفیصل از آمریکا خواست تلاشهایی جدی برای توقف حمله علیه بیروت انجام دهد و اسرائیلیها را متقاعد به عقبنشینی از مناطق مختلف پایتخت لبنان، پس از کشتار فلسطینیان در صبرا-شتیلا کند. واشنگتن و ریاض در آن زمان همکاری نزدیکی برای پایاندادن به جنگ داخلی لبنان در دهه ٨٠ میلادی داشتند؛ اگرچه این امر پس از دوران بازنشستگی من در دولت صورت گرفت. من بر این باورم سعود الفیصل نقشی کلیدی در کنفرانس «طائف» در سال ١٩٩١ میلادی برای خاتمهبخشیدن به مجموعه بیپایان خونریزیها و درگیری در لبنان ایفا کرد. سیاست عربستان سعودی متکی بر حمایت از مبارزههای فلسطینیان بوده است؛ اما سعودیها درباره اتخاذ هرگونه ابتکار عملی از سوی خود محتاطانه رفتار میکنند. زمانی که «ملک عبدالله»، پادشاه سابق عربستان، رهبران فتح و حماس را در مکه گردهم آورد، اقدام او بهطور موقت انجام شد. با وجود آنکه نمیدانم نقش سعود الفیصل در آمادهسازی شرایط برگزاری کنفرانس چه بود، اما نتایج آن به رهبری عربستان سعودی نشان داد وضعیت روابط داخلی میان جناحهای مختلف سیاسی فلسطینی تا چه اندازه پیچیده است.
سعود الفیصل به چه دکترین و نظریهای در حوزه روابط بینالملل باور داشت؟
او در حوزه روابط بینالملل معتقد به واقعگرایی (رئالیسم) بود و درباره تواناییهای عربستان سعودی و ایفای نقش در منازعه شرق-غرب مایل به مبالغهگویی و قائلشدن به نقشی فراتر از توان برای کشورش نبود. او مجری سیاستهای عربستان سعودی در اتخاذ مواضعی سرسختانه علیه کمونیسم بود و در این راستا، در دوران تصدیاش هیچ گونه روابط دیپلماتیکی میان عربستان سعودی و روسیه وجود نداشت. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید، او مسیر برقراری روابط میان عربستان سعودی و روسیه را هموار کرد.
رویکرد سعود الفیصل در قبال جنگ ایران و عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
در مقام وزیر خارجه عربستان سعودی در جریان جنگ هشتساله ایران و عراق، او جانب عراق را گرفته بود. عربستان سعودی پیش از جنگ، سیاست متفاوتی را در قبال عراق در پیش گرفته بود، چراکه دیدگاههای دو کشور بر سر مسائل گوناگون با یکدیگر تفاوت داشت. بااینحال، زمان آغاز جنگ ایران و عراق، استدلال او این بود که صدام رهبری خواهد بود که تجربیاتی را آموخته است و میتواند انرژی خود را صرف توسعه اقتصادی عراق کند. نادرستبودن این استدلال عربستان سعودی زمان حمله صدام به کویت و تهدید عربستان سعودی درباره احتمال انجام حمله نظامی علیه آن کشور اثبات شد. پس از آن بود که سعود الفیصل در دهه ٩٠ میلادی به تهران سفر کرد و بعد از آن میزبان همتای ایرانیاش در ریاض بود. در آن زمان عربستان سعودی برای بهبود روابط تهران-ریاض ابراز تمایل میکرد.
چشمانداز سیاست خارجی عربستانسعودی را درحالیکه «عادل الجبیر»، جانشین سعود الفیصل شده است، چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا جوانبودن و احتمالا کمتجربگی او به ضرر دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی نیست؟
«عادل الجبیر»، سفیر پیشین عربستان سعودی در ایالات متحده آمریکا، بهعنوان یکی از دیپلماتهای عربستان که برای مدتی طولانی در واشنگتن به سر برده، درسهایی را در دوران دستیاری شاهزاده «بندر بنسلطان» آموخته است. او همچنین پس از آن با جانشین «بندر بنسلطان»، یعنی شاهزاده «ترکی الفیصل» نیز همکاریهای نزدیکی داشته است. او از افراد مورد اعتماد «ملک فهد» و ملک عبدالله بود؛ بهگونهای که بهعنوان مترجم در جلسات سطح بالای میان مقامهای سعودی و آمریکایی شرکت میکرد و پس از آن بود که بهعنوان سفیر عربستان سعودی در واشنگتن منصوب شد و درباره مسائل آمریکا مشاورههای اساسی به ریاض میداد. گمان نمیکنم که سن پایین او آسیبی به نحوه مدیریت دیپلماسی عربستان سعودی بزند. در واقع، برخی گمانهزنیها بر این پایهاند که انتصاب او در این مقام میتواند باعث ایجاد انرژی در دیپلماتهای سعودی و تحرک بیشتر در دستگاه سیاست خارجی سعودی شود.
چشمانداز قدرت منطقهای عربستان سعودی پس از توافق هستهای ایران و ١+٥ را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان گفت افزایش قدرت ایران به ضعف سعودیها در منطقه میانجامد؟ به نظر شما عادل الجبیر چه تدبیری دراینباره خواهد اندیشید؟
گمان نمیکنم توافق میان ایران و کشورهای عضو گروه ١+٥ به عربستان سعودی و جایگاهش آسیبی وارد کند. ریاض بهطور آشکار اعلام کرده است به مقاصد و اهداف ایران بهویژه افزایش نفوذ ایران در عراق، سوریه و اکنون در یمن با دیده تردید مینگرد. توافق با ایران باعث تقویت این استدلال در میان تصمیم گیرندگان سیاسی عربستان سعودی میشود و ریاض باید سیاست خارجی مستقلی از آمریکا اتخاذ کند و بهطور همزمان به روابط طولانیمدت خود با واشنگتن ادامه دهد، چراکه دلایل خوبی وجود دارند که نشان میدهند حفظ این رابطه ضروری است. توافق هستهای، دو طرف ایران و عربستان سعودی را متقاعد میکند زمینههایی برای همکاری متقابل با یکدیگر وجود دارد؛ اما همهچیز به سیاستهای پیگیریشده در ریاض و تهران بستگی خواهد داشت.
نظر شما