سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 08

چرا پای‌ شکسته نمی‌تواند مانعی برای توافق‌ هسته ای با ایران باشد/ کِری کلیدی

کد خبر: ۶۴۷۳۸
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۸
نقل است شارل دوگل زمانی گفته قبرستان‌های فرانسه مملو از افراد جایگزین‌ناپذیر هستند. دوگل احتمالا خودش را هم جزء این افراد محسوب می‌کرد و احتمالا نظرش درست بود، اما بعید است اغلب کسانی‌که در واشنگتن کار می‌کنند، چنین جایگاهی داشته باشند.  وقتی به سونامی سؤالات خبرنگاران درباره چگونگی تأثیر سانحه دوچرخه‌سواری بداقبالانه جان کری، وزیر خارجه آمریکا، بر روند گفتگوها با ایران پاسخ می‎دادم، به این گفته دوگل فکر می‌کردم. «کری» عاملی تعیین‌کننده در این گفت‌وگوها بوده است؛ او بیش از هر کسی و حتی شاید بیشتر از رئیس‌جمهوری، به قدرت دیپلماسی و منطق توافق باور دارد. مهم‌تر اینکه، رابطه کاری بسیار نزدیکی با مذاکره‌کننده ارشد ایران، وزیر خارجه این کشور، برقرار کرده است. کری، درست قبل از سانحه‌ای که برایش پیش آمد، چندین ساعت گفت‌وگوی فشرده با ظریف در ژنو، پشت سر گذاشته بود؛ جلسه‌ای طولانی که پیش‌درآمدی است بر فرازوفرودی محتمل؛ تداوم جلسات مذاکره تا پاسی از شب، تهدید به خروج از گفت‌وگوها و اولتیماتوم‌هایی که در هفته‌های آتی شاهد خواهیم بود. بنابراین، با درنظرگرفتن معادلات دشوار پیش‌رو، استخوان ران شکسته کری و احتمال دوران نقاهتی طولانی برای او، چگونه ممکن است تأثیری کلیدی بر گفت‌وگوها، به‌ويژه حالا که به خط پایان و ضرب‌الاجل 30 ژوئن نزدیک می شویم، نداشته باشد؟ آیا کری جایگزین‌ناپذیر است؟

 من آخرین کسی خواهم بود که می‌خواهد نفوذ شخصیت‌ها را بر مذاکراتی حساس کم‌اهمیت انگاشته یا کوچک بشمارد. من در آستانه کنفرانس صلح 1991 مادرید، برای سردمدار و استاد مذاکره کنندگان، جیمز بیکر، وزیر خارجه وقت، کار می‌کردم و از نزدیک شاهد بودم او چگونه از شخصیت و کاریزمای خود برای اغواکردن، فشارواردکردن و درآغوش‌گرفتن کسانی که برای مشخص‌کردن فهرست شرکت‌کنندگان کنفرانس مادرید باید با آنها چانه‌زنی می‌شد، استفاده می‌کرد. دیدم چگونه اعتماد حافظ اسد، رئیس‌جمهوری وقت سوریه، و اسحاق‌ شامیر، نخست‌وزیر اسبق اسرائیل، را نیز به‌دست آورد. وقتی قبل از کنفرانس مادرید نشستی با فلسطینی‌ها را به حالت قهر ترک کرد و 15 دقیقه بعد به جلسه بازگشت و همچون مربی فوتبال، دستانش را دور فلسطینی‌ها حلقه کرد و در آغوش‌شان گرفت، آنجا بودم. بله، اگر کری را از گفت‌وگوها حذف کنیم، غیبت او می‌تواند به‌واقع تأثیری بسیار منفی بر نتیجه گفت‌وگوها داشته باشد. ازدست‌دادن یک مذاکره‌کننده ارشد و مهم‌تر از آن فردی که اعتقاد و باور عمیقی به این فرایند دارد، می‌تواند احتمال فائق‌‌آمدن بر اختلافات کلیدی در فاز نهایی مذاکرات را کاهش دهد. کری تنها یک مذاکره‌کننده نیست؛ او همچنین نقش تصمیم‌گیرنده را نیز وقتی پای تعیین‌کردن تاکتیک‌های مذاکره در محل و سر میز مذاکره به میان می‌آید، بر عهده دارد؛ اینکه چه زمانی باید میز را ترک کرد، چه زمانی باید باقی ماند و چه زمانی باید با رئیس‌جمهوری تماس گرفت. علاوه بر این، غیبت کری می‌تواند بر تمایل طرف دیگر مذاکره- ظریف- نیز برای قانع کردن رؤسایش در تهران تاثیر منفی بگذارد.  اما، با وجود مشکل‌سازبودن احتمالی آسیب‌دیدگی کری، این آسیب‌دیدگی احتمالا تأثیر چندانی بر روند مذاکره با ایران نخواهد داشت؛ حتی ممکن است به‌نفع مذاکرات باشد. توضیح می‌دهم:

 اول اینکه، می‌توانیم اذعان كنيم که، بله، افراد در رابطه میان ملت‌ها مهم هستند، اما منافع ملی بر شخصیت‌ها می‌چربد. این توافق به‌ویژه منطقی غیرقابل‌اجتناب دارد و نیروی محرکه آن منافعی است که موانع بالقوه، از جمله افتادن کری، را از سر راه برمی‌دارد زیرا رئیس‌جمهوری، ایرانی‌ها و احتمالا حتی رهبر ایران به‌دست‌آمدن این توافق را مثبت ارزیابی می‌کنند. اگر به‌یاد بیاورید، کمترکسی در واشنگتن فکر می‌کرد دیپلماسی سری میان آمریکا و ایران حتی قابل‌تحقق باشد چه رسد به اینکه بتواند مثمرثمر واقع شود. کانال عمان-که برای تبیین زمینه‌های اصلی اجماع در توافق موقت، ایجاد شده بود- نادرستی باور آنان را نشان داد. کمترکسی باور می‌کرد توافق موقت به‌دست خواهد آمد و اجرا خواهد شد، اما به‌دست آمد و اجرا شد. اغلب تحلیلگران مسائل ایران و متخصصان هسته‌ای، از میزان جزئیات مورد توافق در تفاهم آوریل و بنیان بالقوه‌ای که این جزئیات، صرف‌نظر از اینکه چه تعداد مسئله حل‌و‌فصل‌نشده باقی می‌ماند، برای جزئیات نهایی نهاد، تعجب کردند. بسیاری تصور می‌کردند این توافق با توجه به فشارها و مخالفت‌های اسرائیل و کنگره آمریکا، در صحنه سیاست داخلی آمریکا دوام نخواهد آورد.

اما حال در شرایطی به ژوئن رسیده‌ایم که جو موافق توافق همچنان پابرجاست. مذاکرات محکوم به پیروزی؟ بزرگ‌تر از آنکه بتواند شکست بخورد؟ خوب، بد یا جایی در میانه این دو، به‌نظر می‌رسد گفت‌وگوها با ایران دارد به سمتی می‌رود که دولت پرزیدنت باراک اوباما می‌خواهد: یک برنامه هسته‌ای ایرانی کندتر، کوچک‌تر و با قابلیت نظارت بیشتر تا جلوی اقدام نظامی اسرائیل گرفته شود، نیاز به حملات نظامی توسط آمریکا از بین برود و حل و فصل کامل مسئله هسته‌ای ایران به آینده محول شود. همچنین به سمتی می‌رود که ایرانی‌ها نیز طالب آن هستند: رهایی از تحریم‌ها، ایرانی با یک بازار گشوده برای تجارت، افزایش نفوذ ایران در منطقه و درنهایت باقی‌ماندن زیرساخت‌های هسته‌ای در اندازه و ابعادی که در صورت انتخاب مسیر مسلح‌سازی هسته‌ای، قادر به حرکت در آن مسیر باشند. نکته دوم اینکه، کری حکم موتور محرکه خستگی‌ناپذیر سیاست خارجی آمریکا را دارد. او به این توافق عمیقا باور دارد و همچنین آن ‌را به‌عنوان راهی برای ثبت نامش به‌عنوان وزیرخارجه‌ای کلیدی و مؤثر می‌داند. در شرایطی که هدف وی برای برقراری مذاکرات معنادار میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، چه رسد به توافق میان آنان، دیگر تقریبا غیر‌قابل دستیابی شده است، توافق با ایران احتمالا تنها عرصه مهمی است که هم او و هم رئیس‌جمهوری می‌توانند برای به‌دست‌آوردن میراثی ماندگار در عرصه سیاست خارجی روی آن حساب کنند.
 این انگیزه بالایی برای تداوم تماس ایجاد می‌کند. فراموش نکنید که کری، در دوران سناتوری‌اش، در سال 2012، در مراسمی در کاخ سفید، با دو چشم کبود ناشی از ضربه‌خوردن در بازی هاکی روی یخ، شرکت کرد. یا اینکه گویی خستگی، چه جسمی و چه روحی، سرش نمی‌شود. همین که مذاکرات را با اسکایپ و از روی تخت بیمارستان ادامه داد، شاهدی بر این مدعاست. علاوه بر اينكه دکترها گفته‌اند کری می‌تواند تخت بیمارستان را رها کند و راه برود.  به‌علاوه، زمان برای مردی که عمیقا به دیپلماسی به‌عنوان دوای همه دردها، همچنین به قدرت اقناع‌سازی خودش، ایمان دارد، به‌سرعت رو به پایان است. او احتمالا پرده سومی را تجربه نخواهد کرد؛ قطعا در عرصه جهانی نقشی بااهمیت، مرکزیت و تعیین‌کنندگی ایفای نقش دیپلمات اول آمریکا در مذاکره بر سر آنچه احتمالا بزرگ‌ترین چالش سیاست بین‌الملل است، وجود نخواهد داشت. کری قطعا لحظه‌شماری می‌کند دوران نقاهتش زودتر سپری شود. اما او با وجود جراحتش، همچنان کاملا از نزدیک در جریان مذاکرات باقی خواهد ماند. او می‌تواند در آستانه ضرب‌الاجل، اقامتی طولانی در اروپا داشته باشد. چنین چیزی مسبوق به سابقه هم هست. هنری کیسینجر برای نهایی‌کردن توافق‌نامه آتش‌بس میان اسرائیل و سوریه در سال 1974 مدت 33 روز خارج از آمریکا به‌سر برد. مگر دیلمی اتمی بتواند کری را از مذاکرات با ایران جدا کند.

 در نهایت اینکه، مگر تا ضرب‌الاجل 30 ژوئن به توافق دست نیابیم، چه می‌شود؟ این برداشت که می‌خواهیم توافقی این‌چنین حساس را هرچه سریع‌تر و باشتاب به سرانجام برسانیم، برای وجهه‌مان خوب نیست. اگر عجله کنیم، مرتکب اشتباه خواهیم شد و بدون شک این سیگنال را به طرف دیگر خواهیم داد که بیشتر از آنها خواهان این توافق هستیم. چنین چیزی نه در عرصه تاکتیک‌های مذاکره و نه در حیطه سیاست داخلی خوب نیست. جراحت کری را می‌توان به‌عنوان توجیهی برای کاهش سرعت مذاکرات و خریدن زمان در صورت لزوم مورداستفاده قرار داد. من خیلی موافق این توافق نیستم؛ چون فکر می‌کنم ایرانی‌ها بیشتر از ما از آن نفع خواهند برد. اما خواه ناخواه در حال وقوع است و هیچ حادثه دوچرخه‌سواری‌ای در فرانسه -حتی اگر دیپلمات ارشد آمریکا پشت فرمان باشد- نمی‌تواند این واقعیت دردناک را تغییر دهد.  
نظر شما