شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 28

در نفی تندروی اصلاح طلبانه و کندروی اصولگرایانه؛ راه میانه چیست؟

پس از گذشت سه دهه و اندی از آغاز گفتمان جمهوری اسلامی که نبض امیدها و آرزوهای یک ملت، به قدمهایش بسته بود و مرور تاریخی که همین بیخ گوشمان است، این چند سطر احتمالا پر ایراد برآنست که فراز و فرودها و تندروی و کندروی ها و خساراتی که بویژه در دوهه اخیر از جانب دو گروه عمده تاثیر گذار، رفته است را نگاهی به اجمال بیاندازد.
کد خبر: ۶۴۵۸۷
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۱
"و کذالک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهدا علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا"
( سوره بقره 143)


صدای ایران؛ حامد کیان- پس از گذشت سه دهه و اندی از آغاز گفتمان جمهوری اسلامی  که نبض امیدها و آرزوهای یک ملت، به قدمهایش بسته بود و مرور تاریخی که همین بیخ گوشمان است، این چند سطر احتمالا پر ایراد برآنست که فراز و فرودها و تندروی و کندروی ها و خساراتی که بویژه در دوهه اخیر از جانب دو گروه عمده تاثیر گذار، رفته است را نگاهی به اجمال  بیاندازد.

لازم به ذکر است که طرح ضعف ها به منزله نادیده انگاشتن قوت ها نبوده و این چند سطر صرفا از جنبه ای خاص و انتقادی، جهت شناخت مشکلات و عبور از عبرت ها از منظر نگارنده بوده است و ولاغیر.

نخست نیشگونی به برخی از دوستان تند و تیز دوآتشه در جمع منسوبین به اصلاحات
 
دوستانی که بی اعتنا به فضای فکری و فرهنگی و بستر تاریخی این سرزمین ، شیفته عجول و سطحی داشته های غرب ،هر از چند گاهی با مقالاتی تازه به تازه و جنجالی ، پر از کلمات قلمبه سلمبه خارجی و دور از درد مردم که زندگیهاشان را تنگ و نفس هاشان را تنگ تر ساخته ، از مغرب طلوع کرده و آژیر کشان ، خیابان را خلوت خواسته که تخته گاز، ره چندین ساله را یک شبه بپیمایند.

عجیب نیست سوژه های ترو تمیزی که جهت گل آلود کردن آب باور شماری از مومنان صادق زودباور و ترساندنشان که واویلا و وااسلاما ، چشمک زنان از این ناحیه به پول دینان و پول بینان رنگ به رنگ  مترصد فرصتها رسیده است.

اگرچه شاید بیشتر ناآگاهانه و تجربه سیاسی از جیب امید و اعتماد این ملت چشم تشنه ئ روزنه بهروزی بوده باشد، موج سواری گاه گاه دوستان منفعت خواه اصلاحات نما  بر هیجانات پاک ملت پرشور و جوانان و دانشجویان پرشورتر و ترقی خواه را بی شک نمی توان  نادیده انگا شت.

و اما بعد دوستان دغدغه مند حفظ اصول و ارزشها

آنها که راه را بر هرگونه نقد، بهبود و اصلاح بسته، گریزان از رنج کوشش و جستجو و هراسان از تمرین ملت و اعتماد به پروردگار و ...، و بی اعتنا به مایه ضمان  سلامت و یگانه آفت کشی که علی بزرگ در دوران کوتاه و درخشان سرپرستی دنیای ملت زمانه خویش به یادگار گذاشت ( که همانا در پرتو امر به معروف و نهی از منکر بر تارک تجربه زمامداری ریشه یافته از دین با نام علی چون ستاره ای بر سینه ئ هر دوستدارش می درخشد)

چنان آن مقراض بران آفت چین و تعالی خواه را (که  بشر امروز به تجربه و فراست دریافته و نام نقد، بر آن نهاده و با تکیه بر آن که نیروی توانای پروردگار است جامعه خویش را به سوی بهروزی، رهنمون ساخته)، تقلیل داده اند و کند و بی مصرف چون چماق ساخته ، به کوچه و خیابانها فرستاده، (هرجایی که به بادی، مویی  خواسته و ناخواسته بیرون افتاده یا بویی از گفتگویی فراتر از درود و بدرود ، آمده )، بر سر مردم کوبیده که وا ویلا و وادینا و گرز زورمند یقه گیر کوچه و خیابان از آن ساخته اند.

این دسته از دوستان آنچنان به هر نگاه و برداشت متفاوت و هر پرسش نا متعارف تاخته، به خیال آنکه در عصر ارتباط و انتقال اطلاعات در کسری از ثانیه، اینگونه، جامعه ای مومن ساخته و تافته ای جدا، بافته، در اندیشه فیزیک اسلامی و شیمی شیعی  سوداها پرورانده، ترسان و لرزان از آنکه اگر پنبه ای که خودآگاه و ناخودآگاه به گوش اندیشه برخی مومنین فرو رفته، بیرون شود، دیگر آن سبو بشکسته و آبی برای دین یا اندک غرض ورزان تشنه دنیا باقی نماند... بی خبر از آنکه پروردگار عزیز و حکیم دین اش را چونان باروی استوار بر فطرت انسانها بنا نهاده که هر اندیشه و پرسش و جستجویی، چون نوری تازه، زیبایی ناشناخته ای را که پیش از این در تاریکی، مهجورمانده، جلوه گر می سازد...

و سوم دوستانی که گاه اصلاح طلبند و گاه  اصولگرا

دوستانی که انگشت خیس کرده و در کنج دنجی در مسیر باد نشسته، گاه متظاهر به جامع ظواهر اسلامی، فارسی را عربی بلغور می کنند و رگ گردن در پشتیبانی از ظواهر تیز می کنند و گاه ملبس به انواع رداهای آکادمیک دکتری و مهندسی، متعهدین متخصص در همه امور و همه فن حریف، چنان می نمایند که انگار بنای هر خشتی، بدون رای و نظر حضرات محکوم به کج رفتن تا ثریاست.

دوستانی که به سودای بالا پریدن خویش ، یک ملت را به زیر می کشند و سالهای سال از رفاه و آرامش و زیست مادی و معنوی مطلوب  که حق مسلم  زندگی در سرزمین ثروت خیز ایران است محروم می دارند.

و شگفت آنکه این دسته سوم از همه دوست ترند.!!

و اینک در عبور از فراز و فرودها، از گرمای طاقت فرسا و سرمای استخوان سوز ، امید که نرم نرمک به بهار خواهیم برسیم، به اعتدال، درک متقابل آسمان و زمین ، به بوی خاک نم گرفته و به باران سلام کنیم ، به رویش و زایندگی و از نو جوانه زدن، به آهسته و پیوسته رفتن که همانا یگانه بستر اقامه عدالت - در همه وجوه – که منظور نظر باری تعالی و آرزوی دیرین بشر بوده (چون داستان انگور مولوی، از چهار گوشه دنیا، هماره به زبانی از حلقوم قومی متفاوت، به فریاد بیرون آمده  و از سر غافل بودن از سر نامها، تنازعی پا گرفته که – من عنب خواهم ، نه انگور ای دغا- و دستی را مشت کرده سوی دیگری روانه ساخته است) و بی تردید  بر اساس سنت الهی تعادل به سوی آن روان خواهیم بود.

 اینک ما و راهی تازه، جهت برپایی عدالت در همه جنبه هایش اعم از اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی، جنسیتی، قومی، مذهبی، فرهنگی و غیره و غیره... و جمعی از مستان باده حقیقت و مومنان صادق به اقامه عدل در بستر اعتدال که اندک اندک با فهمی متقابل و عبور از گذشته ها از راه می رسند و هم را می یابند و مثل شان به گفته شریف قرآن:

"کزرع اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزارع" می باشد.

( سوره فتح 29)


نظر شما