دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 16

ماشین جنگی عربستان در باتلاق یمن

کد خبر: ۶۲۶۱۳
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۹
تحولات جدید یمن نشان می‌دهد روند کنونی در بحران جاری، برخلاف ادعاهای رهبران سیاسی-‌نظامی عربستان، ناشی از موفقیت عملیات موسوم‌به «توفان قاطع» نبوده و بیشتر بستگی به مقاومت حوثی‌ها، متحدان داخلی آنها، پرداخت هزینه سنگین در مقابل سود ناچیز، شکاف و دودستگی بین کشورهای عضو ائتلاف، کشیده‌شدن دامنه منازعات به خاک عربستان و اصولا فرسایشی‌شدن جنگی داشته است که موجودیت کنونی سعودی، توان ادامه درازمدت آن را ندارد.

در هفته‌های اخیر دو جریان موازی در حوزه دیپلماتیک و حقوق بشری به‌صورت فعال به عرصه بحران یمن وارد شدند و این موقعیت تا حدود زیادی راه ادامه منازعه به شیوه کنونی را بر ستاد جنگی عربستان و متحدان عرب آن بست. از یک طرف همکاری تهران، واشنگتن، سازمان ملل متحد و دیگر میانجی‌گران بین‌المللی برای متقاعدکردن طرفین مناقشه به‌منظور خاموش‌کردن تفنگ‌ها جواب داد و از طرف دیگر گزارش‌های مستند نهادهای حقوق بشری، ازجمله مسئول کمک‌رسانی سازمان ملل متحد در یمن، پزشکان بدون مرز و صلیب‌سرخ جهانی مبنی‌بر افزایش تلفات غیرنظامیان در حملات هوایی نیروهای ائتلاف عربی، که به‌صراحت نیمی از قربانیان را کودکان، زنان و دیگر غیرنظامیان معرفی کرد، ریاض را در سیبل توجهات جهانی قرار داد. حوثی‌های یمن با پذیرش رسمی طرح آتش‌بس راه را برای توقف در‌گیری‌ها از روز سه‌شنبه هموار کردند. بی‌شک زمینه جلب همکاری حوثی‌ها برای پذیرش آتش‌بس، نتیجه تلاش ایران است.

شاید این رویداد در کنار روند مذاکرات هسته‌ای تهران و گروه ١+٥، بتواند بعد از ٣٦ سال دشمنی و نبودِ اعتماد متقابل، به‌عنوان یک همکاری سازنده بین ایران و آمریکا به حساب ‌آید. ازآنجا‌که در دنیای سیاست نیز همیشه روابط علت و معلولی در تحولات، یک امر واقعی و عینی است، ورود دیپلماسی همکاری بین دو دشمن دیرینه می‌تواند فتح بابی برای همکاری‌های نزدیک در آینده به حساب ‌آید. اکنون عربستان و متحدان منطقه‌ای آن زیر صدای طبل جنگ، رقص شمشیر می‌کنند و مردم یمن نیز در خواب و بیداری چشم به آسمانی دارند که هر لحظه امکان فروافتادن بمبی از آن می‌رود. دراین‌میان با وجود حمایت رسمی واشنگتن از اقدام ائتلاف علیه یمن، در فازِ نهایی صورت مسئله می‌رود که نتیجه‌ای عکس دهد و برخلاف خواست آنها در عرصه دیپلماسی، مفری باز ‌شود که ایران و آمریکا را بیش‎از‎پیش به‌هم نزدیک کند.

چنانچه دیپلماسی ایرانی حول حل‌وفصل بحران یمن از مسیر سیاسی با همکاری بین‌المللی به حرکت خود ادامه دهد، بهره اصلی را تهران می‌برد و این می‌تواند در روند تفاهم هسته‌‌ای و روابط تنش‌آلود این کشور با آمریکا نیز تأثیر تعیین‌کننده‌ای بگذارد. در جهان درهم‌ریخته کنونی و به‌‌ویژه در خاورمیانه که از هر گوشه آن صدای طبل جنگ و اقدامات تروریستی به گوش می‌رسد، نقش سازنده دیپلماسی مصالحه و سیاست تنش‌زدایی موقعیت برتری نسبت‎به شوراها و ائتلاف‌های جنگی پیدا می‌کند. در شرایطی که هم‌اکنون اکثر نهادهای حقوق بشری، سازمان ملل متحد و افکار عمومی بین‌المللی، بیش از گذشته با فاجعه حملات سبعانه به یمن حساس شده‌اند، بازیگری در عرصه شطرنج سیاسی منطقه پیروز می‌شود که همگام با این نگرانی‌ها، راه‌حلی دست‌یافتنی مبتنی‌بر مصالحه سیاسی را در پیش گیرد. بی‌شک در بحران یمن هیچ پیروزمندی‌ای در عرصه نظامی وجود نخواهد داشت و در عرصه سیاسی نیز که محل معاملات دوسویه و پذیرش منافع تمامی بازیگران داخلی و خارجی است، فقط با لحاظ حفظ منافع ملی و رعایت منافع مشروع دیگر جناح‌ها و همسایگان می‌توان به نتیجه مطلوب رسید. در چنین شرایط حساس و تعیین‌کننده‌ای، لفاظی‌های جنگی و نظامی باید جای خود را به دیپلماسی رسمی دهد و طبق حقوق بین‌الملل و پذیرش منفعت جمعی در عرصه داخلی یمن و حوزه ژئوپلیتیک منطقه‌ای، به‌سوی مصالحه مرضی‌الطرفین حرکت کرد. بحران‌هایی همچون جنگ یمن، جدا از موجودیت و ذات آنارشیک داخلی خود در شرایط کنونی، در فاز منطقه‌ای بیشتر به‌عنوان یک دام برای برهم‌زدن روند سیاسی حول پرونده هسته‌ای و جایگاه ژئوپلیتیک ایران از طرف رقبای این کشور به‌کار گرفته می‌شوند و به‌همین‌دلیل بهترین نوعِ اقدام بازدارنده به‌کارگیری آس دیپلماسی در مقابل قمار جنگ است.

دیپلماسی ایرانی از تجربه بحران یمن باید درس بگیرد و به این واقعیت اثبات شده برسد که در جهان سیاست و میدان نبرد، در وضعیتی که نیروهای منازعه‌جو و جنگ‌طلب در تمامی عرصه‌های داخلی و خارجی می‌توانند آسیب‌هایی جدی بر منافع ملی کشور و ثبات منطقه وارد کنند، فقط یک راه برای حفظ منافع وجود دارد و آن‌ هم دیپلماسی و راه‌حل سیاسی با پذیرش منفعت جمعی و مشارکت عمومی در عرصه ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود. یمن یکی از مهم‌ترین آزمون‌های دیپلماسی ایرانی در بحران‌های منطقه خواهد بود و در صورت استفاده مطلوب و ایفای نقشی سازنده در آن، راه برای نقش‌آفرینی و تعیین جایگاه ملی ایران در منطقه به‌گونه‌ای فراهم می‌شود که هیچ قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. 
نظر شما