پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 25
کد خبر: ۶۲۳۲۱
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۲
«همایون شجریان» ۴۰ ساله شد. چهل سالگی، سن عجیبی است؛ پر از رمز و راز و پر از ایهام. می‌گویند خداوند خاک آدم را در چهل روز سرشت. نيز، چهل سال ماتم و بخشايش خواستن آدم پس از رانده شدن از بهشت و چهل سال سعي موسي در بيابان طلب، همه بر ابهام آن می‌افزاید. اين عدد را در كيش و مذهب اهل باده گرفته، تا عالي‌ترين و دقيق‌ترين عبارات عرفا مي‌توان يافت. حالا همایون 40 ساله شده است.

به گزارش صدای ایران، او در این سال‌ها تعداد زیادی اثر خلق کرده که بخشی از آنها مستقل و تعدادی‌شان همراه پدر بوده است. برخی با فروش و استقبال کم‌نظیر -بی‌نظیر اصطلاح درست‌تری است- روبه‌رو شده و برخی نه؛ آلبوم‌هایی توانسته او را چند گام در موسیقی و آوازش جلو ببرد و در این میان تعدادی هم آن‌قدر چیزی به زندگی هنری‌اش نیفزوده است.

موسیقی ما نوشت : همایون شجریان  حالا یکی از پراقبال‌ترین خوانندگان موسیقی سنتی است و  به دنبال کسب تجربه‌های جدید می‌رود. می‌توان او، صدا و آثارش را دوست داشت یا نداشت -مثل هر هنرمند دیگری- اما نمی‌توان او را نادیده گرفت.

شاید باید توفیق اصلی «همایون» را در چیز دیگری دانست. در همین نامش. او فرزند «محمدرضا شجریان» است؛ آوازخوانی که به او «خسروی آواز ایران» لقب داده‌اند و بسیاری اسطوره‌ی آوازش می‌دانند؛ اما «همایون» با وجود آنکه هر بار در گفت‌وگوهای معدودی که انجام می‌دهد، به این مسأله اشاره می‌کند که زیر سایه‌ی پدر بودن را افتخار خودش می‌داند، حالا در آستانه‌ی 40 سالگی، توانسته مستقل از نام «شجریان بزرگ» شناخته شود. او در 40 سالگی کارنامه‌ای دارد که می‌تواند مستقل از پدرش، مورد بررسی قرار گیرد و از این هم مهم‌تر، از معدود خوانندگانی باشد که مستقل از «سبک شجریان» می‌خواند. هرچند خودش بگوید: «به نظر من سایه چیز خوبی است، مخصوصاً سایه یک هنرمند بزرگ.»

همایون نوازنده


می‌شود از زندگی «شجریان»ها متوجه شد، به دنیا آمدن در خانواده‌ی «محمدرضا شجریان»، تقدیری موسیقایی به همراه دارد. «همایون» نیز از این قاعده مستثنی نبوده؛ اگرچه پدر ترجیح داد تا فرزندش در ابتدا، با حضور در کلاس‌های «ناصر فرهنگ‌فر» تکنیک و شناخت ریتم را فرا گیرد. فرهنگ‌فر البته تنها استاد «همایون» جز پدر نیست. او مدتی نیز از حضور «جمشید محبی» بهره گرفته است. بهره‌مندی از کلاس مرحوم دادبه و شاگردان ارشد ایشان در زمینه‌ی فراگیری تصنیف، فرهنگ‌سازی، شاهنامه‌خوانی و... نيز از ديگر فعاليت‌هاي موسيقايي او در كودكي است.

«همایون» چون دو خواهرش -افسانه و مژگان- از کودکی و از دَه‌سالگي آواز را زير نظر پدر فرا گرفت و در دوران بلوغ، روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به صورت فشرده آموخت؛ اما مدتي پيش از آن به آثار طاهرزاده و قمرالملوک وزیری گوش مي‌كرده تا با شیوه‌های آوازی آشنا شود.
او از جمله موزيسين‌هايي است كه در هنرستان موسيقي درس خواند. آنجا ساز كمانچه را به عنوان ساز تخصصي خود فراگرفت و زير نظر اردشیر کامکار كار كرد. اما از همان زمان نگاهی متفاوت به موسیقی و حتی سازی چون کمانچه -که در ظاهر چندان انعطاف‌پذیر به نظر نمی‌رسد- انجام می‌داد و با سازش قطعات کلاسیک می‌نواخت. هر چند سال‌ها بعد درباره‌ی آن بگوید: «در آن سن 15 سالگی، کارهایی که با کمانچه انجام می‌دادم به نظرم کار خیلی شاق و عجیبی می‌آمد. در صورتی که اصلاً آن کار لزوم نداشت. یک ویولنیست همان اثر را چندین برابر بهتر و صحیح‌تر می‌نواخت.»

همایون اما از همان سنين نوجواني، در كنسرت‌هاي پدر حضور داشت و به عنوان نوازنده‌ي تنبك فعاليت مي‌كرد. اولين اجراي او روي صحنه به عنوان نوازنده‌ي تنبك، زماني بود كه 16 ساله بود. بعد از آن نيز به صورت مستمر به عنوان نوازنده‌ي اين ساز حضور داشت. اولين اثري كه به عنوان نوازنده‌ي تنبك در آن حضور دارد، اثر«ياد ايام» است. همايون 16 ساله به توصيه‌ي عمويش -عليرضا شجريان- همکاری با پدر و گروه موسیقی «آوا» را به‌عنوان نوازنده‌ی تمبک در تور کنسرت‌های اروپا و آمریکا آغاز كرد. «آسمان عشق» نتيجه‌ي اين دوران همكاري است.

هم‌نوازی تمبک در کنسرت ماهور «شب وصل» در کنار پدر، داریوش طلایی و سعید فرجپوری،‌ همکاری در اجرای موسیقی «معمای هستی» به‌همراهی لطفی، افشارنیا و پدر در کلن آلمان، همنوازی تمبک و کمانچه آلتو در گروه آوا برای اجرای کنسرت افشاری «آرامِ جان» در وین، همنوازی تمبک در اجرای کنسرت «زمستان است» از سری کنسرت‌های آمریکای شمالی همراه با پدر، حسين علیزاده و كيهان کلهر، همکاری با پدر در آلبوم «بوی باران» به آهنگسازی حسین یوسف‌زمانی، از ديگر فعاليت‌هاي همايون نوازنده است.
او در آثار متعدد دیگری هم همراه با پدر به عنوان نوازنده حضور داشت؛ اما جز همراهی با پدر، در آثار معدودی به عنوان نوازنده حضور یافته است که از جمله‌ی آن می‌توان به آلبوم «طبیب دل» اشاره کرد که در آن «محمد جواد ضرابیان» آهنگساز بود و «سیامک شجریان» خوانندگی‌اش را برعهده داشت. همایون در این آلبوم به نواختن سنتور، دایره و دهل پرداخته و تدوین، میکس و مسترینگ دیجیتال این آلبوم نیز بر عهده‌ی او و ریموند موسسیان بود؛ اما در سال‌های بعد که فعالیت‌های آوازخوانی‌اش بیشتر شد، در کمتر اثری ساز نواخت.

همايون همخوان


«همايون» اگر چه همراه با پدر و بسياري ديگر از اساتيد موسيقي در كنسرت‌ها و‌ آثار پدرش به نوازندگي تمبک پرداخت، اما در 24 سالگي توانست همراه با پدر همخواني كند. اولین بار که همایون در کنار نوازندگی، بر روی صحنه به همخوانی با پدر پرداخت، مراسم بزرگ‌داشت شاعر و متفکر آلمانی، «گوته» در آلمان بود. همخواني در برنامه‌ي «آهنگ وفا» از ديگر تجربه‌هاي همايون در اين زمان است. علاوه بر آن در بزرگ‌داشت مرحوم رضوی سروستانی، همراه با پدر و حسین علیزاده در تالار وحدت همخواني كرد. همخوانی و همنوازی تمبک در کنسرت «بی‌تو به‌سر نمی‌شود» همراه با پدر، علیزاده و کلهر در اروپا، آمریکا و کانادا، همخوانی و همنوازی تمبک در کنسرت راست‌پنجگاه و مرکب‌خوانی «فریاد»، همراه با پدر، علیزاده و کیهان، همخوانی و همنوازی تمبک در کنسرت «همنوا با بم» یادبود زلزله‌زدگان شهر بم و گرامی‌داشت مرحوم ایرج بسطامی، به‌همراه پدر، حسین علیزاده و کیهان کلهر از ديگر فعاليت‌هاي همايون همخوان است. اين فعاليت مشترك، براي او بسيار پربار بوده كه از جمله‌ي آنها مي‌توان به آثاري چون «بی تو بسر نمی‌شود» و «فریاد» اشاره کرد که هر دو اثر در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.

همايون آهنگساز


او در آلبوم «ناشکیبا» قطعه‌اي از ساخته‌هاي خودش را اجرا كرده، یك تصنیف شور به نام «پنهان چو دل» كه در سال ۱۳۷۳ متأثر از موسیقی خراسان در ذهنش شكل گرفته بود. اردشیر كامكار قطعه را می‌شنود و می‌پذیرد تا آن را تنظیم کند. همايون درباره‌ی این اثر مي‌گويد: «آن قطعه كاملاً احساسی ساخته شد و در یك فضا و شرایطی كه ویژه روزهایی بود كه من در سال‌های آخر دهه دوم عمر به سر می‌بردم، شکل گرفت و شاید چنانچه با مجموعه‌ی «ناشكیبا» متناسب نبود، هرگز به فكر اجرایش نمی‌افتادم.»
آن قطعه البته تنها قطعه‌اي نيست كه «همايون» ساخته. او قطعه‌ي ديگري با نام «دشت» دارد كه در سال 75 بر روی شعر زنده‌یاد فریدون مشیری ساخته است. «شاهین یوسف‌زمانی» آن را تنظیم و سرانجام هم در تلویزیون ضبط و پخش شد. در آن دوره تصنیف دیگری هم به نام «دل‌ستان» بر روی شعر سعدی ساخته كه «عمادرضا نكویی» آن را تنظیم كرده و علیرضا افتخاری آن را خوانده است.  

همايون خواننده


«همايون» اولين آلبوم مستقل خود با نام «نسيم وصل» را با آهنگسازي «محمد جواد ضرابيان» منتشر كرد كه با اقبال بسياري مواجه شد و همچنان پس از دوازده سال از انتشار آن به خوبی در یادها مانده است. بخش اول این آلبوم در دستگاه همایون و بیات اصفهان است و تصانيفي چون «هوای گریه»، آواز «نسیم سحر» با همنوازی تار شهرام میرجلالی، تصنیف «خانه سودا» و در بخش دوم این آلبوم پنج تصنیف در دستگاه شور ارائه شده كه از جمله‌ي آن مي‌توان به «عشق از کجا»، «حاصل عمر»، «دفتر دل»، «سکوت» و همچنين «نسیم وصل» اشاره كرد.
«همايون» اين فرصت را داشت كه در اولين اثر خود تصنيفي از «سيمين بهبهاني» كه او را بانوي غزل ايران مي‌خوانند، اجرا كند. اين تصنيف، از استقبال بسيار گسترده‌اي برخوردار شد و موفقيت بسياري را براي «همايون جوان» به همراه داشت؛ اتفاقي كه چندين سال بعد از آن بار ديگر در آلبوم «نه‌فرشته‌ام، نه شيطان» رخ داد و تصنيف «چرا رفتي» را به يكي از پراقبال‌ترين (هيت‌ترين) آثاري كه او خوانده، بدل كرد.
«نسیم وصل» از معدود آثاري است كه جز علاقه‌مندان موسيقي سنتي، دیگران را نيز به سمت خود كشاند. اين ماجرا زماني اهميت بيشتري پيدا مي‌كند كه به اين مسأله توجه كنيم كه اثر، شامل تصانيفي با مضامين عميق عاطفي و حزن‌انگيزاست؛ اما آهنگسازي استادانه‌ي ضرابيان به همراه انتخاب اشعار دقيق و همچنين صداي همايون سبب شد تا طيف وسيعي از مخاطبان را به سمت خود جلب كند.
«محمد جواد ضرابيان» پيش از اين اثر، همكاري‌هاي متعددي با «عليرضا افتخاري» داشت. اين آهنگساز در محضر «محمدتقی مسعودیه» موسيقي را فرا گرفته بود و براي انتشار اين اثر، از یک ارکستر مجلسی که با ارکستر ایرانی همراه شده بود،‌ بهره گرفت. او در تعدادي از تصانيف اين اثر از حال و هواي اركستر گل‌‌ها بهره گرفت و بقيه‌ي تصانيف‌اش در سبك و سياق آثار خود ضرابيان است. «نسيم وصل» را مي‌توان اثري دانست كه خواننده و آهنگساز، هر دو توانايي‌هاي ناشناخته‌ي خود براي مخاطب را به نمايش گذاشتند. البته بعد از انتشار اين اثر، «محمدرضا شجریان» در مصاحبه‌ای عنوان کرد که در ضبط این اثر نقشی نداشته است.

ناشکیبا


همایون بعد از آن آلبوم «ناشكيبا» را با همراهي استاد پيشين خود -اردشير كامكار- به انتشار درآورد. آهنگسازی آلبوم تأثیری از موسیقی نواحی به خصوص موسیقی کردی و خراسانی داشت. در حالي كه اولين اثر همايون با استقبال گسترده‌ي مخاطبان روبه‌رو شد، او در دومين اثر خود بيشتر نظر منتقدان را به خود جلب كرد. هرچند كه در اين اثر نيز به حس آواز توجه بسياري كرده تا رعایت پیچیدگی‌های ملودیك و تحرير.
تصنیف «چه دانستم» از اردشیر کامکار با شعر مولانا، ساز و آواز «ناشكیبا» در شور با همنوازی اردوان و غزل سعدی، تصنیف «می عشق» از اردشیر كامكار و غزل حافظ، قطعه بی‌كلام «هامون» از اردشیر، آواز «زهر شیرین» با شعر فریدون مشیری، ساز و آواز دشتی «داغ دوستی» با كمانچه اردشیر و غزل سعدی، تصنیف «پنهان چو دل» با غزل مولانا (ملهم از موسیقی خراسان)، و رِنگ «رقص چوب» از جمله قطعات اين اثر است.

در اين اثر ارسلان کامکار، اردوان كامكار، كامبیز گنجه‌ای، سینا جهان‌آبادی، تهمورس پورناظری، شروین مهاجر، سهراب پورناظری و سعید نایب‌محمدی نوازندگي كرده‌اند. خود همايون درباره‌ي اين اثر گفته است: «در یكی از دیدارهای دوستانه‌ای كه با آقای اردشیر كامكار داشتم، ایشان صحبت از گروه جوانی كه گرد آورده و آنها را سرپرستی می‌كند به میان آوردند و خواستند كه من نیز تمرینات گروه را ببینم و اجرای قطعات را بشنوم و در صورت تمایل با ایشان همكاری كنم. فرصتی دست داد و چند قطعه را شنیدم. گروه جوان بسیار پرشور و با احساس قطعات را اجرا می‌كردند كه این نیز بر جذابیت كار می‌افزود و كلیت آثار مورد پسندم واقع شد. تنها مورد، یكی از تصانیف بود كه لازم بود برای آن شعری انتخاب شود كه آقای كامكار این كار را به من سپرد تا با انتخاب شعری مناسب برای اجرا آماده شود و این كار چند ماه به درازا كشید تا اینكه شعر تصنیف «می عشق» و آوازها را انتخاب كردم.»
دومين اثر همايون، به شكل مدام با اثر اولش مقايسه مي‌شد؛ او خود البته اين قياس را غيرضروري دانسته و گفته است: «هر اثری در بستر تاریخی و شرایط زمانی و تبعات احساسی خاص خود جاری است و این دو اثر نیز صرف‌نظر از مورد مزبور كه در دو فضا و در حال و هوایی متفاوت قرار دارند؛ اما هر دو برایم به لحاظ احساس دوست‌داشتنی و از جنبه فنی ارزشمند هستند.» با همه‌ي اينها اما اردشير كامكار يكي از نقاط‌قوت اثر به حساب مي‌آيد. اگرچه نوازندگي گروه بسيار پرقدرت و پرشور است، اما اردشير خود در اين اثر كمانچه نواخته و علاوه بر آن چند ساز كوبه‌اي را نيز اجرا كرده و جواب آوازي ماندگار داده، «اردوان» هم با سنتور در اين زمينه نقش مهمي ايفا كرده است.

شوق دوست


سومين اثر همایون بار ديگر با آهنگسازي «محمد جواد ضرابيان» انجام شد و «شوق دوست» نام گرفت. اين اثر در سال 1378 تهیه و ضبط شده بود با این قصد كه استاد محمدرضا شجریان آن را اجرا كند. اما سرانجام «همايون» اثر را خواند. همايون در اثر ديگري نيز با اين آهنگساز فعاليت كرد.
او درباره‌ي اين همكاري گفته است: «صرف‌نظر از مسائل فنی و هنری، من و ایشان كه به حق، آهنگسازی بسیار خوش‌قریحه و دوستی بزرگوار و بهره‌مند از عواطف و خصلت‌های برجسته انسانی هستند، بسیار صمیمی و در عین حال در كار خود جدی هستیم و این ارتباط در كارهای مشترك‌مان هم كاملاً تأثیرگذار بوده است.»
همایون در اين اثر از فضاهاي جديدي در تصنیف‌خوانی بهره گرفته و در آواز هم دست به ابتکاراتی زده است؛ اتفاقي كه در آثار بعدي‌اش به خصوص همكاري با تهمورس و سهراب پورناظري با وضوح بيشتري ديده مي‌شود. اما در «شوق دوست» براي نخستين‌بار از تحریرهای غیرمتعارف بهره گرفت. تصنیف «دلشده»، «مست نگاه» و «بت عاشقان» از جمله قطعات اين اثر است. آواز سه‌گاه و مخالف آن بستری بود برای آنکه همایون آمادگی صدای خودش و حاصل چندین سال صداسازی را به رخ بکشد.

نقش خیال


«نقش خیال» اولین اثری است که «همایون شجریان» با علی قمصری به انتشار درآورد. «قمصری» در حالی این اثر را ساخت که 22 سال بیشتر نداشت و اگرچه ساختار کلی اثر، شباهتی با آثار حسین علیزاده به ویژه «نی‌نوا» داشت ولی نوید ظهور یک آهنگساز جوان و خوش‌قریحه را می‌داد.
شاید از همان آلبوم می‌شد حدس زد که «همایون» تا چه اندازه به فعالیت‌های متفاوت از بستر صِرف موسیقایی اعتقاد دارد. آهنگساز در این اثر در آواز «گناه عشق» از تلفیق اركستراسیون و سازهای ایرانی با گیتار و دستگاه تارانتاس فلامنکو استفاده کرده بود. این اتفاق تا آن روز در کارنامه‌ی همایون، اتفاق بدیعی به نظر می‌رسید، به خصوص اینکه بسیاری نگران واکنش پدر درباره‌ی چنین تجربه‌ای بودند. شجریان بزرگ اما در همین خصوص گفت: «من عملاً در كارهای همایون دخالت نمی‌كنم تا خودش مرحله آزمون و خطا را -كه پروسه بسیار مهمی در سیر حركت یك هنرمند به سوی كمال است- طی كند. هر هنرمندی باید بداند كه آن‌قدر باید اجرا كرد و شنید تا به خطاها و لغزش‌ها پی برد و آنها را در كارهای بعدی جبران كرد تا تكامل حاصل شود. من این مسیر سخت و صخره‌خیز و سنگلاخ را با پای پیاده پیمودم. در حالی كه شاید احساس می‌شد می‌توان به وسیله كسی یا چیزی، قسمت بیشتری از این راه را پرید. اما به این ترتیب هرگز آن كمال مطلوب حاصل نخواهد شد. بایستی رفت و زمین خورد و برخاست و تلاش كرد و آنقدر این كار را تكرار كرد تا پخته شد.»

با ستاره‌ها


«با ستاره‌ها» سومین آلبوم مشترك همایون و ضرابیان پس از «نسیم وصل» و «شوق دوست» است.اگرچه اثر اول با اقبال بسیار زیادی از سوی مخاطبان روبه‌رو شد و آلبوم دوم نتوانست این موفقیت را تکرار کند، «با ستاره‌ها» به لحاظ موفقیت، میان این دو قرار گرفت. «غمگسار»، «‌غریبانه»،‌ «فریاد»، «سنگدل»، «تو کیستی»، «با ستاره‌ها»، «دشت بی‌حاصل» و «افسونگر» از قطعات این مجموعه هستند.
از عوامل موفقیت این اثر می‌توان به انتخابِ اشعار دلنشین از شاعران بزرگی چون سایه، سیمین بهبهانی و حسین منزوی اشاره کرد. این آلبوم اما برای همایون، بار دیگر آزمونی برای کسب تجربه‌های نو بود. او خود را  پای‌بند رپرتوار کلاسیک موسیقی سنتی نشان نداد و در آن از چند تصنیف بهره برد؛ بی‌آنکه خود را ملزم کند اثری آوازی در آن بخواند.

از همین اثر است که او آرام‌آرام به سوی تجربه‌های جدید که در آثار متأخرش به وضوح دیده می‌شود، گام برمی‌دارد. یک سال پیش از انتشارِ این اثر، «محمدرضا شجریان» در گفت‌وگویی به این مسأله اشاره کرد که دیگر خودش را ملزم به نوآوری نمی‌داند و این کار را وظیفه‌ی کسانی چون همایون می‌داند. همایون اما وقتی در برابر این پرسش قرار گرفت که آیا خودش را ملزم به نوآوری می‌داند، پاسخ داد: «منظور پدر (حتی اگر از من هم اسم برده باشند) یک نسل است. هر نسلی به فراخور شرایط فرهنگی، اتفاقات اجتماعی و روابط فرهنگی با کشورهای دیگر فرزند زمانه خود می‌شود که حالا ممکن است کارشان هم با نسل‌های قبل متفاوت باشد. ولی فکر می‌کنم اصرار روی نوآوری به نتیجه‌ی جالبی ختم نمی‌شود. به نظرم این پافشاری برای نوآوری، غیرطبیعی است. خلاقیت و نوآوری به شکل طبیعی باید در هنرمند بجوشد و پیش بیاید. این را هم در نظر بگیرید که نوآوری و ایده‌های جدید ممکن است در آغاز کسانی را با خود همراه کند؛ اما در درازمدت نشانی از آن نباشد و البته بالعکس. اما این تصور که عده‌ای باید بنشینند کنار هم و بگویند حالا چگونه باید نوآوری کنیم را درک نمی‌کنم. نوآوری و ایده‌های جدید به شکل طبیعی در زندگی هنری بعضی از هنرمندان رخ می‌دهد. ممکن است سالیان سال این اتفاق نیفتد. اما شرایط به گونه‌ای است که دغدغه امروز من هم مثل بسیاری دیگر حفظ کردن اندوخته‌هایی است که داریم. ما باید در موسیقی ایرانی حداقل 100 نفر خواننده خوب و قدرتمند داشته باشیم که نداریم و این معضل است. وقتی چنین شرایطی وجود دارد، طبیعی است که عمده تلاش‌ها صرف حفظ از پیش‌مانده‌ها می‌شود. اینکه ابتدا بتوانیم اسطوره‌هایی مثل بزرگان موسیقی سنتی در گذشته داشته باشیم و بعد به مرزهای جدید و گام‌های بعدی فکر کنیم.»

قیژک کولی و خورشید آرزو


«قیژک کولی» و «خورشید آرزو» هفتمین و هشتمین آلبوم منتشر شده از همایون شجریان هستند که در قالب یک مجموعه و در سال ۱۳۸۷ در ایران و جهان منتشر شدند. این دو، اولین تجربه‌ی همکاری همایون با گروه موسیقی «دستان» است. آهنگسازی «قیژک کولی» را حمید متبسم انجام داده و «خورشید آرزو» را سعید فرجپوری ساخته است.
این دو اثر زمانی به انتشار درآمد که اعضای گروه «دستان»، دیگر کمتر به اجرای موسیقی سازی رغبت نشان می‌دادند. این گروه بعد از همکاری با خوانندگانی از جمله شهرام ناظری، پریسا، مرحوم ایرج بسطامي ‌و سالار عقیلی با همایون شجریان همکاری کرد. همین دو اثر، این فرصت را به همایون داد تا اولین کنسرت‌های خود را به صورت مستقل انجام دهد. کنسرتی که پدر در شب اول و آخر، در ردیف نخست نشست تا قوت قلبی برای پسر باشد. البته آن کنسرت با اتفاقات عجیب و غریبی همراه شد: قطع برق سالن وزارت كشور در دو شب انتهايي كنسرت! البته شب اول، دستگاه‌هاي برق اضطراري، نور چند پروژكتور و دستگاه‌هاي صدابرداري را تأمين كردند تا پارت اول كنسرت -تا زمان وصل برق در پارت دوم- انجام شود.

اما در شب دوم  تا وصل شدن UPSها، مردم يك ساعتي در تاريكي مطلق سالن به انتظار نشستند. به همین خاطر بود که پيشاپيش آنها محمدرضا شجريان با چهره‌اي برافروخته روي سن آمد و ضمن تشكر و عذرخواهي از مردم گفت: «من دست تك‌تك شما عزيزان را مي‌بوسم... همه اين كارها را مي‌كنند تا صداي ما به گوش شما نرسد. اما بايد بدانند تا زماني كه زبان فارسي هست، موسيقي هم هست و هيچ‌كس نمي‌تواند جلوي زبان و موسيقي ما را بگيرد!» بعد از پایان کنسرت نیز، همايون و دستان در نامه‌اي از كليه تماشاچيان اين دو شب به خاطر مشكلات پيش‌آمده پوزش خواستند و آن را خارج از حوزه اختيارات خود توصيف کردند.

شب جدایی


در آلبوم «شب جدایی» همایون با «مزدا انصاری» کار کرد. آهنگسازی که متخصص موسیقی گل‌هایی است و پیش از این سابقه‌ی همکاری با استاد شجریان را نیز در آلبوم «آه‌باران» داشت. خود انصاری می‌گوید شجریان بزرگ علاوه بر اینکه حق استادی به گردنش دارد، حق پدری هم دارد. «آه‌باران» را شجریان پدر از این آهنگساز خواند و همان زمان ایده‌ی شکل‌گیری «شب جدایی» شکل گرفت و همایون و انصاری، مدتی وقت صرف انتخاب قطعات کردند.

برای همین است که انصاری می‌گوید: «می‌توانم بگویم که آن آلبوم یکی از موفق‌ترین تجربه‌های موسیقایی من بود و از کار کردن با همایون خیلی لذت بردم. همه می‌دانند که من آدم رک و صریحی هستم و اهل تملق‌گویی بی‌خودی هم نیستم؛ اما واقعاً کار کردن با همایون مخصوصاً به دلیل اخلاق حرفه‌ای که دارد، لذت‌بخش و فوق‌العاده است. در مورد استاد هم همیشه به ایشان گفته‌ام که وقتی با شما کار می‌کنم، احساس حقارت می‌کنم. اصلاً احساس آهنگساز بودن به من دست نمی‌دهد، چون کارها را آن‌قدر خوب اجرا می‌کند که من به جای آهنگساز تنها به عنوان یک رکوردر کار را ضبط می‌کنم. این واقعاً باعث افتخار است و کمتر خواننده‌ای هست که بتوان در حد همایون و استاد شجریان با آنها راحت بود.»
انصاری می‌گوید آنچه باعث شده همایون به جایگاهی که الان دارد برسد، هم تکنیک و قدرت خودش بوده و هم هوش سرشارش و در کنار همه اینها اخلاق حرفه‌ای که دارد.

آب، نان، آواز


«آب، نان، آواز» دومین همکاری همایون با علی قمصری بود. آهنگسازی که اولین حضور جدی‌اش در حوزه‌ی موسیقی باکلام به آهنگسازی آلبوم «نقش خیال» با خوانندگی همایون باز می‌گردد. او در این اثر سعی کرده بود تا به نوعی از موسیقی چندصدایی نزدیک شود که به وسیله یک بافت عمودی در ملودی‌ها انسجام پیدا کرده است. علاوه بر آن سعی کرده‌ بود تا به شعر ایرانی نگاه ریتمیک جدیدی داشته باشد. قمصری در این اثر، ضمن دغدغه‌های موسیقایی، دغدغه‌های ادبی و پیامی نیز داشته است. از این رو نگاه جدی به مقوله تلفیق شعر و موسیقی در این اثر انداخت. هرچند که به هیچ وجه در اندازه‌های «نقش خیال» شنیده نشد.

قمصری خودش درباره‌ی این اثر گفته است: «آلبوم «آب، نان، آواز» در دوره‌ا‌ی از آهنگسازی من اتفاق افتاد که دغدغه‌ام پیدا کردن زبان هارمونیک ایرانی بود. هنوز هم معتقدم که هوموفونی به موسیقی ایرانی می‌تواند بیشتر از پلی‌فونی سلیقه‌ای کمک کند. هوموفونی موسیقی را به طرف نرم و روشن‌تر شدن پیش می‌برد و مؤلفه  ملودی اصلی را بیشتر به رسمیت می‌شناسد.» 

شوق نامه


«در آن جايي براي نفس كشيدن خواننده وجود ندارد.» این را محمدرضا شجریان درباره‌ی آلبوم «شوق‌نامه» گفته است. اثری که زمینه‌ساز تجربه‌ای دیگر برای همایون بود. آلبوم با استفاده از قطعات ساخته‌ی «عبدالقادر مراغی» و تنظیم «محمدرضا درویشی» همراه با گروه «عبدالقادر» اجرا شده است. گروه سعی در اجرای این رپرتوار با عبور از زیبایی‌شناسی موسیقی ایران داشت و از سازهایی که صدای دوره عثمانی را به گوش می‌رسانند، بهره برده بود. همایون در این اثر، وجهی دیگر از توانایی‌هایش را نشان داد، به خصوص در مقام‌های راست آلبوم که همایون تکنیک‌های آوازی‌اش را به نمایش گذاشت.
مراحل تمرين، ضبط و توليد این اثر، 6 سال به طول انجاميد. آهنگساز اثر درباره‌ی آن گفته است: «حتي در اين سي سال، هيچ‌كس اين سوال برايش پيش نيامد كه عبدالقادر مراغي كيست‌؟ نُت‌هايش در ايران چه مي‌كند؟ و سوالاتي از اين قبيل ذهن كسي را مشغول نكرد. مدت‌ها پيش متوجه شدم كه آقاي مسعوديه اين نت‌ها را در اختيار دارند و وقتي با ايشان تماس گرفتم و پرسيدم نت‌ها را از كجا آورده‌اند، پاسخ داد كه نت‌ها را از ثمين باغچه‌بان گرفته است. من هم به باغچه‌بان سپردم تا اين نت‌ها را برايم پيدا كنند.»

موسیقی «شوق‌نامه» و آوازی که همایون در آن خواند،‌ سنگين است و شاید برای عموم مخاطبان شنیدن‌اش دشوار باشد. آنچه همایون در آلبوم «شوق‌نامه» مي‌خواند به دو بخش تقسيم مي‌شود. بخش اول همان قسمت‌هايي است كه همايون شعر مي‌خواند و در بخش ديگر او شعر نمي‌خواند، اما آواز مي‌خواند كه به اين بخش دوم ترنم گفته مي‌شود كه به منظور افزودن حس ناب موسيقي به كار مي‌رود.
اگرچه‌ شجریان پدر، علاقه‌ی چندانی به اظهارنظر درباره‌ی آثار پسرش ندارد، اما این آلبوم مورد توجه ویژه‌اش قرار گرفت؛ به طوری که در مستندی که درباره‌ی این اثر ساخته شد، گفت: «عبدالقادر در این کار از خواننده به‌عنوان یک ساز استفاده کرده و همایون به‌عنوان خواننده این اثر نشان داده که باهوش و تواناست؛ زیرا توانسته به سرعت کار را یاد بگیرد و کار را بسیار تمیز و خوب ارائه دهد. من واقعاً به وجود او افتخار می‌کنم و انگشت‌به‌دهان مانده‌ام که این همه نفس را از کجا آورده؛ زیرا من که پدرش هستم نفسم می‌گیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است. زمانی که مردم این کار را بشنوند، متوجه اصل داستان می‌شوند که فرم آن زمان با فرم موسیقی الان کاملاً فرق می‌کند؛ زیرا ما هم‌اکنون بر اساس موسیقی دستگاهی یک کار را اجرا می‌کنیم که یک موسیقی حساب‌شده است و مانند غزلی ا‌ست که می‌توانیم قافیه‌ی آن را حدس بزنیم. اما موسیقی عبدالقادر موسیقی‌ای ا‌ست که قافیه ندارد و به هیچ وجه نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که در دو نت بعد چه اتفاقی می‌افتد و موتیف‌ها که پشت سر هم می‌آیند، چقدر زیبا عوض می‌شود. این درحالی است که ما هم‌اکنون با موتیف‌ها به این‌گونه عمل نمی‌کنیم و موتیف‌ها در موسیقی ما تکرار نمی‌شوند و دائم به شکل ظریفی تغییر شکل می‌دهند.»  

بی من مرو


آلبوم «بی‌من مرو» در دستگاه ماهور و حاصل همکاری دیگری از گروه دستان و همایون است. این اثر نقدهای خوبی به همراه داشت، به خصوص اینکه میان ساز و آواز به لحاظ زمان، گردش ملودی‌ها و تنوع ریتم و ملودی ارتباطی منسجم وجود داشته است. در یکی از نقدهای پیرامون این اثر آمده است: «همایون جنس و لحن صدا را به صورت طبیعی از پدر به ارث برده و برای همین صدای او تصنعی نیست. اما نکته شاخص‌تر در مورد او تسلط و دانشی است که او به عنوان یک هنرمند (که در هنرستان موسیقی نیز به نواختن ساز کمانچه پرداخته) از پدر و سایر استادان شاخصی که با آن‌ها همنشینی و مصاحبت داشته فراگرفته که امروزه در آواز او مشهود است. تنوع و تحرک و پویایی ریتم در آواز، تنوع ملودی‌های آواز و تحریر‌ها و سونوریته مطلوب در اثر فشار نیاوردن به حنجره از ویژگی‌های بارز آواز همایون است. خصوصیت آخر به‌خصوص در اجرای تصانیف پرسرعت با ریتم‌های پیچیده (نظیر آثار هنرمند ارجمند علی قمصری) به خوبی خود را نشان می‌دهد. در واقع همایون آواز خود را می‌خواند و بی‌جا نیست اگر او را با فاصله بسیار سرآمد خوانندگان نسل خود دانست.»  
سیمرغ


«اپرت سيمرغ» دیگر همکاری میان همایون و حمید متبسم بود. کاري براي کرال و پنج خواننده که براي ارکستر سازهاي ايراني تنظيم شده است. متبسم نگارش اپرت سيمرغ را از سال 85 بر پايه شعرهاي شاهنامه فردوسي انجام داد. آهنگساز معتقد است: «شاهنامه نزد عامه مردم بيشتر با داستان رستم و سهراب مفهوم يافته، درحالي که اين منظومه بزرگ قابليت‌هاي دراماتيک ديگري دارد و يکي از قوي‌ترين درام‌های دنيا است.»  متبسم اما اپرت سيمرغ را با الهام از زندگي زال در شاهنامه نوشته است.
همایون در این اثر، برای اولین بار از «فردوسی» خواند و به خوبی توانست از پس پيچيدگي‌هايش برآید؛ به خصوص آنکه شعرهاي فردوسي يکپارچه و در قالب داستان است. این اپرت در چهار قسمت تقسيم شده بود. تولد زال در بخش نخست اجرا  شد. سپس ارکستر در حزن‌آلودترين بخش اجرا داستان انتقال زال به جنگل توسط پدرش را اجرا کرد. بازگشت زال نزد پدر که حالت‌هايي از گذشت و پشيماني را به همراه دارد در بخش سوم اجرا مي شود و در نهايت عشق زال به رودابه روايت می‌شود.

نقال اين اثر همايون شجريان است که در کنار دو خواننده سوپرانو و دو خواننده آلتو اپرت سيمرغ را اجرا کردند. همچنین کنسرت‌هایی از این اثر در باشگاه انقلاب، تالار وحدت و خارج از ایران اجرا شد. در زمان انتشار اثر برخی می‌گفتند صدای همایون برای خواندن اشعار حماسی مناسب نیست؛ اما متبسم در پاسخ به این انتقادها چنین پاسخ داد: «بسیاری فکر می‌کنند كه شاهنامه تنها به نقل داستان‌های رزم‌آوری و پهلوانی شخصیت‌هایش پرداخته و باز با همین نوع نگرش می‌اندیشند كه پهلوانی تنها به زورآزمایی و رزم‌آوری محدود می‌شود. حال این‌كه پهلوانی از نگاه فردوسی تنها به زور بازوان نیست، بلكه به قدرت روحی شخصیت‌های شاهنامه نیز هست. در گوشه‌گوشه این اثر تاریخی چشم شاعر به جوانب مختلف زندگی قهرمانانش است و به دغدغه‌های گوناگون انسان مانند عشق و حرمان و حسد و گذشت و صلح می‌پردازد. آنان كه صدای همایون شجریان را مناسب این اثر نمی‌دانند، سیمرغ را نمی‌شناسند یا نمی‌خواهند كه بشناسند. صدای همایون شجریان غیر از قابلیت‌های تكنیكی‌اش كه مرا در انتخاب او ترغیب می‌كرد، در حال حاضر یكی از مناسب‌ترین انتخاب‌ها برای چنین كاری است. این گونه كار نباید به شیوه نقالان خوانده شود، آن به جای خویش نیكوست و این در جای خویش!» آلبوم تصویری این اثر نیز به بازار عرضه شده است.



این آلبوم همکاری دیگری از «همایون» با «علی قمصری» است. ابتدا کنسرت این آلبوم در تالار وحدت برگزار شد که به خاطر نوع اجرا و ترکیب سازهای متفاوتی که برای آن در نظر گرفته شده بود، مثل همیشه موافقان و مخالفان خود را داشت و در نهایت اجرای زنده‌ی این کنسرت به صورت یک آلبوم موسیقایی منتشر شد.
خود همایون در جلسه‌ی مطبوعاتی پیرامون این اثر گفت: «این کنسرت به خاطر ترکیبی که در سازبندی داشت، موجب بازتاب‌هایی شد که برای ما بسیار جالب توجه بود؛ به طوری که بعضی از کار خوش‌شان آمده بود و بعضی‌ها هم از اینکه ما از ساز غربی در کنسرت استفاده کرده بودیم، انتقاد می‌کردند. اما من به‌شخصه بازتاب‌های خوبی را از کنسرت دریافت کردم که نشأت‌گرفته از نگاه متفاوت و خاص قصمری به موسیقی است.»
«چه آتش‌ها» اثری بر اساس اجرای زنده بوده و این مسأله در فرم اثر نیز مشخص است. بخش اول آن بیشتر بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی است و تصنیفی که از پیش ساخته شده و تدوینی تازه بر اساس موسیقی سنتی است و نگاهی متفاوت به موسیقی سنتی دارد. اما سازبندی بخش دوم آن به آلبوم «نقش خیال» شباهت بیشتری دارد و از نظر فرمال اتفاقات مشترک در آن می‌افتد. با این حال نمی‌توان این دو اثر را در ادامه‌ی یکدیگر دانست و تنها قرابت‌هایی میان‌شان وجود دارد.

همایون می‌‌گوید ترجیح می‌دهد برای انتشار یک آلبوم موسیقی از اجرای زنده آن استفاده کند؛ چرا که حس و حالی که خواننده در این فضای زنده دارد، به مراتب دلنشین‌تر از اجرا در استودیو خواهد بود. او اصلاً پیشنهاد داد که با اندکی تغییرات از خطاهای کوچک چشم‌پوشی کرد و انتشار اجرای زنده آثار موسیقایی را تبدیل به فرآیندی موثر در موسیقی ایرانی کرد. «چه آتش‌ها» البته به دلیل مشکلات فنی با تأخیر منتشر شد و از آن گذشته، اثر برای دریافت مجوز نیز با مشکلاتی همراه شد. هر چند که خود همایون چندان از این مسأله ناراضی نیست و می‌گوید: «ترجیحم بر این است که هر دو سال یک‌بار در انتشار یک آلبوم موسیقایی حضور داشته باشم.»

همایون همچنین می‌گوید دوست دارد کارهایی که می‌خواند پر از هیجان باشد و علی قمصری این فرصت را در اختیار او قرار داده است: «در آلبوم «چه آتش‌ها» به نظر من حرف‌هایی زده شده که می‌تواند با گذشت دو سال هنوز با مخاطب ارتباط ایجاد کرده و او را همراه اثر کند. این آلبوم به نظر من حرف‌هایی برای گفتن دارد که احساس می‌کنم با توجه به شرایط جدید سیاسی و اجتماعی درونیات آن کهنه نیست.» 

نه فرشته‌ام، نه شیطان


همکاری «همایون» با خانواده‌ی پورناظری‌ها اگرچه پیش از انتشار این اثر نیز وجود داشت، اما «نه فرشته‌ام، نه شیطان» نخستین اثری بود که در آن پورناظری‌ها به عنوان آهنگساز با همایون همکاری می‌کردند. این اثر به آهنگسازی «تهمورس پورناظری» یکی از موفق‌ترین و البته پربحث‌ترین آثاری بود که همایون در عمر فعالیت‌های موسیقایی خود منتشر کرده است. فراتر از آن، انتشار این اثر، بحث‌هایی کلی‌تر درباره‌ی موسیقی به وجود آورد. هر چه هست، این آلبوم یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌هایی است که طی سال‌های اخیر در حوزه‌ی موسیقی سنتی و چه بسا پاپ به انتشار درآمده است.

سبک این اثر، در دو سالی که از انتشار آن می‌گذرد، حرف و حدیث‌های بسیاری را به وجود آورد که «تهمورس» پاسخ خودش را به این مسأله دارد و در پاسخ به اظهارنظرهایی که گفته می‌شد این اثر پاپ است، به این نکته اشاره کرد که «به گمانم برای از بین رفتن بسیاری از شبهاتی که وجود دارد، باید در گام اول به تعریف مشترکی از موسیقی پاپ برسیم. اگر صحبت از موسیقی «پاپ» مفهوم عامه‌پسند آن باشد، بنابراین خیلی از آثار برجسته‌ی موسیقی کلاسیک و سنتی ما برای مردمان کوچه و بازار شناخته شده و مورد پسند است، مانند «الهه  ناز»، «مرغ سحر» و... که از این دیدگاه، این کار می تواند موسیقی پاپ هم به‌شمار بیاید. اما اگر تعریف واقعی از پاپ موزیک بخواهیم بدهیم، نه این اثر موسیقی پاپ نیست. چرا که اولاً هر آهنگ فرم و شخصیت مستقلی از نظر نغمگی، سازبندی و تنظیم دارد که هیچ‌کدام  موسیقی پاپ نیست. اما اگر اصراری وجود دارد که سبک این اثر مشخص شود، به نظرم می‌توان نام موسیقی معاصر ایران را روی این کار گذاشت؛ چرا که در آن از فرم‌ها و حتی گام‌هایی استفاده شده که در موسیقی ردیف شنیده نمی‌شود. ضمن اینکه در این اثر از ترکیب سازی متفاوتی از موسیقی دستگاهی استفاده شده است. حتی در آهنگ «دل به دل» که در مایه‌ی شور است و سازهای ایرانی عهده‌دار اصلی اجرای آن هستند، نشانی از ردیف نمی‌بینیم، اما موسیقی کاملاً ایرانی است. من از احوالات موسیقی تنبور، موسیقی کردی، موسیقی کلاسیک و حتی موسیقی فلامنکو هم در ساخت این اثر الهام گرفته‌ام. چنانکه مقدمه‌ی «همه هیچم» بر اساس کاری از «پاکو دلوسیا» نوازنده برجسته گیتار فلامنکو ساخته شده است. اما باز هم باید بگویم که این کار ۸ قسمت دارد که یک گونه خاص از موسیقی را پیروی نمی‌کند که بخواهیم بگوییم «نه فرشته‌ام نه شیطان» دقیقاً چه نوع از موسیقی است. از اسم کار هم باید این پیام گرفته شود.»

گروه «چرا رفتی» توانست بیش از صدهزار نفر را به دیدن کنسرت‌های این اثر ترغیب کند که یک اتفاق کم‌سابقه در موسیقی ایران به شمار می‌رود. همایون خودش هم این اثر را بسیار دوست دارد و درباره‌ی فضای متفاوت آن توضیح می‌دهد: «در این اثر، انتقال حس یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های ما بود و می‌خواستیم در کنار آوازی که مخاطب می‌شنود، آن فضای حسی نیز به او منتقل شود.»

آرایش غلیظ


«آرایش غلیظ» پس از تصنیف «آتش جاودانی» (برای سریال رسم عاشقی) و تیتراژ پایانی فیلم سینمایی «آتش سبز» و سریال «شهرآشوب»، چهارمین فعالیت همایون در حوزه موسیقی فیلم و سریال به حساب می‌آید. او در این اثر،‌ بار دیگر با خانواده‌ی پورناظر‌ی‌ها و این بار با «سهراب» همکاری داشت. «آرایش غلیظ» هم به میزان «نه فرشته‌ام نه شیطان» حرف و حدیث‌های بسیاری در فضای موسیقی ایران به وجود آورد. سازبندی و همچنین آواز همایون در این اثر، اتفاقی بود که تا پیش از آن تجربه نشده بود.

همایون اما خیلی صریح به همه‌ی این انتقادات پاسخ داد و گفت:«من خودم را محدود به کاری نمی‌کنم و همیشه دوست دارم کارهایی که می‌خوانم پر از هیجان باشد. کارهای «سهراب پورناظری» در این فضا قرار دارد. ما در  فیلم «آرایش غلیظ» کاری را انجام دادیم که در ابتدا با کار روی فضای ارکسترال سازهای ایرانی شروع شد؛ اما بعد با ارائه یک‌سری ایده‌های شیطنت‌آمیز بازی را شروع کردیم و به موسیقی عجیب و غریبی دست پیدا کردیم که به شدت آن را دوست دارم. زندگی ما کاملاً با 20 سال گذشته متفاوت بوده و مدام نیز در حال تغییر است. نمی‌توان این مسأله را انکار کرد که مردم هم‌اکنون کم‌حوصله شده‌اند و ما باید بر همین اساس آثار هنری را تولید و ارائه کنیم. مرغ من یک پا ندارد و پرچم‌دار این نوع موسیقی هم نیستم. برعکس سعی می‌کنم تعصب را از کارم بردارم و براساس جامعه‌ام پیش روم. توجه به نیازهای اجتماعی یک ضرورت مهم برای فعالیت‌های هنری است. اگر ریتم جامعه تند می‌شود، در نتیجه ما هم باید در موسیقی تندتر پیش رویم. هنرمند نباید از جامعه‌اش فاصله بگیرد، وگرنه محکوم به فراموشی است. در این پروسه هدف‌های شخصی کمرنگ می شود. برای من این طور بوده و هیچ‌وقت فکر نکرده‌ام رسالت دارم تا به تنهایی موسیقی سنتی ایران را حفظ کنم. این رسالت را هیچ هنرمندی نمی‌تواند به تنهایی انجام دهد. نگاهی به تاریخ هنر ما نیز نشان می‌دهد که اتفاقاً همین مردم که ما گاهی به آنها ایراد می‌گیریم، ‌مهم‌ترین کسانی بوده‌اند که سنت‌ها و هنر خودشان را حفظ کرده‌اند. کافی است نگاهی به آموزشگاه‌های موسیقی بیندازید و ببینید چه تعداد از جوانان در همین شرایط مشغول آموختن ردیف‌های موسیقی هستند. در نتیجه همه‌چیز در روند کار شکل می‌گیرد. اینکه تصنیف در دوره امروز بیشتر از آواز شنیده می‌شود، به خاطر اقتضای جامعه است و ممکن است چند سال آینده جای آواز و تصنیف با هم عوض شود.»

مستور و مست


آخرین اثر همایون که اسفندماه 93 منتشر شد، «مستور و مست» نام دارد. آلبومی که درهم‌تنیدگی‌اش به معنای مستور بودن است. خود همایون اعتقاد دارد که این اثر نمره‌ای مثبت در کارنامه فعالیت‌هایش محسوب می‌شود. آهنگسازی این آلبوم را «ژانو باغومیان» آهنگساز جوان و دورگه ایرانی-امریکایی انجام داده که تا پیش از این چندان شناخته شده نبود: ««مستور و مست» بر اساس یک جلسه آشنایی با ژانو باغومیان شکل گرفت. او خیلی خوب فارسی حرف می‌زد. حافظ، عطار و مولانا را خیلی خوب می‌شناخت، تا جایی که من را متعجب کرد. ژانو درباره‌ی عرفان شرق، اطلاعات زیادی داشت و شنیدن موسیقی او برایم جذاب بود. با خودم فکر کردم چه‌قدر جالب است که ژانو باغومیان توانسته عظمت و شکوه شعر مولانا و حافظ را که زیر ظرافت کلام پنهان است، درک کند.»

آهنگساز اثر در آن از ارکستر بزرگ بهره برده، حدود صدها ساز متفاوت و به همین خاطر می‌توان شکوه و عظمت موسیقی ارکسترال غربی را با کلام ایرانی مشاهده کرد. اما همین اثر فرصتی دیگر برای همایون به وجود آورد تا در زمینه‌ی دغدغه‌هایش در موسیقی بگوید: «اصرار ندارم که کارهای موسیقی دسته‌بندی و برای آن سبک تعیین شود. موسیقی را فقط باید گوش کرد. محوریت آلبوم «مستور و مست» نیز عرفان شرقی است که به اعتقاد من، تلفیق دو فرهنگ مختلف است. آلبوم «مستور و مست» بالانس ذهنی آدم‌ها را نسبت به آثار من، کمتر بر هم می‌زند. مثلاً وقتی کار «آرایش غلیظ» منتشر شد، می‌دانستم این کار با سلیقه خیلی‌ها منطبق نیست و از آن انتقاد می‌شود. با این حال دوست داشتم که در زمینه‌ی موسیقی فیلم تجربه کسب کنم.»

باغومیان درباره‌ی این اثر گفته است: «با همایون شجریان در پروژه‌ی «سیمرغ» آشنا شدم و با خودم فکر کردم که صدایش چه بافت خوب و چه تحریرهای جالبی دارد. سرانجام توانستم با کمک دوستانم با او دیدار کنم. موسیقی‌ای را که ساخته بودم به او دادم و او هم کار را پسندید.»
نظر شما