زير پوست مذاکرات چه مي گذرد؟
اميرحسين يزدان پناه در یادداشت روز خراسان نوشت:
در فاصله ۶ هفته مانده به پايان زماني که ممکن است ميان ايران و ۱+۵ توافق هسته اي جامعي به دست بيايد، عرصه ظاهري مذاکرات مانند ۲۰ ماه گذشته است (شهريور ۹۲ تا ارديبهشت ۹۴). اما شواهد نشان مي دهد که زير پوست مذاکرات هسته اي اتفاقات ديگري در جريان است. اظهارنظرها، به خصوص لحن مقامات رسمي ايران، اعم از تيم مذاکره کننده و نيز شخصيت هاي مرتبط با روند مذاکرات که تاکنون جزئيات مذاکرات را نشر نمي دادند، نشان مي دهد که در هفته پاياني که گمان مي رود به يک توافق هسته اي منجر شود، طرف مقابل به خصوص آمريکايي ها، مدام در حال تغيير خواسته ها و مواضع خود هستند و در تازه ترين و البته تعجب برانگيزترين اتفاقات،آن ها حتي از فکت شيتي که ساعاتي پس از بيانيه لوزان منتشر کردند نيز عبور کرده و برخي تفاهمات و توافقات مذاکرات ۹ روزه لوزان در فروردين ماه را قبول ندارند. به گفته علي اکبر ولايتي که از نزديک جزئيات مذاکرات را رصد مي کند، آمريکايي ها در موضوعات مربوط به «فردو» و نيز «قطعنامه هاي شوراي امنيت» حتي توافقات يک ماه پيش را نيز نقض کرده و حالا انتظارات تازه اي روي ميز مذاکره گذاشته اند.
از منظر آشکار شدن چهره واقعي طرف هاي مقابل، به خصوص آمريکايي ها، مذاکراتي که از مهر ۹۲ آغاز شد را مي توان به ۳ دوره تقسيم کرد.
۱ - از خرداد ۹۲ که دکتر روحاني رئيس جمهور منتخب مردم ايران شد تا ۳ آذر همان سال که توافق اوليه در ژنو سوئيس به دست آمد. ۲ - از زمان دستيابي به توافق ژنو در آذر ۹۲ تا اعلان بيانيه لوزان در ۱۳ فروردين ۹۴ که خود شامل ۲ مرحله تمديد توافق ژنو است (در تيرماه و آذرماه ۹۳). ۳ - از زمان بيانيه لوزان در فروردين ۹۳ تاکنون که مذاکرات دارد به روزهاي پاياني خود نزديک مي شود. اگر چه مي توان اين تقسيم بندي را مبتني بر شاخص هاي ديگر انجام داد و به طبقه بندي هاي متفاوتي هم دست يافت اما آن چه اين ۳ دوره را از هم متمايز مي کند، نوع رفتار آمريکايي هاست. در دوران اول آن چه در خبرهاي رسمي و غيررسمي نمودار مي شد، اين موضوع بود که آمريکايي ها از طريق نامه نگاري و پيام هاي متعدد در دولت دهم به دنبال مذاکره مستقيم هستند و حتي يکي دو جلسه اين مذاکرات نيز در عمان برگزار شد. البته در دولت تازه روي کار آمده يازدهم نيز با برخي وعده ها و اظهارنظرها، نوعي خوش بيني به روند مذاکرات به جامعه تزريق مي شد که نتيجه آن دربازگشت تيم هسته اي از نيويورک آشکار شد و تا توافق ژنو نيز ادامه داشت و هر چند برخي مقام هاي دولتي در روزهاي ابتداي توافق ژنو از ترک برداشتن ساختمان تحريم ها سخن به ميان مي آوردند اما اين توافق در عمل و به گفته برخي مقامات ديگر دولت به برداشته شدن هيچ تحريمي منجر نشد.(۱)
در دوره دوم (توافق ژنو تا بيانيه لوزان) شرايط کمي واقعي تر شد. چند روز پس از توافق ژنو، هم اتحاديه اروپا و هم آمريکايي ها تحريم هاي گسترده جديدي عليه ايران وضع کردند که اين موضوع خلاف تعهدات صريح آن ها در توافق بود. (۲) در اين دوره، برخلاف نص صريح توافق ژنو که قرار بود مذاکرات در فضاي «حسن نيت» ادامه يابد، آمريکايي ها عملاً بيش از گذشته ميدان دار تهديد و فشار بيشتر به ايران شدند. در همين دوره بود که آمريکايي ها با زياده خواهي هاي خود در آخرين لحظات مذاکرات وين در آذر ۱۳۹۳، مانع از توافق نهايي شدند و مذاکرات براي ۷ ماه ديگر تمديد شد. همين تهديد و فشارها نيز تيم مذاکره کننده را به پاسخ هاي قاطع تر نسبت به دوره اول، در مقابل آمريکايي ها وادار کرد.
در دوره سوم ( از ۱۳ فروردين ۹۴ به بعد) اما به نظر مي رسد همه چيز دارد با سرعت بيشتري پيش مي رود. زمان چنداني تا پايان مدتي که بايد دو طرف به توافق برسند باقي نمانده و در اين شرايط آمريکايي ها نيز در چند نوبت نقض توافقات قبلي کرده يا به گفته صالحي و ولايتي، «دبه درآورده اند.» به نظر مي رسد اين روند از دو بعد قابل بررسي است. نخست اين که هر چه به زمان نهايي مذاکرات نزديک مي شويم، آمريکايي ها با تناقضات متعدد در توافقات قبلي و حرف هاي جديد چهره واقعي خود را بيشتر نشان مي دهند. بعد دوم نيز اين که، در هفته ها و روزهاي پاياني مذاکرات، آن ها به قصد کسب امتيازات بيشتر و نيز عقب نشيني بيشتر ايران، از حداکثر فشار و تهديد خود بهره مي برند.
بنابراين در شرايط کنوني اگر قرار است «توافق خوبي» حاصل شود که تيم مذاکره کننده بتواند از آن دفاع کرده و از منظر مقامات ارشد کشور و نيز افکار عمومي قابل اجرا باشد، به نظر مي رسد تيم هسته اي بايد ۲ نکته مهم را مدنظر داشته باشد.
اول: اين که تيم هسته اي همچون گذشته خطوط قرمز ملت ايران را مدنظر داشته باشد و تحت هيچ شرايطي و با هيچ تفسير و وعده حريف، از خطوط قرمز عقب نشيني نکند.
دوم: اين که تيم هسته اي و مقامات اجرايي کشورمان مقهور تهديدها و فشارهاي آمريکا نشوند و هرگز اين طور تصور نکنند که مواضع تند در مقابل تهديدها و فشارهاي طرف مقابل به مذاکرات لطمه مي زند. تجربه ۳۷ سال گذشته ثابت کرده که در مذاکرات حساسي مانند آن چه امروز در جريان است اگر در برابر تهديدها، مقابله صريح و قاطع نداشته باشيم، طرف مقابل به تصور ضعف ايران، برزياده خواهي ها و تهديدها و فشارهاي خود خواهد افزود و هيچ حد و مرزي در اين باره قائل نخواهد بود و در اين شرايط، نه تنها نمي توان انتظار «توافق خوب» داشت که بايد منتظر شکست مذاکرات نيز بود. مسلماً دراين مسير، ملت ايران که همين خطوط قرمز و دستاوردهاي هسته اي، ثمره ايستادگي و مقاومت آنان است، مقابل زياده خواهي ها و دورويي سياسي آمريکا، پشتيبان تيم هسته اي خواهند بود تا بتوان به «توافق خوب» دست يافت.
--------------------------------------------
ارجاعات:
۱ - رجوع کنيد به اظهارات مرتضي بانک در گفت وگو با ايسنا که گفت: «هيچ تحريمي از کشور برداشته نشده است.» و نيز اذعان بيژن زنگنه وزير نفت در نشست خبري ۲۵ فروردين ۹۴ که تصريح کرد: «بند مربوط به وصول درآمد نفتي و بيمه نفتکش ها در توافق ژنو عملياتي نشده است».
۲ - درباره تحريم هاي جديدي که پس از توافق ژنو عليه ايران اعمال شد مي توانيد گزارش روزنامه خراسان با عنوان «۵۵ مورد تحريم پس از توافق ژنو توسط آمريکا» در تاريخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ را بخوانيد.