جنگ خاندان سعود و توهم خطرناک
تغییرات اخیر در ساختار حکومت عربستان آنقدر گسترده تلقی میشود که برخی، عربستان قبل و بعد از این تغییرات را با یکدیگر متفاوت معرفی کردهاند. پادشاهان و ولیعهدهای عربستان سعودی تاکنون همگی پسران عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی بودهاند و این اولینبار است که یکی از نوههای ملک عبدالعزیز ولیعهد شده، آن هم در شرایطی که هنوز یکی از فرزندان ذکور نامبرده در قید حیات است.
محمدبن نایف، ۵۵ ساله ولیعهد جدید از نوادگان خاندان قدرتمند «سدیری» است. این خاندان هفت پسر داشت که ملکفهد، پادشاه اسبق عربستان، بزرگترین آنها بود که به «آلفهد» مشهورند. برخی، مقرن را ولیعهد دوران گذار تلقی میکردند اما هیچکس انتظار نداشت که او با این سرعت از مقام خویش برکنار شود. انجام این تغییرات در اولین ساعات بامداد صورت گرفته که خود بیانگر اقدامی شبهکودتاست، به همین دلیل کمتر کسی انتظار دارد که در مسئله تغییر مشی واگذاری قدرت پادشاه، «شورای بیعت» بهصورت بامعنایی مورد مشورت قرار گرفته باشد. مطابق روال معمول گذشته، تغییرات اینچنینی در عربستان سعودی قاعدتا باید در مشورت با آمریکا صورت گرفته باشد. نگارنده بهسختی میتواند نقش آمریکا در معرفی عادل بنالجبیر، بهعنوان وزیر خارجه عربستان را نفی کند، ازاینرو با وجود شخصیت آمریکایی محمد بننایف بعید است که برکناری مقرن به سفارش آمریکا صورت گرفته باشد؛ بنابراین این امر بیشتر ناشی از جنگ قدرت در داخل عربستان ارزیابی میشود تا هدایت آمریکا. عربستان بهدلایل مختلف، عصری را که تحت هدایت آمریکا عمل میکرده، سپریشده تلقی میکند.
در چهار سال گذشته بارها شاهد بودهایم که پادشاه عربستان سعودی در داخل و خارج تصمیمات غیرمنتظرهای را اتخاذ کرده است. ممکن است برخی از این تصمیمات متضمن تأمین منافع آمریکا هم باشد، ولی لزوما به معنای هدایت و دستور آمریکا نیست. تصمیمات چهار سال گذشته عربستان بیشتر بیانگر یک عدم تعادل افراطی و فقدان یک چتر سیاسی و امنیتی است که عربستان قبلا تحت لوای آن هدایت میشده و عمل میکرده است. این چتر اکنون وجود خارجی ندارد یا تصور تصمیمگیرندگان عربستانی چنان است. بههمیندلیل ما در گذشته نهچندان دور با تصمیمات و سیاستهای متناقض عربستان مواجه بودیم. امری که جدید، است اینکه سرعت، گستره و اندازه خطاهای نظام تصمیمگیری عربستان در حکومت صدروزه سلمان افزایش بیسابقهای یافته است. سنت پادشاهی عربستان مبتنی بر اجماع و پرهیز از اتخاذ تصمیمات بزرگ و ناگهانی بوده است. اگر تغییری هم لازم بوده، سرعت آن بهصورتی ملالآور بسیارکند بوده است. این امر زمانی بیشتر معنا و اهمیت مییابد که بدانیم سیستم پادشاهی عربستان هم غیر روزآمد و هم بیمار است. اکنون تصمیمات سلمان، استانداردهای پیشگفته را دچار تغییر کرده است.
«مقرن»، تبعیت خویش از افراد جدید را اعلام کرده اما در مورد کنارهگیری یا برکناری خویش سخنی به میان نیاورده است. او با اینکه زاده یک برده یمنی بوده، «بزرگ خاندان حاکم» بهحساب میآمد اما هرگز صلاحیت او برای مقام پادشاهی عربستان موردتردید واقع نشده است. اضافه بر آن، در تاریخ سیاسی آلسعود هیچ ولیعهدی این پست را ترک نکرده بود. پدر محمد بننایف، ولیعهد جدید، خود از بنیانگذاران پادشاهی عربستان بوده و ازجمله مرتجعترین افراد این خاندان قلمداد میشد. محمد بننایف ولیعهد جدید، فرزند ذکوری ندارد تا او را بهعنوان ولیعهد معرفی کند. ظاهرا همین امر به سود محمد بنسلمان خواهد بود؛ ولی با روشی که پادشاه جدید و فرزند جاهطلبش در پیش گرفتهاند، او امید چندانی برای حفظ پست خویش و رسیدن به پادشاهی عربستان ندارد. عملکرد محمد بنسلمان در سه ماه گذشته، او را شاهزادهای ظالم، بیتجربه و جاهطلب نشان داده است. او اگرچه پست ریاست دیوان امیری را رها کرده اما مطمئنا عملا دسترسی به پادشاه را کنترل خواهد کرد. وی علاوه بر جوانی و بیتجربگی، برخلاف بسیاری از شاهزادگان سعودی، در غرب تحصیل نکرده است، بنابراین نمیتواند کاندیدای آمریکائیها برای پست ولایتعهدی باشد. «عادل الجبیر»، که پیشتر سفیر عربستان در واشنگتن بود، جانشین سعود الفیصل کهنهکار در وزارت خارجه شده است. انتصاب او به این پست بیشتر به این خاطر موردتوجه قرار گرفته که او هیچ نسبتی با خاندان حاکم ندارد.
او در آمریکا تحصیل و مدرک کارشناسیارشد در رشته روابط بینالملل از دانشگاه جورجتاون واشنگتن دریافت کرده است. وی ساختار سیاسی آمریکا را بیش از ساختار سیاسی کشور خویش میشناسد و نامش بیشتر بهخاطر افسانه بیاساس تلاش ایران برای ترور نامبرده، سر زبانها افتاد و در جریان تجاوز جاری عربستان به یمن به یکی از سخنگویان اصلی این تجاوز تبدیل شد. او نمیتواند تصمیمگیرنده مهم و پایداری در ساختار سیاسی عربستان باشد. شاید دلیل انتصاب او نجات روابط نسبتا غیرهمسوی آمریکا و عربستان در شرایط جاری باشد. مسئله مهم اکنون وضعیت «متعب بنعبدالله» و پست مهم او به عنوان فرمانده گارد ملی عربستان است. دو برادر او -حاکمان مکه و ریاض -قبلا توسط سلمان از مقام خویش برکنار شدهاند. هردو آنها از جمله طرفداران اصلاحات بطئی ملکعبدالله در عربستان بودند. ظاهرا تغییرات جاری با هدف پیشبرد پادشاهی محمد بنسلمان صورت گرفته اما بعد از مرگ سلمان و با فرض پادشاهی محمد بننایف هیچ ضمانتی در تداوم ولایتعهدی محمد بنسلمان وجود ندارد. بهطورکلی در کوتاهمدت نتیجه این تغییرات، تقویت مشی سیاسی پادشاه، تقویت موضع «سدیریها»، نقض روش و منش حاکم قبلی و فاصلهگرفتن و دورشدن از خط سیاسی او و مهمتر از همه تداوم جنگطلبی عربستان در منطقه و تعمیق جنگ داخلی بین شاهزادگان عربستانی است.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما