شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05

الهه کولایی از چگونگی لغو سخنرانی‌اش می‌گوید/ ناگفته‌های فرودگاه شیراز

کد خبر: ۵۹۶۷۶
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۴
استقبال عجیبی بود. عجیب و البته به‌یادماندنی. «الهه کولایی» از هواپیما که پیاده می‌شود، در راهروی فرودگاه شیراز، خانم و آقایی به استقبالش می‌‏آیند. ابتدا تصورش این بوده که بیرون فرودگاه مسائلی در جریان است و اینها برای حفاظت از او آمده‌اند. خانم و آقا خودشان را معرفی کرده‌اند، از «پلیس امنیت»‌اند و رفته‌رفته سر صحبت باز می‌شود. توصیه‌شان این است که با نخستین پرواز به تهران بازگردد. کولایی متحیر است و هنوز نمی‌داند چرا به‌جای دانشجویان دانشگاه شیراز، این آقا و خانم به استقبالش آمده‌اند. او را سوار خودرو شخصی می‌کنند و در باند فرودگاه تا پای هواپیما می‌برند. کولایی با خنده می‌گوید: «این نخستین‌باری بود که با ماشین شخصی من را توی باند هواپیما بردند و بدون بلیت سوار هواپیما کردند، مشخص است اینها با مقام‌های استانی هماهنگ شده بود».این‌روزها برهم‌زدن سخنرانی یا تهدید به عدم‌سفر به این شهر و آن شهر مد شده و شیراز و مشهد در رتبه نخست تهدید نیروهای تندرو قرار گرفته‌اند. الهه کولایی چندی پیش به دعوت دانشگاه شیراز عازم استان فارس شده بود که بنا به دلایل غیرمشخص، از قدم‌گذاشتن به خاک شیراز منع شد و از همان فرودگاه پس فرستاده شد. کولایی، استاد دانشگاه تهران است و خود را زنی اصلاح‌طلب می‌داند، برایندش از دلایل بی‌سرانجام‌ماندن سفرش به شیراز، دلواپسی‌ها پیرامون فعالیت و همگرایی اصلاح‌طلبان است و از رئیس‌جمهوری می‌خواهد تا دیر نشده، شعارها و وعده‌های انتخاباتی‌اش را مرور کند. 

سخنرانی‌تان در شیراز برگزار نشد و شما هم پیگیری خاصی نکردید؟ 

من معلمم و فرصت پیگیری این کارها را ندارم. به مراجعی که باید اطلاع داده می‌شد، اطلاع دادم، البته در حد همان اطلاع‌رسانی و نه پیگیری بیشتر. برهم‌خوردن سخنرانی یک استاد دانشگاه را البته نهادهای مسئول باید دنبال کنند که تا به امروز دنبال  نکرده‌اند. اگر با برهم‌خوردن برنامه سفر من به شیراز، مقابله جدی صورت می‌گرفت، شاید چند هفته بعد عده‌ای به خودشان اجازه نمی‌دادند با آجر و گوجه به آقای مطهری حمله‌ور شوند. این یعنی یک جای کار ایراد جدی دارد. 

آقای مطهری پای این حمله ایستادند و وزارت کشور مجبور به واکنش و پیگیری شد اما در موضوع شما مسئله به‌سرعت فراموش شد. 

آقای مطهری، نماینده مجلس‌اند و مصونیت خاص خود را دارند. جایگاه ایشان با استاد دانشگاه متفاوت است. شما باید این تفاوت‌ها را در نظر داشته باشید. 

روی موضوع سخنرانی حساس شده بودند؟ 

خب موضوع سخنرانی درباره مسائل هسته‌ای بود، علاوه‌برآن بنا بود نشستی با «جمعیت زنان مسلمان نواندیش» داشته باشم. فکر می‌کنم حساسیت‌ها بیشتر پیرامون همین دیدار بود. 

یعنی از دیدار اصلاح‌طلبان دل‌نگران بودند؟ 

به‌هرحال عده‌ای دلواپس هرگونه فعالیت اصلاح‌طلبان هستند. 

چطور متوجه شدید ممنوع‌الورود شده‌اید؟ 

وقتی وارد فرودگاه شیراز شدم، خانم و آقایی منتظرم ایستاده بودند. خانمی و آقایی دعوت کردند تا سوار ماشین شوم. فکر کردم شاید بیرون فرودگاه مسائلی اتفاق افتاده و اینها برای حفاظت از من آمده‌اند. بعد فهمیدم که اصلا بنا ندارند من از فرودگاه خارج شوم. خانم هم مدام نگران بود که من با موبایلم صحبت نکنم اما من همان لحظه‌ای که هواپیما نشست، به دانشجویان و خانم‌ها خبر دادم که به شیراز رسیده‌ام. 

خب از این خانم و آقا توضیحی نخواستید که ماجرا از چه قرار است و اصلا اینها از کجا به استقبال شما آمده‌اند؟ 

چرا، گفتند «شورای تأمین» و «دادستانی» شما را ممنوع‌الورود کرده‌اند. من هم گفتم خب اگر زودتر خبر می‌دادید، سفرم را لغو می‌کردم. این خیلی زشت است که این‌طور جلو ورود یک استاد دانشگاه به شهر شیراز گرفته شود. به آنها گفتم این مسیری که می‌روید برای خودتان خوب نیست. 

آنها برگه کتبی نشان دادند که چه‌کاره‌اند و از چه نهادی آمده‌اند یا همان قول شفاهی بود؟ 

نه، شفاهی بود. البته روحانی جوانی هم در کنار این دو نفر بود. با کنایه به من گفت وقتی شما و امثال آقای غفاری می‌آیید، شهر را به‌هم می‌ریزید و ما باید جمعش کنیم. نکته عجیب این بود که مسئولان تأمین امنیت کشور تفاوت بین فعالان حوزه سیاست را درک نمی‌کنند. من همیشه تلاشم آگاهی‌دادن و ایجاد امنیت و ثبات بوده و دوری از تنش‌آفرینی. 

تمام مدت در داخل فرودگاه بودید؟ 

بله، جالب اینکه در نهایت آنها با ماشین من را تا دَم هواپیما رساندند. (خنده)؛ آن هم مسافر بی‌بلیت را. خب این نکته همان‌موقع در ذهنم ماند که چه کسانی می‌توانند مسافر بدون بلیت را وارد هواپیما ‌کنند، مگر نه‌اینکه این افراد با تصمیم‌گیرندگان استانی هماهنگ بوده‌اند؟ و نه‌اینکه خودشان را از پلیس امنیت معرفی کرده‌اند. سؤال‌ها دور سرم می‌چرخید، اینکه چطور شورای تأمین و دادستانی شیراز جلو ورود استاد دانشگاه را می‌گیرند. حضور من را مخل امنیت می‌دانستند! عجیب‌تر اینکه کسی از مقام‌های مسئول هم واکنشی به این تصمیم نشان نمی‌دهد. 

بالاخره نگفتید این دو نفر از چه نهادی بودند؟ 

خودشان را پلیس امنیت معرفی کردند. 

از آنها کارت یا مدرکی نخواستید؟ 

نه، اما مشخص بود ذی‌نفوذند. کدام ماشین اجازه دارد توی باند برود و کدام فرد در این مملکت می‌تواند مسافری را بدون بلیت سوار هواپیما کند؟ 

این‌روزها مدام از این‌سو و آن‌سو خبرهای مشابهی از بروز فعالیت تندروها به گوش می‌رسد، این برای شمایی که هم‌ دوره‌ای نماینده بودید و هم استاد دانشگاه هستید، چه پیامی دارد؟ 

این موجی که به راه افتاده، خطرناک است. در همین شیراز، جریان وسیع‌تری از فرد و شخص در حال مدیریت است. این فرضیه در حمله‌ها و موضع‌گیری‌های بعدی کاملا مشخص شد. 

اراده‌ای جدی برای برخورد با تندروی‌ها می‌بینید؟ 

وقتی مسئولان در سطح عالی استان تصمیم می‌گیرند بدون دلیل و ارائه مستندات، سخنرانی استاد دانشگاهی را لغو کنند، این دیگر نشانی از اراده و عزم در برخورد با تندروی ندارد. مسئولان استانی موظفند حتی اگر برخی تهدیدها وجود دارد، نسبت به تأمین امنیت محیط سخنرانی اقدام کرده و صورت‌مسئله را پاک نکنند. 

شما معتقدید در ماجرای سخنرانی شما، بیش از آنکه رفتار خودسرها دخیل باشد، اعمال نفوذ از سوی مسئولان عالی‌رتبه استانی دخیل بوده؟ 

بله؛ من اصلا معتقد نیستم رفتار اقلیت خودسر موجب لغو سخنرانی شده، بلکه اگر هم تنبیهی لازم بوده، باید شامل حال دستگاهی شود که اعمال حاکمیت کرده و چنین تصمیمی گرفته است. اگرنه، به‌خاطر اقلیتی خودسر که نمی‌شود جلو سخنرانی‌ها را گرفت. اگر هم این‌طور باشد، مصداق زورآزمایی و قدرت‌گیری خودسرهاست و امیدوارم چنین نباشد. 

آینده خودسرها را چطور می‌بینید؟ 

برایندم این است که خودسرها به سمت سازماندهی هرچه‌بیشتر می‌روند و بهتر است دولت از توان اجرایی و نظارتی‌اش برای مقابله با این روند استفاده کند. 

آیا در سفرها و سخنرانی‌های بعدی مشکلی برای شما پیش آمد؟ 

خیر. گویا برخی در شیراز از نفوذ بالایی برخوردارند اگرنه بعد از آن، سفرها و سخنرانی‌های دیگری داشتم و در هیچ‌کدام حاشیه‌ای پیش نیامد.
 
سخنی با شخص رئیس‌جمهوری دارید؟ 

به نظرم در این موارد، پاسخ‌گویی با شخص ریاست‌محترم جمهوری و همکاران بلندپایه ایشان است که وظیفه تأمین امنیت را برعهده دارند. توصیه‌ام به مقام‌های بلندپایه کشور، که در مسیر انتخابات از مردم رأی‌اعتماد گرفته و بر صندلی قدرت تکیه زده‌اند، این است که نه تاریخ را فراموش کنند و نه وعده‌های مکتوب انتخاباتی‌شان را. مردم ما اتفاقا حافظه خوبی دارند. تک‌تک شعارها و وعده‌های انتخاباتی از همان روز نخست حضور دولت در حال ارزیابی است؛ از تأمین حقوق شهروندی تا تأمین آزادی بیان و بسیاری نکات دیگر. چطور می‌توانیم دم از تدوین حقوق شهروندی بزنیم، مادامی که یک معلم ساده در این کشور اجازه سخنرانی با مجوز دانشگاه را هم ندارد؟ امیدوارم آقای روحانی و نزدیکان ایشان روند رأی‌گیری از مردم را مرور و شعارهایشان را بازخوانی کرده و برای اجرائی‌کردن آن شعارها تلاش بیشتری کنند. 
نظر شما