سوءظن؛ انگیزهای برای جنایت
مردی که با همدستی برادرزنش یکی از دوستان خود را کشته بود، در حالی اتهام قتل را قبول کرد و مدعی شد برادر همسرش نقشی در این قتل نداشته است که متهم دیگر پرونده نیز همین ادعا را مطرح کرد.
به گزارش شرق، همسر مردی بهنام پویان، بهمن سال ٩٢ به پلیس گزارش داد شوهرش گم شده است. این زن به مأموران گفت شوهرش دو روز قبل برای دیدن مغازهای با دوستش بهنام یونس از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. وقتی دوست پویان برای بیان توضیحات به اداره آگاهی فراخوانده شد، گفت بعد از قراری که با بهمن داشت دیگر از سرنوشت او اطلاعی ندارد، اما همسر مقتول مصرانه انگشت اتهام را بهسمت یونس گرفت و گفت او از سرنوشت پویان خبر دارد. این زن گفت: «یونس فکر میکرد شوهرم با همسرش مهشید رابطه دارد و این موضوع را به من هم گفته و خواسته بود جلوی پویان را بگیرم. من هم از شوهرم خواستم دخالتی در زندگی یونس نکند و حتی به او مظنون شدم، اما وقتی شوهرم پیامکهای مهشید را به من نشان داد متوجه شدم بهخاطر اختلافی که یونس و مهشید باهم دارند، پویان وارد ماجرا شده و قصدش آشتیدادن آنهاست، حتی مهشید در پیامکی نوشته بود شوهرش را دوست دارد و میخواهد به زندگیاش بازگردد. پویان و مهشید و یونس باهم در یک خیاطی کار میکردند و همانجا باهم آشنا شدند. با اینکه من به یونس گفتم ارتباطی بین آنها نیست، اما یونس بازهم قانع نشد هرچند مدعی بود مشکلش با شوهرم حل شده است، اما روز حادثه او بود که از پویان خواست باهم برای اجاره مغازه بروند».مأموران با توجه به این ادعاها یونس را بازداشت کردند و او اینبار جزئیات قتل را شرح داد و گفت با همدستی برادرزنش دست به این کار زده است. متهم گفت: «پویان دست از سرِ همسرم برنمیداشت. چندبار به او گفتم در زندگی ما دخالت نکند، اما او مدام با همسرم رابطه داشت و با او تلفنی یا از طریق پیامک صحبت میکرد. من هم از این موضوع ناراحت بودم و تصمیم گرفتم او را گوشمالی بدهم. با همدستی برادرزنم گودالی کنار رودخانهای کندیم. پویان را به بهانهای سرِ قرار کشاندم و بعد با وارد آوردن ضربات چاقو و مشت، هردو او را به قتل رساندیم و جسدش را در گودال دفن کردیم».
در ادامه سعید -برادرزن یونس- نیز بازداشت شد و این اعترافات را تأیید کرد. پرونده با صدور کیفرخواست علیه هر دو متهم برای رسیدگی به شعبه ٨٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته بعد از اینکه نماینده دادستان در جلسه دادگاه خواستار صدور حکم مجازات برای متهمان شد، اولیایدم برای هردو متهم درخواست قصاص کردند. همسر مقتول نیز یکبار دیگر تأکید کرد هیچ ارتباطی بین شوهرش و همسر متهم وجود نداشت و یونس دچار توهم شده است. سپس نوبت به یونس رسید، او اتهام را قبول کرد و گفت: «در رفتوآمدهایی که به اداره آگاهی داشتم، متوجه شدم رابطه همسرم و پویان بیشتر از آن چیزی بود که فکر میکردم، بههمیندلیل اعترافاتی کردم که از کارهایی که انجام داده بودم، سنگینتر بود و گفتههایم در دادسرا چندان حقیقت ندارد. او توضیح داد: تصمیم گرفته بودم کار را تمام کنم به پویان گفتم امروز کارم با تو یکسره میشود. باید به من ثابت شود تو با زنم رابطه داری یا نه. پویان به من گفت تو اشتباه میکنی، اما من اشتباه نمیکردم ضربات چاقو را به او زدم، بعد سعید سر رسید و چند ضربه مشت به او زد. ما تدارکی برای قتل ندیده بودیم، فقط عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم، وقتی هم پویان فوت شد، جسدش را دفن کردیم، ولی نقشهای از قبل نداشتیم و قبری هم نکنده بودیم، البته میدانم هر اتفاقی افتاده بود، من حق نداشتم این کار را بکنم. این ادعا مورد تأیید امیر هم قرار گرفت، اما او بخشی از گفتههای یونس را رد کرد و گفت: ضربات چاقو را من به پویان زدم، نمیدانم چرا یونس ادعا میکند خودش ضربه زده است، درحالیکه من این کار را کردم. مشتها را یونس زد و بعد هم جسد را دفن کردیم.
هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
نظر شما