عشقهایی که فراموش نمیشوند
شاید شروع یک گزارش با مصرع معروف «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» کمی کلیشهای باشد اما حضرت حافظ با چیرهدستی تمام این حقیقت عمیق را در عین سادگی بیان کرده است؛ موضوعی که در رمانهای کلاسیک عاشقانه نیز به شکلی مطرح میشوند.
به گزارش ایسنا، خیلیها تا مدتها بخشی از باورهایشان درباره عشق و زندگی را از رمانهای رمانتیکی که در نوجوانی خواندهاند میگیرند. عاشقانههای کلاسیک دربردارنده حال و هوایی خیالانگیز و بهیادماندنی هستند که کمتر در رمانهای معاصر دیده میشود. اگر 10 بار هم «جین ایر» را بخوانید همان حس نفسگیر را در نقطه اوج داستان تجربه میکنید. داستانهای کلاسیک رنگ و بوی منحصربهفرد و آرامشبخشی به همراه دارند که برای همیشه گوشهای از ذهن خواننده را اشغال میکنند.
در این گزارش به معروفترین رمانهای عاشقانه کلاسیک میپردازیم.
«رومئو و ژولیت»
شکسپیر پنج قرن پیش تراژدیای نوشت که الگوی تمام عاشقانههای تلخ جهان شد. سرانجام تلخ «رومئو» و «ژولیت»، در اختلاف خانوادگی این دو جوان ریشه داشت. وصل کوتاهمدت آنها در انتهای جاده، به مرگ هر دو ختم شد و یکی از ماندگارترین تراژدیهای اسطوره ادبیات انگلیسی را رقم زد. «رومئو و ژولیت» تاکنون بارها و بارها مورد اقتباس نمایشی و سینمایی قرار گرفته اما هنوز هم روایتش برای مخاطبان تازگی دارد.
«غرور و تعصب»
وقتی میشود قصه را با مراسم عروسی تمام کرد، چرا باید پایان تلخ نوشت؟! «جین آستین» خالق تعدادی از مهمترین عاشقانههای کلاسیک است، اما هیچیک مثل داستان دلدادگی «آقای دارسی» و «الیزابت» شناختهشده و محبوب نیستند. «غرور و تعصب» از جمله رمانهایی است که بسیار مورد توجه سینماگران قرار میگیرد و تاکنون بارها به سینما و تلویزیون راه یافته است. مینیسریالی با بازی درخشان «کالین فرث» (آقای دارسی) و فیلمی سینمایی با هنرنمایی «کایرا نایتلی» (الیزابت) از جمله این اقتباسهای موفق هستند.
«گتسبی بزرگ»
رمان تماما آمریکایی «اف. اسکات فیتزجرالد» داستان رمانتیک «جی گتسبی» و «دیزی بوکنن» را با جذابیت تمام روایت میکند. گتسبی در واقع مردی مرموز است که سالها برای به چنگ آوردن ثروتی هنگفت تلاش کرد تا دیزی، دختر رویاهای جوانیاش را تحت تاثیر قرار داده و به دست آورد. فیلم «گتسبی بزرگ» به کارگردانی «باز لورمن» مشهور آنچنان از جلوههای بصری جذابی برخوردار است که حتی گروهی معتقدند اقتباس سینمایی، از متن کتاب فیتزجرالد دلچسبتر است.
«جین ایر»
رابطه «آقای راچستر» و «جین» در رمان ماندگار «شارلوت برونته» آنچنان شیرین و گهگاه نفسگیر است که چندبار خواندن این اثر کلاسیک از لذت آن نمیکاهد. «جین ایر» دختری یتیم است که توسط زنعمویش به یتیمخانه فرستاده میشود و پس از تحمل سختیهای بسیار، برای شغل معلم سرخانگی دخترکی بیمادر راهی خانه اشرافی آقای راچستر میشود. رابطه عاشقانه بین راچستر و جین با پیچوخمهای فراوانی همراه است؛ فرض کنید مردی که دوستتان دارد به شما نگوید زنی دیوانه دارد و او در اتاقکی در همین خانهای که شما زندگی میکنید، حبس است... چه حسی خواهید داشت؟ چه میکنید؟ این رمان با المانهای گوتیک و تعلیقهای عاشقانهاش هر خواننده بااحساسی را به خود جذب میکند.
«دفتر خاطرات»
«دفتر خاطرات» اولین رمان بهچاپرسیده «نیکولاس اسپارکس» است که فیلم اقتباسی آن شهرت فراوانی دارد. داستان این اثر کلاسیک با تابستان پرهیجان و رمانتیکی شروع میشود که «نوآ» و «آلیس» در کنار هم تجربه میکنند. مادر آلیس اما مانع پررنگتر شدن رابطه این دو نوجوان میشود... سالها بعد آلی و نوآ یکدیگر را پیدا میکنند و رابطه عاشقانهشان را از سر میگیرند. داستان خواندنی اسپارکس از زبان پیرمردی مبتلا به آلزایمر برای همسرش روایت میشود.
«بربادرفته»
«اسکارلت اوهارا» با تمام اخلاقهای تند و گهگاه کودکانهاش زنی است که «رت باتلر» دوستش دارد... پول، ثروت و جنگهای داخلی آمریکا میان این دو فاصله میاندازد اما این دو شخصیت داستانی معروف با ویژگیهای منحصربهفرد اخلاقی خود، عشقی بیمانند و خاص را در تاریخ ادبیات آمریکا به نام خود ثبت میکنند.
مارگارت میچل در سال 1926 شروع به نوشتن رمان «بربادرفته» کرد که سرانجام در سال 1936 انتشار یافت و به سرعت به 16 زبان ترجمه شد. تاکنون بیش از 30 میلیون جلد از این کتاب فروخته شده است. میچل با شاهکار ادبیاش برنده جایزه کتاب ملی شد و «بربادرفته» عنوان برترین رمان سال 1936 را به خود اختصاص داد.
این کتاب منبع اصلی فیلم سینمایی معروفی به همین نام است که در سال 1939 توسط «کلارک گیبل» ساخته شد و با بردن 10 جایزه آکادمی اسکار، رکورد کسب این جایزه را شکست. تاکنون اقتباسهای نمایشی و سینمایی بسیاری از این اثر ادبی انجام شده است.
«بلندیهای بادگیر»
امکان ندارد به سراغ کلاسیکهای انگلیسیزبان رفته باشید و نام تنها رمان «امیلی برونته» به گوشتان آشنا نباشد. رمان گوتیک «بلندیهای بادگیر»، عاشقانه پرفراز و فرود «کاترین» و «هیثکلیف» را روایت میکند. داستان عشق بیسرانجام این دو از دوران کودکی شروع میشود اما با ناملایماتی که بین خودشان و خانوادههایشان پیش میآید، دچار دگرگونی میشود. روابط فامیلی که در جریان روایت داستان دخیل است، تعجب برخی خوانندگان را برمیانگیزد اما در عین حال، زیبایی داستان را به کمال میرساند.
امیلی برونته، یکی از سه خواهر نویسنده انگلیسی، تنها رمانش را در سال 1847 با نام مستعار «الیس بل» منتشر کرد. او به دلیل اقتضای جو فرهنگی آن زمان، کتابش را با نامی مردانه منتشر کرد، با این حال با نقدهای متعددی روبهرو شد. بعدها «شارلوت برونته» خواهر امیلی که رمان ماندگار «جین ایر» را به نگارش درآورده مقدمهای بر کتاب او نوشت و از او دفاع کرد. امیلی آنچنان توانمند بود که حتی با نوشتن یک رمان، نامش را تا ابد در تاریخ ادبیات انگلیس به ثبت رساند، اما آنقدر زنده نماند تا شاهکار دیگری بیافریند. او یک سال پس از چاپ «بلندیهای بادگیر» بر اثر ابتلا به ذاتالریه درگذشت.
«بازمانده روز»
در میان رمانهای عاشقانه کلاسیک به «بازمانده روز» نوشته «کازوئو ایشیگورو» نویسنده انگلیسی ژاپنیتبار میرسیم که در فضای کاری پیش از جنگ جهانی دوم رخ میدهد. این کتاب درباره رابطه عاشقانه دو سرخدمتکار یک خانه اشرافی در انگلیس است. ایشیگورو که اکنون 61 سال سن دارد، چندی پیش در یادداشتی که در «گاردین» منتشر کرد، گفت که تنها در عرض چهار هفته این کتاب را نوشته است. او در این یادداشت توضیح میدهد چگونه ترانهای از «تام ویتس» الهامبخش او برای خلق این اثر شده است.
ایشیگورو نویسندهای است که به جز «منظره رنگپریده تپهها»، همه رمانها و مجموعه داستانهای کوتاهش نامزد جایزههای معتبر ادبی شدهاند. مهمتر از همه، چهار کتاب «هنرمندی از جهان شناور»، «بازمانده روز»، «وقتی یتیم بودیم» و «هرگز رهایم مکن» همگی نامزد دریافت جایزه بوکر بودهاند. رمانهای «بازمانده روز» و «هرگز رهایم مکن» او به صورت فیلم سینمایی درآمدهاند. «آنتونی هاپکینز» و «اما تامپسون» بازیگران سرشناسی هستند که در «بازمانده روز» ایفای نقش کردهاند.
«آنا کارنینا»
اگر بخواهیم مشهورترین عاشقانههای روسی را نام ببریم، حتما «آنا کارنینا»ی لئو تولستوی اولین آنها خواهد بود. داستان عشق غیرمجاز «آنا» و «الکساندر ورونسکی» که به بدنامی و در پایان خودکشی این زن اشرافی ختم میشود، از نابترین قصههای کلاسیک محسوب میشود. اما در دل داستان تولستوی، عاشقانه کوچکتر اما شیرینتری هم وجود دارد که به «کیتی» و «لوین» مربوط میشود. کیتی که 14 سال از لوین کوچکتر است، در ابتدا ابراز علاقهمندی او را نمیپذیرد اما سرانجام، گذر زمان و صبوری اوین دست به دست هم میدهند تا کیتی به این نتیجه برسد که انتخاب لوین او را به خوشبختی میرساند. شاید تولستوی با پایان دادن رمانش با مراسم ازدواج این دو، سعی کرده تلخی عشق بیسرانجام و تلخ ورونسکی و آنا را در کام خوانندگانش اندکی از بین ببرد.