سالگرو کوچ تارنواز قلندر
12 اردیبهشتماه، اولین سالروز درگذشت زندهیاد محمدرضا لطفی است؛ مردی که در سالهای حیاتش، به قول محمود دولتآبادی، راه قلندری پیش گرفت و تا روزهای آخرعمر، شاگردان زیادی را در مکتبخانهی میرزاعبدالله پرورش داد.
محمدرضا لطفی، سال گذشته در سن 68 سالگی و بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت تا «تار» برای همیشه «لطفی» نداشته باشد. او هرچند در سالهای آخر عمر انتقادهایی را ازجانب دوستانش برانگیخت، اما به هر حال، با تربیت چند نسل، حافظ موسیقی اصیل ایرانی و حلقهی واسط میان نسل امروز و دیروز بود.
بد نیست که در سالروز درگذشت این هنرمند یادی از رویدادی کنیم که از دیدگاه موسیقایی، تحول مهمی در زمینهی موسیقی سنتی ایران به وجود آورد و تاثیر مهمی در سبک، شیوهی اجرایی، رنگ آمیزی و صدادهی ارکستر و...داشت: «چاوش»!
شهریور 57؛ کانون فرهنگی هنری چاووش
کانون چاووش پس از استعفای دستهجمعی موسیقیدانان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از جمله گروه «شیدا»، به دلیل واقعهی ۱۷ شهریور، شکل گرفت.
هوشنگ ابتهاج دربارهی حال و هوای آن روزها میگوید: «محمدرضا لطفی سرپرست گروه «شیدا» و علیزاده و مشکاتیان مشترکا سرپرست گروه «عارف» بودند. روز بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه) که از رادیو استعفا کردیم، «چاووش» را درست کردیم. گروهی متشکل از گروه عارف و شیدا به اضافهی یکی دو نفر دیگر. میخواستیم به موسیقی ایران که مدتی بود طرف بیاعتنایی قرار گرفته بود، جان تازهای بدهیم. چاووش شد پرچمدار موسیقی ایران؛ هنوز هم وقتی از موسیقی امروز حرف میزنند، گوشه چشمی هست به کارهای عارف و شیدا.»
گفته میشود که اعضای «چاووش» به سرپرستی هوشنگ ابتهاج در زیرزمین خانهی محمدرضا لطفی گردهم آمدند. نخستین تولیدات مخفیانهی این گروه آثاری مانند «شبنورد»، «سپیده» و «آزادی» بود.
اولین آلبوم از مجموعه ۱۲ آلبوم چاووش، اجرا در در آواز بیات ترک، ابتدا با نام «چاووش1» توسط جهان موزیک منتشر و امروزه با نام «به یاد عارف» تصحیح و توسط آوای شیدا به بازار آمده است. با توجه به این که در آن زمان موسیقی سنتی ایرانی در انزوا بود و موسیقی غربی در ایران رواج بیشتری پیدا کرده بود، این اثر از اولین آثاری است که موسیقی سنتی را دوباره احیا کرد.
نخستین آلبومهای چاووش، متاثر از شرایط اجتماعی ایران در اوایل انقلاب ۱۳۵۷بودند که با صدای شهرام ناظری و محمدرضا شجریان به بازار عرضه شدند. برخی سرودهای انقلابی مثل «ای پدر» اثر محمدرضا لطفی که به یاد آیتالله طالقانی ساخته شد، متاثر از شرایط ایران در اوایل انقلاب بودند که پس از انتشار اول دیگر هیچگاه بازنشر نشد.
«چاووش» در مجموع 12 آلبوم منتشر کرد که از نظر اجتماعی در همراهی مهمترین رویداد سیاسی اجتماعی 50 سال اخیر ایران نقش مهمی داشتهاند. آلبومهای ابتدایی و انتهایی کانون چاووش مطلقاً هنری هستند اما مجموعههای ۲ تا ۸ تحت تاثیر فضای سیاسی ایران بود. مجموعه آلبومهای چاووش از مهمترین و تاثیرگذارترین عوامل در جهت حرکت رو به جلو در موسیقی سنتی ایرانی به حساب میآید.
محمدرضا لطفی در کانون چاووش تلاشهای زیادی داشت که با حمایت معنوی ابتهاج همراه بود و بخش مهمی از فعالیتهای او را در طول حیاتش در برمیگیرد.
پس از انحلال چاووش یعنی سال 1365 ، لطفی به آمریکا رفت. علاوه بر کنسرتهای متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن بنیان گذاشت. شاید انحلال چاوش را بتوان بهانهای برای جدا شدن و اختلاف استادان موسیقی ایران دانست. چاووش با جدا شدن بسیاری از هنرمندان آن، رو به افول گذاشت.
آخرین کنسرت تعدادی از اعضای کانون در سال ۱۳۶۷ با آهنگسازی حسین علیزاده و آواز شهرام ناظری در تالار وحدت روی صحنه رفت. بخش عمدهای از گروه چاووش، کامکارها در گروه «شیدا» بودند. با رفتن پشنگ، ارژنگ، اردشیر، و بیژن کامکار از گروه شیدا و دیگر اختلافات و مشکلات، کانون چاووش منحل شد اما تاثیر آن بر موسیقی سنتی ایرانی در آثار سالهای دهه شصت و هفتاد، در گروههایی چون عارف (به سرپرستی پرویز مشکاتیان)، شیدا (به سرپرستی لطفی)، گروه دستان و غیره مشاهده کرد.
سرانجام لطفی در سال 1385 به ایران بازگشت و همزمان فعالیتی مستمر را در سه حیطهی آموزش و اجرا و تحقیق موسیقایی در موسسهی آوای شیدا و مکتبخانهی میرزا عبدالله آغاز کرد اما دیگر از همکاری با دوستان و یاران دیرینش خبری نبود. حتی به نظر میرسید، دوستانش پس از بازگشت او به همکاری با او تمایلی ندارند و شاید از این بازگشت راضی هم نیستند.
زندهیاد لطفی در این زمان به همکاری با جوانان روی آورد و تا اواخر عمرش با نوازندگان و خوانندگان جوان همکاری کرد و به معرفی آنها پرداخت که این فعالیتها هم خیلی مورد استقبال قرار نگرفت. از طرفی در سال 86 پس از 25 سال در کاخ نیاوران به روی صحنه رفت. اجرایی که واکنشهای متفاوت اهالی موسیقی را در پی داشت.
لطفی در سالهای اخیر در مکتبخانهاش به تدریس مشغول بود و انتشار کتاب سال شیدا از فعالیتهای مستمر او بهشمار میرفت و روی صحنهی اجرا دیده نشد. البته او معتقد بود تا ایده جدیدی نباشد، نباید به روی صحنه رفت.
نظر شما