واقعیت فیلترینگ از زبان آقای مصباح
«امروز دشمن با ماهواره ها و اینترنت و امثالهم در حال فعالیت است و هر چه هم فیلتر کنند و مقابله کنند به جایی نمی رسد. باید با کار ایجابی در مقابل اینها عمل کرد.»
این سخنان را آیت الله مصباح یزدی در دیدار اخیر خود با خانواده «طلبه شهید ناهی از منکر» بیان کرده؛ همان واقعیتی را که دیگران سال هاست مطرح می کنند و معمولا مورد استقبال قرار نمی گیرد.
تاسف بار است که حامیان تفکر آقای مصباح این بخش از سخنان او را مورد توجه قرار ندادند و منتقدان نیز اشاره و درنگی برآن نکرده اند. حال آن که این واقع بینی باید مورد توجه قرار گیرد واز آن استقبال شود.
روشن است که عبارت «هر چه هم فیلتر کنند و مقابله کنند به جایی نمی رسد» ناظر به واکنش ها و راهکارهای داخلی است و چون توصیه گوینده به کار «ایجابی» است، به این بهانه چند اشاره مناسبت دارد:
اول این که شبکه های ماهواره ای و اینترنتی ابزاری تماماانحصاری در اختیار«دشمن» نیست.با همه چیرگی که دنیای سرمایه داری و صاحبان صنایع مادر در فناوری های پیشرفته بر این عرصه دارند واقعیت این است که از این ابزارها همه می توانند استفاده کنند.
پیش از انقلاب برخی از مبلغین مذهبی و روحانیون بارها این جمله را گفته بودند که «اگر این تلویزیون چند ساعت دست ما بود...». این آرزو با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 محقق شد وامکان استفاده از این رسانه را به صورت گسترده پیدا کردند. شبکه های ماهواره ای و اینترنتی نیز این امکان را به وجود آورده اند که هر صدایی امکان تکثیر پیدا کند.
کار ایجابی همین است. آنها سخن خود را می گویند. شما هم سخن خود را بگویید. حال ان که فیلترینگ و مقابله غیر رسانه ای تنها در مواردی قابل پذیرش است که همه بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند وغالبا شامل موارد اخلاقی و سوء استفاده ها می شود.
اول بار که از یک تلویزیون خانگی تصویر یک شبکه خارجی را دیدم در عین شگفتی نگران شدم که زبان فارسی در معرض تهدیدی جدی قرار گیرد. در آن زمان - سال 1370- هنوز امکان دریافت شبکه های فارسی زبان نبود یا دشوار بود. اکنون اما ده ها شبکه فارسی زبان در حال فعالیت هستند که تهدید هر چه باشند تهدید زبان فارسی نیستند. تاریخ زبان فارسی چنین توسعه ای را به یاد ندارد! به بیان دیگر آنچه تهدید تصور می شد به فرصت تبدیل شده است. (ادبیات مورد علاقه کاندیدای مورد حمایت آقای مصباح در انتخابات ریاست جمهوری).
چرا قضیه را این گونه نگاه نکنیم که مذهب تشیع در تاریخ خود که توام با مطلومیت بسیار بوده هیچ گاه چنین فرصت انتشار دیدگاه های خود را نداشته است؟ هجوم از آن سو که همواره بوده، امکان نشر و تقابل از این سو نیز آیا همواره بوده است؟ با این همه شبکه و رسانه چرا نباید بتوان حرف خود را منتقل کرد و همچنان باید جای نگرانی باشد؟
نکته دیگر این که کار ایجابی محدود به یک قرائت نمی شود. اگرقبول داریم که رسانه های داخلی ما- اعم از دیداری و شنیداری و نوشتاری و دیجیتالی- در رقابت با رسانه های دیگر هستند این «ما» را تنها به خودمان محدود نکنیم. کار ایجابی و رقابت درتولید فکراست.
بسیاری از مردمی که در تعطیلات عید نوروز پای تماشای سریال «پایتخت 3» یا « کلاه قرمزی» یا مسابقه «آقای گزارشگر» از شبکه های داخلی نشستند امکان تماشای برنامه های شبکه های ماهواره ای را نیزهمزمان داشتند. اما بی هیچ تهدیدی وبا انتخاب خود نشستند و تماشا کردند.
نمی توانیم از مواهب یک موضوع برخوردار باشیم وآفات و تبعات آن را نپذیریم.
اگر دیگران بگویند وبنویسند «هرچه فیلتر کنند و مقابله کنند به جایی نمی رسد» اسباب چه سوء تفاهم ها که نخواهد شد.اما این عبارت را آقای مصباح گفته که معمولا در جامعه به حامی کنترل های شداد وغلاظ و مخالف یا دست کم منتقد آزادی های مدنی شناخته می شود.
مادر بزرگ های ما را از «خط» برحذر می داشتند و «خواندن» را برای آنها کافی می دانستند از بیم ارتباطی که با «خط» امکان پذیر می شد و «فساد» ی که در کمین این ارتباط می دیدند. خط ، اما همه گیر شد. شاید در روزگار ما نیز «آنلاین» را با توجه به همین تجربه به واژه دشوار به «بر خط » ترجمه کرده باشند!