چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 18

عشق چگونه انگیزه جنایت می‌شود؟

کد خبر: ۵۶۵۸۵
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۹
جنایتی که هفته گذشته در شهر دوگنبدان گچساران رخ داد فقط یک نمونه از قتل‌هایی است که در پی شکست عشقی به وقوع می‌پیوندند. در این جنایت که پرونده آن هنوز باز است پسری جوان بعد از اطلاع از اینکه دختر موردعلاقه‌اش قصد دارد با فردی دیگر ازدواج کند، این دختر و خواهرش را کشت و سپس به زندگی‌اش پایان داد. در گفت‌وگو با دکتر «اصغر کیهان‌نیا»-روان‌شناس و استاد دانشگاه –این‌گونه قتل‌ها را بررسی کرده‌ایم.

‌به دفعات پیش آمده افرادی پس از شنیدن جواب منفی و شکست عشقی اقدام به قتل و خودکشی می‌کنند. با وجود اینکه همه از عاقبت تلخ چنین رفتاری مطلع هستند چرا باز هم شاهد وقوع اتفاقات مشابه هستیم؟

معمولا در چنین مواردی رابطه قبلی وجود داشته است. امکان ندارد کسی بعد از اولین ملاقات و در حالی‌که به شیوه سنتی به خواستگاری رفته، بعد از جواب نه شنیدن، اقدام به چنین کارهایی کند.

اما در پرونده اخیر دختر از همان ابتدا به قاتل جواب رد داده بود یا در پرونده آمنه بهرامی نیز رابطه جدی میان آمنه و فرد اسیدپاش وجود نداشت.

اتفاقا رابطه جدی وجود داشت. من چندبار با آمنه صحبت کرده‌ام. در آن مورد رابطه جدی بود و آمنه وعده‌هایی به آن پسر داده بود. بنابراین وقتی آمنه گفته بود نه، این اتفاق رخ داد که البته آمنه درست می‌گفت و آن پسر شایسته او نبود اما وقتی شایسته نبود نباید آن کارها را می‌کرد و به او میدان می‌داد. مردانی که چنین کارهایی انجام می‌دهند ضعیف، کم‌رو، خجالتی و فاقد اعتمادبه نفس هستند و در مقابل شنیدن جواب رد یا به معشوق یا به خودشان سوءقصد می‌کنند. دلیل چنین رفتارهایی این است که عزت‌نفس لازم در فرد وجود ندارد. چنین افرادی ضعیف هستند و فکر می‌کنند با شنیدن جواب رد تحقیر شده‌‌اند. به‌هرحال در چنین مواردی افراد روابطی با هم داشته‌ و حرف‌هایی زده‌اند اما آن دختر برای خواستگارش رقیبی انتخاب کرده‌ یا از ازدواج منصرف شده است.
اگر دختر برای دادن جواب رد دلایلی مانند تصمیم به ادامه تحصیل یا مخالفت خانواده را مطرح کند، ضایعه نمی‌آفریند مگر اینکه مرد خیلی ضعیف‌النفس باشد، اما اگر دختر بگوید پسری دیگر را انتخاب کرده‌، در مرد حس رقابت به وجود می‌آورد و احساس تحقیر و توهین به او دست می‌دهد. در چنین مواردی است که مرد ممکن است کار نسنجیده‌ای انجام دهد.

دختران جوان برای اینکه دچار چنین حوادثی نشوند در مرحله آشنایی چگونه باید رفتار کنند؟

دو طرف اگر افراد عاقل و بالغی باشند به یکدیگر می‌گویند ما در حال مذاکره و معاشرت زیر نظر پدر و مادرمان هستیم تا ببینیم برای هم مناسب هستیم و انتخاب ما صحیح است یا خیر. افراد معقول این‌طور رفتار می‌کنند و در شروع رابطه به هم وعده ازدواج نمی‌دهند و فقط وعده مذاکره و آشنایی می‌دهند.

گاه اشتباه اول اتفاق می‌افتاد و وعده ازدواج داده می‌شود اما دختر بعد از مدتی احساس می‌کند فرد مناسبی را انتخاب نکرده است. ‌در چنین مواردی برای اینکه از چنین اتفاقاتی جلوگیری شود چه باید کرد؟

توصیه روان‌شناسان به دختران این است اگر با مردی روبه‌رو شدند که خیلی احساساتی است باید خیلی حواسشان به حرف‌هایشان باشد چون ممکن است هر کلام و هر حرفی فرد را به این جمع‌بندی برساند که دختر عاشق او شده ‌است و اگر بعد بخواهند جواب منفی بدهند ممکن است عواقبی داشته باشد. پس، از لحاظ فرهنگ‌سازی ما باید به دختران و پسران بگوییم، هنگامی که از نظر معیارها و استانداردها به تفاهم نرسیده‌اید نه به کسی تعلق خاطر پیدا کنید و نه به کسی اجازه دهید به شما تعلق خاطر پیدا کند. انسان‌هایی که خردمندانه و عاقلانه رفتار می‌کنند، کارهای افراطی انجام نمی‌دهند این کارهای افراطی برای کسانی است که مقداری مسائل شخصی دارند و احساس خودکم‌بینی در آنها وجود دارد. افرادی که احساس خودکم‌بینی دارند وقتی این اتفاقات بیفتد فکر می‌کنند فاجعه رخ داده است اما فردی که قوی است می‌گوید مهم نیست و یکی دیگر را انتخاب می‌کند.

‌نقش خانواده‌ها در چنین مسائلی چیست؟

خانواده‌ها نباید فرزندانشان را رها کنند. این موضوعی است که روان‌شناسان بارها تذکر داده‌اند. وقتی آشنایی بین یک دختر و پسر اتفاق می‌افتد باید اجازه دهند آنها زیرنظر خودشان معاشرت کنند چون وقتی به دختر و پسر بگویند نه، آنها مخفیانه به کار خود ادامه می‌دهند یعنی قبل از اینکه فرزندان رابطه‌ای را شروع کنند بهتر است به آنها گفته شود شما آزاد هستید در خانه با هم صحبت کنید و ما را هم در جریان بگذارید. وقتی خانواده‌ها سخت بگیرند جوانان خودبه‌خود پنهان‌کاری می‌کنند و این پنهان‌کاری ممکن است به روابط نامشروع هم بینجامد. بنابراین پدر و مادران نباید فرزندان را رها کنند ضمن اینکه نباید دخالت و کنترل شدید هم وجود داشته باشد.
نظر شما