ایران و کنگره آمریکا
امیرعلی ابوالفتح در یادداشتی در شرق نوشت:
برنامه هستهای ایران، نوع جدیدی از مناسبات تهران و واشنگتن را رقم زده است. به مدت حدود سهدهه از پیروزی انقلاب اسلامی تا پیش از آغاز مذاکرات ایران و گروه ١+٥، مقامات ارشد ایران و آمریکا از دیدار با یکدیگر سر باز میزدند و عموما حتی حاضر نبودند در کنار یکدیگر نیز دیده شوند. اما اهمیت موضوع هستهای هم برای ایران و هم برای آمریکا آنچنان مهم بوده است که رؤسای جمهوری دو کشور با یکدیگر تلفنی صحبت کردند و وزرای امورخارجه ایران و آمریکا بعد از چندینبار دستدادن در برابر دوربینها، برای ساعتهای طولانی گفتوگوی دوجانبه داشتند. حتی عالیترین مقامات فنی هستهای ایران و آمریکا نیز مذاکرات مشابهی با یکدیگر داشتهاند. تا اینجا، یخهای روابط میان دولت ایران و دولت آمریکا در موضوع هستهای آب شده است. اما کاخسفید تنها مرجع تصمیمگیری در آمریکا بهشمار نمیآید و هرگونه تغییری در رویکرد تهران و واشنگتن نسبت به یکدیگر، بدون درنظرگرفتن نقش مجالس ملی دو کشور امکانپذیر نخواهد بود. اما چرا ایران باید در کنار تعامل هستهای با قوهمجریه آمریکا، تعامل با کنگره این کشور را نیز مدنظر قرار دهد؟
١- قانون اساسی آمریکا، کنگره این کشور را عالیترین مرجع تصمیمگیری قرار داده و در بخش سیاست خارجی، تصویب پیمانهای بینالمللی، اعلان جنگ و صلح و تأیید سفرا را برعهده سنای آمریکا قرار داده است.
٢- با اینکه در ٢٠٠ سال گذشته، قوهمجریه در آمریکا، نقش تصمیمسازی کنگره را بهنفع خود کمرنگ کرده است، قوه قانونگذاری آمریکا همچنان قادر است با تصویب طرحهایی مغایر با خواست دولت یا تغییر در بودجههای دستگاههای دولتی، کاخسفید را به پذیرش خواستهای خود در امور مختلف از جمله در ارتباط با مسائل سیاست خارجی و امنیتی وادار کند.
٣ – برخلاف مقامات اجرایی در آمریکا که با تغییر دولتها بهسرعت جابهجا میشوند، برخی از اعضای کنگره برای چنددهه کرسیهای خود را حفظ میکنند و بههمیندلیل تعامل با آنان، شانس تأثیرگذاری بر سیاستهای واشنگتن را افزایش میدهد.
٤- لابیگری در کنگره آمریکا به مراتب در مقایسه با کاخ سفید مؤثرتر و کارآمدتر است. لابیستها در کنگره آمریکا مترصد هستند که برای هر خواسته و هر تقاضایی، لابیگری کنند. لابیگری نیز طیف وسیعی از فعالیتها از برگزاری نشست و جلسات توجیهی تا اهدای کمکهای مالی و تدوین طرحهای موردنیاز برای تصویب در کنگره را شامل میشود.
٥- تجربه سیاسی در آمریکا نشان میدهد که تمامی گرایشها، تمایلات و خواستههای داخلی و خارجی در آمریکا به لابیگری در واشنگتن، بهویژه در درون کنگره با لابیگری گره خورده است. آن گروه از کشورها که بیش از دیگران، سیاست خارجی آمریکا را سمتوسو میدهند، از دیگران در بهرهبردن از ظرفیت لابیگری در کنگره آمریکا موفقتر هستند. تجربه نشان داده است که توصیه یا همراهی تعدادی از نمایندگان کنگره در ارتباط با موضوعی خاص، راه را برای جلب موافقت کاخ سفید همراه کرده است.
٦ - لابیگری و تعامل با کنگره آمریکا فقط مختص دوستان و متحدان واشنگتن نیست بلکه تعدادی از دشمنان، رقبا، منتقدان و حتی دشمنان آمریکا نیز رابطه با کنگره را حفظ کردهاند. به عنوان مثال، در دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی همچنان مشغول لابیگری در کنگره آمریکا بود و به کرات اعضای این نهاد، در اوج اختلافات آمریکا با کرهشمالی، کوبا و حتی عراق دوران صدام، با این کشورها مناسبات داشتند.
٧- گرچه آغاز روابط یا ادامه مناسبات با کنگره آمریکا لزوما به معنی موفقیت در تأثیرگذاری بر روند تصمیمگیری دولت آمریکا نیست، بااینحال، عموما کشورها تلاش میکنند از این راه، گوش شنوایی برای مواضع و درخواستهای خود در واشنگتن بیابند تا از طریق نمایندگان کنگره، با افکارعمومی این کشور صحبت کنند.
٨- میزان آگاهی تعداد قریببهاتفاق اعضای کنگره آمریکا در ارتباط با موضوعات بینالمللی و جهانی پایین است و آنان عمدتا به مشورتهای ارائهشده از سوی دولت و لابیها اکتفا میکنند. ارتباط مستقیم با این گروه از نمایندگان موجب میشود، تأثیر تبلیغات منفی کاهش یابد و اصلیترین عناصر قانونگذاری در آمریکا، به اطلاعات دقیق و بیواسطه دسترسی یابند.
٩- آمریکا کشوری یکپارچه و یک دست نیست و تکثر در کنگره آمریکا بهخوبی دیده میشود. به کرات دیده شده است که تعدادی از نمایندگان کنگره در مسیر اصلی ترسیمشده از سوی هیأت حاکمه حرکت نمیکنند و به رفتارهای دولت این کشور انتقاد دارند. تعامل با این گروه از اعضای کنگره، ظرفیت جدیدی برای تأثیرگذاری بر نظام تصمیمگیری و افکارعمومی آمریکا ایجاد میکند.
جمعبندی:
اکنون که اراده نظام جمهوری اسلامی ایران بر مذاکره با گروه ١+ ٥ از جمله آمریکا در ارتباط با موضوع هستهای تعلق گرفته است، تعامل با کنگره در کنار کاخ سفید اجتنابناپذیر خواهد بود. البته مذاکرات صرفا با دولت آمریکا خواهد بود و عمل به تعهدات این کشور نیز از سوی دولت آمریکا خواسته میشود. بااینحال، برای رسیدن به هرگونه تفاهم یا درک مشترک با حاکمیت سیاسی آمریکا، باید حداقل با دو رأس از سه رأس مثل قدرت، شامل قوهمجریه و قوهمقننه تعامل کرد. دراینمیان، نقش نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سازمانهای مردمنهاد، جامعه علمی کشور و روزنامهنگاران حائزاهمیت است. در این میان آمریکاییهای ایرانیتبار و ایرانیهای مقیم آمریکا که دلبسته پیشرفت و سربلندی ایران هستند، در صف مقدم تلاش برای تغییر نگاه قانونگذاران آمریکایی و بالطبع، افکارعمومی آمریکا در قبال ایران هستند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما